درفراق جوان به سبک:گل پونه ها
هرجاکه یادی ازگل وآلاله کردم,....
آمدبیادم خاطراتت ناله کردم,....
شدقاب عکست همدم تنهایی من دادوبیداد
برق نگاهت بوده چون تسکین دردم, ...
آن خوش بیانی خوش زبانی آتشم زد
وقتی که رفتی درجوانی آتشم زد
گل بودی وعمرت چوگل دُردانهٔ من,...
دست خزان چیدت گل کاشانهٔ من,..
مادربقربانت شود که زیرخاکی, ...
دردفراقت مَه جبینم آتشم زد(٢)
غم گشته دیگرهمنشینم(٢)
مولاچه آمدبرسرت ازداغ اکبر,ای حسین جان
آندم که میزدپیش چشمان توپرپر, ای حسین جان
مولاشنیدم دیده ای جان کندنش را, من بمیرم
مرگ خودت کردی طلب ازحی داور, ای حسین جان
تاحلق خونین رانشان دادآتشت زد
آن لحظهٔ آخرکه جان دادآتشت زد
#ختم خوانی برادر
داغ برادر
اول به نبی حضرت خاتم صلوات
♻️دوم به علی شیر دو عالم صلوات
♻️سوم به گل وجود پاک زهرا
♻️چهارم به حسن خونجگر غم صلوات
♻️از بهر حسین آن شه کرببلا
♻️وآن تشنهٔ در مقتل ماتم صلوات
(✅(#السلامعلیکیااباعبداللهالسلامعلیالحسینوعلیعلیابنالحسینوعلیاولادالحسینوعلیاصحابالحسینعلیهالسلام))
⏺مجلس و محفل به یاد یه عزیز برادره...
یاد کنیم همه برادرایی که اسیر خاکها هستند...
🔅تو بودی غمگسارم ای برادر
🔅همیشه در کنارم ای برادر
🔅تو رفتی قامتم از غم شکسته
🔅دگر یاری ندارم ای برادر
🔅پس از مرگ تو ای امید جانم
🔅سیه شد روزگارم ای برادر
🔅تو بودی یاورو پشت و پناهم
🔅ز هجرت بی قرارم ای برادر
⬅️آی کسی برادر از دست دادی...
آی کسی که داغ برادر دیدی...
داغ برادر سنگینه...
آخه برادر پشت و پناهه خواهره..
همهٔ امید خواهر برادره...
تو داغ برادر اونی که آتیش میگیره خواهره...
الهی خواهری داغ برادر نبینه...
امان امان...3
◀️یا رسول الله2
به پیغمبر خبر دادن.....یا رسول الله، عمه جانت صفیه داره میاد...
میخواد بدن مُثله شده برادرش حمزه سیدالشهدارو ببینه...
پیغمبر فرمود نزارید خواهر جلو بیاد..
نزارید خواهر بدن برادرو ببینه...
آخه خواهره طاقت نمیاره...
پیفمبر اومد عباشو رو بدن حمزه سیدالشهدا کشید...
(میگه صفیه اومد کنار بدن برادر...)
اما بمیرم..
همین که نگاهش به بدن برادر افتاد...
دیدن بی هوش شد رو زمین افتاد...
⬅️(نمیدونم این خواهر چطور با برادر خداحافظی کرد...)
(چی میخوام بگم)
میخوام بگم اونجا صفیه دو تا محرم داشت..
یه طرف پیغمبر، یه طرف امیرالمومنین...
زیر بغلاشو گرفتن...بلندش کردند...دلداریش دادن...احترامش کردند...
(حق صاحب عزاست دیگه)
☑️(..نام صاحب عزا...)نمیدونم اون لحظه ای که خبر فوت برادرتو نو دادن چه حالی داشتی...
همه اونایی که داغ برادر دیدن، میگن وقتی خبر به ما دادن زانوهامون سست شد...
بی اختیار نشستیم...دیگه توان برا حرکت نداشتیم..
انگار دنیا رو سرمون خراب شد..
عالم برا ما تیره و تار شد...
امان امان...
⬅️میخوام یه چیز بگم ....
آی داغ دیده ها...اگه داغ برادر دیدید...
همه اومدن دلداریت دادن...زیر بغلاتو گرفتن...تسلای دلت بودن...باهات عزاداری کردند...
میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا....
(سبک عجب رسمیه)
▪️عجب رسمیه رسم زمونه
▪️برادر میره خواهر می مونه
▪️یکی اسیرو یکی شهیده
▪️ای وای حسینم ای وای حسینم
⬅️میخوام بگم ای کاش یه نفرم بود کریلا...زیر بغلای زینبو میگرفت...از کنار بدن برادر بلند میکرد...
اومدند زیر بغل زینب رو گرفتند نه والله...کسی اومد تسلیت بگه نه والله...
🔘اومد گودی قتلگاه...
دیگه نگم چه کردند ...
همین قدر بگم،.یه وقت صدای ناله بیبی سکینه بلند شد...
صدا زد... #یا_اَبتا_اُنظر_الی_عَمَتیَ_المَضروبه...
بابا پاشو ببین عمه جانم زینبُ دارن میزنن...
🔻آخ امان از دل زینب...
🔺چه خون شد دل زینب...
🔘الهی نبینی اونچه که زینب دید...
کاری کرده بودن با بدن حسینش....
خواهر بدن برادرو نشناخت...
🔈(نمیدونم این خواهر چطور با برادر وداع کرد)
اما بگم عمه سادات چطور وداع کرد؟؟ ...
