Part 06.mp3
7.71M
🔰#کتاب_صوتی🔰
🎙عنوان : "خاطرات مستر همفر"(جاسوس انگلستان در کشورهای اسلامی)
🔺 قسمت ششم
👈 تولید اختصاصی کانال کتابخانه صوتی
🎤گوینده : #محمدرضا_پور_عباس
#خاطرات_مستر_همفر
#دشمن_شناسی #وهابیت #انگلستان
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت چهارم
🔰 ادامه بحث...
اگر آزادی خواهی کانت را می پذیرد آن را برای جامعه کمونیستی می خواهد. (جامعه بدون بدون دولت و نظارت حکومت - جامعه کمونیستی مدینه فاضله اندیشهی او است).
شیوه تولید:
شیوه تولید یعنی مجموع نیروی تولید + روابط تولید.
نیروی تولید یعنی ابزار تولید (دست و بازو و سنگ و فلز و چرخ در عصر کشاورزی تا دستگاه صنعتی و... در عصر ضنعتی شدن) و کارگر (انسانی که روی آن ابزار با تجربهای که دارد کار میکند خواه دهقان باشد که روی زمین کار کند یا کارگر باشد که با ماشین آلات صنعتی کار کند).
🔸روابط تولید یعنی نحوه مالکیت فرد بر ابزار تولید، که میتواند خصوصی یا اجتماعی باشد. (رابطه سرمایهدار و کارگر)
وقتی که نیروی تولید به حد معینی از رشد رسید با روابط تولید تضاد ایجاد میشود و در نتیجه تضاد داخلی باعث حرکت (اعتراض سپس انقلاب) میشود و جامعه قبلی تبدیل به یک جامعه جدید با ویژگیهای متفاوت از قبل میشود.
♦️جهانیان در نگاه مارکسیست
مارکسیستها مجموع جهانیان را به دو گروه تقسیم میکنند و میگویند یا استثمارگر هستند یا استثمارشده، میگویند تاریخ چیزی جز محصول مبارزه طبقاتی بین انسانهای استثمارگر و استثمارشده نیست، یعنی عدهای منافع اقتصادیشان ایجاب میکند که در همان مرحله بمانند و مخالف پیشرفت ابزار تولیدند (گروه حاکم استثمارگر) و یک عده خواهان رشد و ترقی ابزار تولید و خلاصی از این وضع هستند (گروه استثمارشده) که این دو با هم درگیر و مبارزهای به وجود میآید که منجر به یک نظام جدید (جامعه جدید) میشود که در آن جامعه جدید علاوه بر ابزار تولید و منافع اقتصادی، آداب و رسوم و فرهنگ و مذهب و افکار و اندیشه در یک کلام همه چیز نسبت به جامعه قبلی تغییر میکند و بعد از مدتی دوباره این نظام جدید با مبارزه و درگیری که در خودش عامل ایجاد آن است می دهد به نظام دیگری تبدیل میشود.
🔹مارکسیسم آموزش رهایی طبقهی کارگر از دست سرمایهداری است. (مالکیت خصوصی و سرمایهداری عامل بدبختی مردم و کارگران است و باید با یک انقلاب از بین برود).
مارکس خودش مارکسیسم نبوده یعنی اینکه مارکسیسم بعدها بوسیلهی طرفداران او طرحریزی شده است که معتقدند افکار و نظریات مارکس یک راه و روشی را برای نجات کارگران درست کرده است.
🔸عدم همسانی مارکسیسم با مارکس
مارکسیسم هر چند با اندیشهی مارکس پیوند دارد ولی با آن یکسان نیست و از جمله دلایل آن میتواند:
۱. فکر و اندیشهی مارکس دارای یک شکل منظم نبوده است زیرا وقتی با واقعیت روبرو میشده است مشاهده میکند که مطلبی را که بیان داشته دارای اشکالاتی است و در راستای حل آن یکسری تغییر جهتهایی در اندیشههایش روی میدهد.
۲. افکار و نوشتههایش خصوصیت ناتمام داشته یعنی مارکس خود در زمان حیاتش اقدام به نوشتن نظامند افکار و اندیشههایش انجام نداده است مثلا جلد اول ودوم کاپیتال (سرمایه) را انگلس از روی یادداشتهای او جمع آوری و منتشر کرده است.
