📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت شانزدهم:
🔰 تقویت انگیزه های حقیقت جویانه:
نیمه دوم قرن بیستم
تحولات اروپا پس از جنگ جهانی دوم در روند مطالعات اسلامی تاثیر گذاشت. بارزترین وجه این تاثیر، تثبیت جهت گیری جدیدی بود که ریشه های آن به عصر رنسانس بر می گردد و به تدریج طی قرنهای مختلف قوت یافت و در نیمه دوم قرن بیستم به منتها درجه خود رسید.
این جهت گیری، کنار نهادن نگاه غیر بیطرفانه نسبت به اسلام و پذیرش ان به عنوان یک واقعیت بود که باید با آن کنار امد و ظاهرا نخستین بحث اصولی و جدی در این زمینه از سوی یکی از دانشمندان ایرانی در بیست و هفتمین کنگره شرق شناسی که در سال (۱۹۶۷ م) در میشیگان برگزار گردید، مطرح شد.
وی با برداشتی فلسفی و اجتماعی ادعای عینیت علمی شرق شناسی را مورد تردید قرار داد و اثبات کرد که شرق شناسی به مفهوم متداول آن، امری ذاتا غربی است که نگاهی تحقیر آمیز نسبت به شرق را در دل خود نهفته دارد.
🔻این دیدگاه با استقبال اعضای کنگره از جمله مستشرقانی صاحب نام، چون «فن گرونبام» و «برنارد لوئیس» قرار گرفت؛ و در نتیجه، در بیست و نهمین کنگره که در سال (۱۹۷۳م) در پاریس برگزار شد، رسما جنازه شرق شناسی سنتی تشییع شد و دوره جدیدی آغاز شد که در آن دیگر حتی از نام شرق شناسی هم خبری نبود و به جای آن از اصطلاح مطالعات آسیایی، مطالعات اسلامی و مانند آن استفاده می شد و طبعا این امر تنها یک تغییر نام نبود، بلکه حکایتگر مرحله ای کاملا نو بود.
🔸در کنگره بیست و نهم، همه اعضاء پذیرفتند که شرق شناسی متداول باید از قید تاثیر پذیری از نحوه برداشت و دید و نظریات و خواستها و علائق غربیها رها گردد. مباحث کنگره بیست و هفتم و مصوبات کنگره بیست ونهم و حتی در ادامه آن، مطالب مطرح شده در کنگره سی ام نشان دهنده اعتراف شرق شناسان به وجود انگیزه های غیرعلمی در مطالعات شرقی و اسلامی و ضرورت اصلاح نگرش خود در این زمینه است.
🔹درست دو سال پیش از کنگره بیست و هفتم، یعنی در سال (۱۹۶۵ م) مجمع واتیکان در شورای سراسری خود مصوبه ای گذراند که به موجب آن اسلام به عنوان یک دین الهی پذیرفته شده بود. بدون تردید این مصوبه ی بسیار مهم که پایان بخش یک دوره ی طولانی تلاش ناکام کلیسای کاتولیک برای از میان بردن مسلمانان بود، در تثبیت این جهت گیری جدید موثر بوده است.
ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت نهم:
🔰 در این قسمت از بحث به جهت رعایت اختصار از نظر اندیشمندان غرب در خصوص تعریف روشنفکری صرفنظر کرده و به تعریف سه تن از اندیشمندان ایرانی در این باره می پردازیم:
🔻تعریف آل احمد:
وی روشنفکری را مساوی با آزادفکری دانسته است و این نوع آزادی اندیشه را در برابر سلطه مسیحیت کاتولیک توجیه میکند و میگوید: «خالقان و بکارگیرندگان فرهنگ، از روشنفکران شمرده میشوند. از همینرو، صفت اصلی روشنفکری را خلق، توزیع یا مصرف فرهنگ میداند و نیز در توصیف روشنفکری، تعهّد، احساس مسئولیت و آگاهی را از پایههای اساسی آن بهشمار میآورد و معتقد است که روشنفکر، فردی آزاد از قید تعصّب یا تحجّر مذاهب و آزاد از سلطه قدرتهای روز است».