یه وقت نگاه کردن دیدن لبها رو گذاشت به رو رگهای بریدهٔ حسین....
🍁گر چه من دیگر نمیبینم گُلِ روی برادر را
🍁خاطراتش را در این غمخانه مهمان میکنم
🍁گوهر یکدانه ای نازنین برادرم
🍁تا ابد نامت درون سینه پنهان میکنم
.... #وسَیعلَمُالّذینَظَلَمواأَیمَنقَلَبٍینقَلِبونَ.....
(⭐️شعرا 227⭐️)
♦️ای شیعه مکن وحشت قبرو سکرات
♦️تا حضرت مرتضی است کشتی نجات
♦️در وقت سؤالشان بگو با دو مَلَک
♦️من شیعهٔ حیدرم به حیدر صلوات
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ
#پندیات
دل غمدیده ما در جهان غمخوار هم دارد
دل برای راز گفتن محرم اسرار هم دارد
سخن بسیار دارد دل ز جور روزگار اما
اگر گوید سخن داند ضرر بسیار هم دارد
نمیگویم بغیر از حق بعالم گر چه میدانم
که گوش از بهر بشنیدن در و دیوار هم دارد
زبان سرخ سر سبز را آخر میدهد بر باد
چرا ؟؟چون حرف حق گفتن طناب دار هم دارد
اگر تیغ تو می برد مبــــــــــر نان کسی هرگز
که این برندگی را خنجــــر خونخــــوار هم دارد
بگرد هیچ بهر هیچ در این عالم مپیچ ای هیچ!
که این پیچیــــــدگی را در طبیعت مار هم دارد
بجای نوش دائم میزنی نیـــــــش و نمیدانی
که این راه و روش را عقــــرب جـــــرار هم دارد
غنی حق ضعیــــــــفان را به غارت میبرد اما
نمی داند جهان یک خالق قهــــــــــــار هم دارد
مکن ظلم و ستم ظالم بترس از آه مظلومان
که روز روشـــــن هر فـــــرد شام تار هم دارد
هنوز ای مدعـــــــی بهر فراز دار در عالم
علی مرد خدا در مکتب خود میثم تمار هم دارد
گنه کارم من ژولیده یا رب خود تو میدانی
که گل با آنهمه حسن و لطافت خـــــار هم دارد
#حسن_فرح_بخشیان
ژولیده نیشابوری
#روضه
#پدر
روضه ختم پدر با موضوعیت حضرت امیر علیه السلام
برای شروع ختم پدر
پدرم بارش باران صفا بود
پدرم جلوه ايمان و رضا بود
پدرم بر سر ما مرغ هما بود
پدرم آينه آينده ما بود
پدرم در همه حال كارگشا بود
پدرم حاكم پيمان و وفا بود
مجلس فوت پدری مهربانه
خدا رحمت کنه همه پدر و مادرایی که از دنیا رفتن
خدا حفظ کنه پدر مادرایی که در قید حیاطن...
در این مجلسی که برای پدر بر پا شده بریم در خانه پدر شیعیان حضرت امیر علیه السلام یه سلام و توسلی به آقا داشته باشیم ...
السلام علیک یا امیر المومنین یا حجه الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا واستشفعنا ...
سلام ما, سلام ما به اسم اعظم علي سلام ما, سلام ما, به قلب پر غم علي
سلام ما, سلام ما به فرق منشقّ علي سلام ما, سلام ما, به عدل مطلق علي
سلام ما, سلام ما, به فرق لالهگون او سلام ما, سلام ما به ريش پرزخون او
دلها را روانة نجف كنيم, متوسّل شويم به آقا و مولايمان حضرت علي بن ابيطالب براي اوّلين مظلوم عالم گريه كنيم
در ظلمت شب نور جلي را كشتند
در مسلخ عاشقان , ولي را كشتند
در لوح تقدير نوشته با خط جلي
از شدّت عدالتش , علي را كشتند
علي(ع) در حال سجده بود خواست سر از سجده بردارد كه شمشير زهرآلود اب نملجم به فرق نازنين آن حضرت اصابت نمود, فرق آن بزرگوار تا پيشاني شكافته شد, صداي مولا و آقايمان بلند شد: بِسم اللّه وَ باالله و علي ملّة رسول الله, فُزتُ و ربّ الكعبه
قسم به پروردگار كعبه رستگار شدم
آخ بمیرم زیر بغلای مولا رو گرفتند سمت خانه تا رسیدند نزدیک خانه اقامون صدا زد منو رها کنید نمیخوام زینب مرا با این حال ببیند...
بزاریدخودم برم دستم وهیچکس نگیره
اگه زینب منواینجوری ببینه میمیره
نمیخوام دغ بکنه وقتی که این دروامیشه
اگه زینب بمیره حسین من تنهامیشه
کربلایی ها کجایید
دلتون کجا رفت
علی جان کجا بودی ببینی زینبت بالای گودال
آندم بریدم من ازحسین دل
کامدبه مقتل شمرسیه دل
اومیبریدومن میبریدم
اوازحسین سرمن ازحسین دل۲
بدم المظلوم بکربلایاالله
#ترحیم_خوانی
#مثنوی_فراق_چهلم
چهل روزه دلم داره بهونه
چهل روزه چشام از غصه خونه
چهل روزه شدم از غم سیه پوش
گرفتم خاک قبرت را در آغوش
چهل روزه شبم تاریک و سرده
میون سینه ها دریای درده
چهل روز چشام جاریِ خونه
میون سینمون داغ جوونه
چهل روزه دلم بی تاب یاره
چهل روزه چشام بارون میباره
چهل روزه که قلبم چاک چاکه
چهل روزه عزیزم زیر خاکه
الهی غصه از این سینه پا شه
الهی خونه بی««* بابا»» نباشه
چهل روزه میسوزه استخوانم
برایش روضه ی دوری بخوانم
چهل روزه چهل روزه کجایی
چهل روزه امان از این جدایی
چهل روزه که دارم زخم تازه
چهل روزه که مادر خواب نازه
چهل روزه دلم میخواد خدایا
ببوسم صورت زیبای بابا
چهل روزه شده این آرزویم
غم دل را به تو مادر بگویم
چهل روزه که در سوز و گدازم
چهل روزه که با داغش بسازم
چهل روزه منم با دیده ی تر
چهل روزه کجایی ای برادر
زده هجران تو بر سینه آذر
کجایی محرم غمهای خواهر
چهل روزه فراقت نیست باور
برادر جان برادر جان برادر
چهل روزه که خاک غم سر من
چهل روزه که رفته خواهر من
عزیزان قدر یک دیگر بدانید
کنار همدگر یاران بمانید
خدایی کار این دنیا سرابه
به پیش هم تا پا جان بمانید
#حسین_کریمی_نیا
#صلوات 👉
#ترحیم_خوانی
#پندیات
دلا روزی یقین باید سفر رفت
ز ملک عاریه باید بدر رفت
همانجایی که رفتند دوست و اقوام
به پیش مادر و پیش پدر رفت
بکن کاری مفید باشی به عالم
نباید چون درخت بی ثمر رفت
برای پاسخ اعمال دنیا
به پای میز حکم دادگر رفت
چرا باید کنی کاری تو ای دوست
بوقت مرگ با چشمان تر رفت
ز حکم حق مکن سر پیچی ای دوست
چرا باید به پیشواز خطر رفت
زند هر روز اجل ناقوس مردن
چرا باید بسان کور و کر رفت
چنان سخت است فردای قیامت
به حال خویش بباید نوحه گر رفت
خوشا آنانکه دارند زاد و تقوی
که دست پر توان در هر گذر رفت
سلیمان رفت نشان از تخت وتاج نیست
بلی این ره بباید سربسر رفت
(صفا) شاه و گدا فرقی ندارد
همه باید سوی این بوم و بر رفت
#حاج_قاسم_جناتیان_قادیکلایی
#صلوات 👉
#ترحیم_خوانی
#رثای_مادر
بنال ای دل که من مادر ندارم
انیس و مونس و یاور ندارم
ازآن ساعت که در خاک آرمیده
به روی عکس او سر می گذارم
____________________________
دلم را از غمت مادر شکستی
تمام رشته ها را از هم گسستی
یقین دارم که در باغ جنانی
کنار حضرت زهرا نشستی
#صلوات 👉
در بی وفائی دنیا
عاقبت از دار دنیا میرویم
خاص و عام و پیرو برنا میرویم
ماندن از بهر بشر نا ممکن است
ما مسلم سوی عقبا میرویم
گرکنیم چون زاده نوح نبی
در فراز قله سکنا میرویم
گرگدا باشیم و یاکه ، درجهان
حاکم ملک ثریا میرویم
نه گدا می ماندو نه شهسوار
قطره باشیم یاکه دریا میرویم
دل نمی بندیم به کاخ زرنگار
آخر از کاخ مطلا میرویم
هرکه باشیم یک کفن همراه خود
می بریم ازمال دنیا ، میرویم
کس نمیداند اجل کی میرسد
شایدم امروزو فردا میرویم
گر خدا مارا ببخشید عمر نوح
حتما ای اهل تولا میرویم
گرگنه کاریم و اما دلخوشیم
چونکه ما بامهر زهرا میرویم
ما علی داریم و ترس ازغم چرا
پیش آن عالی و اعلا میرویم
روح الله رمضانی خاکی
بسم الله الرحمان رحیم
کانال ختم و ترحیم خوانی🎤
اشعار پندیات، روضه، نوحه و...
https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff
کانال را به دوستانتان خودتان معرفی کنید
شروع زیارت عاشورا
در مجلس ختم و ترحیم
درخانه خانه قبر تا که شد ماوایم
شد شامل من عنایت مولایم
دانی چه عمل بود که دستم بگرفت
یک عمر حسین حسین گفتن هایم
@@@@@@@@@@@@
حسین جان گریه ها کردم برایت تا دم پیری
به امیدی که فردای قیامت دستم و گیری
بیا و بین گناه کاران غلام خویش پیدا کنم
حسین جان کجا روم به که روی آورم
که در دو جهان به جز تو کسی درد مو دوا
نکند
@@@@@@@@@@@@@@@
حسین جان امان از تلخی جان کندن
امان از تاریکی قبرم
حسین جان من از تاریکی قبر میترسم
@@@@@@@@@@
وقتی جنازه منو تو خاک قربت میزارند
تو دهنه بسته من یه ذره تربت میزارند
@@@@@@@@@@@
میگن تربت امام حسین رو بزارید بوی حسین بده
همین یا حسین گفتن ها یک روزی به درد ما میخوره
همین زیارت عاشورا یک روزی به درد ما می خورد
وقتی جنازه منو جا میزارند تنها میشم
میان تاریکی قبر منتظره آقا می شم
وقتی فرشته ها میان من رو سر و روی زمین
صدایی از دور می رسه این میت رو رهاش کنید
بوی حسین می ده تنش
با این همه بار گناه شعر حسین رو سروده
تو مجلس امام حسین اومده
اشکها ریخته سینه زده
اینو جهنم نبرید آخه ابوالفضلی بوده
آمده تومجلس امام حسین تو مجلس ابوالفضل برای اباعبدالله اشک ریخته عزا داری کرده قبر حسن رو زیارت کرده
توی دلش آرزوی ضریح شش گوشه داره
حسین جان آرزو دارم آن موقعی که عرق مرگ
می نشینه روی صورتم بیا و یه نظری
سرم رو روی پاهات بزارم
@@@@@@@@@@@@@
برمشامم می رسد هرلحظه بوی کربلا
آی کربلا نرفته ها
بردلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
تایپ : یوسف زهرا
التماس دعا🙏🙏🙏
🙏بسم الله الرحمان رحیم
کانال ختم و ترحیم خوانی🎤
اشعار پندیات، روضه، نوحه و...