۳. به دلیل از بین نرفتن سرمایهداری و شکل نگرفتن اجتماع و نظام سوسیالیستی و سپس کمونیستی منطبق بر روالی که او پیشبینی کرده بود.
۴. کنار آمدن طبقهی کارگر با طبقهی سرمایهدار و عدم وقوع انقلاب کارگری در سطح اروپا ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۵۹
🔰زمینه های فکری و جامعه شناختی
پیدایش اگزیستانسیالیسم
در پایان قرن هجدهم میان عقل گرایی و مکتب رومانتیک تعارض رخ داده بود. شلینگ فلسفه های عقلی را فلسفه منفی می دانست و آنها را نکوهش می کرد. وی می خواست در مقابل فلسفه های منفی، فلسفه مثبت را عرضه کند.
کی یرکگارد که او را پدر اگزیستانسیالیسم می شمارند، در درسهای او شرکت می کرد و آن درس ها او را به شور و شعف آورده بود. البته تنها وجه اشتراک مکتب رومانتیک با اگزیستانسیالیسم در این بود که هردو، با عقل پرستی مخالف بودند؛ گرچه نظام اگزیستانسیالیسم با زیبایی پرستی و احساساتی گری مکتب رومانتیسم هم مخالف بود. قبل از شلینگ و مخالفت رومانتیست ها با عقل گرایی محض، کانت نیز از محدودیت های عقل نظری سخن گفته بود.
♦️فلسفه های حیات و پدیدار شناسی، قبل از پیدایش اگزیستانسیالیسم در آلمان بسط یافته بود. اگزیستانسیالیسم و فلسفه های حیات، با وجود قرابت و شباهت، تضادها و تقابل هایی نیز دارند. همچنین بعضی از فلاسفه ی اگزیستانسیالیست از پدیدار شناسی هوسرل متاثر بودند. او تصور را بر احساس های قلبی و عاطفی اطلاق کرد و با این کار، راه را بر فلسفه های اگزیستانسیالیسم گشود؛ گرچه اختلافات عمیقی نیز، بین پدیدار شناسی و اگزیستانسیالیسم وجود دارد.
🔹قرن نوزدهم دوره ی رونق شگرف علم است. پیشرفت علوم مادی، به ویژه علم فیزیک، موجب گسترش سریع صنعت و تکنولوژی شد؛ و انسان بر طبیعت چیرگی بسیار یافت. همین امر موجب شد دانشمندان به طور افراط آمیز، به خود و دانش خویش غره شوند و پیوند عاطفی آنان با نیروهای آن سوی طبیعت سست گردد.
انسان سالار طیبعت شد و خود، به جای خدایی که می پرستید، نشست؛ و بر آن شد تا پیشگویی نیچه را درباره ی «ابرمرد» به واقعیت نزدیک کند.
کار این پیشرفت به جایی رسیدکه اگوست کنت اعلام کرد: جهان به دوره ی علوم مثبت پا نهاده و دوره ی تئولوژی و فلسفه را پشت سر گذاشته است، واکنون دیگر کار فلسفه، تنها این است که علوم مثبت را در نظامی پیوسته و یگانه سامان دهد.
🔸از طرفی ایمانوئل کانت نیز، با انتشار کتاب «نقد عقل محض» متافیزیک قرون وسطا را بی ارج ساخت. ایدئالیسم آلمانی، پس از کانت، در هگل به اوج رسید. هگل می گفت: هر فلسفه ی حقیقی، ایدئالیستی است. در فلسفه هگل، فرد انسان، فی نفسه، اصالتی ندارد و اهمیت او به این بستگی دارد که چگونه جزء کل باشد.
از دیدگاه او انسان هنگامی آزاد است که خود را به اراده ی«کل» بودن مطلق یا خدا تسلیم کند.ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
1_386262912.mp3
5.54M
🔰#کتاب_صوتی🔰
🎙عنوان : "خاطرات مستر همفر"(جاسوس انگلستان در کشورهای اسلامی)
🔺 قسمت هفتم
👈 تولید اختصاصی کانال کتابخانه صوتی
🎤گوینده : #محمدرضا_پور_عباس
#خاطرات_مستر_همفر
#دشمن_شناسی #وهابیت #انگلستان
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت پنجم
🔰شاخههای مارکسیسم
پیامد عدم تحقق پیش بینیهای مارکس منجر به این شد که در طول زمان در مورد اندیشه مارکس دیدگاههای مختلفی مطرح شود و مارکسیسم به سه شاخهی اصلی تقسیم میشود که هر کدام از این سه شاخه به شاخههای گوناگونی تقسیم میشوند:
♦️۱. مارکسیسم اومانیسم (عقلگرا) که خود به دو شاخهی مارکسیسم فلسفی و مکتب فرانکفورت تقسیم میشود.
