eitaa logo
جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی
3.1هزار دنبال‌کننده
844 عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
این کانال بمنظور آشنایی و تبیین جریانات فکری، فرهنگی، سیاسی ویژه کادرهای فعالین دانشگاه و مربیان مساجد راه اندازی گردیده است. ارتباط با ادمین : https://eitaa.com/Srfm50
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت چهارم 🔰 تقسیم موضوعی این آثار را چنین دانسته اند: آثار ترجمه شده در زمینه فلسفه، فیزیک و علوم طبیعی ۹۰ جلد، در زمینه ریاضیات و فلکیات ۷۰ جلد در زمینه پزشکی ۹۰ جلد در زمینه نجوم، کیمیا و علوم غریبه ۴۰ جلد و در زمینه های متفرقه ۱۰ جلد بوده است. تعداد آثار ترجمه شده در این دوره را تا ۱۵۰۰ جلد هم نوشته اند. اما مهمترین تلاش انجام شده در این دوره برای شناخت دین اسلام ترجمه قرآن است. «رابرت کایتانی» صاحب آوازه در سالهای(۱۱۴۸ - ۱۱۴۱ میلادی) و احتمالا «هرمان دلماطی» (۱۱۷۲ میلادی) در سال (۱۱۴۳ میلادی) ترجمه ای از قرآن را زیر نظر پطرس محترم(۱۱۵۶-۱۰۹۴ میلادی) به انجام رساندند که آکنده از نیش و کنایه و الفاظ مستهجن و تحریفات نسبت به پیامبر(ص) و قرآن و اسلام بود و پطرس محترم خود نیز ضمائمی بدان افزود. این ترجمه نادرست و تحریف شده از قرآن مبنا و سرمشق چند ترجمه دیگر قرآن در قرون بعدی شد واصولا تاثیری تعیین کننده در ذهنیت نادرست اروپائیان نسبت به اسلام داشت. 💠 جالب توجه است که ارباب کلیسای کلونی که این ترجمه در آنجا صورت گرفته بود از ترس اینکه مبادا دیگران تحت تاثیر تعالیم قرآن قرار گیرند، تا ۴۰۰ سال از انتشار این ترجمه خودداری کردند و آن را بصورت مخفی نگاه داشتند تا اینکه در سال ۱۵۴۳ میلادی در بازل و در سال ۱۵۵۰ میلادی، همراه با مقدمه «مارتین لوتر کینگ» به چاپ رسید. 🔻دیگر اثر اسلام شناسی قرن دوازدهم، مجموعه «تولدو» است که آن هم به کوشش و تحت نظر پطرس محترم فراهم آمد. این مجموعه شامل چندین اثر و ترجمه به خوبی نشان دهنده طرز تفکر کلیسا در آن دوران درباره اسلام است. یکی از اجزاء این مجموعه کتابی است به نام «آیین محمد»، در بر دارنده صد سوال وجواب که گفته می شود چهارنفر یهودی از پیامبر پرسیده اند و شامل بسیاری از افسانه ها و اسرائیلیات است. جزء دیگر این مجموعه کتابی است با نام «نسب محمد» و آن هم آکنده از خرافات و گزافه هاست. 🔸پطرس خود نیز سه اثر علیه اسلام نوشت که جزء همین مجموعه است: نخست جزوه ای با نام «رد و ابطال» دیگری کتابی با نام «خلاصه ای از تعالیم اسلام» و سومی کتابی با عنوان «نقدی بر اسلام».این دو کتاب اخیر ظاهرا ضمائم و افزوده های او بر ترجمه ی قرآن «رابرت کایتانی» است. 🔹وقتی عدم کار آیی جنگهای صلیبی برای سرنگونی مسلمانان روشن شد مسیحیان رفته رفته به این فکر افتادند تا روشهای دیگری را برای مقابله با مسلمانان پیش بگیرند. البته گفته می شود پنجاه سال پس از شروع جنگهای صلیبی وقتی نخستین ترجمه قرآن کریم به انجام رسید پطرس محترم(۱۱۵۶میلادی) گفته بود: «اینک می توان دشمن را شناخت» یا « نقطه آغاز جنگ علیه اسلام همانا قرآن است». در این سخن، تلویحا اعتراف شده است که تنها از برخورد نظامی با مسلمانان طرفی نمی توان بست و باید در کنار آن به برخورد علمی و فرهنگی روی آورد. وی می کوشید دیگر رهبران دینی مسیحی را هم به جنگ نظامی و فکری همزمان برضد مسلمانان ترغیب کند. وی هدف اصلی جنگهای صلیبی را مسیحی کردن مسلمانان می دانست و معتقد بود شمشیر و سلاح حقیقی کلیسا، شمشیر تبلیغات مذهبی به وسیله انجیل و عقاید مسیحی است. ولی این اظهار نظر تاثیری در روند جنگهای صلیبی نداشت، گرچه یک قرن و نیم بعد گردانندگان جنگ به همین نتیجه رسیدند....ادامه دارد.. 🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت پنجم 🔰 «فردریک کبیر» امپراطور آلمان و فرمانده جنگ ششم صلیبی(۱۲۲۹-۱۲۲۸ میلادی) هیاتی برجسته را مامور ترجمه کتب عربی به لاتینی کرد. در نیمه قرن سیزدهم همزمان با هفتمین جنگ صلیبی «پاپ اینوسان چهارم» در منشوری که در سال (۱۲۴۸ میلادی) برای رئیس دانشگاه پاریس ارسال کرد، ضرورت فراگیری زبانهای شرقی بخصوص عربی و عبری را مورد تاکید قرار داد. این نوشته نیز از نشانه های تغییر تدریجی رویکرد رهبران دینی مسیحیت نسبت به مسلمانان است. 