eitaa logo
جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی
3.1هزار دنبال‌کننده
844 عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
این کانال بمنظور آشنایی و تبیین جریانات فکری، فرهنگی، سیاسی ویژه کادرهای فعالین دانشگاه و مربیان مساجد راه اندازی گردیده است. ارتباط با ادمین : https://eitaa.com/Srfm50
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت دهم 🔰 شاید جنجال برانگیزترین نویسنده قرن هجدهم که آثار او درباره اسلام مورد توجه قرار گرفته است، «فرانسوا ماری ولتر» (۱۷۷۸-۱۶۹۴ م) باشد. آثار ولتر و سیر تحول نگرش او درباره اسلام وحرکت از نقطه ی حمله به اسلام و رسیدن تدریجی به نقطه ی مدح و ستایش اسلام را می توان نشانه خوبی برای این تحول در مطالعات اسلامی در اروپای قرن هجدهم به شمار آورد. در حالیکه عده ای به دلیل مدح ولتر از اسلام و نگاه واقع بینانه او به تاریخ اسلام، او را در زمره ی شخصیتهایی دانسته اند که نگاه منصفانه و واقع بینانه درباره اسلام را رواج داد. برخی نیز مواضع ولتر را یکسره خصمانه می دانند وقائل به کم شدن شکاف میان مسلمانان و مسیحیان به وسیله آثار او نیستند؛ ولی تحقیقات موشکافانه دیگری نشان دهنده ی تحول تدریجی او در نگرش به اسلام است. وی که در آغاز، نگاهی سخت منتقدانه نسبت به پیامبر(ص) و اسلام داشت، در اواسط زندگی علمی و فرهنگی خود به موضعی متعادلتر رسید و سرانجام در اواخر عمر خود تحولی عمیق در افکار او رخ داد؛ به گونه ای که دیگر پیامبر(ص) را جاعل و دروغزن نمی دانست، بلکه او را پدیدآورنده ی بزرگترین انقلاب روی زمین و دین او را برترین دین روی زمین معرفی کرد و حتی اندکی پیش از مرگش در جزوه ای که به منزله وصیتنامه دینی و ادبی اوست گفته است که: «من در حق محمد بسیار بد کردم». این سخن که ستایش او از اسلام برای نکوهش و تکذیب مسیحیت و مسیحیان بوده، برفرض صحت، از ارزش کار او نمی کاهد و او واقعا به آنچه می نوشت اعتقاد داشت. 🔻تاسیس کتابخانه های شرقی در اروپا که دربر دارنده ی دست نوشته های مسلمانان و آثار گردآوری شده از شرق بود، گامی دیگر برای تقویت فضای بررسی واقع بینانه و متتبعانه غربیها- به ویژه کسانی که امکان سفر به شرق را نداشتند- نسبت به اسلام بود. 🔸وابستگان و دانش آموختگان دانشگاه ها و موسسات علمی وفرهنگی که به سرزمینهای اسلامی می رفتند به گردآوری مخطوطات و انتقال آنها به مراکز خود می کردندو کتابخانه ها و مراکز علمی بزرگی را تاسیس و ایجاد می کردند که به کعبه آمال عربی خوانها در قرن هفدهم و هجدهم تبدیل شده بودند. کتابخانه دانشگاه لیدن هلند، کتابخانه بادلیان وابسته به دانشگاه آکسفورد، کتابخانه واتیکان، کتابخانه ملی پاریس، کتابخانه موزه بریتانیا، کتابخانه اسکوریال اسپانیا، از جمله کتابخانه هایی بودند که کتابها و منابع آنها از طریق سفر استادان به سرزمینهای شرقی یا وقف کتابخانه های شخصی یا خرید این گونه مجموعه ها فراهم می آمد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت سوم 🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری: آن‌وقت روشنفکر مقلّد ایرانی در دوره قاجار که اوّل‌بار مقوله «انتلکتوئل» را وارد کشور کرد و اسم منوّرالفکر به آن داد و بعد به «روشنفکر» ـ با همان خصوصیت ضدّ مذهبیش ـ تبدیل شد، آن را در مقابل اسلام آورد؛ اسلامی که منطقی‌ترین تفکّرات، روشن‌ترین معارف، محکم‌ترین استدلال‌ها و شفاف‌ترین اخلاقیات را داشت؛ اسلامی که همان‌وقت در ایران همان‌کاری را می‌کرد که روشنفکران غربی می‌خواستند در غرب انجام دهند! یعنی برهه‌ای از دوران استعمار، روشنفکران غربی، با مردم مناطق استعمارزده غرب، هم‌صدا شدند؛ مثلاً اگر کشور اسپانیا، کوبا را استعمار کرده بود و ثروت آنجا (شکر کوبا) را در اختیار گرفته بود، «ژان پل سارتر» فرانسوی از مردم کوبا و از «فیدل کاسترو» و از «چه‌گوارا» علیه دولت استعماری فرانسه دفاع می‌کرد و کتاب می‌نوشت: «جنگ شکر در کوبا» «به عبارت دیگر، روشنفکر غربی در برهه‌ای از زمان، با دولت و با نظام حاکم بر خودش، به نفع ملّت‌های ضعیف مبارزه می‌کرد. 