-

آن که پناهم بدهد باز حسین است !

میدونم لایقِ این نیستم که وسطِ روضه هات بمیرم ؛ ولی مارو تو روضه هات پیر کن عزیزدلم..

حرمله ملعون با خنده گفت: تیر به چشم عباس زدم دلم نسوخت، تیر به گلوی علی اصغر زدم دلم نسوخت، تیر به قلب حسین زدم دلم نسوخت هیچ کجا دلم برای حسین نسوخت ولی یجایی دیدم وقتی جنازه علی اصغر توی دست حسینه، هی میره سمت خیمه برمیگرده، نمیدونست چطوری بچشو پیش رباب ببره و سرگردان بود اونجا دلم سوخت :)💔

از زلف می‌کِشند،و دست به دستش میکنند.. سر بدم تا نِکشد زلف به روی حسینم. :)

-

بزرگوار‌ی می‌گفت ..؛ آرامش‌حوض‌بایه‌سنگ‌کوچیک‌ به‌هم‌می‌ریزه دریا‌باش :))

دیشب کربلایی داشت می گفت که: ما خاکیم و به خاک هم برمی گردیم. و قبل از اینکه به این دنیا بیایم، حتی قبل تر از دنیایِ ذر، خاکِ هر کدوم از ما با خاکِ یکی از ائمه سرشته شده. می گفت: دیدی یکی از ائمه رو به شدت بهش علاقه داریم و محبت می ورزیم؟ بقیه رو هم ارادت داریم‌آ، ولی اون چیزِ دیگه اس، یه بوی دیگه ای داره برامون. نمی دونی چرا، ولی دوستش داری... خواستم بگم که حتی فکرش هم قشنگه . . . و آخرش ضمیمه کرد خوش به حالِ اونی که تک تکشون رو دوست داره!

ای‌شاه‌بی‌سر‌السلام عریان‌پیکر‌السلام خونین‌حَنجر‌السلام السلام‌شاه‌السلام :)

تاریکی مجسم، آمد به سوی مقتل با خنجرش به جانِ آن نور اعظم افتاد تا که حسینِ خود را، تنها و بی‌ رمق دید زهرا کنار مقتل، با قامت خم افتاد آن قدر دست و پا زد، تا با صدای مادر لرزه بر آستانِ عرش معظم افتاد [ #محمدجواد_شیرازی ]

وقتی‌صبح‌قسمت نمیشه‌بری‌گلزار‌شهدا و شهدا 12شب‌دعوتت میکنن :)🖤 پ‌ن : بعدهیئت‌هم‌هست :)

خودم ندیدم ... ولی اگه طاقتشو دارید ببینید😭