💥 سی سال پیش از پایان جنگها، «راجر بیکن» در سال (۱۲۶۸میلادی) طی نامه ای به پاپ اعظم اعلام کرده بود که جنگهای صلیبی به روش نظامی سودی در بر ندارد و باید جنگهای صلیبی مسالمت آمیزی را آغاز کرد. همچنین «قدیس لوئی نهم» پادشاه فرانسه فرمانده هشتمین حمله صلیبی(۱۲۷۰ میلادی) که در شهر منصوره اسیر مسلمانان شد و مبلغ هنگفتی برای رهایی پرداخت، پس از بازگشت به فرانسه به فکر رویارویی و جنگ فکری با مسلمانان افتاد زیرا از به نتیجه رسیدن روشهای نظامی نومید شده بود. چندسال پس از پایان جنگهای صلیبی نیز «ریموند لول» (۱۲۳۵-۱۳۱۴ میلادی) همین پیشنهاد ترک نبرد نظامی و شروع حمله فکری و فرهنگی را به پاپ عرضه کرد. طبعا مسیحیان برای جنگ جدید غیر نظامی خود بیش از هرچیز نیازمند شناخت دشمن خود بودند و بدین ترتیب، پایان جنگهای صلیبی آغاز مرحله ای نو در مطالعات اسلامی بود. 🔻 با پایان جنگهای صلیبی در سال (۱۲۹۱ میلادی/۶۸۹ قمری) و ناکامی مسیحیان از وارد آوردن ضربه جدی بر پیکر مسلمانان، لزوم تغییر رویکرد نظامی به رویکرد علمی و فرهنگی روشن تر از گذشته از سوی ارباب کلیسا مطرح شد و همانطور که اشاره شد «ریموند لول» مبلغ و کشیش معروف «جزیره میورکا» در جنوب اسپانیا کتابی به نام کتاب «سقوط» نگاشت و در آن تصریح کرد که جنگهای صلیبی اهمیت خود را از دست داده است و بهترین راه برای بازپس گیری ارض مقدس، تبلیغات صلح آمیز با هدف تغییر آیین تمام مسلمانان و مسیحی کردن آنهاست و فراگیری زبان عربی برای مبلغان ضروری و مقدمه و ابزار این کار است. وی در ایام فعالیتهای تبلیغی اش به ویژه در سالهای( ۱۲۹۴ تا ۱۳۰۰ میلادی) نهایت کوشش خود را برای برانگیختن اهتمام کلیسا و پادشاهان به اموزش زبان های شرقی در دانشگاههای اروپایی به کار بست و در این مسیر، دشواری های فراوان و حتی رنج زندان را به جان خرید. 🔹تا اینکه در سال (۱۳۱۱میلادی) یعنی بیست سال پس از آخرین جنگ صلیبی، «مجمع وین» به ریاست «پاپ اکلیمنتس پنجم» تشکیل شد. ریموند نیز در این مجمع شرکت کرد و با مصوبه ی این مجمع آرزوی چندساله ی خود را محقق یافت. «مجمع وین» فرمان تاسیس کرسیهای آموزش زبانهای عربی، یونانی، عبری و سریانی در دانشگاههای مهم آن روزگار یعنی دانشگاه پاریس، آکسفورد، بولونی، سالامنکا، و دانشگاه موجود در دستگاه پاپ را صادر کرد. صدور این بیانیه را باید آغاز مرحله ای نو در مطالعات اسلامی دانست. زیرا اگرچه پیش از این افرادی به این جمع بندی رسیده بودند که باید روش برخورد خود را با مسلمانان تغییر داد ولی در این مقطع بالاترین مرجع تصمیم گیری کلیسای کاتولیک به طور رسمی این تغییر رویکرد را اعلام می کرد. این تغییر روش به مفهوم کنار گذاشته شدن روحیه کینه توزانه و خصمانه مسیحیان نبود، بلکه به شکلی انگیزه و روحیه حاکم بر جنگهای صلیبی در لباسی نو استمرار می یافت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت ششم 🔰بیداری غرب و خطر ترکان عثمانی (قرن چهاردهم تا پایان قرن شانزدهم میلادی) حادثه مهم دیگری که تقریبا همزمان با مجمع وین رخ داد و در دیدگاه اسلام شناسان اروپایی اثری مستقیم داشت، تاسیس امپراطوری عثمانی در سال(۱۲۹۹ میلادی) یعنی تقریبا همزمان با پایان یافتن جنگهای صلیبی بود. 🔻ترکان عثمانی در پی گسترش مرزهای خود بودند و تقریبا تا پایان قرن چهاردهم بر منطقه بالکان-جز بوسنی و آلبانی- سیطره یافتند. فتح قسطنطیه در سال (۱۴۵۳ میلادی) احساس خطر اروپائیان را نسبت به ترکان مسلمان شدت و قطعیت بخشید و کشورهای مجارستان، اتریش، آلمان و فرانسه برضد عثمانیها متحد شدند. این دو عامل یعنی بیانیه «مجمع وین» از یک سو و احساس خطر از ناحیه امپراتوری عثمانی از سوی دیگر، تعیین کننده خطوط اصلی مطالعات اسلامی و جهت گیری آن در قرنهای چهاردهم تا شانزدهم میلادی است. 🔹همچنین نباید از یاد برد که این سه قرن، عصر رنسانس در اروپا و جان گرفتن علم و ادب وهنر در مغرب زمین است که در نتیجه آن مطالعات اسلامی هم به طور طبیعی از رشدی چشمگیر برخوردار شد. به بیانی دیگر اگر بخواهیم وضعیت مطالعات اسلامی را در سه قرن در یک جمله بیان کنیم، باید بگوئیم که روحیه ی تخاصم کلیسای کاتولیک نسبت به مسلمانان در قالب فعالیتهای علمی و فرهنگی و در ابعادی گسترده تر ادامه یافت. نگاهی به فعالیتهای اسلام شناسان در آن دوره تایید کننده این تحلیل و جمعبندی است. 🔸«خواران اهل منسگوویا» (۱۴۵۸ میلادی) (از شهرهای اسپانیا) ترجمه ای نو از قرآن عرضه کرد و در مقدمه ای که بر آن نوشت بر لزوم مجادله ی علمی با مسلمانان پای فشرد. وی همچنین معتقد بود که باید مجالس بحث و مناظره ای برگزار کرد که در آن، دانشمندان مسیحی و مسلمان به بحث بنشینند و سی مزیت سیاسی و دینی برای این روش را برشمرد. وی باور داشت که این روش به شکست مسلمانان می انجامد. وی برای پراکندن افکار و پیشنهادهای خود به نامه نگاری با دوستان خود پرداخت و ظاهرا از این روش نتیجه گرفت و تحت تاثیر نامه های او، آثاری انتقادی درباره اسلام پدید آمد. وی همچنین نامه ای به این مضمون به پاپ «اینیاس سیلویوس»، معروف به پیوس دوم نوشت و پاپ نیز شاید تحت تاثیر این نامه، در سال(۱۴۶۰ میلادی) نامه ای خطاب به «سلطان محمد فاتح» نوشت و از او خواست از اسلام دست بشوید و به مسیحیت بگرود وبرای تشویق او به این اقدام ادله ای در رد اسلام و قرآن اقامه کرد. 📌روحیه عناد و لجاج برضد مسلمانان بدون درگیری نظامی، در افکار «مارتین لوترکینگ» (۱۵۴۶-۱۴۸۲ میلادی) نیز به چشم می خورد. وی موسس مذهب پروتستان و پیشتاز اصلاح طلبی در آیین مسیحیت و مخالف بسیاری از افکار و رفتار کلیسای آن دوران بود، ولی با وجود این مانند دیگر رهبران مسیحی موضعی ناهمساز گرایانه با اسلام و مسلمانان داشت. وی ترجمه قرآن رابرت کایتانی و هرمان دلماطی را که در سال ۱۱۴۳ میلادی زیر نظر پطرس محترم انجام شده، ولی منتشر نشده بود، به همراه ردیه ای بر قرآن به قلم «مونته کروچه» و نیز مقدمه ای به قلم خودش در سال (۱۵۴۳ میلادی) به چاپ رساند و در مقدمه چنین نوشت: « امکان ندارد مساله اختلاف مسلمان و عیسوی را از راه سیاست و فرهنگ حل کرد و نیز نمی توان مسلمان را مسیحی کرد؛ (اشاره به دیدگاه ریموند لول و پاپ پیوس دوم) زیرا قلب او سخت شده و از تورات و انجیل متنفر است و دلیل و برهان نمی پذیرد و فقط به انچه قرآن می گوید اعتقاد دارد، ولی تا زمانی که عیسویان در گناه خود باقی باشند، جنگ آنان با مسلمانان بیفایده خواهد بود و خدا ایشان را پیروز نخواهد کرد». ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت هفتم 🔰 در قرون وسطی تاسیس نهادها و مراکزی برای مطالعات عربی و اسلامی و تاسیس کرسیهایی بدین منظور در دانشگاهها ادامه یافت. از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره داشت: 🔻«دانشگاه فلورانس ایتالیا (۱۳۲۱م)، دانشگاه چارلز پراگ چکسلواکی (۱۳۴۸ م)، دانشگاه هایدلبرگ آلمان (۱۳۸۶ م)، دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند (۱۴۱۱ م)، دانشگاه کاتولیکی لووین بلژیک (۱۴۲۶ م)، دانشگاه بوردو فرانسه (۱۴۴۱ م)، دانشگاه بارسلون اسپانیا(۱۴۵۰ م)، دانشگاه گلاسکو اسکاتلند (۱۴۵۱م)، دانشگاه فرایبورگ سوئیس (۱۴۵۵ م)، دانشگاه های والنسیا و سرقسطه اسپانیا (۱۴۷۴)، دانشگاه مادرید فرانسه (۱۵۰۸ م)، ریمس فرانسه (۱۵۱۹ م)، کالج فرانسه (۱۵۳۰ م)، دانشگاه سانتاگودی کامپوستلا اسپانیا (۱۵۴۴ م)، دانشگاه گریگوریانا (۱۵۵۳ م)، دانشگاه وین اتریش (۱۵۵۳ م)، دانشگاه اوویدو اسپانیا (۱۵۵۷ م)، دانشگاه ادینبورگ اسکاتلند (۱۵۸۳ م)، مدرسه مارونی رم (۱۵۸۴ م)، کالج ترینیتی دوبلین ایرلند (۱۵۹۲ م)، دانشگاه لیدن هلند (۱۵۹۹ م) ودانشگاه کپنهاک دانمارک از نیمه دوم قرن شانزدهم». 