eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
869 دنبال‌کننده
18هزار عکس
2.6هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🔥 ۲۲🔥 💢اسارت و شهادت شهید بی سر😭 📛ادامه قسمت قبل …دست هایش را از پشت، با هایش بستند. او را بلند کردند و به طرف ماشین بردند. خون هنوز داشت از پهلویش خارج میشد.😭 تشنگی فشارش را لحظه به لحظه بیشتر میکرد. محسن را سوار ماشین کردند و با خود بردند.😔 چادر ها و خیمه های پایگاه چهارم، داشت در آتش می سوخت و آسمانش مانند غروب عاشورا شده بود…😭😭💝 محسن را بردند طرف شهر "القائم" عراق. تا برسند آنجا، مدام توی ماشین به سر و صورتش میزدند و فحشش میدادند. به شهر القائم که رسیدند، محسن را بردند توی اتاقی و با او مصاحبه کردند. محسن نگاه به دوربین کرد و محکم و قرص گفت: "محسن حججی هستم. اعزامی از اصفهان. شهرستان نجف آباد. فرمانده ی تانک هستم و یک فرزند دارم." اول او را از آویزان کردند و بعد ها شروع شد.😭 شکنجه هایی که دیدنش ،مو را بر تن انسان سیخ میکرد… خوب که زجر کشش کردند، او را پایین آوردند. سرش را بریدند و دست هایش را جدا کردند. بعد هم پایش را به عقب یک ماشین بستند و توی شهر چرخاندند تا مردم سنگبارانش کنند. ✱✸✱✸✱✸✱✸ ❇از زبان شهید️❇️ علیها السلام را خیلی دوست داشت. داشت که روی نگینش نوشته بود: "یا فاطمه الزهرا علیها السلام".😌👌🏻 موقعی که میخواست برود سوریه ، بهش گفتم: "مامان،این رو دستت نکن. این ها زیادی از حضرت زهرا علیها السلام دارن. اگه دستشون بیفتی تمام تمام هاشون رو سرت خالی میکنن."😔 این را که گفتم انگار مصمم تر شد.گفت: "حالا که اینجوریه، پس حتما می پوشم. میخوام حرص شون رو در بیارم." محسن را که کردند و را منتشر کردند، انگشتری در دستش نبود! داعشی ها آن را در آورده بودند. نمیدانم وقتی نگین "یافاطمه الزهرا" را دیده بودند چه آتشی گرفته بودند و چه ای را بر سر محسن خالی کرده بودند.😔😭 . پ.ن: این قسمت خودش یه روضه است مگه میشه بخونی و آروم بمونی مگه میشه بخونی و اشک چشمت جاری نشه اگه اینجور بود به قلبت شک کن😭 یاد سیلی و میخ و در و دیوار و مادر..مادر..مادر😭 یاد مادری که باردار بود… بود بود😔 هنوز هم بغض اهل بیت پیامبر در دل شیطان صفتان شعله میکشد و خون شهیدی که به ناحق و مظلومانه زیر شکنجه ها ریخته شد😭 و یاد غربت صاحب الزمان..که ١٢ قرن منتظر جوشش خون شیعیان است برای انتقام سیلی مادر😢😔 هنوز وقتش نرسیده که برگردیم?! حضرت مهدی ١٢ قرن چشم انتظار ماست… ⛔آری اوست که منتظر است نه ما😔 یاعلی @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🔥 #قسمت۲۲🔥 💢اسارت و شهادت شهید بی سر😭 📛ادامه قسمت قبل …دست هایش را از پشت، با #بند_پوتین هایش بستند
📛 ۲۳ 😔بعد از شهادت❣ تا مدتها توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند. بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند. به من گفتند: "می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را کنی?" می دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها کنند و بلایی سرم بیاورند. اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود.😢💙 قبول کردم. خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف . ※※※※ توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید. پیکری شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!" میخکوب شدم از درون گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم?! این بدن شده. این بدن قطعه قطعه شده!"