🔻این کار در ایران به‌ وسیله چه کسی انجام می‌گرفت؟ به‌وسیله میرزای شیرازی؛ به‌ وسیله میرزای آشتیانی در تهران؛ به‌ وسیله سیّدعبدالحسین لاری در فارس. اینها با نفوذ استعمار مبارزه می‌کردند، امّا چه کسی به انعقاد قرارداد‌های استعماری و دخالت استعمار کمک می‌کرد؟ میرزا ملکم‌خان و امثال او و بسیاری از رجال قاجار که جزو روشنفکران بودند؛ یعنی درست مواضع، جا‌به‌جا شده بود، امّا در عین حال، مبارزه با دین خرافی مسیحیت در روشنفکری ایران، جای خودش را به مبارزه با اسلام داد! بنابراین، یکی از خصوصیات روشنفکر این شد که با اسلام، دشمن و مخالف باشد.» 🔸«البته به نظر ما در روشنفکری به‌معنای حقیقی کلمه، نه ضدّیت با مذهب هست و نه ضدّیت با تعبّد. یک انسان می‌تواند هم روشنفکر باشد؛ به همان معنایی که همه روشنفکر را تعریف کرده‌اند ـ کسی که به آینده نگاه می‌کند، کارفکری می‌کند، رو به پیشرفت دارد ـ و هم می‌تواند مذهبی باشد، می‌تواند متعبّد باشد، می‌تواند مرحوم دکتر بهشتی باشد، می‌تواند شهید مطهری باشد، می‌تواند بسیاری از شخصیت‌های روشنفکر مذهبی کاملاً مؤمن ما باشد که ما دیده‌ایم. هیچ لزومی ندارد که مخالف مذهب باشد.» «جالب‌ اینجاست که وقتی قید عدم تعبّد را جزو قیود حتمی و اصلی روشنفکری ذکر می‌کنند، نتیجه این می‌شود که علامه طباطبایی، بزرگ‌ترین فیلسوف زمان ما که از فرانسه، فلاسفه و شخصیت‌های برجسته‌ای مثل «هانری کربن» به اینجا می‌آیند و چند سال می‌مانند تا از او استفاده کنند، روشنفکر نیست، امّا مثلاً فلان جوجه‌شاعری که به مبانی مذهب و مبانی سنّت و مبانی ایرانی‌گری اعتقادی ندارد و چند صباحی هم در اروپا یا آمریکا گذرانده، روشنفکر است؛ و هرچه در اروپا بیشتر مانده باشد، روشنفکرتر است! ببینید چه تعریف غلط و چه جریان زشت و نامناسبی به نام روشنفکر در ایران ایجاد شده بود!» ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت یازدهم 🔰 از مهمترین مراکز و کرسیهای آموزش زبان عربی در این دوره، نخست باید از تاسیس کرسی زبان عربی در سال (۱۶۳۶ م) در دانشگاه آکسفورد نام برد. در هلند علاوه بر دانشگاه لیدن در سال (۱۶۱۴ م). در دانشگاه گروننجین ودر سال(۱۶۳۲ م) در دانشگاه شهری آمستردام و در (۱۶۳۳ م) در دانشگاه اوترشت فعالیتهایی برای آموزش زبان عربی آغاز شد. گرچه آلمانیها در قرنهای ۱۷ و ۱۸ عموما برای فراگیری عربی و دیگر زبانهای شرقی به هلند می رفتند، از اواخر قرن ۱۸ به بعد رفته رفته در دانشگاههای آلمان هم فعالیتهای مستقلی در این زمینه آغاز شد. در وین، پایتخت اتریش نیز در سال(۱۷۵۳ م) مدرسه زبانهای شرقی برای آموزش سفیران و سرکنسول ها و بازرگانان و دانشمندانی که با شرق مراوده داشتند، تاسیس شد که بعدها بعضی از استادان مسلمان عرب زبان هم در آن به تدریس مشغول شدند. 🔻همچنین مدرسه ملی زبانهای زنده شرقی پاریس در سال(۱۷۹۵ م) برای آموزش سفیران، سرکنسولها و بازرگانان عازم کشورهای شرقی تاسیس و با تصدی کرسی زبانهای عربی و فارسی از سوی دوساسی (۱۸۳۸-۱۷۵۸ م) این مدرسه به کعبه طالبان علم تبدیل شد که از آلمان و ایتالیا و انگلستان و سوئد و اسپانیا و فنلاند و غیره بدان روی می آوردند و گفته می شود هیچ مدرسه شرق شناسی در غرب شکوفایی این مدرسه را نیافت. 🔸تاسیس انجمن ها و نهادهای ویژه مطالعات شرقی– که طبعا در بردارنده مطالعات اسلامی نیز بود-- در خارج از مرزهای کشورهای اروپایی از اواخر قرن هجدهم آغاز شد. این انجمن ها که در قرن نوزدهم رونق بیشتری یافت تحت هدایت و حمایت و نظارت اروپائیان فعالیت می کرد. انجمن سلطنتی آسیایی بنگال که در سال (۱۷۸۴ م) از سوی انگلیسی ها در کلکته تاسیس شد، از نمونه های مهم این مراکز است. در نتیجه این فعالیتها، حجم کتابها و آثار اروپائیان درباره شرق رشدی چشمگیر یافت. 