✨#تـمـــام_زنــدگــــے_مــن
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے
🌹قــسـمـت سـیــزدهــم
تمام روزهای من به یه شکل بود … کم کم متوجه شدم متین نماز نمی خونه … نمی دونم چطور تا اون موقع متوجه نشده بودم … با هر شیرین کاری، حیله و ترفندی که بلد بودم سعی می کردم به خوندن نماز ترغیبش کنم … توی هر شرایطی فکر می کردم اگر الان فلان شهید بود؛ چه کار می کرد؟ …
اما تمام تلاش چند ماهه من بی نتیجه بود …
اولین رمضان زندگی مشترک ما از راه رسید … من با خوشحالی تمام سحری درست کردم و یه ساعت و نیم قبل از اذان، متین رو صدا کردم … اما بیدار نشد …
یه ساعت قبل از اذان، دوباره با محبت صداش کردم …
– متین جان، عزیزم … پا نمیشی سحری بخوری؟ … غذا نخوری حالت توی روز بد نمیشه؟ …
با بی حوصلگی هلم داد کنار …
– برو بزار بخوابم … برو خودت بخور حالت بد نشه …
برگشتم توی آشپزخونه … با خودم گفتم …
– اشکال نداره خسته و خواب آلود بود … روزها کوتاهه … حتما بدون سحری مشکلی پیش نمیاد …
و خودم به تنهایی سحری خوردم …
بعد از نماز صبح، منم خوابیدم که با صداهای ضعیفی از آشپزخونه بیدار شدم … چیزی رو که می دیدم باور نمی کردم … نشسته بود صبحانه می خورد … شوکه و مبهوت نگاهش می کردم … قدرت تکان خوردن یا پلک زدن رو هم نداشتم …
چشمش که بهم افتاد با خنده گفت …
– سلام … چه عجب پاشدی؟ …
می خواستم اسمش رو ببرم اما زبانم حرکت نمی کرد … فقط میم اول اسمش توی دهنم می چرخید …
– م … م` …
همون طور که داشت با عجله بلند می شد گفت …
– جان متین؟ …
رفت سمت وسایلش …
– شرمنده باید سریع برم سر کار … جمع کردن و شستنش عین همیشه … دست خودت رو می بوسه …
همیشه موقع رفتن بدرقه اش می کردم و کیفش رو می دادم دستش … اما اون روز خشک شده بودم … پاهام حرکت نمی کرد …
در رو که بست، افتادم زمین …
ادامه دارد...
#کپی_بدون_لینک_کانال_ممنوع⛔️
@Jazzaaabbb
✨#تـمـــام_زنــدگــــے_مــن
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے
🌹قــسـمـت چـهــاردهــم
تلخ ترین ماه عمرم گذشت … من بهش اعتماد کرده بودم … فکر می کردم مسلمانه … چون مسلمان بود بهش اعتماد کرده بودم … اما حالا …
بدون اینکه بفهمه زیر نظر گرفتمش … تازه مفهوم حرف پدرم رو درک می کردم … پدرم حق داشت …
متین پله پله و کم کم شروع کرد به نشان دادن خود حقیقیش … من به سختی توی صورتش لبخند می زدم … سعی می کردم همسر خوبی باشم … و دستش رو بگیرم… ولی فایده نداشت …
کار ما به جایی رسیده بود که من توی اتاق نماز می خوندم… و اون بی توجه به گناه بودن کارش، توی تلوزیون، فیلم های مستهجن نگاه می کرد … و من رو هم به این کار دعوت می کرد …
حالا دیگه زبان فارسی رو هم کاملا یاد گرفته بودم … اون روز، زودتر از همیشه اومد خونه … هر چند از درون می سوختم اما با لبخند رفتم دم در استقبالش …
– سلام متین جان … خوش اومدی … چی شده امروز زودتر اومدی خونه؟ …
– امروز مهمونی خونه یکی از دوست هام دعوتیم … قبلا زبان بلد نبودی می گفتم اذیت میشی نمی بردمت … اما حالا که کاملا بلدی …
رفت توی اتاق … منم پشت سرش … در کمد لباس های من رو باز کرد …
– هر جایی رو هم که نفهمیدی از من بپرس … هر چند همه شون انگلیسی فول بلدن …
سرش رو از کمد آورد بیرون …
– امشب این لباست رو بپوش …
و کت و شلوار بنفش سلطنتی من رو گذاشت جلوم …
ادامه دارد...
@Jazzaaabbb
4_419911247358591105.mp3
8.27M
ای گل نرگس کجائی😭😭
ای روشنی بخش شب تارم کجایی
😪😪
با نوای کربلائی جواد مقدم
#نوای #مهدوی
🌤أللَّھم عجل لولیڪ ألفرج🌤
@Jazzaaabbb
✨🌼✨
برای زیبایی دستها؛
صدقه بدهید
برای زیبایی چشمها
از ترس خدا اشک بریزید
برای زیبایی صورت
عادت وضو را ترک نکنید
برای زیبایی اعصاب
سجده کنیـد
وبرای زیبایی دل
در دلتان یاد خدا را جای دهید.
💠@Jazzaaabbb
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوش بهحال تمام کفترها خوش بهحال تمام آهوها...
آقاجان درسته که سهم دلِ تنگ ما این روزها فقط یک سلام است، ولی شما در حق ما بزرگی کنید مثل همیشه😔
@Jazzaaabbb
#داستانک
👩🏻🏫 اول سال تحصیلی بود و معلم توصیه هایی برای بچه ها داشت.
😳دخترم اومد خونه وگفت :مامان یه آینه و شونه وعطر باید بذارم توکیف، خانممون گفته باید همیشه همراهتون باشه...تعجب کردم
🤔گفتم: خب تو خونه باید موهاتو شونه کنی. حالا آینه روهم برای اینکه مقنعه تون رو مرتب کنین لابد لازمه که البته تو سرویس هاتون آینه هست احتمالا ، ولی عطر !
😱رفتم مدرسه وبا معلمش صحبت کردم. دیدم خانم معلم با یه تیپ آرایش کرده گفت: بچه ها از بچگی باید فکر سر ووضعشون باشن
📖گفتم خوبه ولی در مدرسه ممکنه حواس بچه ها همش به ظاهرشون بره و تمرکز نداشته باشن و عطرزدن هم بیرون برای دخترا درست نیست.
👩🏻 خانم معلم گفت نخیر بچه ها باید تمیز و مرتب بودن و از ابتدا یاد بگیرن
😏فکر کنم بعضیا تمیزی رو با اراستگی و تحریک مردان اشتباه می گیرن!
#داستان
@Jazzaaabbb
19.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ زیبای امام رضایی😍💚
#چهارشنبه_های_امامرضایی
@Jazzaaabbb