🔸تعریف دکتر شریعتی:
وی میگوید: «روشنفکر، متفکّری است که به آگاهی رسیده و در نتیجه، دارای جهانبینی باز و متحوّل کننده و قدرت درک و تحلیل منطقی اوضاع و احوال زمان و جامعهای که در آن زیست میکند، با احساس وابستگی تاریخی، طبقاتی ملّی، بشری و بینش و جهت مشخص اجتماعی و ناچار حسّ مسئولیت که همه زاده همان آگاهی خاص انسانی است. این آگاهی، عالیترین شاخصه نوع انسانی است که در افراد تکاملیافتهتر، متجلّیتر است. یک نوع آگاهی ایدئولوژیک و به تعبیر قدما، یک استعداد هدایت و شعور نبوّت و شمّ راهبری است».
🔹تعریف استاد مطهری:
ایشان در تعریف روشنفکر، به چهار ویژگی اشاره میکند که عبارتند از:
۱) روشنفکر، به مسئولیت خود آگاهی دارد؛
۲) به فرهنگ و شخصیت جامعه و ملّیت خود آگاهی دارد؛
۳) به رابطه خود با انسانهای دیگر آگاه است؛
۴) این آگاهی خویش را به جامعه انتقال میدهد و باعث رشد و آزادی آن میشود.
بنابراین استاد مطهری، فردی را روشنفکر میداند که به آگاهی طبقاتی ملّی و انسانی رسیده است و در راه اصلاح جامعه و رهایی از اصالتهای اجتماعی قدم برمیدارد.
🔸وی بین روشنفکر مسلمان و غیر مسلمان تفاوت قایل است و به جای اصطلاح روشنفکر دینی، اصطلاح روشنفکر مسلمان را بکار میبرد و از بهوجودآمدن چنین قشری اظهار خرسندی میکند و برای آن پنج ویژگی برمیشمرد که عبارتند از:
۱) روشنفکر مسلمان باید به متون و منابع اصل اسلامی آشنا باشد؛
۲) جامعه اسلامی را کاملاً بشناسد؛
۳) مبلّغ دین اسلام بوده، اسلام را با روشهای جدید و در قالبهای نو به نسل جدید عرضه کند؛
۴) روشنفکر مسلمان باید غرب را کاملاً بشناسد؛
۵) روشنفکر مسلمان باید به اسلام مؤمن باشد.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی درغرب
✍🏼 قسمت هفدهم:
🔰 از دیگر عوامل موثر در این رویکرد تازه، پایان یافتن عصر استعمار و شروع دوره استعمار نو و تشکیل حکومتهای دست نشانده یا طرفدار غرب در کشورهای اسلامی بود که در نتیجه، دولتهای غربی نیاز به صرف هزینه زیاد برای شناخت شرق به روش سنتی و حفظ حضور فیزیکی خود در کشورهای اسلامی نداشتند و لذا با قطع یا کم کردن حمایتهای مالی خود از مطالعات شرقی و اسلامی عملا از وابستگی این مطالعات به دولتها و انگیزه های سیاسی _ تجاری آنها کاستند.
🔻عامل دیگری که در تکوین و تقویت این گرایش جدید موثر بود، پیدایش نظریات علمی جدید درباره ادیان و فلسفه دین بود که بر پایه آن، همه ادیان در یک ردیف قرار می گرفتند و مطالعاتی درباره آنها صورت می پذیرفت. از دید برخی از نویسندگان، حضور دانشمندان مسلمان در دانشگاهها و مراکز علمی اروپایی نیز در پیدایش این جهت گیری نو نقش داشته است؛ زیرا آنان با حفظ اعتقادات دینی مسلمانان در هدایت تحقیقات اسلامی موثر بوده اند. همچنین در کنگره بیست ونهم که به مصوبه مهم آن اشاره شد، برای نخستین بار، تعداد شرق شناسان شرقی بیشتر از شرق شناسان غربی بوده است.
یکی از ویژگیها و بلکه پیامدهای این رویکرد نو، گسترش دامنه و تخصصی شدن حوزه های فعالیت شرق شناسی به صورت عام و مطالعات اسلامی به صورت خاص است. در مطالعات اسلامی بعد از جنگ جهانی دوم، حوزه های مطالعات اسلامی عملا از یکدیگر استقلال و تمایز یافتند.