🔹در آخرین سالهای قرن هجدهم در سال(۱۷۹۸ م) ناپلئون بناپارت به مصر لشکر کشید و بدین ترتیب، صفحه ای نو در تاریخ روابط شرق و غرب ورق خورد. این حادثه نیز تاثیر مهمی در مطالعات اسلامی در غرب داشت که در مطالب قرن نوزدهم به آن خواهیم پرداخت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت چهارم 🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری: بعد از پیروزی انقلاب، روشنفکری در ایران برنیفتاد ـ روشنفکری وجود داشت ـ امّا در واقع، یک روشنفکری نوین به‌وجود آمد. در دوره انقلاب، شاعر، نویسنده، منتقد، محقّق، کارگردان، سینماگر، نمایشنامه‌نویس و نقّاش، از دو قشر پدید آمد: یکی عناصری که انقلاب اینها را به‌وجود آورده بود و دوم عناصری که از دوره قبل بودند و انقلاب اینها را به کلّی قلب ماهیت کرده بود. 🔻برای اوّلین‌بار بعد از گذشت تقریباً صد سال از آغاز تحرّک روشنفکری در ایران، روشنفکری بومی شد. آن کسانی که در مقوله‌های روشنفکری فعال‌ترند و در مرکز دایره روشنفکری قرار دارند (یعنی نویسندگان و شعرا) تا برسد به قشرهای گوناگون، مثل هنرمندان، نقاشان و... اینها برای اوّلین‌بار در این کشور مثل یک ایرانی فکر کردند، مثل یک مسلمان حرف زدند، محصول روشنفکری و هنری و ادبی تولید کردند؛ این شد یک دوران جدید. البته مقاومت‌هایی بود، لیکن حرکت عظیم انقلابی، که همه چیز مقدمه چنین حرکتی است ـ این را شما بدانید که هر فکری، هر قلم‌زدنی، هر کار کردنی، مقدمه چنین حرکتی است؛ مثل حرکتی که در انقلاب برای کشور پدید آمد ـ بزرگ‌ترین برکات را برای کشور دارد؛ لذا موج حرکت خودی و اسلامی و بومی روشنفکری، با شعبه‌های گوناگونش در کشور، همه چیز را تحت‌الشّعاع قرار داد. از آهنگ‌ساز گرفته تا موسیقیدان، تا هنرمند، تا ادیب، تا شاعر، اسلامی فکر کردند، اسلامی کار کردند؛ لااقل تلاش کردند که این‌گونه باشند. این، پدیده بسیار نو و مبارکی بود و ادامه پیدا کرد. 🔸از بعد از جنگ تلاش‌هایی جدّی شروع شده برای اینکه روشنفکری ایران را به همان حالت بیماری قبل از انقلاب برگردانند.(برگشت به عقب، ارتجاع) یعنی باز قهرکردن با مذهب، قهرکردن با بنیان‌های بومی، روکردن به غرب، دلبستگی و وابستگی بی‌قید و شرط به غرب، پذیرفتن هرچه که از غرب (اروپا و امریکا) می‌آید، بزرگ‌شمردن هر آنچه که متعلّق به بیگانه است و حقیر شمردن هر آنچه که مربوط به خودی است؛ که در باطن خودش، تحقیر ملّت ایران و تحقیر بنیان‌هایش را همراه دارد. من این را مشاهده می‌کنم. 🔹اینها چه کسانی هستند؟ البته می‌شود حدس زد. من اینجا دیگر خبر یقینی نمی‌توانم بگویم. یک عدّه کسانی هستند که -لم یؤمنوا بالله طرفه عین. اینها هرگز نه به اسلام و نه به ایران، ایمانی نیاورده‌اند. آن چند سالی هم که این جریانات روشنفکری الهی، اسلامی، مذهبی، حقیقی، ایرانی ـ هرچه می‌خواهید اسمش را بگذارید ـ در ایران وجود داشت، اینها حاضر نشدند حتی سربلند کنند! به گوشه‌ای رفتند یا به خارج از کشور سفر کردند و معبود خودشان، قبله خودشان، معشوق خودشان را آنجا یافتند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت دوازدهم 🔰عصر استعمار و رمانتیسم: قرن نوزدهم تا پایان نیمه اول قرن بیستم تحول مطالعات اسلامی در قرن نوزدهم و بیستم را باید در دو مرحله بررسی کرد: * مرحله اول از آغاز قرن نوزدهم تا جنگ جهانی دوم * مرحله دوم از جنگ جهانی دوم تاکنون نخستین نکته قابل تامل در مرحله اول مطالعات اسلامی در این دو قرن، حمله نظامی اروپائیان به سرزمینهای اسلامی و اشغال این سرزمین هاست. این حملات که رقم زننده ی عصر استعمار در تاریخ روابط شرق و غرب است در پی شکوفایی صنعتی غرب و رونق بازرگانی آن و با انگیزه به دست آوردن مواد خام ارزان قیمت، صورت گرفت. 