eitaa logo
،، احکام و مسائل شرعی ،،
3.5هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
3هزار ویدیو
40 فایل
برای پرسیدن سوالات شرعی به آیدی زیر مراجعه فرمایید . @Javanmardi_Ahkam
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽؛ ✅ اسماى پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه و آله‌ ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، . 📝 شيخ صدوق از امام باقر عليه السلام نقل مى‌كند : " نامش در صحف ابراهيم ، در تورات موسى ، در انجيل عيسى ، در فرقان است ". 📝 معانى اين اسما را از حضرت پرسيدند فرمود : " يعنى محو كننده هر معبود باطل ، يعنى عاشق دين و مؤمن براى خدا ، يعنى تعريف شده از جانب حق ، يعنى كسى كه خدا و ملائكه و انبياء و رسل و جميع امم وى را مى‌ستايند و بر او درود مى‌فرستند ". 📝 كعب الاحبار مى‌گويد : "اهل بهشت او را و اهل آتش وى را و اهل عرش او را و ساير ملائكه او را و انبياء وى را و شياطين او را و جن حضرتش را ، وجبال جنابش را ، خشكى وى را ، دريا او را ، ماهى‌ها آن حضرت را ، شن ريزه‌ها او را ، وحوش وى را ، درندگان او را ، بهايم آن جناب را ، طيور آن حضرت را ، تورات او را ، انجيل ، صحف ، زبور ، خدا و و مؤمنان آن حضرت را مى‌گويند ". ✍ پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت استاد انصاریان http://www.erfan.ir/farsi/85664.html 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 https://eitaa.com/Javanmardi_langarudi 🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌧
﷽؛ ✅ در ولادت با سعادت "صلى اللّه عليه و آله و سلّم" 📝 بدان كه مشهور بين علماى اماميّه آن است كه ولادت با سعادت آن حضرت در هفدهم ماه ربيع الاوّل بوده و علامه مجلسى رحمه اللّه نقل اجماع بر آن فرموده و اكثر علماء سنّت در دوازدهم ماه مذكور ذكر نموده اند . و شيخ كلينى و بعض افاضل علماى شيعه نيز اختيار اين قول فرموده اند . و شيخ ما علامه نورى طابَ ثراه رساله اى در اين باب نوشته مرسوم به (ميزان السّماء در تعيين مولد خاتم الانبياء) ، طالبين به آنجا رجوع نمايند . 📝 و نيز مشهور آن است كه ولادت آن حضرت نزديك طلوع صبح جمعه آن روز بوده در سالى كه اصحاب فيل ، فيل آوردند براى خراب كردن كعبه معظّمه و به حجاره سِجّيل مُعَذّب شدند و ولادت شريف به مكّه شد در خانه خود آن حضرت . پس آن حضرت آن خانه را به عقيل بن ابى طالب بخشيد و اولاد عقيل آن را فروختند به محمّد بن يوسف برادر حَجّاج و او آن را داخل خانه خود كرد و چون زمان هارون شد (خَيْزُران) مادر او آن خانه را بيرون كرد از خانه محمّد بن يوسف و مسجد كرد كه مردم در آن نماز كنند و در سَنَه ششصد و پنجاه و نُه مَلِك مُظَفَّر والى يمن در عمارت آن مسجد سعى جميل فرمود و الحال در همان حالت باقى است و مردم به زيارت آنجا مى روند . و در وقت ولادت آن حضرت غرائب بسيار به ظهور رسيده . 📝 از حضرت صادق روايت شده است كه ابليس به هفت آسمان بالا مى رفت و گوش مى داد و اخبار سماويه را مى شنيد پس چون حضرت عيسى على نبينا وآله و عليه السلام متولد شد او را از سه آسمان منع كردند وتا چهارآسمان بالا مى رفت و چون حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم متولد شد او را از همه آسمانها منع كردند و شياطين را به تيرهاى شهاب از ابواب سماوات راندند ، پس قريش گفتند : مى بايد وقت گذشتن دنيا و آمدن قيامت باشد كه ما مى شنيديم كه اهل كتاب ذكر مى كردند ، پس عَمْرو بن اُميّه كه داناترين اهل جاهليّت بود گفت : نظر كنيد اگر ستاره هاى معروف كه به آنها هدايت مى يابند مردم و به آنها مى شناسند زمانهاى زمستان و تابستان را ، اگر يكى از آنها بيفتد ، بدانيد وقت آن است كه جميع خلايق هلاك شوند و اگر آنها به حال خودند و ستاره هاى ديگر ظاهر مى شوند ، پس