😭 بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را کرد و کشید طرفم. داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید?! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه?! کو دست هاش?!" حاج سعید حرف‌هایم را تند تند برای آن ترجمه می‌کرد.☹️ داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده." دوباره فریاد زدم: "کجای آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید!?" داعشی به زبان آمد. گفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام،و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!" هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر." اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا." نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست مان بدهد.😥 توی دلم شدن به علیها السلام. گفتم: "بی بی جان. خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید."😭 یکهو چشمم افتاد به.... 💝یاعلی💝 @Karbala_1365
یک نکته ... ورد نیست اگر ما این روزا با حضرت زهرا باشیم اتفاقا پیروز میشیم.. حرفمون حرف میشه فکرمون فکر میشه تصمیمون تصمیم میشه رجوع شود به داستان و مدد حضرت زهرا، و عبور از میدون
آن‌هایی که دل‌شان می‌خواهد اهل نجات باشند، غفلت نکنند از توسل به (س)! اصل نجات از هر راهی برسد، مرکز جوهره‌اش وجود مقدس حضرت زهرا می‌باشد... ♡✧❥꧁♥️꧂❥✧♡
صلوات (علیها السلام) می فرمودند: «در نوافل شب، به مقام شامخ حضرت زهرا سلام الله علیها توجه کنید و بدانید که استمداد گرفتن از آن حضرت، موجب ترقی و قرب معنوی می شود و خداشناسی انسان را زیاد می کند. همچنین قبل از اذان صبح، صلوات حضرت زهرا سلام الله علیها را بفرستید.» کتاب
. عليهـا السـلام : إلــزَم رِجلَـها ؛ فَـإنَّ الـجَـنَّةَ تَحـتَ أقدامِهـا در خـدمـت مـادر بـاش ؛ زيـرا بهشـت زيـر قـدم هـاى مـادران اسـت . ڪنزالعمّال ، ح ۴۵۴۴۳ سلام الله عَلیـها ـــــــــــــــــــــــــــ مبارڪ .. •🌸•ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
  ارادت ویژه ای به چهارده معصوم بویژه (س)، امام رضا(ع) و (عج) داشت♥️ بطوری که در ایام زیارتی امام رضا(ع)، در هر جایی که بود، خود را به مشهد می رساند در حد یک شبانه روز به زیارت می پرداخت. حاج مجید بنی فاطمه نقل می کنند که شهید در هیئت ریحانه الحسین(ع) توسل و ارادت خاصی به امام زمان(عج) داشت و در این هیئت با دوستان خود پیرامون این موضوع به گفت وگو می پرداختند و در مسجد جمکران نیز در درس استاد تهرانی حضور پیدا می کرد و در فرصت هایی که پیش می آمد در هیئت حضور پیدا می کرد. 🌿 تعریف می کرد که شهید به خواب اش آمده و گفته است: برای زمینه سازی امام زمان(عج)، تنها شعاردادن کافی نیست  باید حرکت کرد و در عمل ارادت خود را نشان دهید. شهید مدافع حرم (رسول) 🌹 @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
. 🌴🌾🌴🌾 🕊 🌾 🌴 🕊 🌴 🕊 هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣 💧 #حق
. 🌴🌾🌴🌾 🕊 🌾 🌴 🕊 🌴 🕊 هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣 💧 ۴ ۲۹ 🕊 🍂🍃🌾 🕊 🌾💧سیدمسعود پشت سر هم با همان بی سیم را صدا می کرد:کریم کریم، مسعود… کریم چرا جواب نمی دی؟! حتی یکی دو بار بیسیم تلفنکن را تا نزدیک دهانم بردم، اما نتوانستند حتی یک کلمه بگویم. دقایقی بعد،رصاعراقچیان را دیدم. با اشاره به او فهماندم تا چراغ قوه ام را بردارد و روی بلندی کانال به طرف خرمشهر بایستد و علامت سبز بدهد و علامت سبز یعنی شکسته شدن خط دشمن و آماده شدن زمینه برای حرکت قایق ها. عراقچیان همین کار را کرد، اما خبری از آمدن قایق ها نشد. هنوز نمی دانستم چند نفر از جمع ۷۲ نفری ما شهید شده‌اند. کاری از من و حاج محسن برنمی آمد. او حتی نمی‌توانست تکان بخورد. وقتی بچه ها خواستند او را مثل من به سمت کانال بکشند، گفت:نمی‌توانم. فقط از بچه ها خواست پتویی از داخل سنگرهای عراقی بیاورند و رویش بکشند. با این حال، چون می‌توانست حرف بزند، هدایت بچه ها با او بود. بچه هایی که در این رزم نابرابر، دائم می آمدند و از او کسب تکلیف می کردند. بچه ها برای حاج محسن که پتو بردند، من هم از سرما می لرزیدم. خواستم با اشاره بفهمانم که پتوی هم برای من بیاورند که به خودم نهیب زدم:نه تو که تا ساعتی دیگر می شوی، پتو برای چی؟! و شیطان را لعنت کردم و در دلم شهادتین را همان کلماتی را که حاج محسن گفته بود را سه بار تکرار کردم. با این تکرار، آرامشی به جانم نشست. دیگر به فکر این نبودم که آیا قایقی می آید یا نمی آید، کسی کمک می‌کند یا نه. خودم را در محضر و می‌دیدم و شیرینی پرواز از عالم خاکی را با تمام وجود احساس می کردم. هنوز هوا تاریک بود و من در عوالمی سیر میکردم که نمیدانستم کجاست. رفت و برگشت بین بیداری و بیهوشی و احساس پیوستن به قافله شهدا.... تا اینکه و سیدحسین معصوم زاده را با هم بالای سرم دیدم. هر دو در شوخ‌طبعی و نشاط، سرآمد همه بچه های غواصی بودند. گفتند:حاج کریم بسم الله آماده شو. منظورشان را نفهمیدم علی منطقی گفت:حاج‌محسن سفارش کرده که فرمانده رو با خودتون ببرید اون ور آب. از شنیدن خبر غافلگیر شدم. اصلا به این فکر نکرده بودم. مگر با این گلوی بریده و بدون فین می شود هزار متر توی آب شنا کرد؟ فقط به این فکر افتادم که تکلیفم چیست؟ …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🌴🌾🌴🌾 🕊 🌾 🌴 🕊 🌴 🕊 هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣 💧 💧 ۴۲ 🕊 🍂🍃🌾 🕊 ماندن در شهر، خانواده را _به ویژه عزیز و خواهرانم_ ترغیب کرد که به فکر برای من بیفتند. تب ازدواج بین بچه‌هایی که از جنگ برمی گشتند، داغ بود. (چیت_سازیان) چند ماهی بود که متاهل شده بود و به تأسی ازاو، بسیاری از بچه‌ها متاهل شده بودند. من پا به ۲۲ سالگی گذاشته بودم و یک روز با یکی از دوستانم محسن محرمی توی مسجد نشسته بودیم که حرف از ازدواج افتاد، پرسید:کریم چه کار کردی؟؟ گفتم:مادر و خواهرم دارند تحقیق می‌کنند. گفت:من دنبال یک دختر خانم میگردم که سیده باشه؛ که با فامیل بشیم. از این جمله خوشم اومد من هم به دلم افتاد که سیده بگیرم.😉 آمدم منزل و به عزیز گفتم:اگر برای من میخوای خواستگاری بری، بدون که فقط و فقط من سیده میخام.😌 عزیز خندید و گفت:کریم خواب دیدی؟ گفتم:نه والا، فقط سیده می خوام.☺️ دو سه جا رفته بودند که قسمت نشده بود. تا اینکه یک روز خانه خواهرم جمع شده بودیم که عزیز گفت:خانواده ای مومن از ، توی کوچه بغل پیدا کردم و آدرس دقیق آن خانواده را توی کاغذ نوشته بود داد. "خیابان مهدیه، کوچه سرباز، پلاک ۱۰ " این آدرس برایم خیلی آشنا آمد. سوار موتور شدم و رد آدرس را گرفتم. درست بود خانه همرزمانم سیدرضا و سیدافشین موسوی بود که برادرشان دو سال پیش به رسیده بود. سریع برگشتم و به عزیز گفتم: در این خونه رو نزن.😥 با تعجب پرسید:چرا؟! گفتم:برادرهای این خانوم از دوستانم هستند. اگه شما برید خواستگاری فکر بد می کنند.خواهش می کنم اینجا نرید. عزیز خندید و گفت:حالا اجازه بده یه مرتبه بریم. شاید اونا اصلا جواب منفی به ما بدند. اتفاقا ظرف سال گذشته، هر خواستگاری را که آمده بود، جواب کرده بودند. آن روز خواهرم گوشی را برداشت و به مادر سیده خانم زنگ زد و پرسید:حاج خانوم شما اگر خواستگار دخترتون باشه بهش دختر می دید؟ و جواب شنید که: مگه پاسدارها حق ازدواج ندارند که این سوال رو می کنید؟ اونا رفتن برای دین و میهنشان جنگیدن چرا‌نباید به پاسدار دختر بدم؟ این جواب را که شنیدیم شک نکردیم که این خانه و خانواده همان‌هایی هستند که ما می‌خواهیم.😊 و نمی‌دانستیم آنها هم برای فرزند پاسدارشان سیدرضا این روزها می روندخواستگاری. در این شرایط مادر و خواهرم چادرشان را پوشیدند و به خواستگاری رفتند....💐 🍂____________________ پ.ن: خانم موسوی(همسر): مادرم عاشقانه بچه هایش را دوست داشت. بعد از شهادت برادرم سیدحمید هر خواستگاری که برای من می آمد، فقط یک کلمه جواب می‌داد و می‌گفت ما عزاداریم و هنوز سال بچه ام نشده. وقتی خواهر آقای مطهری تلفن زد، یک سال و هشت روز بود که از شهادت برادرم سیدحمید می‌گذشت. مادرم دو روز قبل از تماس خواهر آقای مطهری برای برادرم سیدرضا که پاسدار بود، رفت خواستگاری. وقتی خواهر آقای مطهری زنگ زد، فکر کرد که اینها برای تحقیق از طرف آن خانواده زنگ زده اند که ببینند ما چه نظری درباره پاسدارانی که دائم به جبهه می‌روند، داریم. و چون خواهر آقای مطهری خودش را معرفی نکرده بود مادرم فکر کرد که این تماس از سوی کسانی است که دو روز پیش به منزلشان برای خواستگاری رفته بودیم. …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🎋🎋 👇 … 🔰این قدر دعا کردی تا ی من⚰ پیدا شد.  کار خودتو کردی⁉️  حالا خوب شد ⁉️ جیگرت خنک شد ⁉️ 🔰حالا برات بگم حالا که پیدا شدم و تو جیگرت خنک شد و تو خوشحال شدی 😊، آوردی منو تو گلزار 🌷 دفن کردی ،  و به قول خودمون اسمشو نوشتی🖍 🔰حالا برات بگم : ما که تو بیابونا افتاده بودیم برا خودمون شبا🌌 خلوت داشتیم و به همه ی ما مفقودها (س) سر می زد و مادر همه ی ما تو اون بیابون گمشده ، بود . 🔰از اون موقعی که تو این قدر کردی و دعات مستجاب شد و ما پیدا شدیم . این بزم ما رو به هم زدی من دیگه توی جمع اون  🕊که در محضر  حضرت زهرا (س) هستند .😔😭  آمدم توی جمع شهیدایِ با نام و نشون به ظاهرِ دنیا. 🎤روایتگر …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
. . ▪️حضرٺ فاطمہۜ: ●|هرڪس عباداٺ و ڪارهاے خود را خالصانہ براے خدا انجام دهد خداوند بهترین مصلحٺ‌ها و برڪات خود را براے او تقدیر مےنماید...🖤 📖 بحارالانوار ج 67، ص 249، ح 25 🖤🥀 (س)🏴 @Karbala_1365🥀 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
: يا فاطِمَةُ! كُلُّ عَينٍ باكِيَةٌ يَومَ القِيامَةِ إلاّ عَينٌ بَكَت عَلى مُصابِ الحُسَينِ ؛ اےفاطمـه! هَمه چشـم‌ها در روز قيامت گريان است جُـز چشمۍ ڪه بَر مصيبت‌هاى حسين بگريـد . .بحار الأنـوار ، ج ۴۴ ، ص ۲۹۳ . سلام‌الله‌علیها
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
به قرب میرسه کسی که خوب بندگی کنه #مداحی #حاج_مهدی_رسولی #یـــٰافٰاطِمَــــةَ‌الزَهْــــرٰا(س)🏴 @Ka
. سلام‌الله علیها میفرمایند: هیچ‌ڪس بھ شفاعت ما نمی‌رسد مگـــــر به ولایت همسرم علۍبن‌ابیطالب عَلیه‌السلام بحارالانوار، ج۴۳ (س)🏴 @Karbala_1365🥀 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دهه دوم فاطمیه شروع شد... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ▪️سعی کن خوب شوی ای همه دارایی من... 😭 🎙 صابر @karbala_1365 ┄┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•‏┅
🕋 زیارت سلام الله علیها 🌺 اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ الله السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِكَتِهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ  السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِالسَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّكِيَّةُالسَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُالْإِنْسِيَّةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ  🌺 صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكِ وَ عَلَى رُوحِكِ وَ بَدَنِك ِأَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ وَ أَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللَّه ِصَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ آذَاكِ فَقَدْ آذَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِأَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ كَمَا قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلاَئِكَتَهُ أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَى مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْتِ مُعَادٍ لِمَنْ عَادَيْتِ مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ وَ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً وَ حَسِيباً وَ جَازِياً وَ مُثِيبا🖤 با انتشار متن زیارت ازثواب تبلیغ و قرائت زیارت بهره مند شوید @karbala_1365 ┄┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•‏┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰امروز جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ پنج روز است که در هستیم. آب و غذا و مهمات نداریم. شمار بچه های بسیار کم است و بسیاری شهید و یا زخمی شدند. باقی از هم از عطش فراوان توانی برایشان نمانده است. امیدواری دادن های ابراهیم بهترین رزق این چند روز برای بچه ها بود.. ابراهیم می گفت : اگر همگی هم شهید شویم تنها نیستیم، مطمئن باشید مادرمان سلام الله علیها می آید و به ما سر می زند. در همین حال رزمنده ای فریاد زد : مادر بخدا قسم اگر گردان کمیل در مدینه بود هرگز نمی گذاشتند به تو سیلی بزنند. نوای مادر مادر در کانال طنین انداز شده بود...😭 کماندو های عراقی به کانال رسیدند و شروع کردند به بچه های باقی مانده کمیل و حنظله بچه های کمیل و حنظله همراه با راهپیمایی ۲۲ بهمن در شهرهای مختلف ایران داشتند حماسه دیگری رقم می زدند. ابراهیم باقی رزمندگان را به عقب راند و خود در برابر کماندوها مقاومت می کرد که ناگهان نوایی بلند شد : ابراهیم شهید شد...😭😭😭 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊
همیشه میگفت :خوشا به حال کسانی که مفقودالاثر و هستند هرشب جمعه ؛"سلام الله علیها" خودش به دیدن آن ها میرود ، بالای سرشان می نشیند ،خوشا به حالشان که خانم را می بینند آن وقت مادر جان توبروی بالای سر پسرت بهتر است یا خانم فاطمه زهرا "سلام الله علیها" میگفتم : خب معلومه حضرت فاطمه زهرا "سلام الله علیها" . میگفت :پس هیچ وقت فکر نکنی اگه من شدم چرا نیامدم ،اجازه بده بی بی دو عالم بیاید بالای سرم همیشه حواسش به رزمندگان گردان و حتی خانواده هایشان بود . گاهی وقتی از طرف لشکر هدیه ای به او میدادند آن را به خانواده یا شهدای گردان هدیه میکرد . یک بار که یک فرش به او هدیه داده بودند ،خبردار شد که یکی از بچه های صاحب فرزند شده و در خانه اش فرش ندارد آن فرش را به عنوان هدیه تولد به خانواده اش هدیه داد . با این که خودش به آن فرش احتیاج داشت . پاکش پس از شانزده سال گمنامی در سال ۸۱ کشف و در زادگاهش ، دفن شد . 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊
Hossein Taheri - Neshon Nadare Madaram (128).mp3
10.53M
نشون نداره مادرم... 🎤کربلایی حسین طاهری 🎤 💚الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج 💚 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
😔این روزها و غم بزرگ شهادت (سلام الله علیها) را کسانی رقم زدند که سکوت پیشه کردند و حق و حقیقت را در جامعه منتشر ننمودند و غاصبین در چنین شرایطی فرصت را مناسب دیدند و جرأت کردند به حریم دختِ نبی و امیرمومنان علی (علیه السلام) جسارت کنند!!! ❌نکند ما بر این غم بزرگ اندوهگین باشیم اما در روزگار خودمان چشممان را به حقیقت انقلاب اسلامی ببندیم و خود را بی طرف و تماشاچی بدانیم!!! ❌نکند اگز فردا روزی [خدای نکرده] اتفاقی برای انقلاب افتاد و تبعات وحشتناک آن را با چشم دیدیم ، بر بی طرفی و سکوتِ امروزمان حسرت بخوریم ، که حسرت فردا چیزی را درمان نمی‌کند!!! 🔕«بی طرفی نوعی حمایت نکردن است» 🤔به این جمله خوب فکر کنید...   ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🔰قال رسول الله صلّی الله علیه و آله: 🔺اِنَّ فاطمةَ لتشفع یومَ القیامةِ فیمن اَحَبَّها و تَولّاها و احبَّ ذُرِّیتها و تولّاهم و یَشْفَعُها الله فیهم و یدْخلُهم الجنةَ بِش‍فاعَتها. ✅ همانا فاطمه در روز قیامت برای کسی که محب و دوست دار او و فرزندانش باشد، شفاعت می‌کند و خداوند شفاعت او را در مورد این افراد می پذیرد ‌و آنها را با شفاعت او وارد بهشت می‌کند. 📚«القطره من بحار مناقب النبی و العترة، ج ۲، ص ۱۸۹» سلام الله علیها
💎 جایگاه حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) در قیامت 🔻حضرت فاطمه‌ علیها السلام: ⬅️إذا حُشِرتُ یَومَ القِیامَةِ أشفَعُ عُصاةَ اُمَّةِ النَّبِیّ‌صلی الله علیه وآله ✍ آن‌گاه که در روز قیامت برانگیخته شوم، گناهکاران امّت پیامبر اسلام را شفاعت خواهم کرد. 📚 إحقاق الحقّ ، ج ۱۹ ، ص ۱۲۹ سلام الله علیها
دل‌های عاشق می‌دانند رمز شهادت "یازهــــرا" ست ...❤️   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
دخترعمم درستی نداره؛ ولی بخاطر گلزار یه کم پوششو درست کرد دخترای دیدیم محجبه ولی با آرایش عروس «میکاپ»...دختر عمم گفت اینا برای شهدا اینطور آرایش کردن؟! کاش حداقل منه محجبه جوری رفتار کنم بقیه میبینن بگن ببین این دختر الگوش س ست ....   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
همهٔ روضه همین است وهمین است فقط درد یک سوخته را سوخته ها می فھمند تا قیامت سر سربند تو مادر دعواست معنی این سخنم را شھدا می فھمند.. ـــــــــ ـــــ ـ ـــــــــ ـــــ ـ   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