📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت سی و دوم
🔰 ادامه بحث...
«اگوست کنت» در سده نوزدهم با توجّه به نقش فعّال ذهن، به این نکته پیبرد که قانون علمی، برخلاف آنچه که بیکن میپنداشت، زیرمجموعهای از دادههای حسّی نیست؛ بلکه آمیزهای از دریافت حسّی و بافتههای ذهنی است؛ بنابراین، قوانین علمی، داستانهای ذهنی هستند که آدمی پس از مشاهده موارد خاص به آنها شکل میدهد. به عقیده او قوانین ثابت شده دانشمندان در حکم اصول جزمی هستند، این قوانین را باید یک بار برای همیشه پذیرفت و نباید دائماً اعتبار آنها را مورد تردید قرارداد.
حسگرایان بعدی، تحلیلهای اگوست کنت را نیز فاقد دقّت لازم یافتند؛ زیرا او علی رغم اهمیتی که به فرضیهها و تئوریهای ذهنی در تکوین علم میداد، گمان میکرد قوانینی که از طریق مشاهده، فرضیه و آزمون، به صورت قانون درمیآیند، انسان را به شناخت حقیقی احکام کلّی طبیعت، جامعه و تاریخ رهنمون میشوند.
♦️حسگرایان و پوزیتیویست های سده بعد، به این نکته نیز پی بردند که تجربه پیروز یک فرضیه، به هر مقدار که تکرار شود، موجب اثبات قطعی آن فرضیه نخواهد شد.
به این ترتیب «شک و تردید» در اثبات پذیری تئوریهای علمی، مسئله یقین را از دایره دانش علمی بشر خارج ساخت.
از آن پس، گفتگوهای پراکندهای که دانشمندان حسگرا از جمله «کارل ریموند پوپر»، «آلفرد جی آیر» و... در تعریف و تبیین معرفت علمی انجام دادند، هیچیک نتوانست حقیقت را به صحنه علم بازگرداند، به همین دلیل، «دانش» اعتبار جهانشناختی خود را از دست داد و در قالب بازی با صور خیال مختلف و با توجیهاتی پراگماتیستی و کاربردی، بهصورت انبوهی از اطلاعات آماری درمیآمد که نقش ابزار را جهت پیش بینی و پیشگیری حوادث طبیعی ایفا میکند.
🔸بدین ترتیب، حسگرایی در نهایت، با محرومیت از حقیقت و یقین، و سقوط در «سفسطه و شکّاکیت» آشکار یا نهان، بهصورت ابزار قدرت درمیآمد و این به معنای تحقّق و تمامیت شعاری است که بیکن در آغاز این حرکت در تعریف علم بیان کرده بود.
بیکن در نقد کسانی که با روشهای عقلی درپی شناخت حقیقت هستی بودند، گفته بود: «دانایی، توانایی است.»؛ یعنی میزان و شاخص اصلی علم و ملاک صحّت و سقم قضایای علمی، چیزی جز قدرت نیست و اینک از میان فرضیهها و تئوریهایی که حاصل بازی و یا پرداخت ذهن آدمی است، آن دسته ارزش و اعتبار علمی پیدا میکنند که در قدرت طبیعی یا در تأمین خواستههای او مفید و مؤثّر باشند. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
8.mp3
7.36M
🔰#کتاب_صوتی🔰
🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا
✍اثر : مرحوم محمد آیتی
📼 قسمت هشتم
#کتاب_صوتی
#اندلس_یا_تاریخ_حکومت_مسلمین_در_اروپا
🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
📚 فراماسونری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت دهم
🔰 فراماسونری در لبنان
در سال ۱۸۶۹ لژ لبنان توسط فرانسوی ها (لژلبنان) در بیروت ایجاد شد. این لژ پیرو شرق اعظم فرانسه بود. در سال ۱۸۹۱ شاهین مکاریوس از لژ اعظم مصر اجازه گرفت که گروهی از فراماسونرهای بیروت، لژی به نام لژ فنیقیه در بیروت ایجاد کنند، اما سلطان عبدالحمید، امپراطور عثمانی، دستور تعطیلی لژ فنیقیه را صادر کرد. دکتر علی وردی استاد جامعه شناسی دانشگاه بغداد می نویسد:
«سلطان عبدالحمید ظاهرا از این لژ به سبب پیوندش با لژ اعظم مصر بیمناک بود،گویی به واسطه این لژ، از نفوذ بریتانیا واهمه داشت.
البته او اشتباه نکرده بود، زیرا همین لژ با همکاری کمیته اتحاد شرقی برای سرنگونی وی تلاش کرد».
♦️در اوایل قرن بیستم سه لژ در لبنان فعالیت داشتند و هر سه لژ به لژ اعظم وطنی مصر وابسته بودند. این لژ ها عبارت بودند از:
لژ «الرشید» که ریاست آن را دکتر فواد غصن استاد دانشگاه آمریکایی بیروت به عهده داشت، لژ «بیروت» به ریاست «سعد الدین خالد» یکی از منشیان مجلس نمایندگان و لژ «اتحاد» که ریاست آن را محمد درویش یکی از افسران ژاندارمری لبنان به عهده داشت.
🔸در سال ۱۹۶۵ ادیب فرزلی نایب رئیس مجلس نمایندگان لبنان، تعدادی از سران فراماسونری جهان را به لبنان دعوت کرد وآنان به همراه او با رشید کرامی نخست وزیر لبنان دیدار کردند.
خبرگزاری فرانسه در ۱۹ ژانویه ۱۹۷۲ گزارش داد که صائب سلام نخست وزیر لبنان، دستور لغو کلیه اقدامات مربوط به ممنوعیت فراماسونری را صادر کرده است. در این دستورآمده بود که «شورای درجه سی و سوم لبنانی های محترم و کمیته عالی درجات بالای فراماسونری لبنان، از هم اکنون اجازه دارند طبق ماده ششم قانون سازمانها به فعالیت بپردازند».ادامه دارد...
#فراماسونری_در_غرب_و_ایران
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت سی و سوم
🔰 ادامه بحث...
به هرحال در عصر جدید، پژوهش علمی جایگزین تفسیر جهان از طریق روش های غیر علمی شده است. از همین جا یکی از محورهای مهم در این مقوله، تعارض دین و علم است. علم گرایان معتقدند که معرفت تجربی، بر معارف دینی تقدم دارد و تجربه، مرجع شناخت انسانی است. همه ی معارف باید خود را با این معیار شناخت تطبیق دهند. هر آنچه قابل تجربه حسی باشد، مقبول است؛ وگرنه ارزش علمی ندارد و باید آن را کنار گذاشت.
♦️آری، کوشش بیکن و پیروان علم گرای او، به برکناری دین از صحنه اجتماعی انجامید و به بهانه اینکه آموزه های دینی، امور خرافی و ماورایی اند و در ترازوی تجربه حسی قابل سنجش نیستند، علم و دین را در برابر هم قرار دادند و ارمغان این تقابل، کمبود معنویت بوده و هست. جالب اینکه علم گرایان خود متوجه این کمبود شدند و برای جبران آن، به برخی از رشته های علمی نظیر علوم اجتماعی پناه آوردند و رسالت این علوم را پرکردن فضای خالی معنوی دانستند، هرچند در این راه نیز طرفی نبستند. به هرحال یکی از پیامدهای علم گرایی، تقابل علم و دین در غرب بوده است.
از پیامدهای منفی دیگر علم گرایی، تکه تکه شدن معرفت بشری، از هم گسیختگی و عدم انسجام علوم است؛ به گونه ای که نقطه وحدتی در آن یافت نمی شود؛ امری که در سایه حاکمیت علمی دین در علوم می توان از آن بهره مند بود.
🔸نتیجه مهم :
اگر با حاکمیت عقلگرایی، سنّتهای دینی که مبتنی بر معرفت الهی و شهودی انبیا و اولیای الهی بودند، مورد انکار قرار میگرفتند، یا در چارچوب تفکّر عقلی بهصورت ایدئولوژیهای بشری بازسازی میشدند، با رشد حسگرایی ابعاد عقلانی انسان و جهان، مورد انکار قرار میگیرد و تمام گزارههایی که در مقام دلالت و حکایت از حقایق فوق طبیعی و متافیزیکی میباشند، از لحاظ علمی و نیز جهانشناختی مهمل و بیمعنا خوانده میشوند. گزارههای علمی نیز که در دایره هستیهای محسوس بهصورت آزمونپذیر ساخته میشوند، راهی بهسوی حقیقت نمیبرند و در وادی شک و تردید به بازی و ملاعبه روزگار میگذرانند؛ « بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُون » .
از میان دو نهضت فکری «عقلگرایی» و «حسگرایی» دوره رنسانس در غرب، آنچه در نهایت مقام برتر را در حوزههای علمی غرب در دوره رنسانس و مدرنیسم حائز گردید، نهضت حسگرایی بود.
🔹عقلگرایی و حسگرایی محض موجب گردید تا واقعیات و حقایق دینی و الهی بهتدریج فراموش شده و ارزشهای مادی و طبیعی جلوهگر گردد.
با ظهور و بروز هر دو جریان عقل گرایی و حس گرایی در طول زمان و از دل هر دو جریان، مکاتب و جریان های مختلفی شکل گرفت که تمام شئون فردی و اجتماعی مردم مغرب زمین را به شدت تحت تاثیر خود قرار داد که در مباحث پیش رو به معرفی و آشنایی اجمالی با برخی از این مکاتب خواهیم پرداخت. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
9.mp3
7.32M
🔰#کتاب_صوتی🔰
🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا
✍اثر : مرحوم محمد آیتی
📼 قسمت نهم
#کتاب_صوتی
#اندلس_یا_تاریخ_حکومت_مسلمین_در_اروپا
🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
📚 فراماسونری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت یازدهم
🔰 فراماسونری در اسرائیل(فلسطین اشغالی)
در سال ۱۸۷۳ نخستین لژ فراماسونری در فلسطین به نام لژ اساسی پادشاهی سلیمان به شماره ۲۹۳ بنیاد نهاده شد. با آغاز قرن بیستم شبکه ی لژهای فراماسونری در بیشتر شهرها و شهرکهای فلسطین وجود داشت که از آن جمله لژ «پاکس» در بیت المقدس لژ «هیکل سلیمان» در یافا و لژهای «اتحاد یهودیان» و «سینا» در غزه قابل ذکرند.
این لژها که از طریق لژ اعظم مصر با انگلستان در ارتباط بودند، توانستند از طریق بالفور وزیر خارجه انگلیس، استقلال حرکت یهود را در سال ۱۹۱۷ اعلام کنند و نام کشور فلسطین را به اسرائیل تبدیل نمایند.
♦️در دهه ۱۹۳۰ بیش از هفده لژ پیرو لژ اعظم مصر در اسرائیل وجود داشت که از آن میان عمر بیطار رئیس انجمن مسیحی- اسلامی مصر ریاست لژ یافا و فهمی حسینی شهردار غزه ریاست لژ غزه را بر عهده داشتند.
همچنین دوازده لژ وجود داشت که اکثریت اعضای آنها را یهودیان تشکیل می دادند. این لژها در سال ۱۹۳۳ تشکیل یک لژ بزرگ اسرائیلی را به ریاست کروتسکی وکیل دعاوی یهودی در تل آویو اعلام کردند.
🔸در شامگاه ۹ ژانویه ۱۹۳۳ مراسمی برای گشایش لژ اعظم اسرائیل برگزار شد. در پایان این مراسم، رئیس هیات لژهای فراماسونری مصر به خبرنگار روزنامه المنظم در اسرائیل گفت که لژ اسرائیل کاملا مستقل است و لژ اعظم مصر، استقلال آن را کاملا به رسمیت می شناسد. خبرنگار از وی پرسید آیا همه ی لژ های ایجاد شده یا آن ها که ایجاد خواهند شد، باید پیرو لژ بزرگ اسرائیل باشند، پاسخ داد که «قانون فراماسونری این امر را ایجاب می کند و بر آن دلالت دارد».
جالب است که اسرائیلی ها از این سخنان را «تفاهم اعراب با یهود» می دانند! و این موضوعی است که عربها از هنگام تشکیل اسرائیل تا کنون بر نفی آن اصرار داشته اند.
🔹پس از فاجعه ۱۹۴۸ در فلسطین و پیوستن کرانه باختری رود اردن به کشور اردن، لژهای موجود در شهرهای فلسطینی به هم ضمیمه شده، همچون گذشته به کار خود ادامه دادند.
این لژها یک لژ فراماسونری در شهر امان پایتخت اردن تشکیل دادندکه پیرو لژ اسکاتلند بود.
در اینجا مطلبی از مجله خواندنیها شماره ۴ سال ۱۳۴۶ در باره فعالیت فراماسونرها در اسرائیل آوریم:
منوچهر ساچمه چی خبرنگار مطبوعات ایران در اسرائیل در نامه ای به ذبیح الله منصوری می نویسد:
"فعالیت فراماسونر ها در اسرائیل از آنچه در مقالات جنابعالی آمده است علنی تر است. آنها در هریک از شهرهای بزرگ یک لژ دارند و هرچند ماه یک بار، جلسات علنی تشکیل می دهند که در آنها فراماسونر ها با همسرانشان وعده ای مهمان دعوت دارند. البته در این جلسات ذکری از مسائل مربوط به فراماسون ها نیست و بیشتر به یک جلسه معمولی شباهت دارد. فراماسون ها در اسرائیل دارای چند رستوران هستند که تا ساعت ۶ بعد از ظهر همگان آزادند که از آنها استفاده کنند، ولی از آن ساعت به بعد به صورت باشگاه فراماسون ها در می آیند. اخیرا فراماسون های اسرائیل مرکز مجلل و وسیعی در اورشلیم ساخته اند که قرار است به زودی افتتاح شود" ادامه دارد...
#فراماسونری_در_غرب_و_ایران
🆔 @Jarianshenasi
#روشنگری
🔰 با نقشه های بیل گیتس صهیونیست برای کنترل جهان آشنا شوید
🅾 بیل گیتس و همسرش، تراشه ضدبارداری تولید کردند.
با نصب تراشه کامپیوتری ساخت شرکت MicroCHIPS در بدن زنان، به زودی قادر خواهند بود به صورت از راه دور باروری را در افراد مورد نظر کنترل کنند.
🔹دستگاههای ضد بارداری چیز جدیدی نیست اما فناوری که توسط پدر بیوتروریسم جهان بیل گیتس و همسرش ملیندا با کمک آزمایشگاههای دانشگاه ام آی تی دنبال می شود با فناوری های موجود متفاوت است.
🔸نسل کنونی دستگاههای آزاد کننده پروژسترون نیاز به تعویض هر سه سال یکبار دارد و برای بچه دار شدن حتما باید این دستگاه را از بدن بیرون آورد و جدا ساخت.
🔹اما آنچه بنیاد کیتس و کمپانی شیطانی MicroCHIPS در ماساچوست امریکا به دنبال آن است، نسل بعدی دستگاههایی است که بتوان با قابلیت استفاده و کنترل از راه دور عملیات باروری افراد مورد نظر را کنترل کرد.
🔸تراشه نسل بعدی بدین صورت است که از طریق وایرلس می توان مدیریت باروری را انجام داد و هر 16 سال یکبار (در مقایسه با سه سال یکبار برای دستگاههای موجود) هم آن را تعویض کرد.
🔹دستگاه MicroCHIPS روی بیمارانی که پوکی استخوان دارند با نصب برنامه ارسال دارو به صورت هوشمند از طریق تراشه آزمایش شده است.
🔸 بنیاد گیتس قصد دارد این فناوری را در کشورهای مسلمان به اجرا گذاشته و تصفیه قومیتی و نژادی به اسم تنظیم خانواده را تحقق عینی بخشد.
🔹تراشه یک ونیم سانتیمتری MicroCHIPS مخازن لوونورژسترول (هورمون های جنسی زنانه) برای پیشگیری از بارداری را در خود نگه می دارد که می تواند به صورت وایرلس و از راه دور فعال و غیر فعال شود.
🔸تراشه مذکور با کنترل ریموت آن توسط کاربرانی با کنترل از راه دور می باشد. این تراشه کامپیوتری، تست های مذکور را با موفقیت پشت سر گذاشته و تاییدیه سازمان غذا و داروی امریکا را اخذ کرده است.
🔹بیل گیتس برای نابودی حداقل دو میلیارد نفر از جمعیت جهان ماموریت دارد که با پوشش بنیاد خیریه، واکسیناسیون، تنظیم خانواده و فعالیت های بیولوژیکی نقشه های شیطانی فراماسونرهای جهان را اجرایی میکند.
🚨پیشنهاد خطرناک بیل گیتس🚨
سال ها هست که در جهان مدرن اسب ها را با نصب چیپ الکترونیکی در زیر پوست شناسایی و کنترل میکنند.
🔸 بیل گیتس پدر بیوتروریسم جهان اعلام کرده آماده هستند تا در بدن انسان ها چیپ الکترونیکی نصب کنند و به این وسیله بیماران کرونایی شناسایی و کنترل شوند،با این طرح ملت های جهان به شکل رباط های بی اختیار،در مسائل مختلف شناسایی و کنترل میشوند.
♦️نقشه یهود، کنترل جهان است و در کرونا هراسی از فرصت ترس مردم سوء استفاده ی حداکثری صورت میپذیرد تا ملت ها برده ی تام اربابان مستکبر جهان باشند.
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت سی و چهارم
🔰اومانیسم (انسانمداری)
انسانگرایی (هومانیسم، اومانیسم یا اُمانیسم)، (Humanism)، از ریشه لاتینی هومو، جهانبینی فلسفی و اخلاقی است که بر ارزش و عاملیت انسانها به صورت فردی یا جمعی تأکید دارد.
اومانیسم به معنای انسان یا مذهب انسانی گرفته شده است و به معنای اخص به نهضتی اطلاق می شود که از قرن چهاردهم میلادی با طغیان علیه سلوک و سلطه اولیای کلیسا برداشتهای نوینی از انسان را مطرح کرد.
♦️منظور از «اومانیسم» آن موج فکری بود که برای احیای آثار ادبی کلاسیک یونان و روم باستان در دوران «رنسانس» در ایتالیا رواج داشت و اینگونه متفکران به اومانیستها معروف شدند.
اومانیسم، موج گرایش به متون ادبی قُدما یا «انسانیات»، در مقابل متون دینی مسیحی (الهیات) بود.
🔸معادل اصطلاح اومانیسم در فارسی واژههای انسانگرایی، انسانمداری، مکتب اصالت انسان و انسان دوستی است. اومانیسم، در معنای رایج آن، نگرش یا فلسفهای است که رشد و شکوفایی انسان را اصل میداند. به بیان دیگر، اومانیسم، شیوه فکری و حالتی روحی است که شخصیت انسان و شکوفایی کامل وی را بر همه چیز مقدّم میشمارد و در واقع، این معنای از اومانیسم است که از مبانی و زیرساخت های دنیای جدید به شمار میآید و در بسیاری از فلسفهها، افکار و مکاتب پس از رنسانس تا به امروز وجود داشته، هرچند که ظهور و بروز آن در برخی از مکاتب فلسفی و سیاسی، نظیر پراگماتیسم، اگزیستانسیالیسم، مارکسیسم و لیبرالیسم بیشتر بوده است.
🔹این شیوه اندیشه که «انسان» را محور میداند از رنسانس به این سو، منشأ تحولات فراوانی در زندگی مردم جهان غرب شد، به طوری که «انسان گرایی» را باید از مهمترین شالودههای تفکّر جدید غرب و اندیشه «مدرنیسم» به شمار آورد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 فراماسونری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت دوازدهم
🔰 ادامه بحث...
از اواخر قرن هجدهم با نفوذ صهیونیست ها در لژهای فراماسونری یک پیوند عمیق و علقه استراتژیک و ایدئولژیک میان صهیونیسم و فراماسونری به وجود آمد.
صهیونیست ها در واقع یک تشکل سیاسی بودند که اگرچه از دل یهود پدید آمده بودند، اما در واقع اعتقادی به آرمان های دینی یهود نداشته و فقط به آرمان های سیاسی یهود که همان تشکیل حکومت جهانی و ایجاد یک پایگاه نیرومند برای تسلط بر جهان بود را قبول داشته و به عنوان یک اصل دنبال می کردند.
♦️صهیونیست ها به آنچه که ریشه در ماوراء الطبیعه داشت کاملا بی اعتقاد بودند. از طرفی آنها تنها محدود به جامعه یهود نبوده و به تعبیر دیگری همه یهودیان، صهیونیست نبوده و همه صهیونیست ها نیز یهودی نمی باشند. بلکه در میان مذاهب دیگر از جمله در میان مسیحیان و مسلمانان نیز صهیونیست داریم. کسانی که کاملا سیاست ها، اهداف و افکار صهیونیست را دنبال نموده و تنها شناسنامه مسیحی و مسلمان دارند.
🔸به دلیل آسیب هایی که فراماسون ها از برخوردهای کلیسا دیده بودند و از دین، خدا و معنویت گریزان شده بودند، صهیونیست ها به راحتی توانستند در تشکیلات ماسونی نفوذ کرده و با ایسم های فراوان و متنوعی که با کارکردهای جامعه شناسی، علوم سیاسی، علوم اقتصادی و حقوقی که با هدف دین زدایی خلق کرده بودند، توانستند پایگاه قدرتمندی در تشکیلات فراماسونری ایجاد نمایند.
🔹از همان زمان، فراماسونری بازوی قدرتمند صهیونیسم در عرصه بین الملل گردید و در تحولات سیاسی و اجتماعی بسیاری از کشورها تاثیر و نقش تعیین کننده داشتند. به عنوان مثال می توان به نقش کلیدی آنها در سقوط دولت تزاری در روسیه و انقلاب کمونیستی ۱۹۱۷ شوروی و یا به راه انداختن دوجنگ جهانی بزرگ و خانمانسوز که طی آن میلیون ها نفر کشته شدند، اشاره داشت.
که در مباحث آینده در این خصوص توضیحات بیشتری خواهیم داد. ادامه دارد...
#فراماسونری_در_غرب_و_ایران
🆔 @Jarianshenasi
🔴 متن کامل نامه تاریخی«۱/۶» #امام_خمینی خطاب به آقای منتظری
بسم الله الرحمن الرحیم
🔰 جناب آقای منتظری
با دلی پر خون وقلبی شکسته چند کلمهای برایتان مینویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشتهاید که نظر تو را شرعاً برنظر خود مقدم میدانم؛ خدا را در نظر میگیرم و مسائلی را گوشزد میکنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید.
♦️شما در اکثر نامهها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند.
به قدری مطالبی که میگفتید دیکته شده منافقین بود که من فایدهای برای جواب به آنها نمیدیدم. مثلا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و میبینید که چه خدمت ارزندهای به استکبار کردهاید.
🔹در مساله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدینتر میدانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام میدادید که او را نکشید.
از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم.
🔸شما از این پس وکیل من نمیباشید و به طلابی که پول برای شما میآورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد الله از این پس شما مساله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود میدانید -که مسلماً منافقین صلاح نمیدانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی میشوید که آخرتتان را خرابتر میکند-، با دلی شکسته و سینهای گداخته از آتش بیمهریها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت میکنم دیگر خود دانید:
♦️۱ - سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد.
🔹۲ - از آنجا که سادهلوح هستید و سریعاً تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.
🔸۳- دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.
♦️۴- نامهها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانههای گروهی به مردم میرسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحی له الفدا- و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.
🔹والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را سادهلوح میدانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزههای علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و میدانید که از تکلیف خود سرپیچی نمیکنم.
🔸والله قسم، من با نخستوزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی میدانستم.والله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنیصدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.
♦️سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشمپوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بستهام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمیدارم.
🔹من کار به تاریخ و آنچه اتفاق میافتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بستهام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر دروغهای دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش میکنند نگردند.
🔸از خدا میخواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. والسلام.
یکشنبه ۶ / ۱ / ۶۸
روحالله الموسوی الخمینی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت سی و پنجم
🔰 ادامه بحث اومانیسم
پیشینه اومانیسم، از لحاظ تاریخی به فرهنگ یونان باستان باز میگردد. در یونان باستان، خدایان صفات و سجایای انسانی و حتّی صورت انسانی داشتند و موضوع شعر از حماسههای هومری تا واپسین دوره فرهنگ یونانی، انسان و سرنوشت انسان بود. همچنین اندام انسانی مهمترین مسأله هنر مجسمه-سازی و نقاشی به حساب میآمد و توجّه به انسان در آن دوره به نهایت خود رسید!
♦️در فلسفه یونان و روم قدیم انسان از عالی ترین ارزش حیاتی برخوردار بود، فضیلت و سعادت انسان به عنوان بالاترین هدف حیات تلقی می شد. دو نکته حائز اهمیت در فلسفه کلاسیک قبل از میلاد وجود داشت.
اول آنکه غایت اندیشی و آخرت گرایی، ویژگی و هدف انسان کلاسیک نبود. دوم آنکه عدالت و فضیلت معنایی خاص و مطابق با شان و منزلت افراد داشت.
🔸در قرون وسطا موضوع تعریف انسان و هدف خلقت او به گونه ای دیگر تفسیر شد. انسان اشرف مخلوقات و به عنوان بالاترین هدف خلقت تلقی شد که هدف از خلقت او سعادت اخروی معرفی شد. متکلمان مسیحی بر همین اساس انسان را نیازمند هدایتگری شریعت آخرت محور می دانستند و او هرچه دقیق تر وظایف و تکالیف مشخص شده را رعایت می کرد، بیشتر به سعادت اخروی می رسید. اکثر افراد گناهکارانی بودند که مرتبا مرتکب اشتباه و گناه می شدند و بر همین اساس نیازمند عفو و بخشش کلیسا برای کسب رضایت خداوند و سعادت بودند.
🔹با زوال استقلال یونان، فرهنگ یونانی به صورت رنگباخته به روم منتقل شد،
امّا با ظهور و گسترش مسیحیت در روم و دیگر نقاط اروپا وضع به طور کلی دگرگون شد. در این دوران، انسان-شناسی مسیحی بر انسان شناسی برگرفته از فرهنگ یونانی غالب آمد.
ولی در قرن چهاردهم به یکباره در ایتالیا گرایش آشکار به فرهنگ باستان که نخست، ناآگاهانه و اندکی بعد، آگاهانه بود، به طور انفجارآمیز پدیدار شد و پس از آن به سراسر مغرب زمین گسترش یافت. این جنبش به «رنسانس» (نوزایی) موسوم شد و اومانیسم تولّدی دوباره یافت.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 فراماسونری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت سیزدهم
🔰ویژگی های ایدئولوژی فراماسونری
♦️لیبرالیسم:
ترجمه لغوی رایج لیبرالیسم «آزادی خواهی» است که البته بیشتر ازادی فردی انسانها را مدنظر دارد ولی در عرف فراماسونری، لیبرالیسم به معنای میانه روی و محافظه کاری است. و علت اتخاذ این رویه از جانب فراماسونرها این بود که آنها می خواستند همه جبهه ها را با خود همراه داشته باشند و ضمنا کمتر آسیب ببینند و سرانجام در پایان هر طوفان عمومی دوباره بر جای بمانند.
🔸رفرمیسم:
رفرمیسم یا اعتقاد به اصلاحات گام به گام؛ در عرف فراماسونری به عنوان تنها روش معقول و واقع بینانه و متخصصانه وعلمی قلمداد می شود و همیشه در برابر رادیکالیسم قرار می گیرد.
🔹تساهل و تسامح:
از مشخصه های مهم تفکر فراماسونری تساهل و تسامح است. طبق این نظر انسان باید در اعتقاداتش، آسان گیر و اهل مسامحه باشد و از تعصب دوری گزیند.
🔸کوسموپولی تیسم:
کوسموپولی تیسم یعنی جهان وطنی. از نظر فراماسونرها همه دولت های جهان باید زیر پرچم آبی رنگ فراماسونرها جمع شوند و سرانجام یک حکومت جهانی واحد به وجود آورند.
🔹دئسیم:
دئیسم یا لامذهبی، ظاهرا اعتقاد به خداوند منهای باور داشتن به پیغمبران و کتب آسمانی است.
🔸تحلیل سه پایه ای:
یکی دیگر از مشخصات خط فراماسونری تحلیل سه پایه ای است. آنها برای عدد سه اهمیت بسیار قائلند و سعی می کنند که حتما در بررسی هر مساله ای آن را به سه جنبه تقسیم کنند. مثلا می گویند انسان از سه جنبه برخوردار است: توانایی، زیبایی و فرزانگی و یا شعارشان چنین است:
🔹آزادی، برابری و برادری
برابری: در عرف فراماسونری همه انسانها در انتخاب شغل، مسکن، مذهب، لباس و تابعیت آزادند و مجموعه این امتیازات را حقوق طبیعی افراد می دانند.
برادری: اصل دیگر فراماسونری برادری است. از نطر آنها همه انسانها صرفنظر از همه ویژگی های اعتقادی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی برادرند.
پشتیبانی از اعلامیه حقوق بشر:
تمام فراماسونرها و اعضای سازمان های وابسته به آنها مانند پیشاهنگی جهان، باشگاه جهانی لاینز و کلوپ روتاری موظف هستند که از اعلامیه جهانی حقوق بشر پشتیبانی کنند.
🔸ژودائیسم(یهودی گری):
همه فراماسونرها وظیفه دارند که برای حضرت موسی(ع) و حضرت داود(ع) احترام قائل شوند.
🔹صهیونیسم:
صهیونیسم ایدئولوژی حاکم بر تمام لژهای فراماسونری جهان است، لذا صهیونیسم بین المللی با فراماسونری بین المللی یکی گردیده و از آن به منزله بازرسی سیاسی و فرهنگی استفاده می شود.
🔸نهان روشی:
شیوه دیگری که فراماسونرها از یهود گرفته اند، نهان روشی است. یعنی برای پیشبرد مقاصد یهود هیچگاه موضع صریح نمی گیرند و آشکارا عمل نمی کنند. ادامه دارد...
#فراماسونری_در_غرب_و_ایران
🆔 @Jarianshenasi