۲. مارکسیسم کلاسیک (ارتدکس) که خود به دو شاخهی مارکسیسم سوسیال دموکرات و مارکسیسم - لنینیسم تقسیم میشود.
۳. مارکسیسم ساختارگرا.
امروزه در دنیا مراکزی وجود دارد بنام مراکز مارکس شناسی. (درانگلستان ۹ مرکز - درآمریکا ۸ مرکز – در فرانسه ۱۶ مرکز- در ایتالیا ۷ و در ژاپن ۴ مرکز) و جالب اینجاست که در روسیه و کشورهای وابسته به شوروی اثری از چنین مراکزی دیده نمیشود.
♦️تقسیم مارکس از جامعه بشری
مارکس جامعه بشری را به پنج دوره تقسیم میکند:
🔸کمون اولیه
ابتدا مالکیت بر ابزار تولید، عمومی بوده و هیچ کسی مالک چیزی نبوده است و هر چه بوده برای همه بوده اعم از سنگ و چوب و میوه و.... ولی بعد از مدتی با رشد ابزار تولید (از سنگ تبدیل به آهن) و پیدایش نیزه و تیر و کمان و... عدهای از افراد مالک این ابزارها میشوند و در نتیجه مالکیت عمومی (اجتماعی) تبدیل به مالکیت خصوصی میشود و این امکان فراهم میشود که هر کدام تک تک و جداگانه به شکار روند. در نتیجه میتوانستند چندین برابر احتیاجات مورد نیاز خود را تامین کنند. پس از آن مدتی بعد افرادی پیدا میشوند که از لحاظ فکری و جسمی قویتر بوده وعده دیگری از افراد را به کار واداشته و استثمار میکنند. و جامعه یک دست تبدیل به جامعه بردهداری میشود.
🔹جامعهی بردهداری
صاحب برده میتواند او را مانند یک حیوان بخرد یا بفروشد. در این دوره با توجه به اهلی کردن حیوانات گلهداری و دامداری بوجود آمد. بعد از مدتی به دلیل کمبود علوفه برای حیوانات و حبوبات برای خود مجبور میشوند شیوه قدیم را ترک گفته و به دنبال ابزار تولید جدیدی برای تامین نیازهای خود باشند. در نتیجه با رشد ابزار تولید مانند خیش و داس و گاوآهن و.... کار بر روی زمین میسر میشود و منجر به پیدایش نظام فئودالی (ارباب - رعیت) میشود. ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
15.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 جنایات فرانسه از گذشته تا به امروز؛
آیا فرانسه در جریان واکسن کرونا نیز موزهای از انسان خواهد ساخت؟/فرانسویها ۱۵۰ الجزایری را برای انجام آزمایشی اتمی به تیرک بستند
🔹در موزه انسان فرانسه، ۱۸ هزار جمجمه به نمایش گذاشته شده بود که به الجزایریها تعلق داشت. فرانسویها این افراد را ذبح کردند.
🔸همچنین، فرانسویها در سال ۱۹۶۰ میلادی، ۱۵۰ الجزایری را برای انجام آزمایشی اتمی به تیرک بستند.
🔹هنوز در جنوب الجزایر عواقب این آزمایش اتمی ادامه دارد و فرزندانی ناقصالخلقه به دنیا میآیند.
♦️چگونه میتوان به این قاتلان اعتماد کرد؟
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۶۰
🔰 ادامه بحث زمینه های پیدایش اگزیستانسیالیسم...
ماتریالیسم افراطی قرن نوزدهم، به رغم سخن دکارت که می گفت اندیشه باید از درون آغاز شود، اندیشه را نیز مادی می دانست. نظریه پردازان آن دوره چنان از پیشرفت صنعت، به شور آمده بودند که همه چیز، حتی کار آزادانه انسان را مادی می دانستند؛ و شور و جهش زندگانی را به چیزی نمی گرفتند. هرچه بود، علم پیش می رفت و مجال را برای متافیزیک و فیلسوفان ایدئالیست تنگ و تنگتر می کرد.
