eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
873 دنبال‌کننده
18هزار عکس
2.6هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿.. وآنگاه‌که‌دوست‌دارےكسى‌به‌يادت‌باشد، به‌يادمن‌باش‌كه‌همواره‌به‌يادت هستـم..((: -بقـره‌،عاشقانهِ‌١٥٢-
༻﷽༺ آزاد ، آنکس که گرفتار حسین است آباد ، آن قلبی که بیمار حسین است زهرا خریدارش بود در روز محشر هر دل در این دنیا خریدار حسین است ‌ 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊
جز ڪوی تو در دل نبوَد منزل دیگر ... (نفر اول نشسته از سمت راست) 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊
زمانی که گردان حاج ستار در ۵ به پایان رسید و میخواستند برگردند، فرمانده گردان بعدی به علّت پاتک دشمن شهید شد و به همین خاطر، ستار برای ادامه ، آن گردان بعنوان جایگزین فرمانده انتخاب شد. او در کانال، میکرد که ترکش به سرش خورد و به درجه ی نائل آمد. برای این که دشمن، جنازه ی او را نبرد؛ بچه ها جنازه اش را به عقب آوردند. رادیوی ، پس از شهادت حاج ستار اعلام کرد که ستار ابراهیمی کشته شده است. از این رو حاج هژیر، فرمانده گردان ۱۵۵ لشکر ( ع) در تاریخ ۱۲ اسفند ۶۵ در ۵ منطقه شهید شد. 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊
در عملیات 4 وقتی یکی از برادرانش به نام صمد ابراهیمی به شهادت رسید😔🕊 با وجود اینکه توان انتقال برادرش به پشت جبهه را داشت اما این کار را نکرد. در جواب برادرانی که علّت را از او جویا شدند، پاسخ داد: چگونه میتوانستم چنین کاری بکنم در که جنازه همرزمان شهیدم در زیر آفتاب سوزان جنوب ماندهاند، برایم فرقی نمیکند که این پیکر برادرم باشد یا . برای من همه رزمندهها برادرند. برادرش را خودش به اطلاع خانوادهاش رساند. به خانوادهاش گفت: نگران و ناراحت نباشید؛ و مقاوم باشید اینها در راه خداوند کشته شدهاند. پس از برگزاری مراسم خاکسپاری برادرش بعد 24 ساعت به جبهه برگشت.
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#ستار_ابراهیمی در مدت حضور پرثمرش در جبهه در اکثر عملیاتها #شجاعانه شرکت داشت که از جمله آنها میتوان
در کربلای۴ از یک گـروه هفت نفری که با قایق به آن طرف اروند رفته بودند، تنها حاج‌ستار توانست جانِ سالم بِدَر ببرد و به عقب برگردد ، و اکثر آنها از جمله صمد برادرِ حاج ستار شهید شدند ... وقتی که از حاجی پرسیدیم : « حاجی، تو که می‌توانستی جنازه‌ی را با خود بیاوری ، چرا این کار را نکردی ؟» در جواب گفت : « همه بچه هـا برادر من هستند ؛ کدامشان را می آوردم؟ 🌹 فرمانده‌گردان۱۵۵_لشکر۳۲انصارالحسین 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابلاغ رمز عملیات والفجر ۸ توسط شهید زنده سردار فضلی امروز سالروز عملیات غرور آفرین والفجر 8 و فتح فاو 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊』
🔹رزمنده مجروح در عملیات والفجر مقدماتی ⏳ سال 1361 - فکه 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊』
‹♥️› خ‌َـندِھ‌‌‌ڪُن‌تآبِشَـوۍ‌سُـوژِھ‌‌‌نَقآشِـۍِ‌مَـن؛ مَـن‌شِیـوِھ‌‌‌لَبخ‌ـندڪِشیدَن‌دآرَم(= ¦⇢ 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊』
‌••📚🌿•• (؏)فرمودند⇩‌.• درماه‌رجب‌زیاد نمائید؛ چون‌درهرلحظه‌ازاین‌ماه، خداوند‌مقداری‌ازبندگانش‌راازجهنم‌آزاد‌می‌کند. وهرشخص‌دراین‌ماه‌زیاد"استغفرالله‌"گوید، فرشتگان‌براومژده‌بهشت‌رامیدهند.. ∞| ♡ʝσiŋ🌱↷
🍃پندار ما این است که ما مانده ایم و 🕊شهدا رفته اند❗️ اما حقیقت آن است که ...❗️ +آسدمرتضی‌آوینی 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊』
یک‌بار برای نماز صبح خواب ماند. نور آفتاب از لای پنجره اتاق خورده بود توی صورتش، و چشم‌هایش را باز کرده بود. با صدای گریه‌اش خودم را رساندم توی اتاق! نشسته بود میان رختخوابش و با گریه، پشت سر هم می‌گفت:‌ چرا بیدارم نکردید؟! نمازم قضا شد، خوب شد؟ حالا مگر جرئت داشتم بگویم مادر اصلا هنوز نماز برای تو واجب نیست. فقط قول دادم از آن به بعد یادم نرود صدایش بزنم! 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊』
با نام رفت ولےگمنام برگشت نامش را امانت داد بہ حضرت مادر گمنامےتنها برای شهرت پرستان دردآور است فاطِمــــه گمنام میخرد. 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊』
🍃وَ صَلِّ عَلَیهِم اِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُم 🍃و برایشـان دعـا ڪن، ڪہ دعـاے تو مایہ ے آرامـش آن‌هـاستــــ...
یاحسین‌گفتیم‌و‌عشق‌آغازشد💔
🖤🍃 هميشه منـزّه بود، در همه‌ے احـوال؛ وجودش پيش از پيش بود، در آغازِ محـض؛ و بقايش بَعد از بَعد است، بدون جابجايی و دگرگـونی...🍃 لَمْ‌يَزَلْ‌سُبْحاناً‌عَلي‌جَميعِ‌الاَْحْوالِ، وُجُودُهُ‌قَبْلَ‌الْقَبْلِ‌في‌اَزَلِ‌الاْزالِ، وَبَقآئُهُ‌بَعْدَ‌الْبَعْدِ‌مِنْ‌ غَيْرِ‌اِنْتِقال‌وَلا‌زَوال/•° "فرازےازدعاےعدیله"
چنـگ دݪ آهنــگ دݪ ڪــَش میزند نـاݪِ ي عشــــق سـت و آتـش میزند قصه ي دݪ ‌دݪ ڪَش ست و خـاند نیست.. تا ابدایݩ عشــق و این دݪ ماند نیست اݪݪهم اݪحقني باݪشهداء 😭 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊
✳ دو ساعت در برف پشت در نشسته بود! 🔻 سیدابوالفضل کاظمی یکی از دوستان می‌گوید: «برف شدیدی باریده بود. وقتی قطار دوکوهه وارد ایستگاه تهران شد، ساعت دو نیمه‌شب بود. با چند نفر از رفقا حرکت کردیم. علی‌اصغر را جلوی خانه‌شان در خیابان طیب پیاده کردیم. پای او هنوز مجروح بود. فردا رفتیم به علی‌اصغر سر بزنیم. وقتی وارد خانه شدیم، مادر اصغر جلو آمد و بی‌مقدمه گفت: «آقا سید شما یه چیزی بگو!» بعد ادامه داد: «دیشب دو ساعت با پای مجروح پشت درِ خانه تو برف نشسته اما راضی نشده در بزنه و ما رو صدا کنه! صبح که پدرش می‌خواسته بره مسجد، اصغر رو دیده!» بله بسیجیان خمینی این‌گونه بودند. مدتی بعد این سرباز دین و میهن در منطقه‌ی عملیاتی شلمچه به شهادت می‌رسد و همچون مادر بی‌نشان سادات، زهرای مرضیه (س) بی‌نشان می‌شود. 📌 پ.ن: از راست: حاج حسین سازور، شهید علی‌اصغر ارسنجانی و سیدابوالفضل کاظمی 📚 برگرفته از کتاب | سیره‌ی علما و شهدا در احترام به والدین 📖 صفحات ۶۶ و ۶۷ ❤ #⃣ 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