کنگره های شرق شناسی نیز که قبلا به صورت عام برگزار می شد و در آن «درباره عموم مطالب در تمام دورانها» سخن به میان می آمد از کنگره بیست و هفتم به بعد به سمت تخصصی تر شدن پیش رفت.
🔸گسترش دامنه مطالعات اسلامی ضرورت تکمیل و تجدید نظر در «دائره المعارف اسلام» را آشکار ساخت و فعالیت علمی ویرایش دوم این دائره المعارف از سال (۱۹۵۰ م) آغاز شد و جلد اول آن در سال (۱۹۶۰ م) منتشر گردید و تاکنون ده جلد آن از ویرایش دوم تا پایان حرف (وی) به چاپ رسیده است وکار تکمیل بقیه مجلدات ادامه دارد. این دائره المعارف که براستی می توان آن را «آئینه تمام نمای مطالعات اسلامی در قرن بیستم» نامید، بهترین گواه دامنه وسیع و تخصصهای فراوان در مطالعات اسلامی است که با همکاری اسلام شناسان شرقی و غربی پدید آمده است. البته چاپ دوم دائره المعارف با وجود برتری آن از بسیاری جهات بر چاپ پیشین، نارسائیها و کمبودهایی نیز دارد که از سوی تعدادی قلیل از اندیشمندان مسلمان مورد توجه و نقد قرار گرفته است. از جمله اینکه، مقالات دائره المعارف از حیث کم و کیف متعادل و یکنواخت نیست و از گنجاندن عناوینی مانند استبداد و استعمار خودداری کرده است. همچنین دائره المعارف از موضوعات فراوان و مطالب مهم درباره جنبه های گوناگون تاریخی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، مذهبی و اجتماعی جهان تشیع و ایران خالی است. ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت دهم:
🔰 روشنفکر کیست؟
روشنفکر کسی است که با دستیافتن به آگاهی ناب بتواند خود را از اسارت قید و بند خطا و خرافه، رها سازد. رهایی از قید و بند خطا و خرافه، ساده و آسان نیست، روشنفکر کسی است که از جریان عادی جامعه جداشده، در سایه آگاهی برتری که بهدست آورده است، به این جریان با دیده نقد مینگرد.
🔻اگر جمود فکری در جامعه را به مرگ یا کوری تشبیه کنیم، روشنفکر زندهای است در میان مردگان و بینایی است در جمع نابینایان.
چیزهایی حس میکند که دیگران از آن احساس محرومند و ظرایف و دقایقی را درک میکند که از نظر دیگران پنهان است و در هر حال، او کسی است که بهرهای از روشنایی و زندگی دارد که دیگران ندارند.
این بهره ی ارجمند از حیات و روشنایی، خواه محصول وحی و الهام باشد و یا نتیجه توان برتر عقلانی و فراهم آمدن زمینه تکامل فکری.
🔸بنابراین، روشنفکری نوعی بعثت و بیداری است و لازمهاش اصلاح رفتارهای فردی و اجتماعی برخاسته از فریب و خطاست.
روشنفکر مشعل به دست، راه و چاه را دیده، به نجات و رهایی (ازمفاسد) میاندیشد. او در پرتو بینشی روشن و شناختی درست از مبادی و موجبات این مفاسد و لااقل عاملی است برای تجدید حیات و حرکت، برای دستیابی به وضعی بهتر از وضعیت موجود و رهایی از روزمرگی و ابتذال.
🔹در تاریخ حیات بشر، هرگونه تحوّل و تطوّر تکاملی، محصول نوعی روشناندیشی و روشنفکری است. چنانکه هرگونه عقبگرد و سیر قهقرایی، برخاسته از تاریک فکری و تمایلات لجامگسیخته دور از منطق و روشنبینی است.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
✅ دوستان عزیز با سلام
🔴 هدف ما از تبادل شبانه با کانالهای دیگر
در جهت هم افزایی با سایر کانال های ارزشی با هدف تقویت جبهه انقلاب اسلامی است.