♦️در چنین اوضاعی ضربه ای که به پیکر متافیزیک و فلسفه ی کلاسیک وارد شد، راه را برای شک فلسفی و پوچ انگاری گشود؛ و آثار نویسندگانی چون داستایفسکی و کافکا به اضطراب و افسردگی میدان داد.
نویسندگان قرن نوزده، به ویژه، در انگلستان و روسیه، مشکلات زندگی مردم را در داستان های خود وارد کردند و حساسیت خیال پردازانه خویش را به حوزه هنر کشاندند.
این دوره، در جستجوی نشان دادن نقش فرد در جامعه بود، و به این ترتیب، فیلسوفان قرن نوزدهم، عامل انسانی را به منزله ی موضوع بنیادی در ادبیات و هنر مطرح کردند.
🔹در این قرن، همچنان که وضع بیرونی زندگی تغییر می کرد، شیوه های مرسوم اندیشیدن نیز دگرگون می شد.
مثلا نظریه ی تکامل داروین نظر مردم را درباره ی دین و طبیعت عمیقا تغییر داد. علم فیزیک، به منزله ی بخشی از علوم طبیعی، پیشرفت چشمگیری کرد؛ و نگرش فلاسفه الهی درباره پیدایش جهان به دست خدا را متزلزل ساخت. دیگر نمی شد به پیروی از آموزه های کلیسا، پیدایش جهان را خلق از عدم که به دست خدا صورت پذیرفت، معرفی کرد؛ بلکه پیدایش جهان، می بایست توضیح علمی به همراه داشته باشد.
🔸افزون بر این، پیشرفت صنعت، افزایش سریع جمعیت و پیدایی شهرهای بزرگ، همگی، صحنه را برای جنبش های اجتماعی نو آماده کرد. ولتر، روسو، استوارت میل و... آزادی و برابری انسان ها را با تندی بیشتری اعلان کردند، و همه ی اینها موجب شد تا مردم از آزادی بیشتری بهره مند شوند.
با این اوصاف، توجه به زمینه های فکری، اجتماعی و سیاسی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، بهتر می تواند ما را از چرخش گروهی از فلاسفه، از مسائل سنتی فلسفه به مسائل مربوط به انسان و زندگی او آگاه سازد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
Part08_خاطرات مستر همفر.mp3
7.8M
🔰#کتاب_صوتی🔰
🎙عنوان : "خاطرات مستر همفر"(جاسوس انگلستان در کشورهای اسلامی)
🔺 قسمت هشتم
👈 تولید اختصاصی کانال کتابخانه صوتی
🎤گوینده : #محمدرضا_پور_عباس
#خاطرات_مستر_همفر
#دشمن_شناسی #وهابیت #انگلستان
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت ششم
🔰 ادامه تقسیم مارکس از جامعه بشری
♦️جامعهی فئودالی
در این دوره ارباب و رعیت بوجود آمد (دهقان روی زمین کار میکرد). بعد از مدتی عدهای از افراد کیسهای را به پشت خود یا اسب خود میانداختند و به دنبال آنچه که ندارند و مبادله با آنچه که زیاد دارند به این طرف و آنطرف میرفتند و به این ترتیب پیلهوری و تجارت اختراع شد (پول هم همین موقع اختراع شد). در نتیجه وسایل و ابزارهایی برای راحتی مبادله مانند چرخ و گاری و... اختراع شد و مراکزی بوجود آمد که تجارت و مبادله در آنجا صورت میگرفت که کم کم با وسعتی که پیدا کردند تبدیل به شهر شدند و تشکیلات شهری روز به روز برای زندگی راحت و جمعآوری ثروت و اعمال قدرت مناسبتر میشد تا آنجا که علاوه بر بازرگانان و صنعتگران – صاحبان اراضی و املاک هم رو به سوی شهرها میآوردند و از طرف دیگر با توسعهی وسائل کشاورزی مانند تراکتور و.... دیگر احتیاجی نبود که مثلا ۱۰ نفر روی یک زمین کار کنند یک نفر بهتر و سریعتر از آنان میتوانست کاری را انجام دهد. در نتیجه عدهای بیکار شدند و هجوم به سوی شهرها بردند و پیشهوری (آهنگری) را آغاز کردند در نتیجه جامعه تبدیل به سرمایهداری (بورژوازی) شد.