امر غريب مى بايد حادث شود . و صبح آن روز كه آن حضرت متولّد شد هر بتى كه در هر جاى عالم بود بر رو افتاده بود و ايوان كسرى يعنى پادشاه عجم بلرزيد و چهارده كنگره آن افتاد و درياچه ساوه كه سالها آن را مى پرستيدند فرو رفت و خشك شد و وادى سماوه كه سالها بود كسى آب در آن نديده بود آب در آن جارى شد و آتشكده فارس كه هزار سال خاموش نشده بود در آن شب خاموش شد و داناترين علماى مجوس در آن شب در خواب ديد كه شتر صعبى چند اسبان عربى را مى كشند و از دجله گذشتند و داخل بلاد ايشان شدند و طاق كسرى از ميانش شكست و دو حصّه شد و آب دجله شكافته شد و در قصر او جارى گرديد و نورى در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گرديد و پرواز كرد تا به مشرق رسيد و تخت هر پادشاهى در آن صبح سرنگون شده بود و جميع پادشاهان در آن روز لال بودند و سخن نمى توانستند گفت و علم كاهنان برطرف شد و سِحْر ساحران باطل شد و هر كاهنى كه بود ميان او و همزادى كه داشت كه خبرها به او مى گفت جدائى افتاد و قريش در ميان عرب بزرگ شدند و ايشان را (آل اللّه) گفتند ؛ زيرا كه ايشان در خانه خدا بودند و آمنه عليهاالسّلام مادر آن حضرت گفت : واللّه كه چون پسرم بر زمين رسيد دستها را بر زمين گذاشت و سر به سوى آسمان بلند كرد و به اطراف نظر كرد پس ، از او نورى ساطع شد كه همه چيز را روشن كرد و به سبب آن نور ، قصرهاى شام را ديدم و در ميان آن روشنى صدائى شنيدم كه قائلى مى گفت كه زائيدى بهترين مردم را ، پس او را (محمّد) نام كن و چون آن حضرت را به نزد عبدالمطّلب آوردند او را در دامن گذاشت و گفت : شعر : اَلْحَمْدُ للّهِ الَّذى اَعْطاني هذَا الْغُلامَ الطَّيِّب اَلاَْرْدانِ قَدْ سادَ فِى الْمَهْدِ عَلَى الْغِلْمانِ ؛ " حمد مى گويم و شكر مى كنم خداوندى را كه عطا كرد به من اين پسر خوشبو را كه در گهواره بر همه اطفال سيادت و بزرگى دارد ". پس او را تعويذ نمود به اركان كعبه و شعرى چند در فضايل آن حضرت فرمود . 📝 در آن وقت شيطان در ميان اولاد خود فرياد كرد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند : چه چيز ترا از جا برآورده است اى سيّد ما ؟ گفت : واى بر شما ! از اوّل شب تا حال احوال آسمان و زمين را متغيّر مى يابم و مى بايد كه حادثه عظيمى در زمين واقع شده باشد كه تا عيسى به آسمان رفته است مثل آن واقع نشده است ، پس برويد و بگرديد و تفحّص كنيد كه چه امر غريب حادث شده است ؛ پس متفرّق شدند و گرديدند و برگشتند و گفتند : چيزى نيافتيم . آن ملعون گفت كه اِسْتعلام اين امر كار من است . 👇👇👇
👆👆👆 📝 پس فرو رفت در دنيا و جولان كرد در تمام دنيا تا به حرم رسيد ، ديد كه ملائكه اطراف حرم را فرو گرفته اند ، چون خواست كه داخل شود ملائكه بانگ بر او زدند برگشت پس كوچك شد مانند گنجشكى و از جانب كوه حِرى داخل شد ، جبرئيل گفت : برگرد اى ملعون ! گفت : اى جبرئيل ، يك حرف از تو سؤال مى كنم ، بگو امشب چه واقع شده است در زمين ؟ جبرئيل گفت : محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه بهترين پيغمبران است امشب متولّد شده است ، پرسيد كه آيا مرا در او بهره اى هست ؟ گفت : نه، پرسيد كه آيا در امّت او بهره دارم ؟ گفت : بلى ، ابليس گفت : راضى شدم . 📝 از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام روايت شده است كه چون آن حضرت متولّد شد بتها كه بر كعبه گذاشته بودند همه بر رو در افتادند و چون شام شد اين ندا از آسمان رسيد كه (جآءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقا) و جميع دنيا در آن شب روشن شد و هر سنگ و كلوخى و درختى خنديدند و آنچه در آسمانها و زمينها بود تسبيح خدا گفتند و شيطان گريخت و مى گفت : بهترين امّتها و بهترين خلائق و گرامى ترين بندگان و بزرگترين عالميان محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم است . 📝 و شيخ احمد بن ابى طالب طبرسى در كتاب (احتجاج) روايت كرده است از امام موسى بن جعفر عليه السّلام كه چون حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم از شكم مادر بر زمين آمد دست چپ را بر زمين گذاشت و دست راست را به سوى آسمان بلند كرد و لبهاى خود را به توحيد به حركت آورد و از دهان مباركش نورى ساطع شد كه اهل مكه قصرهاى بُصْرى و اطراف آن را كه از شام است ديدند و قصرهاى سرخ يمن و نواحى آن را و قصرهاى سفيد اصطخر فارس و حوالى آن را ديدند و در شب ولادت آن حضرت دنيا روشن شد تا آنكه جنّ و انس و شياطين ترسيدند و گفتند در زمين امر غريبى حادث شده است و ملائكه را ديدند كه فرود مى آمدند و بالا مى رفتند فوج فوج و تسبيح و تقديس خدا مى كردند و ستاره‌ها به حركت آمدند و در ميان هوا مى ريختند و اينها همه علامات ولادت آن حضرت بود و ابليس لعين خواست كه به آسمان رود به سبب آن غرائب كه مشاهده كرد ؛ زيرا كه او را جائى بود در آسمان سوّم كه او و ساير شياطين گوش مى دادند به سخن ملائكه ، چون رفتند كه حقيقت واقعه را معلوم كنند ، ايشان را به تير شهاب راندند براى دلالت پيغمبرى آن حضرت صلى اللّه عليه و آله و سلّم . 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 @Javanmardi_langarudi 🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌧
﷽؛ 👈 ولادت (ص) به روایت 📝 ميلاد مبارك حضرت ختمى مرتبت رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) مطابق روايت معروف ، در روز هفدهم ربيع الأول و طبق روايت غيرمعروف ، در دوازدهم آن واقع شده وماه شادى و جشن و سرور است . 📝 لذا تكريم ، تعظيم و بزرگداشت اين روز بسيار بجاست ، به نحوی که در تكريم و تعظيم اين روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امكان و سرور همه ممكنات حضرت نبىّ اكرم (صلى الله عليه و آله) سفارش بسيار شده است . 📝 از این رو سزاوار است مسلمين با تشكيل جلسات ، هرچه بيشتر با شخصيّت نبىّ مكرّم اسلام (صلى الله عليه و آله) ، سيره و تاريخ زندگى او آشنا شوند . ✅ ولادت پیامبر اسلام در یک نگاه 📝 حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) ، از پدرى به نام «عبدالله بن عبدالمطلب» و مادرى به نام «آمنه بنت وهب» در مکه دیده به جهان گشود ، و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر ، روز جمعه ، سنه عام الفيل بوده است . ✅ نامگذاری پیامبر اکرم (ص) 📝 در تاريخ زندگى مادر گرامى پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) آمنه عليها السلام چنين آمده است كه در آن هنگام كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) را در رحم داشت فرشته اى به او گفت : و تو آقاى اين امت را در رحم دارى ، هنگامى كه متولد شد بگو : من او را به خداوند يگانه از شر هر حسودى پناه مى دهم ، سپس نام او را «محمد» بگذار ، اين بانو در هنگام حمل مشاهده كرد نورى از او خارج شد و به وسيله آن نور قصرهاى «بصرى» را در سرزمين شام مشاهده كرد ! ✅ حوادث شب ولادت پيامبر (ص) 📝 در شب ولادت حضرت خاتم الانبيا ، رسول معظم اسلام (صلی الله علیه و آله) ،  معجزات مختلفى روى داد ؛ مطابق نقل تواريخ ، همزمان با تولّد آن حضرت بتها در خانه كعبه فرو ريختند ، آتشكده فارس خاموش شد ، درياچه ساوه كه مورد پرستش گروهى بود خشكيد و قسمتى از قصر شاهان جبّار در هم شكست و فرو ريخت . ✅ ولادت نبی مکرم اسلام ، آغازی بر پایان بت پرستی 📝 در برهه اى از زمان ، بت پرستان براى پرستش ، بت هايى از موجودات بى جان و بى شعور عالم طبيعت ، انتخاب مى كردند . به همين جهت ، عده اى خورشيدپرست شدند ، و برخى به عبادت ستاره ها پرداختند، و گروهى ديگر ماه را عبادت نمودند و حتى برخى ، بعضى از رودخانه ها و درياچه هاى مهم مانند رودخانه نيل و درياچه ساوه را مى پرستيدند و شايد خشك شدن درياچه ساوه و خاموش گشتن آتشكده فارس در هنگام ولادت حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) ، از اين جهت بوده است كه اين دو ، مورد پرستش انسان ها قرار داشتند . 