🔹همانگونه که ذکر شد حرکت ترجمه متون و آثار علمی مسلمانان از عربی و لاتین به زبانهای اروپایی در این قرون ادامه یافت و تنها در قرن چهاردهم ۱۱۱ جلد کتاب در زمینه های مختلف از عربی ترجمه شد. به گفته «گوستاولوبون»: «تمام دانشمندانی که قبل از قرن پانزدهم میلادی به اروپا آمدند، کسانی بودند که علوم آنها منحصر به آن چیزهایی بود که از روی کتابهای عربی یاد گرفته بودند... و تقریبا حدود ۵ ال ۶ قرن، تنها کتب علمی ای که در دانشگاههای اروپا تدریس می شد، کتابهایی بود که از زبان عربی به لاتین ترجمه شده بود». 🔸از نکات قابل توجه در زمینه مطالعات اسلامی در این دوره، استفاده از صنعت تازه اختراع شده ی چاپ برای نشر آثار علمی مسلمانان است. نخستین ترجمه ایتالیایی قرآن در سال (۱۴۶۹ م) درچاپخانه ونیز انجام پذیرفت. و پس از ساختن حروف عربی درسال (۱۵۳۰ م) نخستین متن عربی قرآن و دیگر آثار علمی به چاپ رسید. در سال (۱۵۴۳ م) ترجمه لاتینی قرآن در شهر بازل سوئیس در سه جلد به چاپ رسید. از دیگر مسائل قابل توجه در این دوره، آغاز انتقال دست نوشته های آثار اسلامی به غرب است. 🔻از دیگر نکات شایسته ی توجه در این دوره تجلی و بروز تدریجی تاثیرپذیری غرب از فکر فلسفی و علمی و هنری و زیبایی شناسی شرق اسلامی است. مانند آنچه در آثار«دانته» به ویژه کمدی الهی به چشم می خورد. این مساله در آغاز قرن پانزدهم و در عصر بیداری ایتالیا جریانی را پدید آورد که آن را «استشراق جذاب» نامیده اند. در پایان قرن شانزدهم، این نوع شرق شناسی یا شرق گرایی، ویژگیهای هنر اسلامی را از عناصر زیبایی شناسی موثر در تطور هنری غرب ساخت و این موضوع، به ویژه در نقاشیهای آن دوره به چشم می خورد. 📌آخرین نکته ای که درباره مطالعات اسلامی در این دوره باید افزود این است که با وجود تداوم روحیه ی دشمنانه ی غرب مسیحی نسبت به مسلمانان، نخستین نوشته های ملایم تر نسبت به اسلام و پیامبر(ص) هرچند بسیار ضعیف و غیر محققانه، در قرن شانزدهم پدید آمد و شاید «گیوم پوستل» نخستین کسی بود که افسانه های شرم آور پیشینیان را درباره زندگی پیامبر(ص) رد کرد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
🔰عدو شود سبب خیر، گر خدا خواهد... ✍🏼چند سال پیش در اوج جریانات دوم خرداد و قدرت اصلاح طلبان، در یکی از دانشگاه های کشور به مناسبت سالگرد درگذشت مرحوم دکتر شریعتی مراسم یادبودی برگزار گردید. 🔸سخنران جلسه که از اساتید دگر اندیش مطرح کشور بود، در طول سخنرانی خود که دانشجویان نیز بارها او را با کف و سوت ممتد، همراهی می کردند، سعی وافری نمود تا مرحوم شریعتی را به عنوان مارتین لوتر ایران و موسس پروتستانتیزم اسلامی معرفی کرده و جا بیاندازد. 🔹مارتین لوتر یک کشیش مسیحی بود که با حاکمان کلیسای زمان خود در افتاد و در تقابل با جهل و خرافات اسقف های مسیحی، توانست مذهب پروتستان را تاسیس نموده و بر آنها غلبه نماید. این استاد دگر اندیش در طول سخنرانی اش همچنین سعی نمود حوزه های علمیه ایران اسلامی و مراجع عظام تقلید و رهبری را با حاکمان کلیسا و مسیحیت تحریف شده ی قرون وسطا تطبیق نموده و مرحوم شریعتی را به عنوان نماد مبارزه با دگماتیسم در مقابل جریان مرجعیت و علمای شیعه معرفی نماید. 🔻همچنان که در آن فضای سنگین جلسه و هیاهو، همهمه و تشویق دانشجویان، به حال جریان ارزشی خودمان غصه و افسوس می خوردم، یاد این جمله ی طلایی رهبر فرزانه ی انقلاب افتادم که فرمود: جریان روشنفکری در ایران بیمار متولد شد! 💥همین جمله کافی بود تا آنچنان آتشی در دلم شعله ور شود و عزمم را جزم نماید که سال های زيادی را به مطالعه در حوزه ی جریان روشنفکری و روشنفکران در غرب و ایران اختصاص دهم و در این راه با جدیت تلاش نمایم، که حاصل آن در حدود دوجلد کتاب گردید. شاید اگر آنروز در جلسه این استاد دگر اندیش اصلاح طلب شرکت نکرده بودم، چنین انگیزه و اراده ای برای تحقیق و پژوهش در خصوص این موضوع برایم حاصل نمی گردید. و چه خوب گفته اند : عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد! 📌سلسله مباحث پیش رو با موضوع روشنفکری در غرب و ایران حاصل همین تحقیق و پژوهش است که تقدیم شما بزرگواران خواهد شد. انشاالله والعاقبه للمتقین. 🆔 @Jarianshenasi
جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی
📚مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت هفتم 🔰 در قرون وسطی تاسیس نهادها و مراکزی برای مطالعات عربی و اسلامی
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت هشتم گسترش ارتباط با شرق و عصر روشنگری: قرنهای هفدهم و هجدهم میلادی 🔰 در قرنهای ۱۷ و ۱۸ میلادی با تحولی مهم در شکل و محتوای اسلام شناسی در غرب که تابعی از شرق شناسی است روبرو هستیم. یکی از مهمترین ویژگیهای قرن هفدهم، گسترش چشمگیر روابط اروپا با شرق اسلامی است. مهمترین نمود این گسترش، افزایش چشمگیر سفر اروپائیان به شرق با انگیزه های سیاسی، تجاری، علمی و هنری و به دنبال آن نگارش و چاپ انواع «سفرنامه ها» است. 🔻قابل توجه است که تنها تعداد سفرنامه های چاپ یا تجدید چاپ شده ی مربوط به ایران در قرن هفدهم ۱۰۹ و در قرن هجدهم ۷۴ سفرنامه بوده است. برپایه آمار دیگری تنها در نیمه دوم قرن هفدهم ۵۲ سفرنامه درباره ایران، ۳۴ جلد درباره ترکیه، ۲۸ جلد درباره هندوستان، و ۱۵ سفرنامه درباره ژاپن به چاپ اول یا مکرر رسیده است. براین اساس قرن هفدهم را قرن سفرنامه ها نامیده اند. این سفرنامه ها اطلاعاتی سودمند درباره اوضاع سرزمینهای اسلامی و نقشی موثر در شکل دادن ذهنیت اروپائیان نسبت به شرق داشتند. برخی از این سفرنامه ها دارای تصاویر ونفاشیهایی شامل منظر شهرها، بناهای هنری، چهره پردازی، مراسم دینی و فرهنگی و مانند آن است. انتشار این سفرنامه ها در اروپا که معمولا حاوی اطلاعاتی نیز درباره منابع و امکانات موجود در شرق بود، اروپائیان را بیش از پیش بر می انگیخت که با شناخت هرچه بیشتر شرق، راههای بهره برداری از این امکانات را جستجو کنند و خود این عامل هم در افزایش سفرها موثر بود. این انگیزه سودجویانه در سفر به شرق موجب شده است برخی نویسندگان این سفرها را ادامه جنگهای صلیبی بخوانند یا این سفرنامه ها را «اولین و بزرگترین سرمایه علم استشراق» بدانند. 🔸تساهل دینی و اسایش رفاه نسبی اروپائیان در شرق، بخصوص در کشورهایی مانند ایران و تساهل دینی نسبت به جهانگردان پروتستان که شاهد رنج و فشارهای زیادی در اروپا بوده اند، سبب می شد چهره ای جذاب و دلنشین از شرق نزد اروپائیان ترسیم شود. البته در این موضوع مساله ضدیت غرب با امپراتوری عثمانی و جانبداری نسبی از ایران را نباید از نظر دور داشت. 🔹با وجود نمودار شدن جلوه های ضعیف دولت عثمانی در قرن هفدهم، سایه ی خطر آنها همچنان خاطر اروپائیان را می آزرد. اوج این احساس خطر به هنگام محاصره وین، در پایتخت اتریش، در سال(۱۳۶۸ م) به دست عثمانیها پدیدار شد و ترکان عثمانی که نماد شرق اسلامی بودند به یک معضل برای غربیها تبدیل شدند و اصطلاح «مساله شرق» که بعدها در اروپا بر سر زبانها افتاد، ریشه در همین موضوع داشت. 🆔 @Jarianshenasi
جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی
🔰عدو شود سبب خیر، گر خدا خواهد... ✍🏼چند سال پیش در اوج جریانات دوم خرداد و قدرت اصلاح طلبان، در یکی
باسمه تعالی 📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت اول 🔰 دیباچه: مطلع مبحث روشنفکری را بر اساس سخنان گهربار رهبر فرزانه انقلاب در سالهای گذشته آغاز می کنیم، چرا که ایشان به شکلی کارشناسی و تخصصی در این مبحث ورود کرده و مطالب ارزشمندی را فرمایش نموده اند. لذا ترجیح می دهیم بجای مقدمه، سخنان ایشان را در مبحث روشنفکری، برای اعضای محترم ارائه نماییم تا کلیت، چارچوب و جهت گیری این بحث روشن شود. 🔻 روشنفکری در نگاه مقام معظّم رهبری یکی از مباحث مهمی که آیت‌الله خامنه‌ای، توجّه ویژه‌ای بدان داشته است، بحث روشنفکر و روشنفکری است و با توجّه به ضرورت تبیین روشنفکری و آگاهی خوانندگان از مؤلفه‌ها و ویژگی‌های آن، گزارشی از دیدگاه حضرت آقا را به شرح زیر عینا بیان می‌داریم: 🔹دیدگاه تفصیلی مقام معظّم رهبری: «این بحث، بحثی درباره مقوله روشنفکری و روشنفکران در کشور ماست که به نظر من مقوله مهمّی است». «همیشه و در همه عصرها و دوران‌ها، روشنفکران بوده‌اند؛ مردمانی که جلوتر از زمان خود را می‌دیدند و بر همین اساس می‌اندیشیدند و حرکت می‌کردند.». «روشنفکری، عبارت است از آن حرکت، شغل، کار و وضعی که با فعالیت فکر سر و کار دارد و روشنفکر، کسی است که بیشتر با مغز خودش کار می‌کند، تا با بازویش؛ با اعصاب خودش کار می‌کند، تا با عضلاتش؛ این روشنفکر است.»