eitaa logo
منتظران مضطر
253 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
138 فایل
🌺اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیکَ الفَرَج...🌺 🌺مَتی تَرانا و نَراک؟🌺 🌼کپی = با ذکر صلوات🌼 ⚘اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم⚘
مشاهده در ایتا
دانلود
ناگهان... باز دلم... یاد تو افتاد، شکست...! @Jazzaaabbb
جمعه یعنی بارش لطفــی ز چشمـــانــی به چشمـی منتظـر ... @Jazzaaabbb
💔 جانم فدای نام شما قربان آن مقام شما یاصاحب‌ الزمان جان ميدهم بخاطر يک لحظه دل، عاشقِ سلامِ شما یاصاحب‌الزمان @Jazzaaabbb
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ✨قرآن: روز قیامت حتماً از نعمت ولایت سؤال می‌شوید! ⚠️شاید امسال، عزاداران باشد... 🔻مدل عزاداری را عوض کن، اما یک وقت به بهانۀ کرونا برای محرم کم نگذاری! 🎤 @Jazzaaabbb
ما را بنویسید مریدان و گدایان ولایت جان را به کف دست گرفتیم فقط محض اطاعت گر غایب است امروز امام مهدی موعود ما پیرو سیدعلی هستیم تاوقت شهادت @Jazzaaabbb
InShot_۲۰۲۰۰۴۲۴_۱۳۲۱۳۲۲۴۲_00.mp3
2.27M
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 #،فایل_صوتے📣 💟دل بـاختگان امـام زمـان گوش کنند.. 👤 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 @Jazzaaabbb
نام معشوق مبر، پیش من از عشق مگو/ عشق دیریست که در پیچ و خم عباس است... ❤️ @Jazzaaabbb
هفتہ ها رو دورِ تڪرارِ ♻️ شنبہ میاد یڪشنبہ میاد دوشنبہ میاد سه شنبہ میاد چہارشنبہ میاد پنجشنبہ میاد میاد ...💔 ولے آقا نمیاد ...😭 آقا نمیاد ... نمیاد ... 😔🤚 🥀 🤲 @Jazzaaabbb
4_5997029974610019669.mp3
2.7M
زمینه | السلام السلام ساکن کربلا @Jazzaaabbb
📚 یک حکایت زنی به حضور حضرت داود آمد و گفت: ای پیامبر خدا، پروردگار تو ظالم است یا عادل؟ داوود فرمود: خداوند عادلی است که هرگز ظلم نمی‌کند. زن گفت: من بیوه‌زن هستم و سه دختر دارم، با دستم ریسندگی می‌کنم، دیروز شال بافته خود را در میان پارچه‌ای گذاشته بودم و به طرف بازار می‌بردم تا بفروشم و با پول آن غذای کودکانم را تهیه سازم. ناگهان پرنده‌ای آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و تهیدست و محزون ماندم و چیزی ندارم که معاش کودکانم را تأمین نمایم. هنوز سخن زن تمام نشده بود که در خانه داوود را زدند، حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد. ناگهان ده نفر تاجر به حضور داود آمدند و هر کدام صد دینار (جمعاً هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند: این پول‌ها را به مستحقش بدهید. حضرت داود از آنها علت را پرسید. عرض کردند: ما سوار کشتی بودیم، طوفانی برخاست، کشتی آسیب دید و نزدیک بود غرق گردد و همه ما به هلاکت برسیم. ناگهان پرنده‌ای دیدیم، پارچه سرخ بسته‌ای به سوی ما انداخت، آن را گشودیم، در آن شال بافته دیدیم، به وسیله آن قسمت آسیب‌دیده کشتی را محکم بستیم و کشتی بی‌خطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم و ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار بپردازیم. حضرت داود به زن فرمود: پروردگار تو در دریا برای تو هدیه می‌فرستد، ولی تو او را ظالم می‌خوانی؟ خداوند به حال و روزگار تو، آگاه‌تر از دیگران است. @Jazzaaabbb
تـا‌ ڪی بـہ تو از دور سلامـی‌‌ بـرسانم جان‌ بـے تو بہ لب‌ آمده‌ای‌ پاره‌ی‌ جانم السّلامُ عَلیكَ يا حجَة اللهِ في أرضِه @Jazzaaabbb