https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff
کانال را به دوستانتان خودتان معرفی کنید
✅کم کردن وحشت قبر
✍ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺣﺎﺋﺮﻱ ﻭ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ع)
ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺷﻴﺦ ﻣﺮتضی ﺣﺎﺋﺮﻱ ﻳﺰﺩﻱ ﻛﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﺑﻮﺩ ﻣﻲﻓﺮﻣﻮﺩ:ﻣﺎ ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﺧﻠﺎﺻﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ.
ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺯﻳﺎﺩ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻣﻲﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﻓﺮﻣﻮﺩ:هر ﻛﺲ ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺫﺧﻴﺮﻩ ﺍﻱ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺫﺧﻴﺮه ﻣﻦ ﻫﻢ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﺍﺳﺖ.
ﺣﺪﻭﺩ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ.ﺑﺎ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺮﻋﺸﻲ ﻧﺠﻔﻲ ﻗﺮﺍﺭﻱ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺖ،ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﺑﺎﺧﺒﺮ ﻛﻨﺪ.
ﺁﻗﺎﻱ ﺣﺎﺋﺮﻱ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻣﻲﺷﻮﺩ.ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺮﻋﺸﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﻲﺑﻴﻨﺪ ﻭ ﻣﻲﭘﺮﺳﺪ:ﭼﻪ ﺧﺒﺮ؟
ﺁﻗﺎﻱ ﺣﺎﺋﺮﻱ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ:ﻭﻗﺘﻲ ﻣُﺮﺩﻡ،ﺩﻭ ﻣﻠﻚ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﺆﺍﻝ ﺁﻣﺪﻧﺪ.ﺧﻴﻠﻲ ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ.نﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺻﺪﺍﻳﻲ ﺷﻨﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﻣﻲﮔﻔﺖ:ﻧﺘﺮﺱ ﻧﺘﺮﺱ.با ﺍﻳﻦ ﺻﺪﺍ ﺧﻮﻑ ﻣﻦ ﻛﻢ ﺷﺪ.ﺑﺎ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺪﻥ ﺻﺎﺣﺐ ﺻﺪﺍ،ﺁﻥ ﺩﻭ ﻣﻠﻚ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺗﺮﺱ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻛﻠﻲ ﺯﺍﺋﻞ ﺷﺪ.
ﺻﺎﺣﺐ ﺻﺪﺍ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﻧﻮﺭﺍﻧﻲ ﺑﻮﺩ،ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:ترﺳﻴﺪﻱ؟ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﻗﺎ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻦ ﻗﺪﺭ ﻧﺘﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ.ﻓﺮﻣﻮﺩ:ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻛﺎﺭﻱ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ:ﺷﻤﺎ ﻛﻴﺴﺘﻴﺪ؟ﻓﺮﻣﻮﺩ:ﺍﻳﻦ ﻳﻚ ﺑﺎﺭ ﺑﺎﺯﺩﻳﺪ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ،ﺷﺼﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻢ ﻣﻲﺁﻳﻢ.ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻴﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺮﺯﺥ ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎﻟﻢ ﺷﺪ.
📚منبع:از احتضار تا عالم قبر،حجت الاسلام عالی
بسم الله الرحمان رحیم
کانال ختم و ترحیم خوانی🎤
اشعار پندیات، روضه، نوحه و...
https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff
کانال را به دوستانتان خودتان معرفی کنید
روضه و زبانحال در فوت فرزند
الهي هيـــچ بابايي نبيـــند
كه در سوگ جوان خود نشيند
منم آن باغـــبان زار و خسته
كه در سوگ جوان خود نشسته
يه دعا ميكنم، هر كسي كه دل شكسته است زير لب آمين بگه...
درسته مرگ پير و جوان نميشناسه...
درسته وقتي اجل برسه ، بايد بريم...
اما دعاي من اينه ، الهي جگر هيچ پدر مادري به داغ جوان نسوزه...
به گمانت نرسد داغ جوان آسان است
خون اگر گریه کنی بهر جوان جا دارد
الهي هيچ مادري چشم انتظار بچه اش نمونه...
از امام صادق(ع)پرسيدند ، آقا جان!!!در اين دنيا بهترين لحظه براي پدر چه
لحظه اي است؟؟؟
بگـــفتا زاده ي خـــتم النّبيين
نــبـاشـد لـذتي بـالا تر از اين
جـوانـي در بــهار زنــدگــاني
بـه هـنـگــام شباب و كامراني
خــرامــان گـام بر دارد هَماره
كــنـد بـابـا بـه اندامش نظاره
بـگـويـد گرچه زحمتها كشيدم
ولـي زيـبـا جـوانـي پـروريدم
آقا فرمود: لحظه اي كه يك پسر جوان بشه ، جلوي چشم بابا راه بره...