📝 لذا بركاتى كه هنگام تولّد او براى جهانيان فراهم گشت، همه و همه ، بيانگر آغاز عصر جديدى در مسير توحيد و مبارزه با شرك و بت پرستی بود . ✅ رابطه ولادت پیامبر اسلام (ص) و هلاکت لشکر ابرهه 📝 مقارن تولّد پيامبر (صلی الله علیه و آله) داستان اصحاب الفيل رخ داد .  «اصحاب فیل» كسانى بودند كه از سرزمين يمن برخواسته ، و بنا به دلايلى به قصد ويران كردن كعبه به سمت مكه لشكركشى كرده ، و به فرمان خداوند همه آنها نابود شدند . 📝 خلاصه داستان اصحاب الفيل به شرح زير است : 👈 مسيحيّت در سرزمين يمن در جنوب عربستان در حال گسترش بود . فرمانده اى از طرف مسيحيان آن سوى دنيا در آنجا حكومت مى كرد ، كه نام وى ابرهة بن الصباح الاشرم جدّ نجاشى معاصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) بود . او كليساى بى نظيرى در يمن ساخت كه شايد مانند آن در دنياى آن روز وجود نداشت . ابرهه كه به اين كليسا دلبستگى شديدى داشت ناگهان متوجّه شد كه عدّه اى شبانه آن را آتش زده و خاكستر كردند . 👈 وى از اين حادثه بسيار ناراحت و پريشان ، ومشغول تحقيق از عوامل آن شد. به اين نتيجه رسيد كه شايد مشركان عرب مكّه دست به اين كار زده باشند . لذا لشكر بزرگى فراهم و به سمت مكّه حركت كرد . تا با تخريب خانه كعبه از مشركان مكّه انتقام گيرد . هنگامى كه لشكر ابرهه به نزديك مكّه رسيد ، و مردم مكّه آن لشكر بزرگ را ديدند ، سخت وحشت كردند . زيرا : سپاه فيل سوار نديده بودند ، و : تا آن زمان شاهد سپاهى به آن عظمت و بزرگى نبودند . 👈 ابرهه نزديك يكى از كوه هاى مكّه توقّف كرد ، و مأمورى فرستاد تا بزرگ و رئيس مكّه را نزد وى آورند . عبدالمطلب جدّ بزرگوار پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، كه در آن زمان بزرگ مكّه بود ، نزد ابرهه آمد . عظمت و ابهّت عبدالمطلب سبب شد كه ابرهه از تخت پايين آمده، و دست عبدالمطلب را گرفته ، و كنار وى روى زمين بنشيند . سپس هدفش را از لشكركشى به مكّه به وى اعلان كرد و گفت : از من چه تقاضايى دارى ؟ 👇👇👇
👆👆👆 👈 عبدالمطلب گفت : من دويست شتر داشتم كه مأموران تو آن ها را مصادره كرده اند ، دستور بده آن ها را آزاد كنند ! ابرهه كه انتظار داشت عبدالمطلب در مورد حمله به كعبه با وى گفتگو كند از اين تقاضا متعجّب شد ، و گفت : شما فقط در مورد شترانت سخن مى گويى ؟ 👈 عبدالمطلب گفت : « اَنَا رَبُّ الاْبِلِ، وَ اِنَّ لِلْبَیْتِ رَبّاً سَیَمْنَعُهُ : من صاحب شترانم ، و این خانه صاحبی (خدائی) دارد که از آن دفاع می کند ». 👈 عبدالمطلب به شهر بازگشت ، و به مردم دستور داد كه در كوه هاى اطراف مكّه متفرق شده، و پناه گيرند . سپاه ابرهه به سمت خانه خدا و به قصد تخريب آن حركت كرد . فيل سواران ناگهان ابرى را مشاهده كردند كه از سمت درياى احمر به سوى آنها حركت مى كرد . وقتى كه نزديك تر شد شاهد پرندگان كوچكى بودند كه هر يك سه عدد سنگ كوچك به اندازه نخود يكى در منقار و دوتاى ديگر را در ميان پاهايشان گرفته بودند . خداوند در مقابل سپاه عظيم فيل سواران، سپاه عظيم ترى تهيّه نكرد . بلكه با اين پرندگان كوچك به مبارزه و مقابله با پيل سواران آمد . هر پرنده اى مأمور كشتن سه نفر از سپاهيان ابرهه بود . پرندگان كوچك مأموريّت خود را به طور كامل انجام داده ، و تمام سپاهيان ابرهه را به قتل رساندند . تنها يك نفر از آنان جان سالم به در برد، تا خبر شكست مفتضحانه پيل سواران را به يمن ببرد . 👈 جمعى معتقدند كه ميان ولادت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و هلاکت لشکر ابرهه رابطه اى وجود داشته ، گويا خداوند مى خواهد هشدار دهد كه در آينده نزديك شخصى از سرزمين مكّه ظهور خواهد كرد و اين خانه مقدّس را احيا نموده، و جهان را مملوّ از ايمان و محبّت و دوستى مى كند . 👈 در حقیقت ، اين ماجرا كه مقارن ميلاد مسعود پيغمبر اكرم ص واقع شد زمينه ساز آن ظهور بزرگ بود ، و پيام آور عظمت اين قيام ، و اين همان چيزى است كه مفسران از آن تعبير به «اِرهاص» كرده اند . 👈 به هر حال اهميت اين حادثه بزرگ بقدرى بود كه آن سال را «عام الفيل » (سال فيل) ناميدند و مبدأ تاريخ عرب شناخته شد . ✅ احمد ، پیامبر موعود تورات و انجیل 📝 در كتاب هاى موجود يهود و نصارى امروز نشانه هاى اين پيامبر بزرگ را مى يابيم . در سه مورد از انجيل يوحنا روى واژه فارقليط يا فارقليطا تكيه شده است كه در ترجمه هاى فارسى به تسلّى دهنده ترجمه شده است ، از جمله : در يك جا مى خوانيم : « و من از پدر خواهم خواست و او تسلى دهنده ديگر (فار قليطا) به شما خواهد داد كه تا به ابد با شما باشد ». 📝 در جاى ديگر آمده است : « و چون آن تسلى دهنده (فارقليطا) بيايد كه من از جانب پدر به شما خواهم فرستاد ، يعنى روح راستى كه از طرف پدر مى آيد ، او درباره من شهادت خواهد داد ». 📝 در باب بعد نيز آمده است : « ليكن به شما راست مى گويم كه شما را مفيد است كه من بروم كه اگر من نروم ، آن تسلى دهنده (فارقليطا) به نزد شما نخواهد آمد ، اما اگر بروم او را به نزد شما خواهم فرستاد ». 📝 فارقليط كه در زبان يونانى پريكلتوس يا پراقليقوس گفته مى شود، مطابق با نام احمد است و با آيه شش سوره صف كه مى فرمايد : « وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ؛ من بشارت به رسولى مى دهم كه بعد از من مى آيد و نامش احمد است » كاملًا تطبيق مى كند . 📝 بشارت ديگر در سفر تكوين و پيدايش تورات در فصل هفتم به چشم مى خورد ، كه نشانه هاى آن جز بر پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) تطبيق نمى كند . در جمله هاى 17 تا 20 چنين مى خوانيم : « و ابراهيم به خدا گفت : « كه اى كاش اسماعيل در حضور تو زندگى نمايد ...» و در حق اسماعيل (دعاى) ترا شنيدم ، اينك او را بركت دادم و او را بارور گردانيده به غايت زياد خواهم نمود، و دوازده سرور توليد خواهد نمود ، و او را امت عظيمى خواهم نمود » 📝 در كتاب انيس الاعلام متن اين جمله هاى تورات را كه با زبان عبرى در اختيار داشته است نقل كرده و در ترجمه آن چنين مى نويسد : «... و او را بارور و بزرگ گردانيد به ماد ماد و دوازده امام كه از نسل او خواهد بود و او را امت عظيمى خواهم نمود». 📝 سپس مى افزايد : « ماد ماد همان عبرانى محمد(صلی الله علیه و آله) است ». 📝 با توجه به اين كه پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) مسلماً از دودمان اسماعيل است و در بشارت فوق آمده كه او را امت عظيمى خواهد بود ، و دوازده سرور و امام به وجود خواهد آورد ، روشن مى شود كه مصداقى جز شخص پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ندارد ، و اگر واژه ماد ماد نيز به آن ضميمه شود كه در متن عبرى آمده هر چند در ترجمه عربى به فارسى ، آن را نياورده اند مسأله بسيار روشن تر خواهد بود . 📝 البته بشارات متعدد ديگرى نيز از كتب عهدين ذكر كرده اند كه شرح تمام آنها به طول مى انجامد . 👇👇👇
👆👆👆 ✅ بشارت بزرگمهر حکیم به آمدن پیامبر اسلام (ص) 📝 بوزرجمهر (بزرگمهر) حكيم وزير انوشيروان از دين پدران خود كه گبرى مسلك و زردشتى بودند ، به دين عيسى (عليه السلام) روى آورد ، و افراد را نصيحت كرد و گفت شنيده ام كه : در آخر الزمان پيامبرى به نام محمد مصطفى (صلى الله عليه وآله) خواهد آمد ، اگر روزگار او را درك كنم نخستين ايمان آورنده به او هستم ، و اگر نيابم اميد حشر با امت او را دارم . 📝 خبر به انوشيروان رسيد و حكم دستگيرى او را صادر كرد، و به او گفت : تو با اين كار قصد شورانيدن مردم را بر ضد من داشتى ، و يا توبه مى كنى يا تو را مى كشم ، گفت مردم مرا حكيم و خردمند مى انگارند ، و فرد حكيم و فرزانه چون از تاريكى به روشنائى آمد ، ديگر به تاريكى نرود ، وگرنه بى خرد باشد ، انوشيروان حكم به زندانى كردن او داد، و در نهایت دستور داد او را كشته و مثله كردند . (روز ولادت پيامبر اكرم (ص) مبدأ جديد تاريخ بشريت است) 📝 شکی نیست که روز هفدهم ربیع الاول از اعیاد بزرگ اسلامی و از روزهای بسیار مهم و تاریخی است ، همانطور که ارباب تواریخ نوشته اند ، حوادث مقارن ولات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ، نشان داد برگ تازه ای در تاریخ بشریت زده شده است ، در واقع این تغییرات تکوینی، مقدمه ای بود برای تحولی که پیغمبر اکرم (ص) در جهان ایجاد کرده است ، و واقعاً تاریخ قیام آن حضرت ، تاریخ بسیار زرینی است که فصل جدیدی را در زندگی انسان ها رقم زده است . ~~~~~ سالى است كه ابرهه با لشكرش كه بر فيل سوار بودند به قصد تخريب كعبه آمد، ولى همگى نابود شدند. به معنى معجزاتى است كه قبل از قيام پيامبر واقع مى شود ، و زمينه ساز دعوت او است اين واژه در اصل به معنى «پايه گذارى» و اولين رديف سنگ و آجرى است كه در زير ديوار مى نهند ، و به معنى آماده شدن «ايستادن» نيز آمده است . http://mk6.ir/ChTeQ صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ https://eitaa.com/Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ " فمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ پس هرکس هموزن ذرّه ای نیکی کند ، آن را می بیند ".
﷽؛ 💖 شاد کردن دل مؤمن 📝 امام رضا علیه‌السلام در مورد دل مومن می‌فرماید : «فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ مِنَ‏ الْأَعْمَالِ‏ عِنْدَ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ بَعْدَ الْفَرَائِضِ أَفْضَلَ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ» ؛ " بعد از انجام واجبات ، نزد خدا عملی با ارزشتر از نیست ". 📚 بحارالأنوار، ج‏۷۵، ص۳۴۷
﷽؛ ✅ تماشای فیلم رقص 📝 سؤال : آیا جایز است ؟ 📖 جواب : تماشای فیلم رقص که مشتمل بر یا باعث می گردد ، جایز نیست .
﷽؛ ✅ احکام نموداری نماز طبق نظر مقام معظم رهبری 📝 مبطلات نماز : 1⃣ از بین رفتن یکی از چيزهايي که بايد در حال نماز رعايت شود مثل پوشش واجب يا غصبی نبودن مکان نماز . بنابراين اگر در حال نماز بفهمد که مکانش غصبی است ، يا پوشش واجب را ندارد ، نماز باطل است . 2⃣ در بين نماز عمداً يا سهواً يا از روي ناچاري چيزي که وضو يا غسل را باطل مي کند پيش آيد ، ولى كسى كه نمى‏ تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند ، اگر در بين نماز بول يا غائط از او خارج شود چنانچه به دستورى كه در رساله هاي عمليه گفته شده رفتار نمايد نمازش باطل نمى ‏شود . 3⃣ گذاشتن دستها بر هم (مانند کساني که شيعه نسيتند) در حال قیام . 4⃣ آمین گفتن بعد از حمد . 5⃣ رو از قبله برگرداندن ( عمداً صورت يا بدن خود را با هم يا به تنهايی از قبله بگرداند ، بطوري که بتواند طرف راست و چپ خود را به آسانی ببيند . و اگر سهواً هم اين کار را بکند بنابر احتياط واجب نمازش باطل است . ولی اگر اندکی صورت را به دو طرف بگرداند ، نماز باطل نمی‌شود ) . 6⃣ سخن گفتن عمدي (غیر از ذکر و دعا) . 7⃣ خنده عمدی و با صدا . 8⃣ گریستن عمدي با صدا برای کار دنیا ، بنابراین گریه برای خدا آهسته باشد یا بلند ، اشکال ندارد ، بلکه از بهترین اعمال است . 9⃣ بر هم خوردن صورت نماز ، (يعني کاری کند که صورت نماز برهم خورد . مانند پریدن , دست زدن به صورت ممتد و امثال آن) . 🔟 خوردن و آشامیدن . 1⃣1⃣ پیش آمدن یکی از شک های باطل کننده نماز . 2⃣1⃣ کم یا زیاد شدن رکن نماز . (اگر یکی از ارکان نمازسهواً یا عمداً کم و زیاد شود نماز باطل می شود) .
﷽؛ ✅ فروش خانه همسایه امام صادق (ع) 📝 امام صادق (ع) به کارگرِ خانه فرمودند : این همسایهٔ ما که دیوار به دیوار ماست ، می‌خواهد خانه‌ خود را بفروشد ، صدایش کن تا بیاید . کارگر به همسایه گفت : امام صادق (ع) منتظرت هست ، می‌آیی ؟ گفت : با سر می‌آیم ، امام صادق منتظر من است ، مگر من چه کسی هستم ! آمد و با ادب در کنار حضرت صادق (ع) نشست . امام فرمودند : شنیدم می‌خواهی خانه‌ات را بفروشی ! عرض کرد : بله یابن‌رسول‌الله . گفت : چند ؟ گفت : کارشناس‌ها خانهٔ من را چهل‌هزار درهم ، یعنی چهارهزار دینار قیمت کرده‌اند . 📝 امام فرمودند : چند گفته‌ای ؟ گفت : صدهزار درهم ! فرمودند : بی‌انصافی نیست ؟ گفت : نه یابن‌رسول‌الله ، عین انصاف است ؛ برای اینکه من این خانه را دارم قیمت می‌گیرم ، می‌گویند چهل‌هزار درهم و من به مشتری می‌گویم به خدا دلم نمی‌خواهد از این خانه بروم و نمی‌خواهم بفروشم . خانهٔ من دیوار به دیوار امام صادق است و شصت‌هزار درهم هم قیمت همسایگی امام صادق را به من بدهید ؛ و گرنه خانهٔ من صدهزار درهم نمی‌ارزد ، چهل‌هزار درهم می‌ارزد . امام فرمودند : خب خانه‌ات را به من بفروش . گفت : پول نمی‌خواهم و کلیدش را الآن می‌آورم . 📝 فرمودند : نه ، ما با مردم حساب معامله بی‌پولی نداریم ، پول می‌دهم ، چند ؟ گفت : یابن‌رسول‌الله ، طبق برآوردی که ارزیاب‌ها کرده‌اند ، چهل‌هزار درهم . فرمودند : همان قیمتی که با همسایه‌ات گذاشتی ، صدهزار درهم به من بفروش ؛ من چهل‌هزار درهم نمی‌خرم و همان قیمتی که گذاشتی و گفتی ؛ چهل‌هزار درهم خانه‌ام است و شصت‌هزار درهم هم حق همسایگی با امام ششم است . گفت : یابن‌رسول‌الله ، اقلاً پس قیمت خود خانه را بخر ، اقلاً قیمت خود خانه را چهل‌هزار درهم بخر ! فرمودند : نمی‌شود ! غلام ، کاغذ بیاور ! نوشتند : خریدار ، امام صادق و فروشنده ، فلان‌کس ؛ قیمت هم صدهزار درهم . فرمودند : امضا کن ! با شرمندگی و با خجالت گفت : خودتان می‌گویید ، چه‌کار کنم ! من که می‌خواهم به شما مفتی بدهم . 📝 علت این هم که می‌خواهم بفروشم ، بدهکار هستم و اگر بدهکار نبودم ، نمی‌فروختم ؛ کسبم نچرخید . فرمودند : مشکلی نیست ، امضا کن . ورقه را از امام صادق گرفت و امضا کرد ، امام صادق هم امضا کردند و فرمودند : این ملک شرعاً با امضای تو و من ، برای من شد ؟ گفت : بله یابن‌رسول‌الله ! قلم را برداشتند و زیرش نوشتند : جعفر صادق ملکی را خرید که شرعاً به صدهزار درهم به ملکیتش درآمد و پولش را نقد به خریدار داد ؛ یعنی به اهل خانه فرمودند صدهزار درهم بیاورید و به این صاحب‌خانه بدهید .  📝 کیسهٔ پول‌ها را آوردند ، فرمودند : پول خانه هم نقد به تو رسید . گفت : دیگر رسیده و دارم با چشمم می‌بینم . زیرش نوشتند : خانه‌ای را جعفر صادق به صدهزار درهم خرید و پولش را هم تحویل داد ، بعد نوشتند : جعفر صادق این خانه و ملکش را به این شخص واگذار کرد و نامه را به او دادند خواند ، گفت : آقا ، اقلاً بگذار پولش را بردارم و بروم ، برای چه خانه را دوباره به نام من کردی ؟ فرمودند : ما بی‌تفاوت نسبت به شما شیعیانمان باشیم ؟ شما به‌خاطر همسایگی من ، شصت‌هزار درهم خانه را بالاتر گفتی و من جواب این محبت تو را ندهم ؟ هم پول‌ها برای تو و هم خانه برای تو ؛ بودن با قرآن و اهل‌بیت(ع) صد درصد منفعت است .   http://www.erfan.ir/farsi/89991.html
﷽؛ ✅ همسايه امام صادق عليه السلام‏ 📝 مردى همسايه ديوار به ديوار امام صادق عليه السلام بود و نسبت به آن حضرت از عمق جان و دل عشق مى‌ورزيد . 📝 روزى حضرت شنيد همسايه‌اش قصد دارد خانه خود را به صد هزار درهم بفروشد ، در حالى كه خانه بيش از چهل هزار درهم ارزش نداشت . 📝 امام عليه السلام او را خواست و از او پرسيد چرا خانه‌ات را در معرض فروش گزارده‌اى ؟ پاسخ داد : دچار مشكل اقتصادى شده‌ام و براى حلّ اين مشكل چاره‌اى جز فروش خانه ندارم . 📝 حضرت فرمود : مى‌گويند ارزش خانه‌ات چهل هزار درهم است چرا مى‌خواهى آن را به صد هزار درهم بفروشى ؟ با چشم گريان گفت : پسر رسول خدا صلى الله عليه و آله ! من شيعه و عاشق شما هستم ، يك لحظه راضى نيستم از كنار شما بروم ، مشكل مادى سبب شده است كه من تن به فروش خانه بدهم و از كنار شما كوچ كنم ! چهل هزار درهم قيمت عرفى خانه من است و شصت هزار درهم اضافه را بابت حق همسايگى با شما از خريدار طلب مى‌كنم . 📝 امام صادق عليه السلام كه اخلاقش اخلاق خدا و پيامبران و پدران بزرگوارش عليهم السلام بود ، بر خود واجب مى‌دانست كه پاسخ محبت را با محبت بدهد و از طرف مقابلش با محبتش قدردانى كند و قاعده‌ [هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ‌] . آيا پاداش نيكى جز نيكى است؟ را در حق او رعايت نمايد ، به او فرمود : خانه‌ات را به من بفروش ، به حضرت گفت : با كمال ميل آن را به شما هبه مى‌كنم ، حضرت اصرار به فروش داشتند ، مالك خانه گفت : اكنون كه به فروش اصرار مى‌ورزيد همان قيمت معمولش را كه چهل هزار درهم است عنايت كنيد ، امام فرمود : به قيمتى كه به ديگران گفته‌اى به همان قيمت كه صد هزار درهم است مى‌خرم ، آنگاه به غلام خود فرمود : صد هزار درهم براى مالك خانه بياور ، غلام صد هزار درهم در اختيار مالك خانه گذاشت ، او هنگامى كه خواست از نزد امام صادق عليه السلام بيرون رود ، حضرت به او فرمودند : علاوه بر اين صد هزار درهم كه ارزش خانه است ، عين خانه را هم به تو تمليك كردم . 📝 آرى ؛ انسان از همنشين با كمال و مثبت خود در دنيا بهره معنوى و مادى مى‌برد و در آخرت در كنار مقام و مرتبه او به فيوضات خاصه حضرت حق مى‌رسد و در كنار همنشين بى‌كمال و منفى ، عمرش را تباه مى‌كند و هدر مى‌دهد و ارزش‌هاى انسانى‌اش را از دست مى‌نهد و خود را به خوارى دنيا و عذاب آخرت دچار مى‌سازد . http://www.erfan.ir/farsi/89249.html