🔹جامعهی سرمایهداری
با وقوع انقلاب صنعتی که به پیدایش ماشین بخار و نخریسی انجامید باعث رونق شهر و توسعه و تسلط صنایع ماشینی و کارخانجات بزرگ شد _در برابر به جای کارگاههای کوچک با تعداد کمی کارگر_ تعداد زیادی کارگر استخدام میکرد و مزد میپرداخت و صنعت بیش از گذشته احتیاج به کارگر داشت. چون کالاها را بهتر و ارزانتر از قدیم میساختند_ پیشهوران را از بین بردند و باعث شدند که میلیونها کارگر کارخانههای بزرگ گردهم آیند
🔸مارکس در اینجا بحثی را با عنوان «ارزش اضافی» مطرح میکند و به توضیح آن میپردازد:
۱. کارفرما مدت کار را افزایش میدهد بدون افزایش حقوق. مثلا: کارگر به جای ۸ ساعت ۱۰ یا۱۲ ساعت کار میکند و این سود کار اضافی را کارفرما با عدم پرداخت دستمزد حقیقی یا عدم افزایش دستمزد از آن خود میکند.
۲. سرمایهدار کالایی را که کارگر روی آن کارکرده در بازار گرانتر و یا چند برابر قیمتی که برای آن خرج کرده_میفروشد که. مارکس آن را حق غصب شده کارگر میداند و باعث افزایش سرمایهی کارفرما (سرمایهدار) میشود و در نتیجه این فشار و بیعدالتی_ کارگران را از خود بیگانه و شئیگونه میکند.
♦️با رشد ابزار تولید (صنعتی شدن) یک نفر میتوانست کار ۱۰ نفر را بهتر و بیشتر انجام دهد پس تولید زیاد میشود و در نتیجه عده بیکار و بیپول میشوند و مصرف کم میشود و در نتیجه قیمتها کاهش پیدا میکند و سرمایهداران کوچک خود به خود از بین میروند (ورشکسته میشوند) و تنها سرمایهداران بزرگ میمانند که ناچارند بازارهای خارجی را برای کالاهایشان در دست بگیرند که مرحلهی امپریالیسم (آخرین مرحلهی سرمایهداران) است. با پر شدن بازارهای خارجی نظام سرمایهداری دچار تزلزل میشود. این اتفاق همراه با خود آگاهی رسیدن کارگران نسبت به وضع جامعه و آنچه بین آنان و سرمایهداران بوده است منجر به اعتراض و انقلاب کارگران میشود و نظام سرمایهداری سقوط پیدا میکند. مارکس این آگاهی کارگران صنعتی (پرولتاریا) و انقلاب را جبری (یعنی در فرایند تاریخ اجتنابناپذیر و حتمی میدانست ولی معتقد بود که انقلاب را باید با تحریکات و اقدامات سیاسی تقویت و رهبری کرد تا سریعتر به وقوع بپیوندد). ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۶۱
🔰 ویژگی های مشترک میان فیلسوفان اگزیستانسیالیسم
به رغم اختلافات متعددی که در میان فلاسفه ی اگزیستانسیالیست به چشم می خورد، چند ویژگی، تقریبا در سخن تمام یا اکثر ایشان وجود دارد که به طور گذرا، به آنها اشاره می کنیم:
♦️۱) اگزیستانسیالیست ها نوعا به گرایش تاریخی و پیشینه ی فکری توجه ندارند. آنان معتقدند هر فیلسوفی باید تفکر فلسفی را از خودش شروع کند و هیچ التفاتی به فلاسفه قبلی نداشته باشد؛ و اگر گاهی در مسئله ای به آرای فلاسفه ی قبلی باز می گردد، صرفا برای ارائه عیوب و نواقص موجود در آن است. نه برای گرفتن تایید از آنها یا توافق با صاحبان آن آراء. از این رو، در پاره ای نوشته ها، اگزیستانسیالیسم را فلسفه ی عصیان و شورش برضد فلسفه های پیشین معرفی کرده اند.
🔹۲) فلاسفه ی اگزیستانسیالیست معتقدند که باید به امور باطنی پرداخت، نه به حوادث خارجی. فلسفه ی حقیقی آن است که روشن کند چرا انسان از عدالت خوشش می آید و از ظلم ناخشنود است؟ چرا در ذهن بعضی از انسان ها وسوسه ی خودکشی خطور می کند؟ ناامیدی، اضطراب، عشق و ایمان چیستند؟ منشاء آنها چیست؟ و پرسش هایی از این دست.