همه ي آرزوي پدر و مادر اينه ، ميگن الهي به ما فرصت بده ، زنده بمونيم
عروسيه پسرمونو ببينيم...
امـيــدش زيــر چـرخ آبنوسي
كـنـد از بـهـر فرزندش عروسي
دوباره از امام صادق(ع) پرسيد، آقا جان ، سخت ترين لحظه ي عمر پدر چه
لحظه اي است؟؟؟
حضرت فرمود: لحظه اي كه يك پدر جان سپردن فرزندشو ببينه...
هــمـان زيـبـا جوان سَـرو بالا
دهــد جـان در بـرِ چشمان بابا
يه جمله از زبان پدر و مادر داغديده ي ........... بگم.
پسرم باور نميكردم، يه روز من زنده باشم و تو زير خاك باشي...
باور نميكردم، يه روز با چشم گريان به دوستانت خوش آمد بگم...
آرزو داشتم دوستانت رو شب عروسيت دعوت كنم، اما افسوس كه نشد...
خدا نكنه هيچ پدري جان دادن بچه اش رو ببينه...
داغ جوان خيلي جانسوزه...
پدر و مادري كه داغ جوان ببينند ، ديگه روي لبهاشون گل خنده نمينشينه...
وقتي يك جوان از دنيا ميره،پدر ميگه: خدايا عصاي پيري از دستم افتاد...
برادر ميگه: خدايا كمرم شكست...
خواهر براي برادرش اشك ميريزه...ناله ميزنه...
امابميرم براي دل مهربون مادر...
مادر ميگه:خدايا جگرم ميسوزه...
از اين به بعد با اين مادر داغديده مهربانتر باشيد...
چرا؟؟؟
آخه مادريكه داغ جوان ببينه، دلشكسته ميشه...
اينجا اين مردم آمدند ، اشك چشم اين پدر و مادر داغديده را پاك كردند...
تسليت دادند، ابراز همدردي كردند...
اما بميرم براي دل داغديده ي حسين...
فدای اون لحظه ای اباعبدالله به کنار بدن پاره پاره علی رسید...
پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد
پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد
پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت
پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت
هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد،
انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم.
اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي
آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاينكه شب جمعه باشد.
آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد.
لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود.
لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم.
هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد...
گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا
پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد.
اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد ...
پدر ز خون پسر صورتش خضاب شده
پسر ز سوز عطش،قطره قطره آب شده
پدر به چهره ي فرزند خويش چهره نهاد
پسـر كنـار پـدر ناله اي زد و جان داد
🍁🍁🍁
كيست اين كشته كه دريا شده خونين جگرش
سيـنه اي نيـسـت كـه سوزي نبرد از شررش
با هـمه زخـم بـدن ، قـاتـل او گشت دو زخم
كـه يـكي بـر جـگـرش بود و يكي بر كمرش
بسم الله الرحمان رحیم
کانال ختم و ترحیم خوانی🎤
اشعار پندیات، روضه، نوحه و...
https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff
کانال را به دوستانتان خودتان معرفی کنید
*◾نوحۂ مراسم ختم پدر◾*
*رفته بابا از کنارم*
*داغِ او بر قلبِ زارم(2)*
*تکیه گاه عمرِ من رفته زِ دستم*
*بعدِ او از زندگی دلخسته هستم*
*ایخدا صبری بده بر این دلِ زار*
*دیگر از این ماجرا در هم شکستم*
*رفته بابا از کنارم*
*داغ او بر قلب زارم(2)*
*او که بوده هر نفس اندر کنارم*
*رفته بابا و کسی دیگر ندارم*
*گشته ام گریان زِ داغ بابِ خوبم*
*اشک غم از بهر او از دیده بارم*
*رفته بابا از کنارم*
*داغِ او بر قلب زارم(2)*
*من شدم چون بلبلِ بی آشیانه*
*رفته است مهر وصفا دیگر زِ خانه*
*آرزوهایم همه بر باد رفته*
*دل بگیرد دائماً از او بهانه*
*رفته بابا از کنارم*
*داغ او بر قلب زارم(2)*
*گویم هر دم ای پدر داد از جدایی*
*مهربان بابای من بر گو کجایی*
*بر سَرِ قبرت بیایم حالِ مَحزون*
*من نشستم انتظارت کی میایی*
*رفته بابا از کنارم*
*داغ او بر قلب زارم(2)*
*من شدم از داغِ هجرانش گرفتار*
*رفته از دستم خدا آن بهترین یار*
*(هستی)را یاری نما یارب به اشعار*
*بابای(پرویزی)را بهرش نگهدار*
*رفته بابا از کنارم*
*داغ او بر قلب زارم(2)*
*👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝*
بسم الله الرحمان رحیم
کانال ختم و ترحیم خوانی🎤
اشعار پندیات، روضه، نوحه و...
https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff
کانال را به دوستانتان خودتان معرفی کنید
اوخشاما مرگ جوان فارسی
من که ز بیداد فلک شکوه فراوان دارم
ای گل از داغ غمت سینه سوزان دارم
بعد تو تاب و توان نیست برای دل من
چه کنم از غم تو دیده ی گریان دارم
آی فلک تو خون به دل پیر و هم جوان کردی
گل همیشه بهار مرا خزان کردی
آخی قصه مرگ تو را نا گه شنیدن زود بود
در عزایت جامه اندر تن دریدن زود بود
آخر ای جان پسر ای میوه ی قلب پدردر در دیار نیستی منزل خریدن زود بود
دو چشمی ای فلک پر آب دارم
دلی پر غصه وبی تاب دارم
چرا چون مرغ شب از دل ننالم
که اینجا جونی در خاک دارم
دلم از غصه در خون تپیده
گلم در بستر خاک آرمیده
نداند تلخی ایام هجران
مگر آنانکه زین شربت چشیده
فلک بر سینه ام داغی کشیده
نبیند هر که مانندش ندیده
از این دنیا جوانم رفت ناکام
که او بود صاحب خلق حمیده
ببار از نرگس شهلای مستم
چو ابر نو بهاران تا که هستم
عصای دست من افتاد و بشکست
ز دنیا رشته ی اّلفت گسستم
خانم بهروزی
در سوگ پدرفارسی
ای خالق من تاج سرم رفته ز دستم
صبرم بده نیکو پدرم رفته ز دستم
بابا گهری بود که نشناخته بودم
صد حیف که زیبا گهرم رفته ز دستم
روزم شده بی روی پدر همچو شب تار
دردا که ضیاء بَصَرم رفته زِ دستم
در سخت ترین روز بُدش قوّت قلبم
یک یاور نیکو سِیَرم رفته زِ دستم
با همت و بود گشودم پَروبالی
محزون وِیَم بال و پرم رفته ز دستم
نالم چو نِیو باز به صد ناله بگویم
من دیده ترم چون پدرم رفته ز دستم
خانم بهروزی
در عزای پدر و مادر
فلک گرید به حال من که اکنون
دوماتم کرده زارو دل غمینم
زداغ مادرو وز داغ بابا
غبار غم نشسته بر جبینم
زهجر مادرو اندوه بابا
به صد آه و فغان اندوهگینم
خیالش را نمیکردم من زار
به سوگ مادر و بابا نشینم
خانم بهروزی
اوخشاما در فراق پدر
فراقون جاودان قالدی
قلبیمیز فغان قالدی
عزیزلروندن آیریلدون
عکسون بیزه نشان قالدی
😭😭😭😭😭
عمرونده چوخ چالیشدون
چراغ کیمی آلیشدون
ائللروندن ال چکوب
تپراقلارا قاریشدون
😭😭😭😭😭
درد ئولدورر آدامی
یوخ عمرلر دوامی
الدی فلک الیمدن
زحمت چکن آتامی
😭😭😭😭😭😭
اورگیمده یارام وار
ده گوروم نه چارام وار
سنی دییب گلمیشم بابا
سنسیز منیم هارام وار
😭😭😭😭
گلرم اوزوم اوسته
دورارام سوزوم اوسته
بیرده بیزه قوناق گلسون
ساخلارام گوزوم اوسته
خانم بهروزی
اوخشاما فراق پدر
آتاسی اولانلار قدرینی بیلین
یامان آغیریمیش آتاسیز دونیا
اونا سجده قیلین اونا باش اگین
یامان آغیریمیش آتاسیز دونیا
یارالیام یارالیام
بابام الوب عزالیام
بابا اوین صفاسیدی
بابا اوین چراغیدی
دردیمه درمان،ای بابا
آدوه قربان،ای بابا
*
روح روانیم بابا
جسمیده جانیم بابا
آچ او قرا گوزلرین
شیرین زبانیم بابا
***
غم لباسین سویمارام
آغلاماقدان دویمارام
سنین داغن گورمشم
گجه گوندوز آغلارام
خانم بهروزی
گوزمون نوری آتا،ترک ائلدون دنیانی
ایلسون الله اوزی قبر ائووی نورانی
قورولوب مجلس ماتم سنه چوخ عزتیلن
گلدی مومنلر اولوب مجلسیمیزعرفانی
ذکر ائدور دیل دوداقیم قادرالرحمانی
سن ئولن لحظه چراغیم ائله بیل اولدی خموش
داخی گورمز بیری خندان آتا بو نالانی
سن گوزل جاه وجلالیله گئدوسن قبره
گون قباقینده قالوب کرب وبلا سلطانی
خانم بهروزی
شعرترکی درفراق پدر
گیر قراسین اولار خونجگر آتاسی ئولن
دوتار عزاتوکر اشک بصر آتاسی ئولن
آلار کنارینی اقوام ویارو یلداشی
شرار غمده یانارسربه سر آتاسی ئولن
جنازه نی آپارالار جلالیلن قبره
زمان دفنده اشکین توکر آتاسی ئولن
قرارورسمیدی اسلامیده امام زمان
قاپی آچار گلن اشخاصه هر آتاسی ئولن
گلن تسلی ویررقلب زارین اینجیتمز
اورکدن اینجیدی چوخ بیر نفر آتاسی ئولن
امام زین العبا جدیوی آقا دیورم
قالار اوتون آراسندا مگر آتاسی ئولن
حسین جنازه سی اوچ گون قالب قوری یرده
گدوبدی جبریله شامه آتاسی ئولن
نه قویدیلارقویاقبره نه قویدیلاردوتایاس
گدنده سالدی منادن گذر آتاسی ئولن
باخوب دئدی بابا باشسیز جنازوه قربان
ائدرفغان سنه شام وسحر آتاسی ئولن
دیارکوفیه من عازمم خداحافظ
اسیر دشمن اولوبدور گدر آتاسی ئولن
گلوب ئوزوم قویارام قبره جسم اطهریوی
یاتار سینونده سوسوزصود امر آتاسی ئولن
التماس دعا خانم بهروزی
4_5791961650051418219.mp3
3.08M
◍⃟🖤🔘☆҉‿➹⁀☆ ҉ ◍⃟🔘🖤
◍⃟🖤🔘☆҉‿➹⁀☆ ҉ ◍⃟🔘🖤
﷽
#ختم_مادر_یا_پدر
#سوم _هفتم
#درسه_سبک _اول_روضه
#سبک_دوم_علی_شیر_خدا
#سبک_سوم_گلی گم
کرده ام_می جوییم_او_را
#سبک چهارم_ یاران_چه
#غریبانه_رفتن
#سه روزه مادرم در خاک خفته
درود زندگی را زود گفته
سه روزه ای خدا مادر ندارم
سه روزه سایه اش بر سر ندارم
سه روزه گشته پرپر لاله ی من
رود بر آسمانها ناله ی من
سه روزه اشک غم قوت و غذایم
نمانده غیر درد و غم برایم
سه روزه دیده ام باشد براهش
دلم گردیده مشتاق نگاهش
سه روزه رشتهٔ صبرم گسسته
براهش دختر زارش نشسته
سه روزه از فراغش دل کبابم
نمی گوید دگر مادر جوابم
بیا مادر بدر مانده نگاهم
تویی در زندگی پشت و پناهم
عزای مادری والاست امروز
پریشان خاطر شیدا است امروز
🎧#مداح_استادحاج_پیرزاده🎤
#پیشنهاد_دانلود👌
#التماس دعای فرج
4_5877518240401328434.ogg
2.13M
◍⃟🔳🔘☆҉‿➹⁀☆ ҉ ◍⃟🔘🔳
◍⃟🔳🔘☆҉‿➹⁀☆ ҉ ◍⃟🔘🔳
﷽
#ختم_مادر🌴🌴🌴
#روضه
#در_آواز_دشتی
#و_گریز😭😭
#ادامه_گریز_روضه_زهرا(س)😭
مرا بنگر به حال زار مادر🌱
ببین روزم چو شام تار مادر🌾
مرا افروخت بر دل چرخ از کین🍃
زفقدانت شرار نام مادر🌴
تو بودی هستیم باهستی تو 🍂
زبعد تو ندارم کار مادر🌱
تو بودی مونس یارم به هرغم🌱
شدم از بعد تو بی یار مادر🌱
مرا نه مه به روی خود کشیدی🌱
به زجر و سختی بسیار مادر🌱
چو پادر عالم هستی نهادم
تورا شد اول آزار مادر
هزاران درد و غم گر در دلت بود
نمی کردی به من اظهار مادر
تو بودی آن پرستار وفادار
که جان کردی به من ایثار مادر
دعای خیر کن برجان ثابت
که دارد حالتی افکار مادر
#بیاد_همه_مادران_آسمانی😭☘
🎤#مداح_اهلبیت(ع)
🎧#استاد_حاج_پیرزاده
👌#پیشنهاد_دانلود
#التماس دعای فرج
#اجرای_سبک
بنام خدا
پندیات
سرودهٔ فارسی و ترکی با محوریت گردش ایام و.....
"" "" ""
باز هم پنج شنبه آمد بیت الاحزان شد دلم
خیمه زد آلام و محنت بر سرای منزلم
ناخود آگاه شد سرشکم جاری از چشمان من
سوخت از اندوه وغم غصه سراسر جان من
خاطرات تلخ وشیرین صف کشیدند دربرم
بر گرفت آتش ز آه دلخراشم پیکرم
دم به دم در خلوت خود پرسم از خود این سوال
حاصل عمرم چه بوده بعد پنجاه و سه سال
با تأمل می کنم بر دفتر خود یک نگاه
می برم پی بر هزاز و یک خطا و اشتباه
کاش بودم در جوانی چون میان سالی صبور
می نمودم دوری از خودبینی و کبر وغرور
کاش نبودم خام و ناپخته در ایام شباب
طی نمی کردم مسیر زندگی را با شتاب
کاش نبودم این همه غافل ز حال دوستان
بیشتر سر می زدم من بر سرای سردشان
تا نفس داریم عزیزان هم نفس بودن روا ست
آب پاشیدن به سنگ قبر فعلی نارواست
تاکه در قید حیاتیم قدردان بودن خوش است
باخبر از حال هم در آنزمان بودن خوش است
قبل مردن با زبعدمرگ حسابش ماسوا ست
یادهم بودن عزیزان قبل مردن دل رباست
آنکه از دنیا رود دستش به جایی بند نیست
مایهٔ آرامش او گریه یا لبخند نیست
هر که اعمالش نکو باشد سرایش ایمن است
قبر تار و تیره اش هر لحظه هرآن روشن است
مرگ دیر یا اینکه زود آید سراغ مردو زن
قسمت شاه و گدا باشد ز دنیا یک کفن
الغرض در زندگانی مهر ورزی دلرباست
بهتر از صد فاتحه یا ختم قرآن و دعاست
فاخرم نی که وصیت بلکه خواهش می کنم
چند بیتی را به ترکی من سرایش می کنم
دیرلیکده سوروشون یاخشی یامان حالیمی سیز
قویمایون خاموش اولا کوکب اقبالیمی سیز
من اولندن سوراهئچ فایداسی یوخ آغلاما غین
قبریم اوستونده گلوب سینوزی هئی داغلاما غین
آند اولا آلاها راضی دگولم وای دیه سوز
اوزادیب ساقالوزی یا قره کوینک گیه سوز
دیرلیکده منه گر باش ووراسوز خوشدی منه
غم چاغیمدا منی گر یوخلویاسوز خوشدی منه
بیری اولجاق اونون اطرافینی؛ مرد و زن آلور
خوان احسان آچیلورهامی اونی یاده سالور
دیری واختا داخی قارداش باجی سون سسلموری
قارداش اوز قارداشینی صدقیله دای ایستموری
الغرض گردش دوران دولانور سرعتیلن
گئدوری پیر و جوان قبر اوونه نوبتیلن
سیز گلون سنت دیرینه نی برباد ائلیون
تا گله پیک اجل بیر بیروزی یاد ائلیون
فاخرم ایستیورم ایمدی منه یار اولاسوز
دیری واختیمدا منه مونس و غمخوار اولاسوز
ایمدی دلشادم اگر یا کی غمیمم چوخدی منیم
توپراق آلتیندا سیزه هئچ نیازیم یوخدی منیم
گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی
شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
http://eiaa.cm/mo1346
📍لینک کانال اشعار در "تلگرام"👆🏻
•┈┈••✾🍃🌼🍃✾••┈┈•
https://t.me/mslm_fakher
📍لینک کانال "ایتـا" 👆🏻
بنام خدا
پندیات
در مقام بی وفائی دنیا
"" "" "" "
گینه پنج شنبه گلدی اورک لر پارچالاندی
گئدنلر یاده دوشدی غم اوسته غم قالاندی
بوتون قبرستان اهلین سراسر یاده سال دوخ
بونی بیلدوخ بو دونیا یالانداندا یالاندی
فلک چوخ داش اورکدی یوخ اوندا ذره انصاف
تامام دارو نداری فلک الدن آلاندی
بشر سیندیر غروری قوجا یا گر جاوان سان
خیال ائتمه کی بیر کس بو دنیاده قالاندی
بو دنیا بیر بولاخدی بیری دویموب سویون دان
گلربیرگون گوررسن دوری چشمه بولاندی
اوگون یوخ قاچماغا یول و یا کی راه چاره
گوررسن اوندا بیرآن نئجه گوزلر سولاندی
اودم یوخ وقت جبران داخی سون لحظه لردی
تازا اوندا بیلرسن بوتون گول لر سولاندی
دیری واختوندا فاخر اماندی غفلت ائتمه
بونی بیل غافل اولسون ایکی دونیان تالاندی
نه خوش نظمه چکوبدی بونی استاد دوران
بشردن بو جهاندا فقط بیر آد قالاندی
"" "" ""
گنجینه اشعار مذهبی ترکی و فارسی و اشعار انتقادی اجتماعی
شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
http://eiaa.cm/mo1346
📍لینک کانال اشعار در ایتا و "تلگرام"
•┈┈••✾🍃🌼🍃✾••┈┈•
https://t.me/mslm_fakher
۰
.
درداغ دختر
از دست داده
گریز دوم به روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت رقیه(س) برای فرزند دختر )
*
آی پدر و مادر دختر از دست داده، دختر برکت زندگی و شیرینیه زندگیه، می گن دختر غمخوار باباشه، خدا نکنه برای باباش مشکلی پیش بیاد دخترش از همه نگران تره برای باباش، آخه می گن دختر بابائیه، همین طور اگر برای دختر هم مشکلی پیش بیاد بابا برای برطرف کردن مشکل دخترش خودش رو به آب و آتیش می زنه، اگر خدای نکرده دختر شما از یه بلندی به زمین بیفته و شما شاهد ماجرا باشی چکار می کنی؟! بمیرم کربلا سر امام حسین به روی نیزه و مشاهده کرد که رقیه از روی ناقه ای به زمین...
نقل شده شبی رقیه از روی ناقه به زمین افتاد یک دختر سه ساله آن هم نیمه ی شب ناخودآگاه از روی شتر به زمین بخورد، خدا می داند؟ آیا این دختر دیگر توان راه رفتن را داشته باشد یا...؟
و از آن شبی که از روی ناقه افتاد دختر بچه های دیگر و گاهی زینب به او کمک می کردند تا راه برود . همه ی بدن رقیه درد می کرد. این طفل سه ساله را پس از گرسنگی و تشنگی چه منزل سوار بر ناقه و گاهی پیام تا شام آوردند.
رقیه در خرابه شبی سر از خواب برداشت، آنقدر گریه کرد و پدر را طلب کرد که صدای گریه اش به گوش یزید ملعون رسید؛ دستور داد سر بریده ی پدرش را برایش ببرید، سر بریده ی امام حسین را برای رقیه آوردند، دو دست کوچکش را به صورت پدر گذاشت، سر را برداشت، به سینه چسباند و با اشک و با سوز و گداز با سر بریده ی پدر سخن گفت:
« یا ابتاه ! من الذی خضبک بدمائک؟ »
یا ابتاه ! من الذی قطع وریدیک؟
یا ابتاه ! من الذی ایتمنی علی صغر سنی؟
یا ابتاه ! من للیتیمه حتّی تکبر...؟
یا ابتاه ! لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بالدماء »
یعنی: « ای پدر جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟
ای پدر جان ! چه کسی رگ های گردنت را برید؟
ای پدر جان ! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟
ای پدر جان ! دختر بی پدر به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟
ای پدر جان ! کاش نابینا بودم تا این منظره را نمی دیدم.
ای پدر جان ! کاش خاک را بالش زیر سر قرار می دادم، ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی دیدم.»
با سر بریده مشغول سخن گفتن بود که ناگهان دیدند همین طور که دارد حرف می زند و سر بابا در دامن رقیه است صدای یتیم حسین ضعیف تر شد و کم کم دیدند صدای دختر نمی آید.اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