🔸به این وسیله هم برای ما و هم برای سایر کانالهای ارزشی، مخاطبین بیشتری جذب می شود. کانالهای ارزشی در فضای مجازی بایستی یکدیگر را پیدا کرده و به هم دست دهند تا بتوانند در یک جبهه واحد با تهاجم دشمن مواجه شوند.
🔹لازم به ذکر است برای حفظ و صیانت از محتوای کانال و رعایت حال اعضای محترم، برخلاف رویکرد بعضی از کانال های حتی ارزشی، تبلیغات تجاری، بازرگانی و غیر فرهنگی در این کانال انجام نخواهد شد.
♻️ از صبر و حوصله شما سپاسگزاریم.🙏🏻
🌹🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃🌹
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت هجدهم:
ادامه...
🔰 نخستین کنگره پس از جنگ جهانی دوم، کنگره بیست و یکم بود که در سال (۱۹۴۸ م) در پاریس تشکیل شد. تغییر نام این کنگره در سال (۱۹۷۶ م) به «کنگره جهانی علوم انسانی آسیایی و شمال آفریقا» و تغییر ترکیب قومی شرکت کنندگان در آن و افزایش چشمگیر حضور دانشمندان شرقی و تخصصی شدن موضوعات مورد بررسی و تشکیل کنگره های فرعی با موضوعات جزئی و تخصصی تر، از ویژگیهای کنگره های شرق شناسی در نیمه دوم قرن بیستم است.
🔻موارد قابل توجه در حوزه مطالعات اسلامی در غرب پس از جنگ جهانی دوم عبارتند از:
اهتمام دوباره به زبانهای شرقی از جمله زبانهای اسلامی مانند عربی، فارسی و ترکی؛ تاسیس سازمانها و موسسات تخصصی اسلام شناسی؛ اعزام گسترده هیاتهای باستانشناسی وانتقال میراث اسلامی به موزه های غربی و تاسیس موزه های تخصصی اسلامی؛ ترجمه گسترده قرآن به بیشتر زبانهای اروپایی؛ حضور دانشجویان مسلمان برای انجام دادن مطالعات اسلامی در دانشگاههای اروپایی و جذب استادان مسلمان به محیطهای علمی اروپایی؛ ریشه های عربی هنر و به ویژه نقاشی انتزاعی و سورئالیستی غرب و سرانجام راهیابی اطلاعات منصفانه درباره تمدن اسلامی به برخی از کتابهای درسی کشورهای اروپایی مانند فرانسه.
🔸با این همه، برخی نویسندگان معتقدند با وجود کاهش شدید کینه توزی ها و لجاجتها در مطالعات اسلامی، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم و استقلال آن از انگیزه های دینی و سیاسی ضد اسلامی و انگیزه های اقتصادی منفعت طلبانه، هنوز هم رگه هایی از جهت گیری های منفی قبلی و تعصبات کور و برداشتهای نادرست و سخنان اهانت آمیز نسبت به شرق اسلامی در پاره ای از آثار غربی ها به چشم می خورد که شاید یکی از عوامل آن، مبارزات ضدغربی و استقلال خواهی کشورهای اسلامی بوده است.
ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت یازدهم:
🔰 با توجّه به تعاریف صورتگرفته از نگاه متفکّرین، به طور خلاصه می توان گفت:
روشنفکران گروهی هستند که به روابط جامعه و دولت انتقاد دارند، از وضع موجود راضی نیستند و تسلّط سنّت را به نقد میکشند. روشنفکران، بهترین مدافعان ارزشهای شناختی و اخلاقی، هستند.آنان متولّیان ویژه عقایدی انتزاعی، همچون: عدالت، حقیقت و پاسدار معیارهای اخلاقی می باشند.
🔻همچنین روشنفکران در مقام آگاهی دهنده مردم و درپی خلق، انتقال و انتقاد افکار و عقایدند. افرادی مسئول، متعهّد و انقلابی اند و با تحجر دینی و استبداد سیاسی مبارزه میکنند.
کسانی هستند که به آگاهی طبقاتی، ملّی و انسانی رسیدهاند و درصدد اصلاح جامعه بوده و برای رهایی از اسارتهای اجتماعی قدم برمیدارند.
