『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
شهیدان : موسی #صبوریان و ایوب #صبوریان 🌷شهیدموسی صبوریان بعدازسالها مفقودیت پیکرمطهرش برگشت. 🌸....
🌷 #شهیدصبوریان_وچادرم🌷
🍃یه روزصبح برای فعالیت به بسیج رفتیم وبعد از برگشتن با یکی از دوستام توراه خیلی باهم درد و دل کردیم.
بهش گفتم که این روزا خیلی به خاطر پوشیدن چادر و حجاب تحقیر و سرزنش میشم.😔
💔دلم خیلی شکسته بود از زخم زبونهای دیگران و ازطرفی هم یه مشکلی برام پیش اومده بود و حل نمیشد.
همچنان که بادوستم قدم میزدیم رسیدیم به کوچه #شهیدحسین_سلامی❣
تابلو سرکوچه به اسم شهید نصب شده بود.
✨همین جور که داشتیم حرف میزدیم وغمگین از ادمها بودیم چشمم خورد به تابلو #شهیدسلامی و بهش گفتم "باشه شهیدسلامی توام هوای ما رو نداری" گفتم:"اصلا شهدا بهمون دیگه توجه نمیکنن شاید از ما خوششون نمیاد...😔
دوستم یه لبخندی زدو گفت:"نه بهمون کمک میکنن.."🍃
اونروز خداحافظی کردیم ورفتیم...🍂
💫شب خوابیدم.
در عالم خواب دیدم یه #شهیدی توی جبهه ایستاده و داره کفشهارو واکس میزنه و از طرفی خیره شده بود به من✨
باعلاقه شدیدی نگاهم میکرد❤️
وقتی به چشماش نگاه کردم خیلی به دلم نشست😍
انگار یه دوست صمیمی بودیم ، نگاهش گیرا و زیبا بود.💕
در خواب متوجه شدم که ایشون #شهیدموسی_صبوریان هست.
اصلا این شهید رو نمیشناختم و ندیده بودمش...🍃
وقتی ازخواب بیدار شدم فهمیدم که #شهیدسلامی جواب منو داده و منظورش این بود که به خاطر #حجابت درجه داری...✨
خیلی برام جالب بود شهدا خیلی بزرگتر از اون چیزی هستن که ما فکر میکنیم و شهدا ناظر برهمه چیز هستند...🌺
🌷دنبال مزار #شهیدصبوریان گشتم و در گلزارشهدای #بهشت_هاجرملایر پیداش کردم... متوجه شدم #وصیت_نامه شهیدصبوریان در مورد #چادر_و_حجاب هست...💖
و این برای من یعنی یک دنیا زیبایی...🌸
بعد از اون موسی دوست صمیمی و برادر من شد و همیشه میرم گلزار شهدا و باهاش درد ودل میکنم....
چادرم رو محکم تر ازقبل میگیرم و دیگه بهش علاقه نه ، ایمان دارم...❤️🍃
🌺ارسالی از:مخاطب کانال
🌸....
@Karbala_1365
🔴 ماجرای تکاندهنده از #شهیدی که تک فرزند خانواده بود و زنده زنده #سرش رو بریدند ولی #زبونش رو باز نکرد تا عملیات لو بره
🔷عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: #امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم..
🔷عباس اومد #جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه. بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها اونجا موند.
🔷یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود قبل از رفتن #حاج_حسین_خرازی خواستشون و گفت: " به هیچ وجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره..
🔷تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته. اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد... زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده
💠 #شهیدی که شب بیست و سوم ماه #رمضان شهید شد ...
دو شب قبل شهادتش
یعنی شب نوزدهم به رفیقش میگه
میای امشب با هم #شهید بشیم؟🕊
رفیقش میگه نه
بهتره شب بیست و یکم شهید بشیم
#قشنگتره ... 🌷
در شب بیست و سوم
مهدی یاغی لحظه ی افطار
قبل از اینکه روزه اش رو باز کنه
به دیدار معبودش شتاقت ...🌷🕊
#شهید_مهدی_یاغی🕊🌹
#شهیدمدافع_حرم_لبنانی
📎هدیه به روح شهید بزرگوار #صلوات🌸
……………………………………
@Karbala_1365
عکسی ز #شهیـــدی
همه اعصاب مرا ریخت به هم ...