، «روشنفکری، اساساً ضدّ ارتجاع است و مقوله‌ای است که حرکت رو به جلو دارد و به آینده نگاه می‌کند. مجموعه‌ای که دچار تحجّر مذهبی، سیاسی و... باشد، دیگر روشنفکر نیست؛ چون روشنفکری لازمه‌اش حق‌طلبی، چشم‌باز و تکیه به منطق و استدلال است.»، 🔸«روشنفکری واقعی آن است که در آن، فکر علمی، نگاه به آینده، فرزانگی، هوشمندی و احساس درد در مسائل اجتماعی (به‌خصوص در آنچه که مربوط به فرهنگ است) مستتر است، امّا روشنفکری در ایران، بیمار متولّد شد؛ چون کسانی که روشنفکران اوّل تاریخ ما هستند، آدم‌هایی ناسالمند.»، «روشنفکری ما در همان فضای روشنفکری غربی فکر کرده، تأمّل کرده، حرف زده و قضاوت نموده است! اینکه می‌گویم روشنفکری در ایران بیمار متولّد شد، معنایش همین است.» ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
💥آغاز مباحث سیر روشنفکری در غرب و ایران👆🏻👆🏻
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت نهم 🔰با پیدایش انگیزه های جدید سیاسی و تجاری برای شناخت شرق و کنار رفتن تدریجی کلیسا و کشیشان از صحنه سیاست، بخشهایی جدید برای آموزش زبانهای شرقی و مطالعات شرقی در بسیاری از دانشگاههای اروپایی گشوده شد که زبان عربی و مطالعات اسلامی در آن جایگاهی ویژه داشت. وبدین ترتیب مطالعات اسلامی در غرب به تدریج رنگ و بوی یکسره دینی و کلیسایی خود را از دست داد و صبغه ی دانشگاهی به خود گرفت، هرچند روح حاکم و انگیزه این مرحله ی نو از مطالعات اسلامی نیز شناخت شرق اسلامی برای یافتن راه بهره بردن از امکانات و منابع آن و در نهایت سیطره بر آن بود. 🔻روح حاکم بر این نوع جدید از مطالعات اسلامی، تغییر نگرش از دین به جوامع مسلمان و از اسلام به مسلمانان بود؛ یعنی به جای تلاش برای شناخت اسلام، تلاش می شد وضعیت حال کشورهای اسلامی و احوال مسلمانان شناخته شود و این امر به معنای توقف مطالعات اسلامی به مفهوم خاص نبود. در مطالعات اسلامی روح تخاصم و ضدیت با اسلام با وجود قدمهایی که برای واقع گرایی و تحقیق علمی به دور از حب و بغض برداشته شده بود، همچنان حاکم بود. برای مثال «ادوارد پوکوک» انگلیسی (۱۶۹۱-۱۶۰۴ م) که مطالعات او درباره اسلام به قصد رد کردن آن بود، این اعتقاد را داشت که برای شناخت اسلام باید مستقیما به منابع مورد قبول خود مسلمانان مراجعه و از بسنده کردن به گفته های این و آن پرهیز کرد و خود نیز کوشید که در کتابی به نام «المختار من تاریخ العرب» برهمین مبنا عمل کند. همچنین در مقدمه اولین ترجمه ی قرآنی که به قلم «الکساندر راس» در سال(۱۶۴۹ م) در لندن چاپ شد، آمده است: «فکر کردم خوب است که این کتاب را همانگونه که واقع هست بنمایانم تا بتوانید دشمنانتان را کاملا بشناسید، زیرا باید هرچه بهتر برای مقابله با... قران آماده شوید». 🔸از قرن هجدهم گام دیگری در مسیر تعدیل روح عناد نسبت به مسلمانان برداشته شد و آن پذیرش هویت غیر قابل انکار اسلام و مسلمانان بود. غربیها باور کردند که امکان از بین بردن مسلمانها یا مسیحی کردن آنان وجود ندارد و باید به شکلی با آنان کنار آمد و از این رو، حرکت علمی شناخت اسلام که شاید برای نخستین بار از اواسط قرن هفدهم میلادی آغاز شده بود در قرن هجدهم با وسعت بیشتری ادامه یافت و برای نخستین بار متونی در بیان و معرفی صادقانه اسلام و حیات پیامبر(ص) پدید آمد. دو عامل در این رویکرد تازه موثر بود: کاسته شدن خطر عثمانیها و گسترش خردگرایی در این قرن؛ به گونه ای که قرن هجدهم قرن روشنگری اروپا خوانده شده است. البته تاثیر رفت و آمد مستمر غربیها به شرق را که از قرن هفدهم آغاز شده بود نیز نباید از نظر دور داشت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت دوم 🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری: آل احمد در کتاب «خدمت وخیانت روشنفکران در مشخصات