آنان بدون اینکه مسئولیت سیاسی داشته باشند، در امور مربوط به منافع و مصالح عمومی جامعه دخالت میکنند و از خود واکنش نشان میدهند. آنها به وضع موجود انتقاد دارند و در صدد اصلاح آن هستند.
🔸 روشنفکران افرادی هستند که جامعه را میشناسند و نسبت به آن احساس درد میکنند و روشنفکری را راهی برای امرار معاش نمیپندارند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اشتغالات فکری و نقد و ارزیابی روابط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، و نیز کوشش در جهت اصلاح وضع موجود، از ویژگیهای بارز روشنفکران است.
🔹از جمله مشخّصات دیگر این گروه، مقیّدنبودن به تفکّر سنّتی و نظام کهن در ساختار اجتماعی و سیستم تفکّر است. در تفکّر و تولید دانش نیز، نوآور و خلاقند و معمولا از کسی پیروی نمیکنند.
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت نوزدهم:
🔰حوزه ها و زمینه های مطالعات اسلامی
مستشرقان عموم مسائل اسلامی را مطالعه کرده اند. حوزه های فعالیت مستشرقان برای شناخت اسلام به روشهای گوناگون دسته بندی شده است. این تقسیم بندی بر اساس اهمیت حوزه فعالیت و سپس فراوانی آثار پدید آمده از سوی مستشرقان در یازده محور به شرح زیر می باشد:
فهارس و کلیات، قرآن کریم، زندگانی پیامبر(ص)، حدیث، فقه، فلسفه، عرفان، تصوف، اخلاق، فرق و مذاهب اسلامی، زبان عربی، تاریخ، علم و تمدن اسلامی و جغرافیا.
🔻آثار پدید آمده از سوی مستشرقان در این حوزه ها از نظر سیر تاریخی، کشور و منطقه جغرافیایی که اثر در آن پدید آمده است، عمق و دقت و دور بودن از برداشتهای نادرست درباره اسلام در یک سطح قرار ندارد. در نگاهی کلی می توان گفت برخی از مولفان این آثار به احیای آثار مسلمانان از طریق تصحیح نسخ خطی همت گماشته و برخی دیگر از طریق ترجمه ی این آثار به زبانهای اروپایی به شناساندن میراث مسلمانان به غرب مدد رسانده اند و برخی دیگر از طریق تالیف آثاری جدید، به تحقیق و بررسی جنبه های مختلف حیات اجتماعی و فرهنگی مسلمانان پرداخته اند. دسته اخیر، یعنی مستشرقان که تالیفات آنان گاه مبتنی بر برداشتهای نادرست از اسلام است، بیش از دو دسته دیگر نیازمند نقد و بررسی است.
🔸انگیزه های مطالعات اسلامی
یکی از مسائل مهم و بحث برانگیز که در مطالعات و آثار مربوط به شرق شناسی و مطالعات اسلامی در غرب جایگاهی خاص دارد، مساله انگیزه های خاورشناسان و اسلام شناسان غربی است. این موضوع از این نظر اهمیت دارد که در موضع مسلمانان نسبت به محصولات فکری مستشرقان و نحوه تلقی آنان تاثیر دارد. اگر انگیزه ی همه ی فعالیتهای مستشرقان را اهداف سیاسی و استعماری بدانیم، نسبت به اظهار نظرها و اقدامات علمی آنان نیز باید به دیده تردید بنگریم؛ و اگر آنان را به دور از این اهداف بدانیم، نوع نگاه تفاوت خواهد کرد. در اینجا انگیزه های مطالعات اسلامی را در سه دسته ی انگیزه های تبشیری ودینی، انگیزه های سیاسی واستعماری و انگیزه های علمی بررسی می کنیم.
🔹انگیزه های تبشیری و دینی
در گذشته از خاستگاه اولیه دینی مطالعات اسلامی سخن به میان آمد و نقش عالمان دینی مسیحی و ارباب کلیسا در روی آوردن به فراگیری زبان عربی و ترجمه متون اسلامی، به ویژه قرآن، و تلاش برای فهم دین اسلام به منظور یافتن نقاط ضعف آن و ضربه زدن به آن آشکار شد.
پیش فرض این گروه از اسلام شناسان این بود که در این دین دشمن مسیحیت (اسلام) هیچ خیری یافت نمی شود. و به قول «ماکسیم رودنسون» «ترس مسیحیان از اسلام» به طور محسوسی در مطالعات اسلامی تاثیر گذاشت واین روح بدبینی نسبت به مسلمانان سبب شد که کلیسای اروپا به منظور تثبیت ایمان مسیحی به مخدوش جلوه دادن چهره ی اسلام و پیامبر خاتم(ص) و دستاوردهای تمدن اسلامی بپردازد.حاکمیت این تفکر مجادله آمیز دارای پوشش دینی، برمطالعات اسلامی، به ویژه در مراحل آغازین آن و شکل گیری این جریان در دامان کشیشان و در بستر کلیسا، بنیادی غیر صحیح به آن داد و آن را در پوسته ای از خرافات و کج اندیشیهای دوران تاریک قرون وسطایی فرو برد که سبب شد تا چندین سده پس از آن، انگیزه ی اصلی این مطالعات، همچنان اثبات باطل بودن دین اسلام برای مسیحیان و متقاعد ساختن مسلمانان به این موضوع و متمایل ساختن آنها به آیین مسیحیت باقی بماند... ادامه دارد
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت دوازدهم:
🔰 روشنفکری و رسالت
هدف بعثتها، هدایت بوده، هر روشنفکری بیش از آنکه به فکر برونبردن گلیم خویش از موج بوده باشد، به گرفتن غریقان تلاش کرده است. وجدان و عواطف بشری، تمایل غریزی انسان به ابراز کمال و جمال و هنرش، غرور و اعتماد و اطمینان شخص به یافتههای روشن قوای ادراکی خویش و وابستگی سعادت شخص و خانواده روشنفکر به سعادت و صلاح جامعه عواملی هستند که همه روشنفکران را با احساس رسالت و تعهّد در مقابل جامعه بشری، پیوند دادهاند.
🔻از اینجاست که روشنفکران ملل و نسلهای مختلف، برای بیداری و رهایی مردم کوشیدهاند. حتی در مواردی خود را فدای این رسالت و تعهّد کرده، به تحمّل شکنجه و تبعید و اعدام هم تن دادهاند؛ بنابراین بسیار طبیعی است که روشنفکران نسبت به جهل و گمراهی جامعه حسّاس بوده، دست به مبارزه و ستیز زده، از سازش و مسامحه دوری جویند. تسامح از دیدگاه سیاسی و نیز بهخاطر جلوگیری از جنگها و برخوردها و تحقیرهای ناشی از جهل و تعصّب، امری پسندیده است، امّا این پسندیدگی هرگز به نهاد و طبیعت تسامح مربوط نیست؛ بلکه ناشی از مصالح اجتماعی و سیاسی و اقتصادی است. امّا از دیدگاه روشنفکری، تسامح، نوعی خیانت به رسالت روشنفکر است.
🔸اگر از دیدگاه روشنفکر، جامعه در یک حالت غیر منطقی و غیر عقلانی است، سازش روشنفکر با این وضع نامعقول با اقتضای روشنفکری و ذهن عقلانی وی در تضاد است؛ یعنی یک روشنفکر، در عین اینکه به لحاظ فکر و اندیشه تشخیص میدهد که فلان روش، درست و بَهمان روش، بر خطاست، عملاً نسبت به هر دو روش، روی خوش نشان بدهد و با کسانی هم که با روش نادرست و خطا رفتار میکنند، بهگونهای برخورد و تعامل داشته باشد که با کسانیکه دارای روش درست میباشند، دارد. چنین چیزی بهمنزله آن است که بگوییم رفتار یک موجود آگاه و مختار، برخلاف آگاهیش باشد.
🔹اکنون جای این سؤال است که اگر تسامح طبعاً با روشنفکری سازگار نیست، پس غرب چگونه پس از سالها تلاش و تأثیر روشنفکران به تسامح گردن نهاده است؟
در پاسخ به این پرسش، به همین قدر اکتفا میکنیم که تسامح امتیازی بود که طبقه روشنفکر از جامعه دیندار غرب گرفت تا بتواند نتایج روشناندیشی خود را عملی سازد. تسامح روش پیشنهادی طبقه روشنفکر نبود. روشنفکری در غرب، تسامح را بهعنوان دستاورد مبارزات خود ارج مینهد تا بتواند فضای مناسب رشد و رواج روشنفکری را داشته باشد. در اینباره، در آینده بیشتر بحث خواهیم کرد.
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
🎯جریان شناسی مطالعات قرآنی در جهان اسلام
محمدجواد محمدی مجد
✂️برشهایی از متن:
🔺امین الخولی که خود از شاگردان غیرمستقیم محمد عبده بود مکتبی را بنا نهاد که بعدها به «مکتب ادبی» یا «المدرسه البیانیه» معروف شد که میتوان آن را نقطهعطفی در تاریخ مطالعات قرآنی معاصر و بهمثابی دوران گذاری از مطالعات سنتی بهغلبه خوانشهای مدرن دانست. در این مکتب، خوانش فرهنگی-بلاغی از قرآن کریم مورد توجه قرار گرفت. بدین معنا که برای فهم بهتر معارف قرآن باید آنرا در قالب فرهنگ و زبان عربی عصر نزول فهم کرد.
🔺جریان سومی که بهنوعی میتوان آنرا ادامهی مکتب امین خولی دانست و از آن به «جریان روشنفکری مسلمان» تعبیر کرد در ربع آخر قرن بیستم ظهور کرد. این جریان، درصدد هماهنگی بین آموزههای مدرنیته مثل سکولاریسم، حقوق بشر، آزادی، دموکراسی، برابری جنسیتی و… با سنت (تراث) و مشخصا آموزههای قرآن کریم بود و داعیهی بازخوانی یا نقد تراث را داشت.
🖇متن کامل:
https://rizy.ir/Cmk
⬅️ شعوبا، پایگاهی برای آشنایی با جامعه و فرهنگ ملل مسلمان:
@shouba_ir
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت بیستم:
ادامه انگیزه های تبشیری و دینی...
🔰 بدین سان، مطالعات اسلامی وفعالیتهای تبشیری، به دلیل وحدت منشاء و خاستگاه، با وجود تعدد روشها و تجلیات، در حقیقت همچون دو روی یک سکه یکدیگر را تکمیل و یک هدف را تعقیب می کردند و مطالعات اسلامی تا قرنها ابزاری در خدمت اهداف تبشیری کلیسا بود. عالمان مسیحی در قالب مطالعات اسلامی با مطرح ساختن مطالبی مانند تشکیک در رسالت پیامبر(ص) و صحت صدور قرآن و نفی اصالت فقه اسلامی و اعتبار ریشه های یهودی و مسیحی برای تعالیم اسلامی و مانند آن عملا زمینه لازم را برای گرایش مسلمانان به مسیحیت فراهم می ساختند. سیطره روح صلیبی بر مطالعات اسلامی تا دامن گسترده بوده است که گفته شده آوازه مستشرقانی چون «نولدکه» و «بروکلمان» تابعی از متغیر میزان هماهنگی آثار و نوشته های آنان با امیال و خواسته های کلیسا بوده؛ ولی اصحاب کلیسا بشدت با مستشرقی به نام «ریسکه» که بر خلاف آن دو خاورشناس، داوری وجدان را از نظر دور نداشته است دشمنی ورزیده اند برای اینکه او اسلام را ستوده بود و افتراها و دروغهایی را آنان بر حضرت محمد(ص) می بستند نپذیرفته بود؛ چنانکه مبانی آنان راجع به تاریخ اسلام را نیز رد کرده بود.
🔻با وجود راه یافتن دیگر انگیزه ها در مطالعات اسلامی و تحت تاثیر قرار گرفتن اهداف تنصیری، آثار تعصب دینی و انگیزه های تبشیری همچنان در نوشته های گروهی از اسلام شناسان قرون معاصر پدیدار است و به اعتقاد «آلبرت حورانی»، حتی در آغاز قرن نوزدهم پژوهشگران اروپایی دو هدف را در مطالعات اسلامی خود تعقیب می کردند: یکی اینکه اسلام دشمن و رقیب سرسخت مسیحیت است؛ و دیگری اینکه اسلام چیزی بیش از مجموعه ای از تصورات بشری نسبت به خداوند و جهان هستی نیست.
🔸شایسته توجه است که در بیانیه ای که برای اهداف سال ۲۰۰۰ میلادی، فعالیت در نشریه «دات لین» در آمریکا به چاپ رسیده چنین آمده است: «جهان اسلام یکی از جاهایی است که کمتر مورد توجه مبشران قرار گرفته است. یک پنجم ساکنان جهان را در حال حاضر مسلمانان تشکیل می دهند و جهان اسلام یکی از آخرین خطوط دفاعی است که باید توسط انجیل شکسته شود». ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت سیزدهم:
🔰بررسی سیر روشنفکری در غرب
روشنفکری پدیدهای غربی است که زائیده تحوّلات جدید فکری و فلسفی مغرب زمین بوده است و دستاورد آن بهعنوان یک کالای معرفتی و اجتماعی بعدها وارد سرزمینهای اسلامی گردیده است.
البته نمیتوان تاریخ دقیقی برای آغاز این دوران در غرب تعیین کرد، ولی شاید بتوان آن را دورانی دانست که در سه دهه سوم قرن هفدهم تا آغاز قرن نوزدهم، در اروپا جریان داشته است.
در واقع بذر روشنفکری غرب، از قرن ۱۶ میلادی کاشته شد، در قرن ۱۷ رشد کرده و در قرن ۱۸ به ثمر رسید. سیر تکاملی روشنفکری در همه مراحل، آثار و نتایج درخشان و ارزشمند خود را بهعنوان اعجاز این بعثت به همراه داشت.
شناخت این جریان جدید غرب، نیازمند نگاه کلان به دورههای فلسفی آن سامان است.
♦️بررسی دورههای فلسفی غرب:
برخی مورّخان فلسفه، دورههای فلسفه غرب را به شش دوره تقسیم کردهاند:
🔸الف) دوره یونان باستان
این دوره قابل تقسیم به دو مقطع است:
یکی دوره حکمای قبل از سقراط و دیگری دوره سقراط، افلاطون و ارسطو.
دوره قبل از سقراط بیشتر به مسائل طبیعت شناسی میپرداختند، درحالیکه سقراط، افلاطون و ارسطو به مسائل فلسفه اوّلی و متافیزیک توجّه ویژهای داشتند.
🔹ب) دوره شکّاکیت آکادمی
با مرگ افلاطون و ارسطو، شاگردان این دو وارد بحثهای فلسفی شدند و تحوّلی را در آن ایجاد کردند و همین، سبب شکّاکیت جدید در این زمینه شد. این شکّاکیت، با شکّاکیت دوره قبل از سقراط که سوفسطائیان ابداع کردند، تفاوت داشت و سبب ظهور دوره فلسفی دیگری به نام «هلنیزم» گردید.
🔸ج) دوره هلنیزم
این دوره، از چهارصد سال قبل از میلاد تا چهارصد سال بعد از میلاد (حدود هشتصد سال) ادامه داشت. مباحث این دوره با مباحث دوره افلاطون و ارسطو تفاوت اساسی داشته و ساختار جدیدی پیدا کرد. کیهانشناسی، هستیشناسی، معرفتشناسی و نفسشناسی که در دوران افلاطون و ارسطو از اهمیت خاصی برخوردار بود، در دوره هلنیزم دارای اهمیت نبوده و به جای آن، خودشناسی، جهت رسیدن به سعادت و لذّت، اهمیت ویژهای یافت.
🔹د) قرون وسطی
در این دوره هزارساله (قرن چهارم تا اواسط قرن پانزدهم میلادی) شخصیتهایی چون آگوستین قدیس، آنسلم قدیس و توماس آکویناس ظهور کردند و فلسفه اسکولاستیک نیز در همین دوره با احیای دوره افلاطون و ارسطو به وجود آمد. با این تفاوت که فلسفه افلاطون و ارسطو آمیخته با علوم رایج و دین مسیحیت گشت، از این رو، فلسفه اسکولاستیک فقط الهیات بالمعنیالاعم یا متافیزیک (بهمعنای اصطلاحی) نبود؛ بلکه دین مسیحیت و باورهای دینی با این فلسفه عجین شد. ادامه دارد....
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi