علیﷺ حرف دلش را به چاه میگفت؛ سفره‌ی دلت را پیش هر کسی باز نکن... @alaviaat

دنیا دو روز است؛ روزی به سود توست و روزی به زیان تو. در آن روز که به سود توست، سرمست و مغرور مباش و آن روز که به زیان توست، صبور و شکیبا باش. مولاٰی ما؛ علی ابن ابی طالب فرمود.

؛ گریه کنید؛ ماٰدر ما پا به ماٰه بود.. گریه کنید؛ ماٰدر ما بی گناٰه بود...🥀

شروعِ #کتاب کشتی پهلو گرفته|سید مهدی شجاعی

لبریزِ شوق بود که در گوشِ محسنش یک‌روز علی ع اقاٰمه بخواند ولی نشد..🥀

ما بچه هاٰی ماٰدر پهلو شکسته ایم..🥀

شاٰنه ات را دیر آوردی سرم را باٰد برد خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باٰد برد..

«کشتی پهلو گرفته» تماٰم شد؛ و من با خواندش شرمنده شدم از غربتی که کلماتش از پیش چشمانم می‌گذشت و کاری جز باریدن چشم هایم از من ساخته نبود.. خواندم و پایان هر جمله و ماجرا یک کلمه به ذهنم می‌رسید و بر لبانم جاری میشد؛ یاٰ اُمّاٰه.. خواندم که جایی در کتاب نوشته بود؛علی‌ابن‌ابی‌طالب علیه السلام برای اینکه گزندی به اصلِ اسلام نرسد مامور به سکوت بودند و نشد که از نگارشان میان نامحرمان و نامسلمانان دفاع کند آنطور که باید.. برای اینکه صدها سال بعد این اسلام برسد دست من و شما؛ که صدها سال بعد ما روبه قبله محمد ص سر بساییم... علی ع در دفاع از محبوبش؛ قرة العیین رسول الله؛ سیده زنان عالمین سکوت کرد؛ که حالا اسلام به من برسد...🥀 حالا که اسلام عزیز به دستِ من رسیده آیا من امانت‌دار خوبی هستم برای این امانت؟

؛ پایانِ #کتاب کشتی پهلو گرفته|سید مهدی شجاعی شروعِ #کتاب گُدار | حامد عسگری

؛ پایانِ #کتاب گُدار | حامد عسگری شروعِ #کتاب ماه به روایت آه | ابوالفضل زرویی

؛ گُدار؛ ۱۸۴ صفحه قدم گذاشتن به کوچه پس کوچه های بَم در روزهای دهه ۶۰ بود. قدم گذاشتن به کوچه های بم و هم قدم شدن با پسری از همین دیار و شاهد خاطراتش از کودکی تا ابتدای جوانی. خاطراتِ خود نوشت حامد عسگری؛ که برای یکبار خواندن ارزش داشت و نه بیشتر.

این روزها زیاد بگویید؛ «السلاٰم علیک یا علی ابن ابی طاٰلب» کسی در مدینه جواب سلامش را نمیدهد. ..🥀