#زینب تو سرِ نعش #برادر چه کشیدی !!
#شهیدحججی❤️🌱
@karbala_1365
┄┅•═༅𖣔✾🌺✾𖣔༅═•┅
🌹غواصی ڪه برای آب نامه
می نوشت
🌷#غواصشهیدیوسفقربانی🌷
در خردسالی پدر و مادرش را ڪه از قشر مستضعف جامعه بودند را از دست داد و در اوایل نوجوانی تنها برادرش را
#شهیدی ڪه در این دنیای خاڪی به غیر از خدا و رفقایش ڪسی را نداشت طوری ڪه وقتی به #جبهه اعزام میشد چادر مادر خدا بیامرزش رو روی چوب لباسی میندازه و قرآن روی طاقچه قرار میده تا یه تسڪین دلی داشته باشه
در دوران دفاع مقدس به عضویت اطلاعات عملیات گردان #ولیعصر زنجان در آمد و غواص شداو نقش موثری در عملیات های #والفجر۸ و #ڪربلای۵ ایفا ڪردو سرانجام در ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ در #شلمچه به شهادت رسیدچند دقیقه قبل از عملیات ، یکی از خبرنگارها از او پرسید:آقا یوسف #غواص یعنی چی؟ و یوسف جواب دادغواص یعنی مرغابی امام زمان
#همرزم یوسف می گوید هر روز می دیدم یوسف گوشه ای نشسته و نامه می نویسه با خودم می گفتم یوسف که ڪسی را ندارد برای چه ڪسی نامه می نویسد؟ آن هم هر روز
یڪ روز گفتم #یوسف نامه ات را پست نمی کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار #ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد ، ریز ریز ڪرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشڪ شدوآرام گفت:من برای آب #نامه می نویسم ڪسی را ندارم ڪه
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#شب اول محرم به دیدار مادر #شهیدی میروم که دست در تربت کربلا دارد: بتول عباسی مادر شهید #محمدرضارنجبر طزرقی میگوید: تا سال ۷۷ که پیکر پسر شهیدم #محمدرضاطزرقی را به وطن آوردند کربلا برایم هروله #بینالحرمین بود، ناامیدی عباس کنار شط فرات بود و تشنگی کودکان، سربریده #حسین (ع) بود و اسارت زینب (س). هرگز فکر نمیکردم #تربت کربلا قرار دل بیقرارم شود.
#گوربابایشاهباهدیهاش
#دوم آبان ماه بود که اولین #فرزندم محمدرضا به دنیا آمد اسمش را از لای قرآن برداشتیم. یکی از اقوام که به تقویم ملی آشنا بود، گفت تاریخ تولد #پسرت را چند روز بعد بگیری همزمان میشود با سالروز #تولد شاه، آن وقت از طرف دولت به شما هدیه میدهند. با شنیدن این پیشنهاد بیهیچ درنگی گفتم: گور بابای شاه با هدیهاش. آخر از #جنایات شاه و ساواک خبر داشتم. برای همین تاریخ تولد پسرم را ۲ ماه بزرگتر گرفتم.
🌸🌼🌸
💢 #شهیدی که قرارش را دشت #کربلا گذاشت ...
▪️تیر خورده بـود و با پیکری زخمـی
بههمراه رفیقش سوار قایقی بودند،
که دشمن قایقشان را هدف قرار داد
و مجبور شدند به داخل آب بروند ،
و آب خروشانِ ارونـد حجت الله را
با خودش بُرد ....دوستش که شهید نشد، نقل میکند:که در آخریـن لحظات کـه آب داشت او را می بُرد ، دستش را بلند کـرد و فریاد زد: « دیدار ما دشت کـربلا » ▪️پیڪر مطهرش بعد از چند روز در حاشیه اروند پیدا و شناسایی شد و در گلزار ملامجدالدین شهر ساری به خاک سپرده شد...🇮🇷
🔸رزمنده گردانمسلمبنعقیل(ع)
لشکر ویژه ۲۵ کربـلا
🔸شهادت : ۲۳ بهمن ۱۳٦٤
🔸عملیات والفجر هشت
.
#شهید_حجتالله_محسن_پور
#روحش_شاد_باصلوات
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا