هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌺حضرت صاحب الزمان(عج):
به شیعیان ودوستان مابگوئیدکه خدارابحق عمه ام #زینب(س)قسم دهندکه #فرج مرانزدیک گرداند💔
🌸دعای فرج هدیه بشهدا
بخصوص شهدای عملیات #کربلای۴
🌹🌾
@Karbala_1365
وَ تو چون مصرعِ شعری زيبا
سطح برجسته ای
از زندگی من هستی
#مخاطبخاص_تنها_امام♥️
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌺حضرت صاحب الزمان(عج): به شیعیان ودوستان مابگوئیدکه خدارابحق عمه ام #زینب(س)قسم دهندکه #فرج مرانزدیک
️ 🌹علائم ظهور در کلام امیرالمومنین(ع)
♦️من شما را خبر دهنده ام به آنچه که در بعد من میگذرد و به آنچه که در آخرالزمان به وقوع میپیوند تا خروج صاحب الزمان، که به پا دارنده امر ما و از ذریه فرزندم حسین ع است.
♦️آنان گفتند: آن واقعه در چه هنگام است ، ای امیرالمومنین ؟
🌹حضرت فرمودند:
⏪زمانی که مرگ در فقها شایع شود و امت محمد ص نمازها را ضایع کنند و پیروی از شهوات نمایند.
⏪امانتداري کم و خیانت فراوان گردد.
⏪زمانی که مسکرات بیاشامند و دشنام دادن به پدر و مادر شعارشان گردد.
⏪به سبب کینه و دشمنی با یکدیگر نمازی در مساجد به پا داشته نشود .
⏪ از مساجد به عنوان مجلس خورد و خوراک استفاده شود .
⏪در انجام گناهان زیاده روی و در بجای آوردن کارهای خوب کم کاری صورت گیرد.
⏪ آن زمان که برکت از سال و ماه و روز و هفته و ساعت برداشته شود .
⏪هر سال به مقدار یک ماه و هر ماه به اندازه یک هفته و هفته به مقدار یک روز و هر روز به قدر یک ساعت گردد.
📚 خطبه البيان
.
🍃
این جمعتون خاص باشه…
نه برای خانواده و همسر و فرزندتون!
برای تنها امام غریبمون امام مهدی(عج).....
امروز یه جوره دیگه نگاه کن
یه جور دیگه بپوش
یه جور دیگه بخور
و یه جور دیگه صحبت کن
که آقا نگات کنه…❤️
امروز قلبت رو عاشق مولات کن و گداش باش
مثل یک منتظر واقعی
.
.
.مثل یک منتظر واقعی🌱
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
@Karbala_1365
❤️ امام صادق عليه السلام ❤️
إِنَّ مِمَّا يُزَيِّنُ الْإِسْلَامَ الْأَخْلَاقُ الْحَسَنَةُ فِيمَا بَيْنَ النَّاسِ
خوش اخلاقى در بين مردم زينت اسلام است.
📚 مشکاة الانوار ص 240
خندههایت، خرازے
جزیرهات ،مجنون
خانقاهت،طلائیه
قایقت، عاشورا
جزر و مدت،اروند
آبےات، بادگیر
قرمزت، خون❣
راهت، جنون
مقصدت، جنوب
سپاهت، قدس
لشکرت، عماد
تعصبت، نصرالله
ایمانت، کاظمے📿
قنوتت، صیاد
رکوعت، باکرے
سجدهات، گمنام
خاکت،املاکے🍂
آسمانت، کشورے
زمینت، افلاکے
تفحصت، پازوکے
کربلایت،چهار و پنج🏴
شمالت،شیرودے
جنوبت،شلمچه💫
غربت،کردستان
شرقت، ابوالخصیب
چشمانت،همت
نگاهت، چراغچے
غیرتت،متوسلیان
قلبت،چمران💗
مغزت، باقرے
دغدغههایت،دقایقے
دستت،برونسے
انگشترت،شوشترے
عقیقت، ذوالفقارے
حجتت، حججے🌸
فهمت، فهمیده
عسلت احلےٰ
غزلت، اعلا
بیتت،رهبرے
سیدت،خامنهاے❤️
قرآنت،حافظ
گلستانت،خطمقدم🌹
بوستانت، بالاے سنگر
عشقت،بنے آدم
دیوانت، اشک💧
شاهنامهات،کاوه
فارسے ات،سلمان
عربے ات،ابومهدے
آخرش هم با مهندس
نقشهها را کشیدے
و راه آسمان را گشودے♡
#حاجقاسم
این رسمش نبود
بروے و دهها نسل را #یتیم کنے...😭🍂
#حسین_قدیانے🌸🍃
.
خداحافظ ای همنشین صمیمی
@Karbala_1365
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
,
❤️ #مثل_علی_مثل_فاطمه…
🍃
خاطرات و زندگینامه #سردارشهیدعلی_شفیعی
مسئول محورهای عملیاتی لشکر۴۱ ثارالله کرمان
🌺بازآفرینی:
#محمدرضامحمدی_پاشاک
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
صفحه۱۵ 🍃🌸 #ضدانقلابها توی شهر بلوا میکردند و با حزب اللهی ها زدو خورد میکردند. #علی هم با رفقایش می
صفحه۱۶
🍃🌸
💕 #مثل_علی_مثل_فاطمه…
🌷 این داستان:
#این_سایه_ها
🌺راوی:
#سکینه_پاک_ذات
(مادرشهید)
💠 #قسمت_هفتم
🍂❣
🦋 #علی که رفت جبهه من هم پشت سرش رفتم اهواز و مشغول شدیم.
علی زنگ زد و گفت حلالم کن. دارم میروم عملیات. تگر سالم برگشتم خبرت میکنم.
بغض کردم اما نگذاشتم علی متوجه حالم شود. دعایش کردم. بعدازظهرفردا تلفن زد و گفت صحیح و سالم است. در هور دوبار عملیات شد. اولی #خیبر بود و بار دوم #بدر.
از علی پرسیدم هور کجاست؟ گفت:نیزار است. آب و خشکی دارد. موش زیاد دارد. قد یک گربه. شبها می آمدند بیرون و دست و پای بچه ها را می جویدند.
تله گذاشته و چندتا را گرفته بودند و گویا انداخته بودند توی صندوق. بعد علی تله ها را بر می دارد و میگوید:موش هم مخلوق خداست. روانیست اسیر شود.
بعضی شبها که یاد کردوکار علی می افتم، میگویم:پسر ! تو باید به موش هم رحم میکردی؟! خدا چه دلی به تو داده بود.✨
بار دوم در هور زخمی شد. سروکله اش ۱۷ تا بخیه خورده بود. بعداز چند روز آند قرارگاه اهواز. سری هم به من زد. دیدم سیاه شده. یکطرف جنگیده بود و یکطرف هم خوردو خوراک نداشت. رفقایش میگفتند:این چه غذایی است که تو میخوری؟ میگفت:خدا پدرت را بیامرزد، همین هم زیاد است. ماکه چندساعت دیگر شهیدمیشویم. ولی جروبحث میکرد و برای #بسیجی غذا میگرفت. 🌸
ازاین و آن شنیده بودم که علی #فرمانده است. یک روز پرسیدم:صحت دارد؟؟
گفت:من بدبخت، یک بسیجی هستم خاک پای رزمندگان. هرکس از تو پرسید، همین را بگو.
مدتی بعد برگشتم کرمان. پا به خانه که گذاشتم، دیدم درو دیوار با من دعوا دارند. همه چیز عوض شده بود. دلم میخواست پر در بیاورم و برگردم اهواز. #اهواز برایم شده بود بهشت روی زمین. آنجا آدمهایی را می دیدم که در هیچ جای دنیا ندیده بودم. خوش بودم. برای اینکه در راه خدا کار میکردم. من آنجا جور دیگری نماز میخواندم.✨
رفتم ایلام....
👇👇👇
صفحه۱۷
🍃🌸
🌹در #ایلام کسب تعریف کرد:وقتی عراق از کوهها سرازیر شد و به ایلام رسید، چندتا زن جلویشان ایستادند. میگفت:یک زن، چندتا تانک را زده و عاقبت هم #شهید شده.❣
گفتم قبر آن زن را باید #زیارت کنم.✨ که بعدش #سردارسلیمانی آمد و گفت:باید برویداهواز، قرار است عملیات بشود.
خبردارشدیم عراق تانک وارد کارزار کرده و چراغانی کرده و رزمندگان ما هم دخلش را آورده اند، طوری که راه خانه اش را گم کرده بود. رادیو عراق را گرفتیم دیدیم نم پس نمی دهد. گفتیم حسابی ادب شده که نفسش در نمی آید.
ازایلام برگشتم #اهواز و از آنجا هم آمدم #کرمان.
#سردارسلیمانی آمد و
گفت:می خواهم #علی را داماد کنم.☺️
گفتم:علی داماد نمیشود.😔
گفت:میشود.☺️
گفتم:قصد دارد بعداز جنگ عروسی بگیرد.
گفت:من راضیش میکنم.
گفتم:اگر این کار را بکنی، خیلی ثواب کرده ای.
علی آمد و پرسیدم:صحت دارد، تو راضی شده ای؟
گفت:تا خدا جه بخواهد.
چندروز بعد فهمیدم دختر آقای کیانی را در نظر گرفته. آنها را نمیشناختم اما علی با رضا و کاظم رفاقت داشت. یعنی برادرهای عروسم. آنها هم رزمنده بودند.
قول و قرار گذاشتند و شب رفتیم برای #خواستگاری.
#سردارسلیمانی گفت:این علی، شهیدزنده است. مال و منالی در بساط ندارد. اگر راضی هستید با او وصلت کنید، همین جا بگویید،نیستید هم بگویید. علی بی چیز هست اما آدم باغیرتی است. صاف و صادق است.🌼
حالا عروس بچه محصل است و دارد درس میخواند. راهنمایی بود.
وقتی جواب گرفتم، دیدم پاهایم در زمین بند نیست. گفتم خوابم یا بیدار؟😍 نمردم و علی را در رخت دامادی دیدم.😍
👇👇👇