روشنفکر می‌گوید: یک مشخّصات، مشخّصات عوامانه روشنفکر است. معنای «عوامانه» این نیست که عوام، روشنفکر را این‌گونه تصوّر می‌کنند؛ بلکه خود روشنفکر هم گاهی همین‌طور فکر می‌‌کند. این خصوصیات سه‌تاست: اوّل، مخالفت با مذهب و دین؛ یعنی روشنفکر لزوماً بایستی با دین مخالف باشد! دوم، علاقه‌مندی به سنن غربی و اروپارفتگی و این‌طور چیزها؛ سوم هم درس‌خواندگی. این دیگر برداشت‌های عامیانه از روشنفکری است؛ ممیّزات روشنفکر این است؛ یعنی اگر کسی متدیّن شد، چنانچه علّامه دهر باشد، اوّل هنرمند باشد، بزرگ‌ترین فیلسوف باشد؛ روشنفکر نیست! 🔻بعد می‌گوید این سه خصوصیتی که برداشت عامیانه و خصوصیات عامیانه روشنفکری است، در حقیقت، ساده شده دو خصوصیت دیگری است که با زبان عالمانه یا زبان روشنفکری می‌شود آنها را بیان کرد. یکی از آن دو خصوصیت، عبارت است از بی‌اعتنایی به سنّت‌های بومی و فرهنگ خود ـ که این دیگر بحث عوامانه نیست؛ این حتمی است ـ دیگری، اعتقاد به جهان‌بینی علمی، رابطه علمی، دانش و قضا و قدری نبودن اینها؛ مثال‌هایی هم می‌زند. این در حالی است که در معنای روشنفکری ساخته و پرداخته فرنگ ـ که اینها آن را از فرنگ گرفتند و آوردند ـ به هیچ‌وجه این مفهوم و این خط و جهت و این معنا نیست! 🔸یعنی چرا باید یک روشنفکر حتماً به سنّت‌های بومیش بی‌اعتنا باشد؛ علّت چیست؟، چرا باید کسی که با تفکّر خودش کار می‌کند، لزوماً به سنّت‌های زادگاه و کشور و میهن و تاریخ خودش بیگانه باشد، حتی با آنها دشمن باشد، یا بایستی با مذهب مخالف باشد؟ پاسخ این سؤال در خلال حرف‌های خود این مرحوم یا بعضی حرف‌های دیگری که در این زمینه‌ها زده شده، به‌دست می‌آید. 🔹علّت این است که آن روزی که مقوله روشنفکری ـ مقوله «انتلکتوئل» ـ اوّل‌بار در فرانسه به‌وجود آمد، اوقاتی بود که ملّت فرانسه و اروپا از قرون وسطی خارج شده بودند؛ مذهب کلیسایی سیاه خشن خرافی، مسیحیّت را پشت سرانداخته و طرد کرده بودند. دانشمند را می‌کشد، مکتشف و مخترع را محاکمه می‌کند، تبعید می‌کند، نابود می‌کند، کتاب علمی را از بین می‌برد. این بدیهی است که یک عده انسان‌های فرزانه پیدا شوند و آن مذهبی که این خصوصیت را داشت و از خرافات و حرف‌هایی که هیچ انسان خردپسندی آن را قبول نمی‌کند، پر بود، به کناری بیندازند و به کارهای جدید روبیاورند و دائره المعارف جدید فرانسه را بنویسند و کارهای بزرگ علمی را شروع کنند. بدیهی است که اینها طبیعت کارشان پشت‌کردن به آن مذهب بود. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت دهم 🔰 شاید جنجال برانگیزترین نویسنده قرن هجدهم که آثار او درباره اسلام مورد توجه قرار گرفته است، «فرانسوا ماری ولتر» (۱۷۷۸-۱۶۹۴ م) باشد. آثار ولتر و سیر تحول نگرش او درباره اسلام وحرکت از نقطه ی حمله به اسلام و رسیدن تدریجی به نقطه ی مدح و ستایش اسلام را می توان نشانه خوبی برای این تحول در مطالعات اسلامی در اروپای قرن هجدهم به شمار آورد. در حالیکه عده ای به دلیل مدح ولتر از اسلام و نگاه واقع بینانه او به تاریخ اسلام، او را در زمره ی شخصیتهایی دانسته اند که نگاه منصفانه و واقع بینانه درباره اسلام را رواج داد. برخی نیز مواضع ولتر را یکسره خصمانه می دانند وقائل به کم شدن شکاف میان مسلمانان و مسیحیان به وسیله آثار او نیستند؛ ولی تحقیقات موشکافانه دیگری نشان دهنده ی تحول تدریجی او در نگرش به اسلام است. وی که در آغاز، نگاهی سخت منتقدانه نسبت به پیامبر(ص) و اسلام داشت، در اواسط زندگی علمی و فرهنگی خود به موضعی متعادلتر رسید و سرانجام در اواخر عمر خود تحولی عمیق در افکار او رخ داد؛ به گونه ای که دیگر پیامبر(ص) را جاعل و دروغزن نمی دانست، بلکه او را پدیدآورنده ی بزرگترین انقلاب روی زمین و دین او را برترین دین روی زمین معرفی کرد و حتی اندکی پیش از مرگش در جزوه ای که به منزله وصیتنامه دینی و ادبی اوست گفته است که: «من در حق محمد بسیار بد کردم». این سخن که ستایش او از اسلام برای نکوهش و تکذیب مسیحیت و مسیحیان بوده، برفرض صحت، از ارزش کار او نمی کاهد و او واقعا به آنچه می نوشت اعتقاد داشت. 