🔻اولین و شاید مهمترین این هجوم ها حمله ناپلئون بناپارت در سال (۱۷۹۸ م) به مصر و اشغال آن بود که تقریبا یک دهه پس از انقلاب فرانسه (۱۷۸۹ م) صورت پذیرفت و به دنبال آن بسیاری از کشورهای اسلامی از سوی دول اروپایی اشغال شد. استیلای برخی دول غربی بر بخشهایی از سرزمین اسلامی، نوعی حس سیادت و برتری به آنها بخشید و با نگاهی تحقیرآمیز به سرزمینهای شرقی گویی در پی جبران ناتوانی و ناکامی چند قرن گذشته خود در برابر مسلمانان برآمدند و این روحیه در آثار آن دسته از نویسندگان اسلام شناس که تحت حمایت دولتها بودند، منعکس بود واگر هم این روحیه خصمانه تا اندازه ای نسبت به قرنهای پیش تعدیل یافته بود، به این سبب بود که غربیها احساس خطر کمتری از ناحیه شرق استعمار شده می کردند و آن را چون دشمنی در حال مرگ در چنگال خود اسیر می دیدند. 🔸اروپائیان به طور طبیعی برای بهره برداری هرچه بیشتر و بهتر از آسیا و افریقا نیازمند اطلاعاتی درست و کافی از خصوصیات این دو قاره بودند و این ماموریت را خاورشناسان قرنهای نوزدهم و بیستم به انجام رساندند. البته این دسته از خاورشناسان مرتبط با انگیزه های استعماری را یکسره دانشمندان و استادان دانشگاه ها تشکیل نمی دادند؛ بلکه بازرگانان، درجه داران ارتش و سیاستمدارانی را که با شرق اسلامی مراوده داشتند، باید در زمره همین خاورشناسان به شمار آورد. 🔹شاید تعجب برانگیز باشد که تعداد دانشمندان در «کنگره اول شرق شناسی» که در سال (۱۸۷۳ م) در پاریس تشکیل شد، نسبت به سایر شرکت کنندگان، یعنی اشراف، دیپلماتها، نظامیان عالیرتبه، کارشناسان استعماری، تاجران بزرگ کالاهای شرقی و حتی عتیقه فروشان کمتر بود. تفاوت عمده بین نگاه ناهمسازگرایانه ای که در این آثار منعکس بود با آثار قرون گذشته، کنار رفتن انگیزه دینی در شرق ستیزی و اسلام ستیزی و جایگزینی آن با انگیزه های سیاسی و اقتصادی بود. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت پنجم 🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری: میدان روشنفکری، میدان مشت و امثال اینها نیست. میدان روشنفکری، میدان همان فرهنگ است؛ ابزارهایش، ابزارهای فرهنگی است. با همه قوا باید موجودی فعلی را حفظ کرد. نباید اجازه دهند که یک عده افرادی که سال‌های متمادی در این کشور با ابزارهای روشنفکری و با ابزارهای فرهنگی، هیچ خدمتی به این مردم نتوانستند بکنند (حداقلش این است) در هیچ مشکل و مسئله مهمی نتوانستند با این مردم همراه باشند و به پای مردم برسند؛ حتی نتوانستند پابه‌پای مردم برسند، چه برسد بخواهند جلودار و پیشرو و رهبر مردم باشند ـ همیشه عقب ماندند، همیشه در انزوا ماندند ـ اینها مجدداً به این کشور بیایند و سایه فکر و فرهنگ خودشان را حاکم کنند. 🔻اینکه می‌بینیم در بعضی از مطبوعات و مجلّات و منشورات فرهنگی، چیزهایی نشان داده می‌شود، دنبال رجعت به گذشته‌اند؛ دنبال برگشتن به حالت بیماری روشنفکریند. این مقوله روز است. این مقوله بسیار اساسی و مهمی است. البته روشنفکرجماعت وقتی بخواهند در این زمینه‌ها حرف بزنند، می‌توانند بنشینند ببافند، حرف بزنند؛ که آقا نمی‌شود، روشنفکری با دین نمی‌سازد؛ دین اگر به کشوری آمد، همه چیز را تحت‌الشّعاع قرار می‌دهد؛ کما اینکه متأسّفانه در یک پاورقی، مرحوم آل احمد هم یک جمله این‌طوری دارد که خطای تاریخی است. به نظر من، ایشان در اینجا دچار خطای تاریخی شده است. 🔸البته دینی که روشنفکری اروپا با آن مخالفت کرد، لایق زندگی بشری نبود؛ دینی پر از خرافات بود؛ همان دینی که گالیله را به اعدام محکوم می‌کند و یکی دیگر را زیر شکنجه می‌کشد؛ به خاطر اینکه یک کشف علمی کرده! دین مسیحیت تحریف‌شده، نه مسیحیت واقعی. ایرادی به جداشدن از آن دین نیست؛ ایراد به جداکردن معنویت و اخلاق از علم و سیاست و نظام زندگی و روابط فردی و اجتماعی است. علم و عقل را مطلق کردند وگفتند دین کنار برود و علم و عقل بیاید. روشنفکری جدید، اصلاً این‌طوری متولّد شد؛ شد ضدّدین و مخالف با دین و عازم بر قلع‌ و قمع دین. روشنفکری کشور ما هم که از ابتدا بی‌دین متولّد شده است. 🔹من به شما بگویم، امروز مهم‌ترین نیاز دنیای اسلام این است که آن جوهر اسلام ناب و گوهر تابناک ـ با شکلی که تهمت بی‌سوادی، تحجّر، مقدّس‌مآبی و از زمان عقب‌ماندن و عقب‌مانده‌بودن دیگر به آن وارد نیاید ـ بتواند به اهداف خودش برسد؛ ما در دنیای اسلام و امّت اسلامی این را نیاز داریم. حوزه علمیه قم، به‌عنوان قلّه حوزه‌های علمیه و به‌دنبال آن، حوزه‌های دیگر علمیه، باید کاری کنند که دین خدا در بین مردم، مورد رغبت و شوق قرار گیرد. دین را آن‌چنان که خدا خواسته است، باید به مردم ارائه دهند. این هم احتیاج به تحقیق، به نوآوری، به روشنفکری، به آگاهی از دنیا و به خالی‌بودن از هواها و هوس‌های دنیایی دارد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت سیزدهم 🔰عصر استعمار و رمانتیسم: قرن نوزدهم تا پایان نیمه اول قرن بیستم ادامه.... رشد شاخه های مختلف علوم انسانی در دانشگاههای اروپا در مطالعات شرقی به صورت عام و مطالعات اسلامی به صورت خاص اثر گذاشت وتقویت رویکرد علمی و محققانه در مطالعات اسلامی از جمله نتایج آن بود. 🔻جدا شدن تدریجی این دسته از مطالعات از انگیزه های استعماری، بویژه از نیمه های قرن نوزدهم به بعد، هم در این رویکرد موثر بود و موسساتی که تنها انگیزه های علمی داشتند بر رونق این مطالعات افزودند؛ به گونه ای که از همان اواسط قرن نوزدهم یا حداکثر در ربع قرن اول بیستم دست کم در برخی از کشورها مطالعات اسلامی به یک علم مستقل و به بیان دیگر به علمی در میان علوم انسانی تبدیل شده بود. حجم آثار پدید آمده با این ویژگی علمی در قرن بیستم رشدی چشمگیر و بی سابقه یافت و بر این پایه، عده ای این قرن را مهمترین دوره اسلام شناسی در غرب دانسته اند. نگاه منصفانه و بیطرفانه به تاریخ و تمدن اسلامی به متون درسی دانشگاهی غرب نیز راه یافت. 🔸«فورستر» را نخستین متکلم مسیحی دانسته اند که با چاپ کتاب «کشف حجاب از دیانت محمدی» در سال (۱۸۲۹ م) نگاهی علمی و محققانه به اسلام را پایه گذاری کرد. «واشنگتن اروینگ» امریکایی(۱۸۵۹-۱۷۸۳ م) نیز در همان سال کتابی با نام «عذر تقصیر به درگاه محمد» گوی سبقت را از دیگر مسیحیانی که بعدها به صداقت پیامبر(ص) اعتراف کرده بودند، ربود. در قرن نوزدهم معمولا تمامی ترجمه های قرآن مستقیما از زبان عربی صورت می گرفت. آوازه ی «کارلایل» (۱۸۰۴ م) که پیشتاز کنار زدن سنت چند صدساله ی بدگویی از اسلام و مسلمانان بود، بیش از پیشینیان خود است. او فصلی از کتاب«قهرمانان» (۱۸۴۱ م) خود را به زندگی پیامبر(ص) اختصاص داد و در آن، صمیمیت و صدق عقیده را امتیاز اصلی قرآن شمرد. این اقدام او تاثیری بسزا در تغییر عقیده اسلام شناسان اروپایی درباره اسلام و پیامبر(ص) داشت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ششم 🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری: امروز روشنگری دینی مهم‌ترین زرهی است که جامعه اسلامی ما می‌تواند بر تن خودش بکند و در مقابل حملات دشمن بایستد. این همان نقشی است که مرحوم مطهری در جریان فکری و روشنفکری اسلامی کشور ایفا کرد؛ که باید تلاش شود این جریان تداوم پیدا کند و متوقّف نشود. درباره هویت فکری و روشنفکری شهید مطهری و نقشی که این مرد بزرگ در زمان خود ایفا کرد، به نظر من تاکنون تعریف جامعی ارائه نشده است. البته روی کتاب‌های ایشان کار شده ـ کارهای شایسته‌‌ای هم انجام گرفته ـ لیکن باید کاری را که مرحوم شهید مطهری در سال‌های دهه چهل و پنجاه در محیط فکری این کشور انجام داد، شناخت. 🔻ایشان با قوّت فکری و اندیشه قوی و صائب خود وارد میدان‌هایی شد که تا آن‌وقت هیچکس در زمینه مسائل اسلامی وارد این میدان‌ها نشده بود و با تفکّراتی که آن روز در کشور رایج شده بود ـ افکار وارداتی ترجمه‌‌ای غربی و شرقی ـ یا می‌رفت رایج شود، خود را وارد یک چالش علمی عمیق و وسیع و تمام‌نشدنی کرد. ایشان، هم در جبهه مقابله با مارکسیست‌ها به یک جهاد بسیار هوشمندانه دست زد و هم در جبهه مقابله با تفکّرات غربی و لیبرالیست‌ها وارد میدان شد. این نقش، بسیار مهم است؛ هم جرأت و اعتماد به نفس لازم می‌خواهد، هم قدرت فکری و اجتهاد در زمینه‌های گوناگون را لازم دارد، هم یقین و ایمان قاطع می‌خواهد؛ این مرد بزرگ، همه اینها را با هم داشت؛ هم عالم بود، هم بسیار مؤمن بود، هم به ایمان خود یقین داشت و هم اعتماد به نفس داشت؛ اینها لازم است. 🔸در سابقه تاریخی ما افکار وارداتی وجود دارد؛ منتها نه با این وسعت، با این شیوع و با این امکان تأثیرگذاری. تاریخ ما از این‌گونه رگه‌های فکری ناسالمی که وارد تفکّرات علمی ما شده ـ چه در فقه ما، چه در فلسفه ما، چه در کلام ما ـ پر است؛ لیکن در دوره جدید که ارتباطات گسترش پیدا کرد، حرف‌های نو‌به‌نو ـ با جاذبه‌هایی که به‌طور طبیعی دارد ـ مرتباً وارد فضای فکری جامعه شد و به یک مواجهه صحیح و علمی، ایجاد نیاز کرد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت چهاردهم: ادامه... 🔰 در این میان برخی از مستشرقان جذب تعالیم اسلامی شدند و رسما به این دین گرویدند یا به برخی از آئین ها و آداب مسلمانان عمل می کردند. تاسیس مراکز آموزش زبانهای شرقی اسلامی، مانند عربی، ترکی، و فارسی و معاهد و مراکز مطالعات اسلامی که طبعا صبغه علمی بیشتری داشتند در این دو قرن نیز ادامه داشت. در ده های اول قرن نوزدهم و در ایام ریاست دوساسی (۱۸۳۸ م) به شکوفایی کم نظیری رسید و محققانی از آلمان، ایتالیا، انگلستان، سوئد، اسپانیا، فنلاند و دیگر کشورهای اروپایی بدانجا شتافتند. دانشگاه ها و مراکز مطالعات مختلفی در همه این کشورها رونق گرفت. در آمریکا نیز به پیروی از کشورهای اروپایی، نخستین انجمن مطالعات شرقی(آسیایی) در سال (۱۸۴۲ م) تاسیس شد؛ ولی مطالعات اسلامی رسما در قرن بیستم و در دانشگاه «پرینستون» وبا کوشش «فیلیپ حتی» (۱۹۷۸-۱۸۸۶ م) آغاز شد. 🔻تاسیس موسسات تحقیقاتی و مراکز شرق شناسی و اسلام شناسی غربیها در کشورهای اسلامی که با تاسیس انجمن آسیایی بنگال در قرن هجدهم آغاز شده بود، در قرن نوزدهم هم ادامه یافت؛ برای مثال، دولت فرانسه مراکزی را در قاهره، چاد، تونس، الجزایر، مراکش، دمشق، تهران و بیروت تاسیس کرد. دولت انگلستان نیز در چندین شهر مستعمره ی بزرگ خود، هندوستان مرکز اسلام شناسی دایر کرد. چاپ مجله های تخصصی در حوزه مطالعات اسلامی را نیز باید از ویژگیهای قرنهای نوزدهم و بیستم برشمرد. 🔸اما یکی از مهمترین فعالیتهای اروپائیان در حوزه مطالعات اسلامی در قرنهای نوزدهم و بیستم چاپ «دائره المعارف اسلام» است. پیشنهاد و تدارک چنین دائره المعارفی در دهمین کنگره شرق شناسی که در سال (۱۸۹۴ م) در ژنو برگزار شده بود، مطرح و تصویب شد و بلافاصله اقدامات بعدی برای تحقق این مصوبه صورت پذیرفت وسرانجام با همکاری گروهی از اسلام شناسان چاپ اول ان از سال (۱۹۱۳ تا ۱۹۴۲ م) در چهار جلد و یک ضمیمه و به صورت همزمان به زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی به چاپ رسید و بعدها ترجمه ترکی وعربی آن هم منتشر شد. اهمیت چاپ این دائره المعارف خروج اسلام شناسان از مرزهای ملی خود و ارائه محصولی نتیجه یک تلاش فرا ملی در زمینه مطالعات اسلامی است که مهمترین دستاورد مطالعات غرب هم به شمار می آید. این اثر مورد توجه قرار گرفت و نسخ ان به فروش رفت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت هفتم 🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری: ما در میدان بودیم و می‌دیدیم؛ بعضی از مواجهه‌هایی که آن‌وقت صورت می‌گرفت، علمی نبود؛ مقابله متعصّبانه و از روی اعتقاد بود، امّا نخوانده و نفهمیده، حرفی را رد می‌کردند، نمی‌دانستند چیست؛ گوشه‌ای از یک حرف وسیع را می‌گرفتند و آنرا مشمول جنگ خودشان قرار می‌دادند و با آن در می‌افتادند و مقابله می‌کردند. این، تحجّر و توقّف و مقابله غیر علمی را تداعی می‌کرد. یک عدّه تحت تأثیر جاذبه‌های افکار نو و وارداتی، مجذوب اینها می‌شدند و سعی می‌کردند اسلام و فکر اسلامی و دین را با اینها تطبیق کنند؛ منّتی هم سر دین می‌گذاشتند که ما اسلام را جوان‌ پسند و مردمی و قابل قبول کرده‌ایم! گاهی اوقات کاسه از آش داغ‌ تر هم می‌شدند و چند قدم جلوتر از صاحبان این فکرها پیش‌ می‌رفتند، برای اینکه مبادا متّهم به مرتجع‌ بودن و این حرف‌ها شوند که این را هم ما در مواردی دیدیم. 🔻نبوّت و توحید و معاد و مباحث امامت و مباحث فقهی و مباحث اجتماعی و سیاسی اسلام را به سمت مشابهات خودش در مکاتب بیگانه از اسلام و احیاناً الحادی و به‌ کلّی بیگانه از دین کشاندند و منّت هم سر اسلام می‌گذاشتند که ما آمدیم اسلام را همه‌ کس‌فهم و همه‌ کس‌ پسند و در چشم‌ها شیرین کردیم! این هم یک انحراف دیگر بود؛ هر دوی اینها انحراف بود. 🔸هنر شهید مطهری در آن دوران این بود که با قدرت اجتهاد و با انصاف و ادب علمی ـ چه در زمینه علوم نقلی و چه در زمینه علوم عقلی ـ وسط میدان ایستاد و با این افکار گلاویز شد و آنچه را که تفکّر اسلامی بود، روشن، ناب و بی‌شائبه وسط گذاشت. علیه او خیلی هم حرف زدند و خیلی هم کار کردند، امّا ایشان اینکار را انجام داد. در جریان روشنفکری، این نقش بسیار مهمّی است و این شد پایه تفکّرات بعدی جامعه ما. بنده اعتقاد راسخ دارم و بارها هم گفته‌ام که جریان فکری اسلامی انقلاب و نظام اسلامی ما در بخش عمده‌ای متّکی به تفکّرات شهید مطهری است. 🔹به هر حال، مسئله ارتقای فکر دینی در دانشگاه‌ها را باید بسیار جدّی گرفت و مراقب باشید خلأ فکری برای دانشجوی ما و روشنفکر دانشگاهی ما به‌وجود نیاید. ما خیلی حرف داریم؛ حرف گفتنی و قانع‌ کردنی. باید تبلیغات را عمق داد؛ با حرف‌های نو و قوی و منطبق با معیارهای روشنفکری. من از اینکه گفته شود روشنفکری دینی آیا داریم، نداریم، از این بحث‌ها بنده بیگانه و بیزارم. نگاه نو، نگاه مبتکرانه به مسائل دینی و مسائل فکری اسلامی، همان نگاه روشنفکری است و معنایش بدعت‌گذاری نیست. همان مبانی را با ابعاد جدیدی که انسان به برکت گذشت زمان آن ابعاد را می‌شناسد، فهمیدن و بیان‌کردن. از این نبایستی ما غفلت کنیم. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت پانزدهم: ادامه... 🔰 بدون تردید، تشکیل کنگره های بین المللی شرق شناسی از نمونه های مهم برجسته ی همکاری شرق شناسان کشورهای مختلف برای ارائه محصولی مشترک و فرا ملی و در سطح بین المللی در قرنهای نوزدهم و بیستم است. نخستین کنگره شرق شناسان در سال (۱۸۷۳ م) در پاریس تشکیل شد و پس از آن، هر دو، سه یا چهار سال یکبار – جز در ایام جنگ جهانی اول- این کنگره در یکی از کشورهای اروپایی- بجز کنگره چهاردهم که در الجزایر تشکیل شد- برگزار شده است. تعداد جلسات این کنگره تا پیش از جنگ جهانی دوم بیست کنگره بود. موضوع اصلی این کنگره ها شرق شناسی است و طبعا بخشی قابل توجه از ان به موضوعات اسلامی در حوزه لغت، ادبیات عرب، هنر، تاریخ و اندیشه اختصاص دارد. همانگونه که قبلا هم اشاره شد، تعداد دانشمندان شرکت کننده در نخستین کنگره از افرادی مانند دیپلماتها، نظامیان و حتی بازرگانان هم کمتر بود؛ ولی بتدریج این نسبت به هم خورد و بر تعداد دانشمندان افزوده شد. براساس گزارشی که از سوی یونسکو تهیه شده، در شانزده کنگره اول تا قبل از جنگ جهانی اول توجه شرق شناسان بیشتر به مسائل نژادی، باستانشناسی و زبانشناسی معطوف بود و در چهار کنگره ای که در فاصله دو جنگ جهانی تشکیل شد، تعبیر«ملت با مفهوم غربی» به جای طبقه بندی نژادی قبلی را گرفت و این تحول بازتاب تحول فکری اروپا بوده است. 🔻از دیگر ویژگیهای قرنهای نوزدهم و بیستم، استفاده گسترده از امکانات چاپ برای نشر ذخایر وآثار اسلامی است. انبوهی از کتابهای اسلامی در مراکز اسلام شناسی وابسته به دولتهای استعماری، مانند کلکته، بمبئی، حیدرآباد وقاهره به چاپ رسید. نکته دیگری که ذکر آن اهمیت زیادی دارد، نقش هیاتهای تبشیری در مطالعات اسلامی در قرنهای نوزدهم و بیستم است. مبلغان و روحانیان مسیحی که روزی هدایت مطالعات اسلامی و حتی نوع رابطه اروپا و جهان اسلام را در دست داشتند، در قرن نوزدهم ضربه زدن به مسلمانها و تلاش برای مسیحی کردن جوامع مسلمان شرق را در پرتو حمایتها و برنامه های دولتهای استعمارگر ادامه دادند، ولی این بارعملا به عنوان ابزار دست استعمارگران و زمینه ساز نفوذ و سیطره ی آنها. آخرین نکته ای که سزاوار است به ان اشاره شود، تاثیر پذیری هنر و ادبیات غرب از فرهنگ شرقی است. 