📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۹۷
🔰 ادامه روشنفکری لیبرال در ایران...
متأسّفانه جریان روشنفکری با اینکه به دردها و دغدغههای اصلی ایران؛ یعنی انحطاط و نسبت دین و دنیای مدرن و استبداد و... به خوبی پیبرده بود، ولی هیچگاه نتوانست به تولید علم و اندیشه و تئوریپردازی دست یابد.
برخلاف روشنفکران غربی که با توجّه به چالشهای فکری و رفتاری توانستند نهضت نرمافزاری و تولید علم را تحقّق بخشند.
بسیاری از روشنفکران ایران مانند: محمّدعلی فروغی و تقیزاده با همراهی دولت و حکومت، مدل جدیدی از استبداد را برای مردم به ارمغان آوردند و هیچ گامی در رفع انحطاط ایران برنداشتند.
♦️روشنفکران دیگری همچون: جلال آل احمد، شریعتی و... نیز گرچه با نظام سیاسی استبداد همراهی نکردند، ولی تنها توانستند با روش احیای سنّتهای دینی، آنهم بهوسیله بومیسازی برخی اندیشههای غربی، نوعی غربستیزی و استبدادستیزی را به فرهنگ عمومی تبدیل کنند، امّا نسخه درمانی برای دردهای انحطاط و استبداد ارایه نکردند.
روشنفکری متجدّد دینی و غیر دینی پس از انقلاب و جنگ تحمیلی نیز چاره ایجابی نیندیشید و تنها پروژه بومیسازی برخی اندیشههای غربی را دنبال کرد و تازه غربستیزی دوره گذشته را نیز کمرنگ ساخت.
🔹البته مبنای بیشتر روشنفکران دینی متجدّد با تأثیرپذیری از گفتمان و انگارههای شریعتی این بود که میتوان با پذیرش گزینشی از زوایای مثبت سنّت و مدرنیته و رها ساختنجنبههای منفی این دو جریان به مسئله انحطاط مسلمین پایان داد، ولی تثبیت حکومت دینی و جمهوری اسلامی، به تدریج گفتمان دیگری از روشنفکری، یعنی روشنفکری لیبرال، امّا با مدلی متفاوت از دوران قاجار و پهلوی را پدید آورد. این مدل از روشنفکری لیبرال با انگارههای شریعتی هم کنار نمیآید و ایدئولوژی دینی را باور ندارد و با حکومت دینی مخالفت میورزد. عقلانیت و علم مدرن را تنها راه نجات جامعه میداند، امّا جامعه ای که به دین حداقلی باور دارد.
تمام اجزای این گفتمان با مبانی فلسفه انتقادی و پسامدرنیته شکل میگیرد.
🔸دورههای روشنفکری لیبرال در ایران
مهمترین چهرههای روشنفکری لیبرال را میتوان در پنج دوره تاریخی معرفی کرد:
ـ دوره اوّل، روشنفکرانی مانند میرزا عسگرخان افشار ارومی، میرزا ابوالحسنخان ایلچی، میرزا صالح شیرازی، فرخخان امینالدّوله غفاری، حسینخان آقا هستند که در اوایل قرن سیزدهم هجری با امضای قرارداد گلستان و ترکمنچای و واگذاری هرات و افغانستان به انگلیس و طرح و توسعه فرهنگی غرب مدرن و سکولار چهره منفوری از خود بهجا گذاشتند. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#پرونده_ویژه
#بازگشت_از_نیمه_راه (4)
✡️ تخریب ولایت با ردای مرجعیت
♨️ در سال ۱۳۵۸ با تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی و به ویژه بعد از طرح و تصویب اصل ۱۱۰ که تصریح بر #ولایت_فقیه و اختیارات قانونی آن میکرد، آیتالله شریعتمداری در مصاحبههای مکرر به مخالفت آشکار با اصل مذکور پرداخت و آن را مخالف اصل حاکمیت ملت دانست.
♨️ در نظر او كاركرد ولایت فقیه به صورت «دخالت در حكومت» منحصر به زمانهایی بود كه حكومتی وجود نداشت و فقیه با ولایت خود حكومتی را تعیین میكرد. پس از آن كه نهادهای حكومتی شكل گرفتند كاركرد ولایت فقیه در مواجهه با انحراف در حكومت فقط ارشاد و اعتراض است و نمیتواند به تعویض حكومت بپردازد.
♨️ امام خمینی(ره) نیز در راستای وحدت بین روحانیت، بارها به آقای شریعتمداری توسط افرادی پیغام فرستاد و حتی خود به دیدار او رفت اما شریعتمداری دست از فتنه انگیزی برنداشت.
♨️ حضرت امام خمینی (ره) نیز در اول آذر 58 در سخنرانی بسیار صریحی در جواب شریعتمداری و حزبش چنین فرمود: «...شما كوچكتر از آن هستید كه این نهضت را منحرف كنید...شما قلدر هستید. رضاخان با سرنیزه حكومت میكرد شما با قلم میخواهید حكومت كنید، سر نیزه او شكست، قلم شما هم میشكند».
♨️ در حقیقت شریعتمداری مقام ولایت فقیه را مناسب قامت خود میدانست. شریعتمداری وقتی که متوجه شد ولایت فقیه به او نمیرسد، در صدد برآمد جلوی تصویب قانونی آن و نهایتاً تعلق قانونی آن به حضرت امام را بگیرد و به این ترتیب در روز 11 آذر 58، فتوای شرعی به عدم شركت در انتخابات قانون اساسی و دادن رأی مثبت به آن را صادر كرد.
#حسین_کاظمی
@antisecular_ir
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۴۴
🔰 تحولات و فعالیت سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی...
بلافاصله پس از انشعاب، رهبران اکثریت نزد آیتالله بهشتی رئیس دیوان عالی کشور و دبیرکل حزب جمهوری اسلامی رفتند تا به ایشان بگویند که حکومت جمهوری اسلامی را دربست قبول ندارند، ولی معتقدند در چارچوب اشکال غیر قهرآمیز میتوان با آن مبارزه کرد و مبارزات ضدامپریالیستی را پیش برد. آنها همچنین به آیتالله بهشتی گفتند که معتقدند امام خمینی ضدامپریالیست و رهبری مبارزه هنوز به دست ایشان است. اکثریت که معتقد بودند در صورت سقوط حکومت جمهوری اسلامی یک حکومت آمریکایی جای آن را خواهد گرفت، خود را حامی «خط امام» دانسته، ضمن حمایت از مواضع ضدامپریالیستی امام به تعمیق آن پای می فشردند.
♦️جریان اکثریت، تسخیر سفارت آمریکا و سقوط دولت بازرگان را فاز دوم انقلاب و فرار بنیصدر در سال ۶۰ را «تجلی اراده خلقهای ستمدیده ایران» و فاز سوم انقلاب خواند.
ضمن اینکه در انتخابات ریاست جمهوری که پس از برکناری بنیصدر برگزار شد، به خاطر مواضع ضدامپریالیستی محمدعلی رجایی از وی حمایت کردند.
یکماه بعد انشعاب دیگری در سازمان چریکهای فدایی خلق ایران (اکثریت) رخ داد. سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) که در نهایت به پیمودن راه وحدت با حزب توده ایران و انتخاب مشی سیاسی دست زده بود، در درون خود دچار انشعابی دیگر گردید و در آذرماه ۶۰ انشعاب کنندگان کلمه اکثریت را حذف کرده و سازمانی به نام سازمان فداییان خلق ایران(اقلیت) ایجاد کردند.کتاب ماهی سیاه کوچولو، اثر صمد بهرنگی مدتها نقش مانیفست و بیانه غیر رسمی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را بازی میکرد
🔹در سال ۶۱ با افشای فعالیتهای غیرقانونی حزب توده و جاسوسی آن به نفع شوروی، «سازمان فداییان خلق ـ اکثریت» که با حزب روابط بسیار نزدیکی داشت نیز ضربه خورد. روز پس از دستگیریِ رهبران حزب توده، سازمان در جلسهای تصمیم به خروج از کشور به مقصد شوروی گرفت. در فروردین ۶۵ جلسهای در سطح سران سازمان برگزار شد که آغازی بود بر پایان آن. فداییان اعتراف کردند که حمایتشان از جمهوری اسلامی بر پایه نیرنگ بوده است.
همچنین اظهار داشتند که باید هنگامی که بخش وسیعی از مناطق جنوب و غرب کشور در اشغال رژیم بعث بود بر طبل صلح میکوبیدند و جمهوری اسلامی را به تکدی برای بازپسگیری زمینهای اشغالی خود دعوت میکردند.
🔸آنان در حالیکه از همکاری سازمان مجاهدین خلق(منافقین) با رژیم تجاوزکار بعث آگاه بودند، به توصیه تئوریسینهای حزب کمونیست شوروی خواستار همکاری با آن شدند و در پایان جلسه به براندازی جمهوری اسلامی، صرفنظر از شیوههای آن رأی دادند و در نهایت جریان اکثریت نیز در در اوایل سال ۱۳۶۲ پیوند خود را با اقلیت اعلام کرده و به صورت آشکار، نبرد مسلحانه خود را رسما با جمهوری اسلامی آغاز کردند. ادامه دارد....
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۹۸
🔰 ادوار روشنفکری لیبرال در ایران...
دوره دوم روشنفکری را باید روشنفکری مشروطه نامید که به تفصیل بیشتری توانستند به توسعه و گسترش مدرنیته در ایران بپردازند. این دوره در سالهای پایانی ۱۲۷۰ قمری آغاز گردید و تنوّع و پیچیدگی بیشتری یافت. شخصیتهایی مانند: جلالالدین میرزا، آخوندزاده، میرزا حسینخان سپهسالار، میرزا یوسفخان مستشارالدّوله، محمّدحسن اعتمادالسّلطنه، میرزا علیخان امینالدّوله، میرزا آقاخان کرمانی، احمد روحی، امینالسّلطان، میرزا ملکمخان ناظمالدّوله، زینالعابدین مراغهای، صنیعالدّوله، میرزا نصرالله مشیرالدّوله، میرزا عبدالرحیم طالبوف، حاج سیّاح و وثوقالدّوله، نمونهای از دوره دوم روشنفکری لیبرال و سکولار ایران هستند که در کسوت جهانگردی، بازرگانی، دلالی، مدیریتی، سیاسی و حزبی، به غربزدگی و رویکرد ضدّ دینی دامن زدند. این دوره تا کودتای ۱۲۹۹ شمسی و با روی کارآمدن قزّاق بیسوادی به نام رضاخان یا سردارسپه ادامه یافت.
♦️دوره سوم روشنفکری را باید با حاکمیت پهلوی اوّل توصیف کرد که با مدل روشنفکری رضاخانی توانستند استبداد جدیدی را برای مردم ایران به ارمغان بیاورند، این دوره که با شخصیتهایی همچون: سلیمان میرزا اسکندری، محمّدعلی فروغی، حسن تقیزاده، احمد کسروی، احمد متین دفتری و... ظاهر شد، وارد مرحله جدیدی از التقاط دینی و تفکّر لیبرالیستی و شبه مدرنیته گشت.
🔹دوره چهارم روشنفکری لیبرال، با حاکمیت پهلوی دوم؛ یعنی با اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ شمسی و خروج رضاشاه از ایران آغاز میشود و گرایشهای التقاطی و ناسیونالیستی و سلطنتطلبی در جریانهای جبهه ملّی و سوسیال لیبرال و کانون نویسندگان ایران و احزاب گوناگونی چون حزب مردم، حزب ملیّون، حزب ایران نوین، حزب رستاخیز به رهبری افرادی همچون: علی امینی، محمّد مصدق، کریم سنجابی، محمّد مسعود، داریوش همایون، فریدون آدمیّت، حسنعلی منصور، امیرعباس هویدا، شجاعالدّین شفاء، لیلی امیرارجمند و غیره پدید میآید.
البته در این دوره، روشنفکری سیوسیالیستی یا مارکسیستی توسط افرادی همچون: محمّد نخشب، امیرمختار پورشیرازی، خلیل ملکی و غیره نیز دنبال شد و جریانهای التقاطی دیگری مانند سازمان مجاهدین خلق و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را بهوجود آورد.
🔸روشنفکری دوره پنجم را باید در بعد از دوره انقلاب و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران دانست. این دوره که توسط افرادی همچون: عبدالکریم سروش، محمّد مجتهد شبستری و... رهبری میشد، با تحوّلات جهانی و آشنایی با فلسفههای معاصر غرب بهویژه فلسفه تحلیلی و هرمنوتیک، در عرصه جدیدی از اندیشه سیاسی و اجتماعی قرار گرفت و التقاط اسلامی و جریان لیبرالیسم و سکولاریسم را با سبک جدیدی دنبال کرد. ادامه دارد...
🆔 @Jarianshenasi
#پرونده_ویژه
#بازگشت_از_نیمه_راه (5)
✡️ پدر حزب آشوب
⚡️ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، #شریعتمداری که خود را رقیب #امام_خمینی(ره) می دید، سعی کرد از همه ابزارها برای گسترش نفوذ و افزایش دامنه اعتبارش استفاده کند.
⚡️ یکی از خطرناکترین اقداماتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی زیر چتر حمایت شریعتمداری انجام گرفت، تأسیس «حزب جمهوری خلق مسلمان» و غائله آذربایجان بود.
⚡️ به دنبال اعلام موجودیت حزب جمهوری اسلامی(1357/11/19) که از حمایت مؤثر امام خمینی(ره) برخوردار بود، در روز 1357/12/24، حزب جمهوری خلق مسلمان که حمایت شریعتمداری را پشت سر خود داشت، اعلام موجودیت کرد.
⚡️ این حزب به فعالیتهای ضدانقلابی و جداییطلبانه در آذربایجان مشغول بود. از جمله اقدامات حزب خلق مسلمان در تقابل با جمهوری اسلامی میتوان به مخالفت این حزب با همهپرسی قانون اساسی سال 1358 اشاره کرد.