🔸۳) از آنجا که فلاسفه ی اگزیستانسیالیست اهتمام زیادی به امور باطنی انسان دارند، روش اثبات مسائل مورد نظرشان مبتنی بر استدلال عقلی محض نیست؛ آن گونه که از فلسفه های سنتی انتظار می رود برای هر مسئله ای یک یا چند برهان عقلی اقامه کنند. روش این فلاسفه مبتنی بر شهود و مراجعه به تاملات درونی است.
♦️۴) بیان فلاسفه ی اگزیستانسیالیست، با روش متعارف در بین دیگر فیلسوفان متفاوت است. عموم اگزیستانسیالیست ها از ادبیات و هنر بسیار بهره می برند و مطالب خویش را در قالب داستان و نمایشنامه عرضه می کنند. برای نمونه به کتاب «ترس و لرز» کی یرکگارد و«تهوع» سارتر توجه کنید. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
Part09_خاطرات مستر همفر.mp3
7.32M
🔰#کتاب_صوتی🔰
🎙عنوان : "خاطرات مستر همفر"(جاسوس انگلستان در کشورهای اسلامی)
🔺 قسمت نهم
👈 تولید اختصاصی کانال کتابخانه صوتی
🎤گوینده : #محمدرضا_پور_عباس
#خاطرات_مستر_همفر
#دشمن_شناسی #وهابیت #انگلستان
📚 بررسی جریانهای مارکسیستی
✍🏼 قسمت هفتم
🔰پیشبینیهای مارکس
♦️۱. در کشورهایی که به نهایت صنعتی رسیدهاند این انقلاب یکباره و در یک زمان نزدیک اتفاق خواهد افتاد مانند: انگلستان، آلمان، فرانسه و آمریکا.
۲. در این مرحله کارگران با انقلابی که علیه سرمایهداری انجام دادهاند دولتی مقتدر روی کار میآید تا از این انقلاب و دستاوردهای آن در مقابل دشمنان خارجی و داخلی محافظت کند. طبقه سرمایهداری از بین میرود و مالکیت خصوصی ابزار تولید به دست دولت موقت سوسیالیستی میرسد (کارخانهها، مزارع، زمین و جنگل و...) .
۳. از بین بردن پول و بانک که وسیلهای برای استثمار است.
۴. بعد از انقلاب صنعتی کردن شدید جامعه به رهبری دولت سوسیالیستی و به کمک کارگران برای وفور نعمت اتفاق میافتد که از ویژگیهای یک جامعه سوسیالیستی است.
🔹بعد از جامعه سوسیالیستی نوبت به مرحله جامعه کمونیستی میرسد که در آن اتفاقات زیر رخ میدهد:
۱. تحلیل قوای دولت (مردم در این مرحله به چنان رشد و آگاهی رسیدهاند که بدون نیاز به خشونت قواعد زندگی را رعایت کنند) اصول عشق و فداکاری برقرار خواهد شد.
۲. لغو تخصص که موجب تقسیم کار و بردگی میشود.
۳. بین المللی شدن کامل و عالم گیرشدن کمونیسم (جهانی شدن آن). با جذب کارگران و اتحاد آنها بر علیه سرمایهداران.
🔸و به دنبال آن یکسری عوامل فرعی نیز تغییر میکند از جمله:
۱. محو خانواده که اولین هسته مالکیت است و عاملی برای انتقال ارث از پدر به فرزند میباشد.
۲. با از بین رفتن خانواده زن را هم که در خانواده اسیر و برده مرد است، از اسارت رهایی و با کار کردن در کارخانهها با مردها برابر میشود؟! و مراقبت از فرزندان به عهده جامعه میباشد (مهد کودکها و...).
۳. تحلیل خود به خودی دین و رهایی از آن پس از سرکوب آن در دوران سوسیالیسم، عموم مردم از حالت از خود بیگانگی بیرون میآیند و به قدرت و توانایی خود در جامعه پی میبرند و در نتیجه همه آزاد و برابر و در رفاه زندگی می کنند. ادامه دارد...
#بررسی_جریانهای_مارکسیستی
🆔 @Jarianshenasi