🔻تاسیس کتابخانه های شرقی در اروپا که دربر دارنده ی دست نوشته های مسلمانان و آثار گردآوری شده از شرق بود، گامی دیگر برای تقویت فضای بررسی واقع بینانه و متتبعانه غربیها- به ویژه کسانی که امکان سفر به شرق را نداشتند- نسبت به اسلام بود. 🔸وابستگان و دانش آموختگان دانشگاه ها و موسسات علمی وفرهنگی که به سرزمینهای اسلامی می رفتند به گردآوری مخطوطات و انتقال آنها به مراکز خود می کردندو کتابخانه ها و مراکز علمی بزرگی را تاسیس و ایجاد می کردند که به کعبه آمال عربی خوانها در قرن هفدهم و هجدهم تبدیل شده بودند. کتابخانه دانشگاه لیدن هلند، کتابخانه بادلیان وابسته به دانشگاه آکسفورد، کتابخانه واتیکان، کتابخانه ملی پاریس، کتابخانه موزه بریتانیا، کتابخانه اسکوریال اسپانیا، از جمله کتابخانه هایی بودند که کتابها و منابع آنها از طریق سفر استادان به سرزمینهای شرقی یا وقف کتابخانه های شخصی یا خرید این گونه مجموعه ها فراهم می آمد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت سوم 🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری: آن‌وقت روشنفکر مقلّد ایرانی در دوره قاجار که اوّل‌بار مقوله «انتلکتوئل» را وارد کشور کرد و اسم منوّرالفکر به آن داد و بعد به «روشنفکر» ـ با همان خصوصیت ضدّ مذهبیش ـ تبدیل شد، آن را در مقابل اسلام آورد؛ اسلامی که منطقی‌ترین تفکّرات، روشن‌ترین معارف، محکم‌ترین استدلال‌ها و شفاف‌ترین اخلاقیات را داشت؛ اسلامی که همان‌وقت در ایران همان‌کاری را می‌کرد که روشنفکران غربی می‌خواستند در غرب انجام دهند! یعنی برهه‌ای از دوران استعمار، روشنفکران غربی، با مردم مناطق استعمارزده غرب، هم‌صدا شدند؛ مثلاً اگر کشور اسپانیا، کوبا را استعمار کرده بود و ثروت آنجا (شکر کوبا) را در اختیار گرفته بود، «ژان پل سارتر» فرانسوی از مردم کوبا و از «فیدل کاسترو» و از «چه‌گوارا» علیه دولت استعماری فرانسه دفاع می‌کرد و کتاب می‌نوشت: «جنگ شکر در کوبا» «به عبارت دیگر، روشنفکر غربی در برهه‌ای از زمان، با دولت و با نظام حاکم بر خودش، به نفع ملّت‌های ضعیف مبارزه می‌کرد. 🔻این کار در ایران به‌ وسیله چه کسی انجام می‌گرفت؟ به‌وسیله میرزای شیرازی؛ به‌ وسیله میرزای آشتیانی در تهران؛ به‌ وسیله سیّدعبدالحسین لاری در فارس. اینها با نفوذ استعمار مبارزه می‌کردند، امّا چه کسی به انعقاد قرارداد‌های استعماری و دخالت استعمار کمک می‌کرد؟ میرزا ملکم‌خان و امثال او و بسیاری از رجال قاجار که جزو روشنفکران بودند؛ یعنی درست مواضع، جا‌به‌جا شده بود، امّا در عین حال، مبارزه با دین خرافی مسیحیت در روشنفکری ایران، جای خودش را به مبارزه با اسلام داد! بنابراین، یکی از خصوصیات روشنفکر این شد که با اسلام، دشمن و مخالف باشد.» 🔸«البته به نظر ما در روشنفکری به‌معنای حقیقی کلمه، نه ضدّیت با مذهب هست و نه ضدّیت با تعبّد. یک انسان می‌تواند هم روشنفکر باشد؛ به همان معنایی که همه روشنفکر را تعریف کرده‌اند ـ کسی که به آینده نگاه می‌کند، کارفکری می‌کند، رو به پیشرفت دارد ـ و هم می‌تواند مذهبی باشد، می‌تواند متعبّد باشد، می‌تواند مرحوم دکتر بهشتی باشد، می‌تواند شهید مطهری باشد، می‌تواند بسیاری از شخصیت‌های روشنفکر مذهبی کاملاً مؤمن ما باشد که ما دیده‌ایم. هیچ لزومی ندارد که مخالف مذهب باشد.» «جالب‌ اینجاست که وقتی قید عدم تعبّد را جزو قیود حتمی و اصلی روشنفکری ذکر می‌کنند، نتیجه این می‌شود که علامه طباطبایی، بزرگ‌ترین فیلسوف زمان ما که از فرانسه، فلاسفه و شخصیت‌های برجسته‌ای مثل «هانری کربن» به اینجا می‌آیند و چند سال می‌مانند تا از او استفاده کنند، روشنفکر نیست، امّا مثلاً فلان جوجه‌شاعری که به مبانی مذهب و مبانی سنّت و مبانی ایرانی‌گری اعتقادی ندارد و چند صباحی هم در اروپا یا آمریکا گذرانده، روشنفکر است؛ و هرچه در اروپا بیشتر مانده باشد، روشنفکرتر است! ببینید چه تعریف غلط و چه جریان زشت و نامناسبی به نام روشنفکر در ایران ایجاد شده بود!» ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi