#با_شهدا 🌷
وقتی بهش میگفتیم
چرا گمـنام ڪار میڪنی ..!
میگفت: ای بابا ،
همیشه ڪاری ڪن
ڪه اگه خدا تو رو دید
خوشش بیاد نه مـردم (:
#هادی_دلها
#شهید_ابراهیم_هادی 🕊
🌸🍃
.
❣ #با_شهدا
🌷 شهید سید علی اصغر جاهد
🔸تولد : ۱۳۴۴/۱۲/۹، بندرعباس
🔸شهادت: ۱۳۶۵/۱۱/۷، شلمچه
📌برادر نقل می کند:
وقتی پدر برای خرید مایحتاج تحصیلی اش به او مقداری پول می داد، اضافه اش را به فقرا می بخشید و یا کتاب می خرید و به دوستانش هدیه می داد و به مطالعه تشویقشان می کرد.
سال دوم دبیرستان بود که جنگ شروع شد و از همان زمان راهی جبهه شد.
🕊️ سید علی سرانجام در مرحله دوم عملیات کربلای ۵ دعوت حق را لبیک گفت و به جمع شهدای غوّاص پیوست.
🌹
🕊 #با_شهدا🕊
#سید_سوتزن!🍃🌸
🌷💢منطقه عملیاتی #والفجر ۸ بودیم. بین بچههای #غواص فردی بود معروف به «سید» #سوتزن! «سید» بیشتر اوقات سوت میزد. سوتش هم شبیه به صدای بلبل بود. بچهها از صدای سوت او لذت میبردند. وقتی «سید» ساکت بود، میگفتند: «سید» چرا بلبل نمیخونه؟ «سید» بلافاصله شروع میکرد به سوت زدن. یک شب برای عملیات به #نخلستانها رفتیم. قبل از آن با بچهها هماهنگ کرده بودم که با سوت بلبل، شما را هدایت میکنم. همینطور هم شد. به هدف که نزدیک شدیم. بلبل شروع کرد به خواندن و از این طریق بچهها را هدایت کردم و به هدف مورد نظر رسیدیم.
🌷💢تا این که نزدیک عملیات #والفجر ۸ شد. بچههای #غواص به مدت یک ماه در هر ۲۴ ساعت جذر و مد #اروند را کنترل میکردند تا ببینند در چه زمانی اروند، آرام و چه زمانی خروشان است. شبی که قرار شد از #اروند عبور کنیم. #اروند خروشان شد، با خروشان شدن آب معادلاتی که حساب کرده بودیم. همه به هم ریخت. کاری هم از دستمان ساخته نبود.
سرانجام #توسل پیدا کردیم. به حضرت زهرا (س) و از آب عبور کردیم.
🌷💢عدهای از #بچهها را آب با خودش برد، بعضیها هم، توانستند جان سالم بدر ببرند و خودشان را به آن طرف آب برسانند. ساحل #اروند حالت یک باتلاق را به خود گرفته بود. عراقیها اطراف اروند را با #میلگردهای خورشیدی به هم جوش داده بودند و #سیمهای خاردار زیادی از آنها وصل کرده و بشکههایی از مواد #منفجره را، کنارش چیده بودند. محوطه را هم مین کاشته بودند. «سید» کنار #اروند بود. هنوز خودش را از آب بیرون نکشیده بود که آهسته او را صدا زدم و گفتم: «سید کجایی؟» «سید» جواب نداد. بار دیگر گفتم: «بلبل اگه زندهای یک دم بخوان!» «سید» شروع کرد به خواندن.
🌷💢با شنیدن صدای #بلبل چند تا عراقی به طرف آب آمدند. بچهها فوراً سرشان را زیر آب بردند. #عراقیها سر و گوشی به آب دادند. چیزی دستگیرشان نشد. دوباره به طرف #سنگرهایشان برگشتند. از زیر آب بیرون آمدیم و آهسته آهسته، به طرف سنگرهای عراقی رفتیم. نزدیک یک #سنگر عراقی بودم که باز هم آهسته گفتم: «بلبل چرا ساکتی؟» «سید» آرام و آهسته گفت: «مگه نمیدونی؟» گفتم: «چیرو؟» گفت: «اینکه بلبلمو، توقیف کردن. فعلاً نمیتونه بخونه!» خندهام کردم و گفتم: «امان از دست تو با اون بلبل.»
سید #سوتزن: سید علی موسوی برادر #شهید_سید_مرتضی_موسوی که بارها جانباز شد.
#راوی_رزمنده_دلاور_علی_حقشناس
🌷#شادی_روح_مطهر_شهدا_صلوات
🇮🇷 『شُهَــدایِکـ♡ــرْبَلایِ۴🕊』