میرزاوند:
داغ برادر
اول به نبی حضرت خاتم صلوات
دوم به علی شیر دو عالم صلوات
سوم به گل وجود پاک زهرا
چهارم به حسن خونجگر غم صلوات
از بهر حسین آن شه کرببلا
وآن تشنهٔ در مقتل ماتم صلوات(السلامعلیکیااباعبداللهالسلامعلیالحسینوعلیعلیابنالحسینوعلیاولادالحسینوعلیاصحابالحسینعلیهالسلام))
مجلس و محفل به یاد یه عزیز برادره...
یاد کنیم همه برادرایی که اسیر خاکها هستند...
تو بودی غمگسارم ای برادر
همیشه در کنارم ای برادر
تو رفتی قامتم از غم شکسته
دگر یاری ندارم ای برادر
پس از مرگ تو ای امید جانم
سیه شد روزگارم ای برادر
تو بودی یاورو پشت و پناهم
ز هجرت بی قرارم ای برادر
آی کسی برادر از دست دادی...
آی کسی که داغ برادر دیدی...
داغ برادر سنگینه...
آخه برادر پشت و پناهه خواهره..
همهٔ امید خواهر برادره...
تو داغ برادر اونی که آتیش میگیره خواهره...
الهی خواهری داغ برادر نبینه...
امان امان...3
یا رسول الله2
به پیغمبر خبر دادن.....یا رسول الله، عمه جانت صفیه داره میاد...
میخواد بدن مُثله شده برادرش حمزه سیدالشهدارو ببینه...
پیغمبر فرمود نزارید خواهر جلو بیاد..
نزارید خواهر بدن برادرو ببینه...
آخه خواهره طاقت نمیاره...
پیفمبر اومد عباشو رو بدن حمزه سیدالشهدا کشید...
(میگه صفیه اومد کنار بدن برادر...)
اما بمیرم..
همین که نگاهش به بدن برادر افتاد...
دیدن بی هوش شد رو زمین افتاد...
(نمیدونم این خواهر چطور با برادر خداحافظی کرد...)
(چی میخوام بگم)
میخوام بگم اونجا صفیه دو تا محرم داشت..
یه طرف پیغمبر، یه طرف امیرالمومنین...
زیر بغلاشو گرفتن...بلندش کردند...دلداریش دادن...احترامش کردند...
(حق صاحب عزاست دیگه)
(..نام صاحب عزا...)نمیدونم اون لحظه ای که خبر فوت برادرتو نو دادن چه حالی داشتی...
همه اونایی که داغ برادر دیدن، میگن وقتی خبر به ما دادن زانوهامون سست شد...
بی اختیار نشستیم...دیگه توان برا حرکت نداشتیم..
انگار دنیا رو سرمون خراب شد..
عالم برا ما تیره و تار شد...
امان امان...
میخوام یه چیز بگم ....
آی داغ دیده ها...اگه داغ برادر دیدید...
همه اومدن دلداریت دادن...زیر بغلاتو گرفتن...تسلای دلت بودن...باهات عزاداری کردند...
میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا....
(سبک عجب رسمیه)
عجب رسمیه رسم زمونه
برادر میره خواهر می مونه
یکی اسیرو یکی شهیده
ای وای حسینم ای وای حسینم
میخوام بگم ای کاش یه نفرم بود کریلا...زیر بغلای زینبو میگرفت...از کنار بدن برادر بلند میکرد...
اومدند زیر بغل زینب رو گرفتند نه والله...کسی اومد تسلیت بگه نه والله...
اومد گودی قتلگاه...
دیگه نگم چه کردند ...
همین قدر بگم،.یه وقت صدای ناله بیبی سکینه بلند شد...
صدا زد... یا_اَبتا_اُنظر_الی_عَمَتیَ_المَضروبه...
بابا پاشو ببین عمه جانم زینبُ دارن میزنن...
آخ امان از دل زینب...
چه خون شد دل زینب...
الهی نبینی اونچه که زینب دید...
کاری کرده بودن با بدن حسینش....
خواهر بدن برادرو نشناخت...
(نمیدونم این خواهر چطور با برادر وداع کرد)
اما بگم عمه سادات چطور وداع کرد؟؟ ...
یه وقت نگاه کردن دیدن لبها رو گذاشت به رو رگهای بریدهٔ حسین....
گر چه من دیگر نمیبینم گُلِ روی برادر را
خاطراتش را در این غمخانه مهمان میکنم
گوهر یکدانه ای نازنین برادرم
تا ابد نامت درون سینه پنهان میکنم
وسَیعلَمُالّذینَظَلَمواأَیمَنقَلَبٍینقَلِبونَ.....
ای شیعه مکن وحشت قبرو سکرات
تا حضرت مرتضی است کشتی نجات
در وقت سؤالشان بگو با دو مَلَک
من شیعهٔ حیدرم به حیدر صلوات
میرزاوند:
یک ساله که ندیدم ،صورت دلرباتو
دیگه به خاک سپردم، صدای آشناتو
یک ساله که ندیدم، دستای مهربونت
یک ساله مهربونم، بستی رو من چشاتو
درد فراق سخته، این انتظار سخته
بدون تو(( دیگه*)) شبای تار سخته،
امان امان ای دل ای دل ای دل
دم غروب هر روز، توی دلم یه غوغاست
چشمای رنگ خونم، بدون تو یه دریاست
یه ساله که با گریه، نوشتم این غزل رو
هر جایی که تو باشی ، بهشت من هم اونجاست
کاشکی میشد از ما ، تو یادی می کردی
کاشکی میشد بازم ، به خونه برگردی
امان امان ای دل ای دل ای دل
* بجای کلمه «دیگه» میشه گفت، (بابا،مادر، داداش، خواهر، ....)
روضه ی ختم پدر
روزی که به چنگ مرگ افتدبدنم
درکنج لحداجل نمایدوطنم
این راهیه که همه مون بایدبریم...
تابه خودم میام خودمو رو سنگ غسال خونه می بینم.
این بدنی که انقدرنوازشش میکنم هرجامیرم جای چرب ونرم بهش میدم.تابه خودم میام زیرخاکاجاش دادن
روزی که به چنگ مرگ افتدبدنم
درکنج لحداجل.نمایدوطنم
ازبهرشهادتین من بنویسید
الله ومحمدوعلی درکفنم .خدامجلس ختم یه پدره
بشنوای دوست که ازمرگ حذرنیست که نیست
غیرتسلیم ورضاچاره دگرنیست که نیست
مرگ یاران همه سخت است عزیزان اما
ماتمی سخت ترازداغ پدرنیست که نیست نمیدونم این پدرفرزندی داره یانه اگه داره حتما زبان حالشون اینه میگن بابا
یادش بخیراون موقه ای که زیرسایه ات بودیم...
بابا باورنمیکردم انقدررفتنت برامون سخت باشه اخ ای
بودچندروزوبابادربرم نیست
بودچندروزکه دردل جزغمش نیست
دلم ازغصه وغم گشته لبریز
فراق پدراست این داغ کم نیست
امابازمانده های این پدرخصوصادخترا اگه میخوای ازاشکهای چشمت باباهم
فیض بره دلتوروانه ی خونه ی امیرالمومنین کن بیاداون شبایی که چراغ خونه ی امیرالمومنین روبه خاموشی می رفت.
چراغ خانه ی مولاخموشه
دل جمله یتیمان درخروشه
دلسوخته هامدینه رفته هاقربون ناله هاتون بیابااون یتیمانی همناله شوکه
منتظربودن علی براشون نان وغذابیاره
یتیمی دردبی درمون یتیمی
یتیمی خواری دوران یتیمی
الهی طفل بی بابانباشه اگرباشه توجمع مانباشه
یتیمان دائما افسرده باشن
یتیمان چون گلی پژمرده باشن
یتیمی دامن مادرگرفته اشک میریزد
چراغمخوارماطفلان نمی آید
اما یه چند بیت از وداع امام علی
رو براتون میگم تا این دلهاتون تسکین بگیره ، ،
میگن وقتی خبر شهادت بی بی حضرت زهرا
رو به مردم مدینه دادند ، همه مردم مدینه جمع شدند
در خونه امام علی خبر از مولا امیرالمومنین رسید که مردم مدینه تشییع جنازه فاطمه به تاخیر افتاد ، همه مردم مدینه رفتند ، اما سلمان میگه داشتم برای فاطمه نماز نافله میخوندم ، دیدم نیمه های شب در خانه به صدا در آمد ، خدایا کیه ؟ میگه در و باز کردم دیدم حسنین اومدند، صدا می زنند عموسلمان بیا بریم برای تشییع جنازه مادرمون ،
میگه اومدم برای تشییع جنازه فاطمه ،
جنازه ایی که همه انبیا به قربانش
چه شد که هفت نفر شبانه میبردند
هفت نفر زیر تابوت کوثر پیغمبر و گرفتن ، عجب پیکر فاطمه (س) رو تشییع کردند ، آخه خود حضرت فاطمه وصیت کرده علی جان دلم نمیخواد اونایی که منه فاطمه رو آزار دادند زیر تابوت منو بگیرن ، طبق وصیت حضرت زهرا ، بدن رو شبانه اوردند به خاک سپرد ن ، کنار قبر زهرا نشست و به پهنای صورت اشک میریخت
کبوتر خونه من پر زدی از لونه من خدا نگهدار (2)
بیمار خانه ، بودی شکیبم من در نوای ، امن یجیبم
بگو چرا ای ، بانوی خانه بار سفر را ، بستی شبانه
ای لاله ی افسرده ام خدا نگهدار
ای یار سیلی خورده ام خدانگهدار
***
مه بابا چنده خار وییه وه مه گل بهار وییه وه امه افتخار وییه بابا ته فدا بوویم
امه سه زحمت بکشی دنیای محنت بکشی نفس راحت نکشی //
شه مهربون بابای دا ته دله با صفای دا ته رحم و ته وفای دا //
چنده بزوئی دس وپا /ونگ هاکردی جان خدا یاحسین زویی صدا تسه عزا دار بویمه
-
#گریز
خانواده داغدیده وقتی اومدی کنار بدن بی جان .... سالم بود ، تونستی بوسه بر سر و صورتش بزنی نه ، اما بمیرم نمیدونم تو یه نصفه روز چه بر سر امام حسین اوردند که حتی خواهر نتونست برادر و بشناسه میخواد بدن برادر و ببوسه خم شد
هرگز کسي چون من تنِ بيسر نبوسيد
بوسيدم آنجايي که پيغمبر نبوسيد
حيدر نبوسيد، زهرا نبوسيد
حتي نسيم صحرا نبوسيد
حرف آخرم اینجا یه رسمیه که صورت سمت راست و میزارن به خاک آخ بمیرم بنی اسد دیدن امام زین العابدین تو قبر دیر کرده گفتن نکنه که جان داده یه نگاه کردن دیدن که آقا داره بوسه بر حلقوم بریده پدر میزنه همه بگید یا حسین ...
الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع)
هر چیز که داشت بیریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران !
آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)
میرزاوند:
از_روزی_که_تو_رفتی_دلم_نبوده
در_فراق_پدر_مادر
از روزی که تورفتی، دلم نبوده غافل
بـرای دیـدن تـو، بهونه گیره این دل
هردم وساعت میشم،دلتنگ وبیقرارت
دل می کشونه تا که،بیام سر مزارت
بی تودلم گرفته
دیگه ازاین زمونه
کاش که میشددوباره
برگردی سوی خونه
ای دادازاین جدایی
فریاداز این جدایی
بعضی شباکنارِ،هم می شینیم توخونه
بـه یـاد خـاطراتت ، حـرفت میاد میونه
یکی میگه چه خوب بود،پدرتوخونه داشتیم
بادیدنش گل عشق،تودلامون می کاشتیم
یادش بخیربرامون
عزیز و با صفا بـود
بـا دیـدنش انگاری
دنیـا بـرای مــا بــود
ای داد ازاین جدایی
فریاد از این جدایی
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
چهل روزه که بابادربرم نیست
چهل روزه که سایش برسرم نیست
چهل روزه که من یتیم وزارم
چهل روزه که اشک غم میبارم
چهل روزه بابا که بی قرارم
چهل روزه که اشک وناله دارم
چهل روزه که باباراندیدم
چهل روزه یتیم وناامیدم
آی داغدیده ها ،،آی داغه بابادیده ها،آی یتیمای مجلس،چهل روزه این خانواده داغه بابادیدن،چهل روزه بچه ها روی نازنین باباروندیدن،چهل روزه بابارابه دست خاک سپردن،چهل روزه طعم تلخ یتیمی وبی پدری روچشیدن،به حتم دراین چهل روزدلتون براباباتنگ شده،جای خالی باباراکه میبینید،بیشتردلتنگ میشید،چهل روزه که می ری سرمزاربابامیشینی و باهاش درد ودل میکنی،
چهل روزه سرقبرت میایم
سرم را روی قبرتوگذارم
چهل روزه اسیروزاروخسته
چهل روزه زدوریت دل شکسته
میگی باباجون پاشودلم برات تنگ شده بابا،شمااینجابعدچهل روزبرابابای عزیزتون مجلس چهلم گرفتین ،مهمون دعوت کردین،روی قبرش فرش پهن کردین،قبرشوتزئین کردین،ولی دلابسوزه برا بچه های حسین،بعد چهل روزرسیدن سرقبربابا،نه فرشی،نه گلی،سر روی خاکاگذاشتن،هرکی قبرعزیزی رو بغل گرفته،زینبم قبرداداششو بغل گرفته،نمیدونم این عزیزباباخواهرداره یانه،آی خواهرتواین چهل روزازدوریه برادرچی کشیدی،زینب قبرحسینوبغل گرفت ،حسینم داداشم پاشوتموم امانتاتو آوردم،ولی سراغ رقیه رونگیرتوخرابه جاش گذاشتم
هرجانشستی براشادیه روح ابی عبدالله و پدران آسمانی سه مرتبه بگویاحسین
سینه زنی مجلس ختم چهلم پدرسبک امیرلشکرمن
چهل روزه که رفتی
دله منوسوزوندی
آتیش به قلبم زدی
قلب منوسوزوندی
امان ازاین جدایی
بابای من کجایی۲ بابا کجایی
پاشودلم گرفته
دیگه طاقت نداره
دلتنگتم بابایی
دیگه قرارندارم
پاشوببین که زارم
اسیروبیقرارم
ازدوریت بابایی
سربه دیوارمیزارم
امان ازاین جدایی
بابای من کجایی۲ بابا کجایی
چهل روزه که میگم
دیگه بابا ندارم
یتیم شدم بابایی
خسته وزاره زارم
اونا که بابادارن
قدرشوخوب بدونن
اوناکه بابانداره
سرروقبرش می زارن
بابای من کجایی،بابا پس کی میایی
امان ازاین جدایی۲
روضه_ختم_مادر
مناسب -ختم - مادر
السلام علیک یا فاطمه زهرا(( س ))
در جهان تا زنده ام گویم ثنای فاطمه ،
دست حاجت میبرم ، سوی خدای فاطمه
گر برای ، درد بی درمان مداوا طالبی ،
رایگان درمان کند ، دارو شفای فاطمه
بمیرم اون لحظه ای که بچهای فاطمه از دفن مادر برگشتند چه حالی داشتند
آقا امیرالمومنین دست بچها رو گرفت جلوی در رسیدن
اما چطور بچها میخوان وارد خونه ای بشن که مادر نداره
زبون حالشون رو میخونم تو هم دلت شکست التماس دعا دارم
به یاد همه ی اموات و گذشتگان اونهای که بودن
اما جاشون خالیه
مریض داری گرفتاری درد داری اجالت اولاد داری
خونه و زندگی نداری بگو یا فاطمه
بچه ها اومدن کنار هم نشستن ، سر در گریبان فرو بردند.
ای خوشا آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم /دید از دیدار رخسارش منور داشتیم، مادر مادر / هر کسی جسم عزیزش روز بردارد ولی / ما که جسم
مادر خود را به شب برداشتیم
کدام شبو میگن ،همون شبی که بچهای فاطمه مظلومانه بدن مادر تشیح کردن طبق روایات میگن
هشت نفر زیر تابوت فاطمه رو گرفتن
زینب تو کوچها میدوه ،مادر مادر
اما زبون حالش رو بگم تو هم التماس دعا
الا ای مادر پهلو شکسته / فلک دیدی چه خاکی بر سروم کرد /به طفلی رخت ماتم در برم کرد /الهی بشکند دست مغیره میان کوچها بی مادرم کرد /
اما زبان حال امیرالمومنین رو بگم گوش کنو اشک بریز
الا ای چاه و یارم را گرفتن /گلم عشقم بهارم را گرفتن /میان کوچه ها با ضرب سیلی /همه دارو ندارم را گرفتن
صلی الله علیک یا مظلوم یا فاطمه الزهرا (( س ))
ختم سوم یا هفتم مادر
آی داغ دیده ها.آی داغه مادردیده ها.سه روزه این خونه داغه مادردیده.سه روزچراغه خونه خاموشه.سه روزه بچه هاروی زیبای مادروندیدن.سه روزه جای مادرتوخونه خالیه. سه روزه دیگه مادرسرسفره نیست.
آی مادرهرجانگاه میکنم جای خالیتوحس میکنم.مادرچرازودتنهامون گذاشتی مادر..مادردلم برانوازشهات تنگ شده.مادرهروقت دردی داشتم.مشکلی داشتم.نگاه به چهره ت میکردم دردهام میرفتن.ولی بعدرفتنت درداموبه کی بگم..آی مهمونای این مادربه مجلس هفتم این مادرخوش اومدین.خوشبحاله این مادرکه انقدمجلسش گریه کن داره.اومدن به فرزندان این مادرتسلیت بگن.ولی دلابسوزه یه مادری رومدینه سراغ دارم.شبونه تشییع جنازه ش کردن.بدون هیچ مجلسی.شمامیتونیداینجا صدای ناله تونوبلندکنیدوبگیدآی مادر.ولی بچه های زهرانمیتونستن بگن.وای مادر
هرجانشستی شادی روح مادرسادات وتمامی مادران آسمانی سه مرتبه بگویازهرا
مجلس ختم پدر زبانحال حضرت رقیه
تموم عالم مى دونن كه دخترا بابایین
بابا نیاد نمى خوابند منتظر لالایى اند
تو دختر نازمنى همدم و همراز منى
بخواب بابا بخواب بابا سه سال جانباز منى
صورت تو كبودتر از صورت مادر منه
دست عدو بزرگتر از صورت دختر منه
سه ساله دختر كى دیده دلش بخواد شهید بشه
سه ساله دختر كى دیده موهاش همه سفید بشه
دیگه نمى گم باباجون برام یه گوشواره بخر
فقط یه آرزو دارم منم ببر منم ببر
گوش بده بابا دخترت شكوه ز نامرد مى كنه
از اون شبى كه مى دونى بابا گوشم درد مى كنه
خیمه هامون كه سوخته شد من توى گودال اومدم
به پیكر بى سر تو هر جورى بود یه سر زدم
تو هم بیا تو هم بیا یه سر به دخترت بزن
دخترِت رو دوست ندارى یه سر به خواهرت بزن
این جورى كه من مى بینم تو رو به جون دخترت
لب واكن و به من بگو چه جور پریده شد سرت
میگن یه شب تو راه شام به زخم دل نمك زدن
یه دختر سه ساله رو جلو همه كتك زدن
اگه دلتون شکست التماس دعای فرج
*روضۂ مراسم ختم مادر*
*سه روزه خاک غم شد برسرما*
*فلک گرید زِ مادر مادر ما*
*سه روزه سفره ی ماسفره ی غم*
*خدا خونِ دل واشکِ دمادم*
*به هرجا یادگاری ببینم از او*
*رسد عطر غم افزایش زِهر سو*
*در و دیوار میگرید با من*
*به حال زار میگویند با من*
*مجلس امشب (امروز)ما به یاد مادر عزیزمون....برپا شده به والله داغ مادر خیلی سخته من به شما خانواده محترم....تسلیت میگم،خدا صبرتون بده، آی داغ دیده ها.آی داغه مادردیده ها.سه روزه این خونه داغه مادردیده.سه روزچراغه خونه خاموشه.سه روزه بچه هاروی زیبای مادروندیدن.سه روزه جای مادرتوخونه خالیه. سه روزه دیگه مادرسرسفره نیست.*
*آی مادرهرجانگاه میکنم جای خالیتوحس* *میکنم.مادرچرازودتنهامون گذاشتی مادر..مادردلم برانوازشهات تنگ شده.مادرهروقت دردی داشتم.مشکلی داشتم.نگاه به چهره ت میکردم دردهام میرفتن.ولی بعدرفتنت درداموبه کی بگم..آی مهمونای این مادربه مجلس هفتم این مادرخوش اومدین.خوشبحاله این مادرکه انقدمجلسش گریه کن داره.اومدن به فرزندان این مادرتسلیت بگن.ولی دلابسوزه یه مادری رومدینه سراغ دارم.شبونه تشییع جنازه ش کردن.بدون هیچ مجلسی.شمامیتونیداینجا صدای ناله* *تونوبلندکنیدوبگیدآی مادر ولی بچه های* *زهرانمیتونستن بگن.وای مادر*
*شما موقع تشیع وخاکسپاری مادر همه اومدن به شما تسلیت و سرسلامتی دادن اما در مدینه کسی نبود به بچه های یتیم فاطمه تسلیت بگن، بلکه از ترس که صداشونو کسی نشنوه آستین در دهان گرفته بودن*
*هرجانشستی شادی روح مادرسادات وتمامی مادران آسمانی سه مرتبه بگو یا زهرا*