⚡️ آنها در این مسیر #شریعتمداری را نیز حامی خود میدیدند، به گونهای که پس از برگزاری رفراندوم قانون اساسی و حضور مردم در این همهپرسی، اعضای حزب، به بهانه دفاع از پدر معنوی خود به ایجاد #آشوب و اغتشاش در آذربایجان دست زدند.
⚡️ آشوب گران، دامنه فعالیتهای خود را به شهرهای قم، مشهد و تهران نیز گسترش دادند. در مهم ترین اقدام، صدا و سیمای آذربایجان به تصرف این حزب درآمد و سایر نهادهای دولتی را نیز تهدید و یا تصرف کردند.
⚡️ پس از این غائله، شریعتمداری با وجود سیل اعلامیهها و نامههایی که از او انحلال حزب را خواستار بودند، حاضر نشد این حزب را محکوم کند.
#حسین_کاظمی
#آنتی_سکولار
@antisecular_ir
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۴۵
🔰 پایان کار سازمان چریکهای فدایی خلق در ایران
از سال ۱۳۶۲ به بعد که سازمان به صورت آشکار وارد تقابل مسلحانه با جمهوری اسلامی شد، آشکارا بر طبل جنگ میکوبیدند و مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را تبلیغ میکردند، اما با وجود همه هیاهوی خود برای «سازماندهی مسلح تودهها» و جنگ چریکیِ شهری، فاقد توانایی لازم هم در تئوری و هم در نیرو بودند.
و کردستان تنها نقطهای بود که می توانست وفاداری آنان به تئوری هایشان را نشان دهد.
♦️چریکهای فدایی خلق که از ابتدای غائله کردستان در آن نقشآفرینی میکردند، تا سال ۶۴ در مناطق کردنشین تحرکاتی داشته و دست به عملیاتهایی میزدند. این گروه طی مدت حضور در کردستان ایران تلاش میکرد روابط خود با رژیم بعث را از نگاه نیروهای نظامیاش مخفی دارد، اما پس از حضور در کردستان عراق، ناگزیر شد به روابط خود با رژیم بعث آشکارا اعتراف کند. بنابراین مسئولین سازمان با صراحت اعلام کردند که «هرگونه کمکی را از جانب هر کسی بدون قبول قید و شرط میپذیریم.»!
با وجود این، شکستهای بیوقفه، انشعابات و خروجهای پیدرپی و ناتوانی در سازماندهی، گروه را در آستانه تلاشی قرار داد. در کردستان عراق نیز دو تن از افراد باسابقه گروه از آن جدا شدند.
🔹گروهک "راه کارگر" یکی دیگر از انشعاب های سچفخا بود که به رهبری "مرتضی یزدی" در آبان ۱۳۵۸ صورت گرفت. علت انشعاب انتقاد به مشی چریکی و نحوه ی حاکمیت سازمان بود.
گروهک "اشرف دهقان" نیز که در گذشته از آن سخن به میان آمد، و در اردیبهشت ۱۳۵۸ از سچفخا منشعب شده بود، فعالیت عمده اش در کردستان انجام می گرفت و کار عمده ی آنان در داخل و خارج از کردستان، سرقت بانک ها و ادارات و ترور افراد و شخصیت های اسلامی و پاسداران بوده است و در بیشتر شهرهای کردستان، دفتر و مقر مستقل داشته و در تشنج آفرینی ها و کشتارهای بی رحمانه چون مثله کردن و کندن پوست سر و صورت پاسداران، نقش عمده ای داشته است که بعد از پاکسازی شهرها از لوث وجود گروهک ها، این گروه نیز به کوهها و روستاهای آزاد نشده پناه بردند، به ویژه در منطقه آلان و سردشت که در آنجا مقر جداگانه داشتند و در عملیات مشترک نظامی با حزب دموکرات شرکت می کردند. از این گروه نیز، گروهی به نام "حرمتی پور" انشعاب یافتند که سران این گروه و خود حرمتی پور در جنگل های شمال توسط برادران بسیج و سپاه به درک واصل شدند.
🔸با سریعتر شدن تحولات شوروی و حرکت به سمت فروپاشی در پایان دهه ۸۰ میلادی، بسیاری از اعضای سازمان به سرعت به اروپا به ویژه آلمان پناه بردند و به انجام برخی فعالیت های تبلیغاتی دست زدند که دیگر نمی توان آن را زندگی یک سازمان چریکی نامید، خصوصا که کمونیسم نیز در صحنه بین المللی مرده است. و به این ترتیب سازمان با مارکسیسم و تمامی آموزههای آن وداع کرد.
در نخستین کنگره سازمان در سال ۶۹، فداییان با مشاهده شکست سوسیالیسم و دیکتاتوری طبقه کارگر، از مارکسیسم ـ لنینیسم اعلام برائت کردند و ضمن نفی خشونت، شعار «سرنگونی جمهوری اسلامی» را به «پایان بخشیدن به جمهوری اسلامی» تغییر دادند، چرا که سرنگونی متضمن اعمال خشونت بود که آنها مایل بودند از آن فاصله بگیرند. این مسئله اما نه به خاطر خصلتهای انسانی بلکه به خاطر ناکارآمدی اعمال خشونت بود. فداییان برای نیل به اهداف خود یعنی گذار به «جمهوری پارلمانی» حتی مایل به همکاری با سلطنتطلبان نیز بودند. امروزه آنان که بهزعم خود برای برقراری دموکراسی تلاش میکنند روشن نمیسازند که چگونه میتوان دیکتاتوری طبقه کارگر را که اندیشه آنان را مدتها به خود مشغول ساخته به مردم سالاری تبدیل کرد. ادامه دارد....
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
❇️ این #انقلاب به خواست خدای تبارک و تعالی شکست نخواهد خورد
♦️امام خمینی(ره): این انقلاب به خواست خدای تبارک و تعالی شکست نخواهد خورد. گو اینکه همه #قدرتهای_بزرگ دنیا با انقلاب ما دشمن باشند، گو اینکه همه #رسانههای_گروهی دنیا بر ضد این نهضت قلمفرسایی کنند و دروغپردازی؛ آنچه حقیقت است، روشن خواهد بود و روشن خواهد شد.
🔸آن روزی هم که حضرت #سید_الشهدا را مظلوم شهید کردند، بعضی از اشخاصی او را به اسم خارجی و اینکه در حکومت حق وقت، قیام کرده است، این طور معرفی کردند. لکن نور خدا میدرخشد و خواهد درخشید و عالم را خواهد از نور پر کرد.
📚۲۵مهر۱۳۶۱
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۹۹
🔰 ادوار تاریخی لیبرالیسم در ایران
از آنچه پیش از این آوردیم روشن شد که لیبرالیسم تجسّم نفسانیت بشر جدید و ایدئولوژی ترویج و توجیه سرمایهسالاری و اباحیت بوده است و هسته مرکزی تفکّر سیاسی جدید غربی را تشکیل داده و جزء لازم آن بوده است. این ایدئولوژی مظهر خودبنیادی و اعراض از حق در تمدّن غربی است.
اگر لیبرالیسم رکن اصلی و لاینفکّ تاریخ تمدّن غرب در عصر جدید بوده، در نسبت با تاریخ ما پدیدهای کاملاً وارداتی بهشمار میرود. شواهد تاریخی گواه بر این امرند که ایدئولوژی لیبرالیسم در ایران از دل مجامع فراماسونری در لندن و تهران پدید آمده و نقش و وظیفه تاریخی آن برقراری نظام غارتگرانه سرمایهسالاری و تعمیق غربگرایی بوده است.
♦️به بیان دیگر، لیبرالیسم، سرپل ایدئولوژیک وابستگی تمامعیار ما به بیگانگان بوده است. دو عامل اساسی در تعیین زمینهها و شرایط جذب فرهنگ لیبرالیسم غرب در میان قشرها و گروههای مختلف اجتماعی نقش داشتند:
۱. آشنایی و برخورد با غرب؛
۲. غیبت تفکّر و معرفت دینی و ضعف یقین و بهدنبال آن فطور و سستی در ایمان و اعتقاد به سنّتهای الهی و آسمانی.
در اغلب جوامع غیر غربی، بهویژه در جوامع اسلامی و از جمله در ایران، دو عامل یادشده بیشتر در میان رجال سیاسی و دربار، حضور داشت و بعد از رجال سیاسی، دیگر قشرهای شهری و قبل از همه بازار در مواجهه با غرب قرار میگیرد؛ زیرا بازار در کار تجارت بوده و از امکانات مالی و رفاهی مناسب نیز برخوردار است.
🔹رجال سیاسی به جهت تماس با غرب، مناسب ترین افراد برای لژهایی بودند که قصد جذب نیرو داشتند، مانند: سفیران، وزیران امور خارجه، اشرافزادگان و درباریانی که برای اوّلینبار جهت کسب مهارتها و علوم غربی راهی غرب میشدند. از سوی دیگر نقشی که رجال سیاسی در اجرای سیاستهای غربی میتوانستند برعهده گیرند، عامل دیگری بود که نظر لژها را قبل از همه به خود جلب میکرد.
نخستین مروّج لیبرالیسم و غربزدگی در ایران در زمره اوّلین ایرانیان بودند که به عضویت فراماسونری در آمدند.
ادوار تاریخی حیات لیبرالیسم در ایران را میتوان اینگونه فهرست کرد:
ـ لیبرالیسم عهد مشروطه (دوره اوّل)؛
ـ لیبرالیسم عهد پهلوی (دوره دوم)؛
ـ لیبرالیسم پس از انقلاب اسلامی (دوره سوم).
🔸لیبرالیسم عهد مشروطه
لیبرالها در دوره مشروطه اصلیترین نمایندگان و حامیان استعمار انگلیس و روس در ایران بوده و نقش تاریخی ایشان ایجاد زمینههای ترویج مدرنیسم و غربزدگی در ایران، سوارشدن بر جنبش اعتراضی و عدالتخواهانه مردمی در مشروطه و تبدیل آن به ابزاری جهت محدودکردن نفوذ اسلام و روحانیون بوده است.
جریان منورالفکران لیبرال، بیشترین همت خود را دراین دوره به تغییر نگاه به دین و ایجاد نگاه مثبت به غرب به کار گرفت . تعداد قابل توجهی از این منورالفکران را ملاحظه می کنیم که با استفاده از روشهای مختلف، مخصوصا تدوین ونشرکتاب، ایجاد روزنامه ها و نوشتن مقالات، تشکیل انجمن ها و محافل فرهنگی و سیاسی ، انتشار شبنامه ها و رواج اتهامات مختلف، بردن شاهان به سفرهای اروپایی، حضور در مناصب قدرت مخصوصا درصدر اعظمی و وزارت دربار و خارجه و معارف، به دنبال تحقق این هدف بودند. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#پرونده_ویژه
#بازگشت_از_نیمه_راه(6)
✡️ مرجعی به دنبال کودتا
⛔️ یکی دیگر از خیانتهای #شریعتمداری بعد از پیروزی انقلاب، همکاری با عوامل #کودتای_نقاب (نوژه) در تابستان 1359 بود.
⛔️ در جریان کودتا قرار بود از بمب های خوشه ای و 750 پوندی برای قتل عام مردم استفاده شود. کودتاچیان درصدد حذف امام و ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی بودند.
⛔️ اگر این اتفاق می افتاد، وحشتناک ترین کشتار در قرن بیستم و کل تاریخ جهان رقم می خورد. زیرا کودتاگران پیش بینی کرده بودند در جریان عملیات نظامی، یک میلیون تا 5 میلیون نفر کشته شوند.
⛔️ شریعتمداری در مرحله اول باید برای اطمینان خاطر افراد شرکت کننده در کودتا از لحاظ ایدئولوژیک و دینی، به تأیید کودتا می پرداخت.
⛔️ کودتاگران مطمئن بودند در صورتی که شریعتمداری به عنوان یک #مرجع_تقلید پیام بدهد و از کودتا حمایت کند، ارتش انگیزه ای برای مقاومت ندارد و به سرعت تسلیم می شود.
⛔️ او در مرحله دوم کودتا نقش مهمتری را برعهده دارد. زمانی که #امام_خمینی(ره) از صحنه سیاست حذف شد، شریعتمداری باید به صورت مستقیم وارد عمل می شد و رهبری کشور را در دست می گرفت.
⛔️ کودتای نوژه به لطف خدا شکست خورد و خائنان به سزای عمل خود رسیدند اما شریعتمداری به علت اینکه به صورت مستقیم در کودتا دست نداشت، تحت تعقیب قرار نگرفت.
⛔️ کودتاگران در بازجویی ها و مصاحبه تلویزیونی خود به ارتباط کودتا با بیت شریعتمداری اعتراف کرده بودند اما این بخش از اعترافات و مصاحبه ها به دلایل امنیتی و سیاسی حذف شد و به اطلاع عموم نرسید.
#حسین_کاظمی
#آنتی_سکولار
https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ۴۶
🔰اتحادیه کمونیستهای ایران
یکی دیگر از تشکلهای مارکسیستی در ایران اتحادیه کمونیستهای ایران بود که در اواخر سال ۱۳۵۵ در پی اتحاد و ادغام دو گروه کمونیستی که عبارت از "سازمان انقلابیون کمونیست" که سازمانی مائوئیست در خارج از کشور بود و «گروه پویا» که اعضایش بعضاً برای آموزش جنگ چریکی به فلسطین رفته بودند، تشکیل شد.
"سازمان انقلابیون کمونیست" در سال ۱۳۴۸ در یک محفل دانشجویی خارج از کشور تشکیل شد و ۶۰-۵۰ نفر از دانشجویان ایرانی را با ایدئولوژی مارکسیستی به عضویت درآورد. و "گروه پویا" نیز شاکله اصلی اش از اعضای محفل گروه فلسطین بودند که پس از خروج از کشور مدتی در عراق و سپس در لبنان به سر بردند و اکثر اعضای آن دانشجویان ایرانی در آمریکا بودند که مخالف شاه بوده و علیه رژیم فعالیت سیاسی- فرهنگی مینمودند. اعضای این گروه در ماههای آخر پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ به ایران آمده و به «اتحادیه کمونیستهای بخش داخل» معروف گشتند.
از جمله فعالان شناخته شده این اتحادیه در خارج، از سیامک زعیم، عبدالرحمان آزمایش، حسین ریاحی و فرید و وحید سریع القلم می توان نام برد.
♦️اتحادیه کمونیستها، پس از پیروزی انقلاب اسلامی
این اتحادیه، در ابتدا نظام جمهوری اسلامی ایران را متشکل از جریانهای متفاوتی میدانست که اعتقاد داشتند نمیتوان در برابر همه آنها رفتار یکسانی اتخاذ نمود. از جمله این جریانها، جریان لیبرال بود که از نظر آنها حکومت را به سمت غرب کشانده و خواهان سرکوب آزادیهاست و از طرف دیگر خط امام میباشد که بایستی از آن پشتیبانی نمود؛ لذا برخلاف سایر گروههای چپ تندرو ضمن مخالفت با اسلامی بودن نظام و پایبندی به اصول مارکسیستی در ابتدا از نظام جمهوری اسلامی ایران به دلیل شعار استقلال، آزادی و رویارویی با غرب و آمریکا با نظام جمهوری اسلامی ایران حمایت می نمود.
🔹حمایت از اشغال لانه جاسوسی آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، شرکت درجبهههای جنگ (هرچند با توجه به اسناد، متهم به ربودن اسلحه از مناطق جنگی و پنهان نمودن آنها میباشند) وحمایت از نهادهای انقلابی همچون سپاه، مخالفت با گروههای تندرو از جمله این موارد میباشد.
از سوی دیگر برگزاری جلسات برای معرفی خود و اندیشههایشان، جمعآوری اعضای گروه که از خارج آمده بودند، فرستادن هستههای تبلیغی به شهرهای مختلف، چاپ نشریات همچون ستاد، تشکیل اکیپهایی با نام «داس» به منظور آموزش نظامی اعضاء و هواداران به منظور مقابله با کودتا، تشکیل جمعیت زنان مبارز و تشکیلات پیشمرگان زحمتکشان در کردستان از دیگر اقدامات آنان بود.
🔸رودررویی با انقلاب اسلامی
این اتحادیه در ادامه راه خود با جریان اصیل انقلاب اسلامی و نهضت امام و یاران ایشان به مقابله برخاست. به خصوص از زمان تشکیل حزب جمهوری اسلامی، این اتحادیه در کنار نیروهای مخالف نظام همچون: سازمان مجاهدین خلق ایران، فدائیان خلق، کومله، سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر و... که رئیس جمهور، بنیصدر، در راس آن قرار داشت، حمایت نموده و تشکیل حزب جمهوری اسلامی را کودتایی در کشور و امام و یاران ایشان را جبهه ارتجاع نامید ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۰۰
🔰 ادوار تاریخی لیبرالیسم در ایران
ادامه لیبرالیسم عهد مشروطه...
بیشترین تعداد و اقدامات منورالفکران لیبرال را ما در این مقطع از تاریخ قاجاریه ، که زمینه ساز نهضت مشروطه می باشد شاهد هستیم.
عموم مورخان که از لحاظ فکری هم مشرب این منورالفکران هستند ، نقش آنان را در زمینه سازی تغییر نظام سیاسی و فکری ایران یعنی مشروطیت ، نقش برجسته و تعیین کننده دانسته و آنان را بیدارگر ملت (در جهت خواسته های خودشان) دانسته اند. فریدون آدمیت از جمله کسانی است که تلاش کرده با برداشتهای روشنفکرانه از تفکرات و اقدامات این منور الفکران، اقدامات آنها را یکسره خدمت به ملت ایران و بیداری توده ها معرفی کند و از کنار بسیاری از خیانت ها و وابستگی های آنان به بیگانگان به خاطر فرهنگ مورد علاقه خود یعنی غرب گرایی، عبور کند.
♦️سایر مورخان از جمله ناظم الاسلام ، یحیی دولت آبادی ، کسروی ، ملک زاده کوشیده اند تا با تحلیل غیرصادقانه از این حوادث ، و توجه به گفتارهای غیر مستند و شنیده ها ، منورالفکران لیبرال را ناجی ملت قلمداد کرده و از کنار ده ها وطن فروشی آنان ، چه در جنگهای سرزمینی و چه قراردادهای مالی و اقتصادی و چه حوادث سیاسی به راحتی بگذرند تا با اشاره مختصر و غیر پیگیرانه ، موضوع را کم اهمیت جلوه دهند .
لیبرالهای این دوره به دو بخش لائیک و به ظاهر مذهبی تقسیم میشدهاند که البته ماهیت هر دو یکسان بوده و تنها در برخی ظواهر با یکدیگر اختلاف داشتهاند. وجه غالب لیبرالهای ایندوره گرایشهای توأمان لائیک و به اصطلاح مذهبی بوده است که به نمونههایی از آنها اشاره خواهیم کرد:
🔹میرزا عسکرخان افشار ارومی
او از نخستین ایرانیانی است که در فرانسه به عضویت لژهای ماسونی درآمد. وی در دستگاه عباس میرزا (نایب السلطنه) در تبریز بود که از سرکردگان سپاه ایران به حساب می آمد.
او دومین فرستاده ایران به فرانسه و حامل نامه ی فتحعلی شاه به ناپلئون در سال (۱۲۲۴ ه ق) است . وی با سفر به دربار ناپلئون ماموریت یافت به عنوان سفیر میان ایران و فرانسه ، علیه دشمن مشترک شان ، یعنی روسیه اتحاد برقرار کند و بتواند با جلب نظر ناپلئون، جلوی تجاوزات روسیه به ایران را بگیرد.
🔸لژ فراماسونری انگلیس در فرانسه، به دلیل اینکه انگلیس متّحد روسیه و با ناپلئون درگیر بود، از طریق ارتباطی که با میرزا عسکرخان برقرار کرد، او را با فعالیت لژ بهعنوان مرکز اصلی تمدّن غرب آشنا کرد و در ۲۴ نوامبر ۱۸۰۸ در پاریس به عضویت لژ (فیلو سوفیک فرانسه) درآورد. این لژ پیرو لژ بزرگ اسکاتلند بود.
او در این باره می گوید :
در آن شب ، به نور طریقت ماسونری منور گردیدم و از عالم تاریکی پا به عالم روشنایی گذاشتم !
در همان جلسه، شمشیر جواهرنشان خود را که دارای تیغه ی آبدیده ی دمشقی بود، از کمر باز کرده و روی میز استاد لژ می گذارد و می گوید :
برادران ! سروران و یاران ! دوستی، صداقت، وظیفه شناسی، امانت، فضائل اخلاقی، درایت، نوع پرستی و وفاداری به مقام سلطنت، همه ی اینها وظایفی است که در مغز من جای گرفته است و در مورد آنها قسم یاد کرده ام . اجازه می خواهم شمشیری را که در ۲۷ جنگ ! در راه وطن، در خدمت من بوده است، به عنوان گروگان تقدیم یاران و برادران کنم. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#پرونده_ویژه
#بازگشت_از_نیمه_راه(7)
💥سقوط از مقام مرجعیت
💢در اوایل سال 1361 کودتای جديدی کشف شد که در پی #براندازی جمهوری اسلامی بود.کودتاگران سعی داشتند با انجام یک کودتای نظامی،امام را به شهادت رسانده و نظام اسلامی را ساقط کنند.
💢بعد از کشف کودتا معلوم شد،#صادق_قطب_زاده با همراهی #شريعتمداری رهبری اين کودتا را برعهده داشتند.اين بار دخالت شريعتمداری درکودتا به صورت مستقيم بود.
💢 قطبزاده در بازجوییهای خود میگوید«در بین مراجع فقط با واسطه با شخص آیتالله شریعتمداری،مسئله در میان گذاشته شده بود.به نقل از آقای[عبدالرضا]حجازی ایشان گفتند که«من قبل از انجام برنامه، کاری نمیتوانم بکنم و بعد از انجام برنامه، بنده خود ایشان را تأیید میکنم و اقدام میکنم».
💢 شریعتمداری 500 هزار تومان به کودتاگران کمک کرده و اعتراف کرده بود که در جريان کودتا بوده ولی اقدامی در جهت جلوگيری از آن به عمل نياورده است.
💢 بعد از انتشار اعترافات متهمین،خشم مردم برانگیخته شد و #جامعه_مدرسین_حوزه_علمیه_قم شریعتمداری را از مرجعیت خلع کرد و دیگر تقلید از او را جایز ندانست. شریعتمداری با صدایی لرزان و ظاهری مضطرب در صفحه تلویزیون ظاهر شد و ضمن استغفار،تعهد کرد که دیگر در امور مشابه شرکت نداشته باشد.
💢 شریعتمداری تاپایان عمر یعنی فروردین 1365 که به علت سرطان کلیه درگذشت، در انزوا و #حصر بود.امروز شریعتمداری به عنوان یک #عبرت و تجربه تلخ د مورد عواقب دنیازدگی، جاه طلبی روحانیت و همچنین #نفوذ از طریق فرزندش(حسن)و ارتباط با بیگانه،مطرح است.
#حسین_کاظمی
#آنتی_سکولار
@antisecular_ir