🔸این گرایش به شرق که در دوره های پیش نیز وجود داشته است، از آغاز قرن نوزدهم به بعد و در پی گسترش روابط غرب با شرق، آن هم از موضعی برتر، ابعاد گسترده ای یافت و به عنوان جریانی مشخص وقوی در گرایشهای هنری و ادبی غرب و با عنوان «شرق زدگی رمانتیک» شناخته می شود. ویژگی اصلی این گرایش شرق شناسانه شیفتگی هنرمند غربی در برابر شرق و نوعی جادو شدن در برابر زیباییها و جاذبه های خیال انگیز آن است. شرق شناسی رمانتیک در کشورهای مختلف اروپایی به دلیل اختلاف شرایط تاریخی واجتماعی و سنتهای فرهنگی به شکلهای مختلف بروز کرد. در آلمان بیشتر در ادبیات و فلسفه و زیبایی شناسی و در انگلستان در قالب شعر ونقل تاریخی و در فرانسه با وجود بروز محدود در هنرهایی مانند معماری، کنده کاری، موسیقی، نمایشنامه نویسی و هنرهای تزیینی به صورت اساسی و گسترده در هنر نقاشی رنگ روغن تجلی کرد. نگاه رمانتیک به شرق که هنرمندان غربی مبتکر آن بودند، تصویری نو از شرق در برابر غربیها رسم کرد که در دگرگون ساختن ذهنیت غربیها از شرق موثر بود. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت هشتم: 🔰 مباحث روشنفکری را رهبر فرزانه انقلاب در چند مرحله ابتدا در سال ۷۱ در جمع وزیر، معاونین و روسای آموزش و پرورش کشور و در سال ۷۷ در جمع دانشجویان دانشگاه تهران و سپس در سال ۸۱ در جمع دانشجویان نمونه و ممتاز سراسر کشور مطرح نمودند. که در این دهه مباحث علوم اسلامی و روشنفکری در دوره اصلاحات شکل و قوت یافته بود و ایشان با احساس نیاز نخبگان در آموزش و پرورش و دانشگاه ها این مباحث ارزشمند را مطرح نمودند که ترجیح دادیم به عنوان مقدمه از این فرمایشات بهره ببریم. اینک با همین متد و تقسیم بندی بحث را ادامه داده و سخن را با تعریف لغوی و اصطلاحی واژه روشنفکری آغاز خواهیم نمود. 💢 معنای لغوی روشنفکر: واژه روشنفکر، ترجمه «Intellectual» است. در اینجا نخست به معنای لغوی فارسی و سپس به معنای اصطلاحی و غربی آن اشاره می‌کنیم. روشنفکر در زبان فارسی به معانی زیر است: 1. آنکه دارای اندیشه روشن است. 2. کسی که در امور، با نظر باز و متجدّدانه می‌نگرد. و در لغتنامه دهخدا به‌معنای «نوگرای، تجدّدپرست، تجدّدگرای، آنکه اعتقاد به رواج آئین و افکار نو و منسوخ‌ شدن آئین کهن دارد» آمده است.بنابراین در لغتنامه‌های فارسی، واژه روشنفکر را مترادف با شخص روشنفکر یا روشنفکران گرفته‌اند. 🔸واژه روشنفکر، امروزه معنای اصلی خود را از دست داده است و برخلاف وضع لغوی، بر اثر کثرت استعمال برای شخص بی‌احساس و عاری از هیجان نیز بکار می‌رود، درحالی‌که این واژه در اصل برای دلالت بر شخص باهوش و اندیشمند وضع شده است؛ بنابراین، با توجّه به معنای لغوی این واژه در فارسی و انگلیسی درمی‌یابیم که به لحاظ نکات ادبی، این «صفت مرکب» به کسی گفته می‌شود که فکر یا اندیشه روان دارد و در معنای لغوی این واژه، قشر گروه یا طبقه ویژه‌ای مورد نظر نبوده است. واژه روشنفکری از نظر دستور زبان فارسی، حاصل مصدر مرکب و به‌معنای عمل و حالت روشنفکر است. در لغتنامه دهخدا روشنفکری به‌معنای تجدّدخواهی و نوگرایی آمده است. 🔹معادل این واژه در زبان فرانسه «Intellectualite ، clairuoyance» و «Intellectualisme» است که به‌معنای روشنفکری، روشن‌بینی، قوّه‌ عقلانی، خردگرایی، عقل‌گرایی، اصالت اندیشه و اعتقاد به زاده تعقّل‌بودن دانش است. این واژه در زبان انگلیسی معادل «Intellectualism,Intellectualization»، به‌معنای روشنفکری و عقلانیت است. 🔻روشنفکری به لحاظ تاریخی و تئوریک و در معنای اصطلاحی، پدیده‌ای بالذّات غربی و محصول نتیجه و رویکرد جنبش اومانیستی بشر به عالم و آدم است. روشنفکری، فرزند مستقیم جهانگردی عصر روشنگری است و آرای فیلسوفانی همچون: بیکن، دکارت، جان‌لاک و منتسکیو است. به این مفهوم خاص، روشنفکری متعلّق به دوران و تمدّن جدید است، امّا می‌توان به مفهوم عام، آن را پدیده‌ای فراگیر دانست و در جست‌وجوی مفهوم روشنفکری به تاریخ گذشته خود مراجعه نمود. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi