بریـــ✂️ـــده ڪـتاب:
📍در دوران جنگ جهاني اول و اشغال ايران توسط انگليس و روسي، مرحوم آيت العظمي نائيني خيلي پريشان بودند!
📍در همين زمان ها، شبي به امام عصر متوسل مي شوند و در حال توسل و گريه و ناراحتي به خواب مي روند و خواب مي بينند:
📍ديواري است به شکل نقشه ايران و اين ديوار شکست برداشته و خم شده و در حال افتادن است. در زير اين ديوار، يک عده زن و بچه نشسته اند و ديوار دارد روي سر اينها خراب مي شود.
📍مرحوم نائيني وقتي اين صحنه را میبينند و نگران میشوند و مي گويند که: خدايا! اين وضع به کجا خواهد انجاميد ؟
📍در اين حال مي بيينند که حضرت ولي عصر تشريف آوردند و انگشت مبارکشان را به طرف ديواري که خم شده و در حال افتادن بود، گرفتند و آن را بلند کردند و دو مرتبه سرجايش قرار دادند و بعد فرمودند:
🌈 " اينجا شيعه خانه ي ماست. مي شکند، خم مي شود، خطر هست، ولي ما نمي گذاريم سقوط کند. ما نگهش مي داريم. "
📚 @ketab_Et
♨️| نقد کتاب
📚| دال
✍️| محمود گلابدره
🚩✴️ کتاب دال داستان ایرانی های مقیم سوئد است. زن و مرد و جوان و کودکی که هر کدام به دلیلی دل از ایران کنده اند ظاهرا و به امید و وعده هایی پناهنده شده اند به سوئد.
📖✴️ خوشی ها و ناخوشی ها، دلیل ها و غرغر ها، هست ها و نیست های کشور سوئد، مردم و ایرانی ها را در این صد و هشتاد صفحه می توانید بخوانید.
📝✴️ فقط کاش نویسنده ی محترم کمی کوتاه تر می نوشت و خواننده ترغیب می شد که جمله جمله ی کتاب را با دقت بخواند. کتاب پر است از حاشیه ها و فکر و خیال نوشت های شخصیت اول داستان که یک نویسنده ی پناهنده است.
😨✴️ این قسمت ها پر از کلمات تکراری، بی هدف و خسته کننده است که خیلی راحت خواننده رد می شود و توجه نمی کند. نویسنده می خواسته در به دریِ فکری آن ها را بگوید؛ نتیجه شده خستگی خواننده که البته کتاب را کنار می گذارد و قیدش را می زند.
😇✴️ به هر حال این هم نوعی نوشتن است که به خوانندگان درونگرا که اهل تخیلی و توهمی خواندن هستند و یا می خواهند اوضاع کشور سوئد و ایرانی ها را متوجه شوند تا اپلای کنند کمک می کند…..
#نقد_کتاب
#دال
📚 @ketab_Et
┃خـاطـرات عزتشاهی┃
📌 جوان امروز نمی داند که جوان دیروز چه کرده است
مردان امروز از رنج و تلاش مردان دیروز چیزی نمی دانند
و چقدر تاسف بار است اگر ندانیم انقلاب ما و افتخار ما چه بوده است؟
این کتاب با جذابیت، تلخی ها و شیرینی های یک نسل را به تصویر می کشد.
#خاطرات_عزت_شاهی
#تاریخ_معاصر
#انقلاب
📚 @ketab_Et
بریـــ✂️ـــده ڪـتاب:
رهبران قوم(مجاهدین) از طرفی اجازه مطالعه و تعامل اندیشه به زیر دستان نمی دادند, از طرفی هم خود مطالعه نداشتند که به آنها ارائه کنند. از این رو به خاطر این که اعضاء به بی عملی دچار نشوند آنها را به کارهای بی ثمر و سبک و تهی مغز مشغول می کردند و برای آنها شخصیت کاذب ایجاد می کردند: یکی را مسئول چای, دیگری را مسئول ناخن گیری, یکی را مسئول آفتابه و دیگری را مسئول خودکار و…
📚 @ketab_Et
┃شنام┃
بریـــ✂️ـــده ڪـتاب:
روز و شب در کوه و بیابان، آواره و سرگردان بودیم.
گاهی به روستایی متروکه می رسیدیم و اطراق می کردیم.
بعضی وقت ها هم از صبح تا غروب ما را در درّه ها و گردنه ها و کوه ها می چرخاندند و دوباره به محل سابق باز می گرداندند.
نیش غضب آن ها همیشه بر پیکر برادرم پرکار بود.
یک روز رئیس نیروهای کومله با کبکبه و دبدبه مقابل برادرم قرار گرفت و با تمسخر گفت:
_راست میگن پاسدارای خمینی کلید بهشت دارن؟ کلید بهشت تو کجاس؟ نشونم میدی؟
داداش با اقتدار به چشم های او خیره شد و با صلابت گفت:
_بیچاره، کلید بهشت من همون گلوله ایه که از لوله ی تفنگ تو بیرون می آد و قلبم رو می شکافه.
رئیس خشکش زد. هیچ واکنشی نمی توانست نشان دهد..
#شنام
#دفاع_مقدس
#تاریخ_معاصر
#جوان
📚 @ketab_Et
┃شومن┃
📌 کتاب شومن درگیرتان می کند داستان این فیلمنامه ی متفاوت
بریـــ✂️ـــده ڪـتاب:
جونز به آرامی یک قدم به جلو می گذارد. ناگهان از دو سمت پنجره بانک، پی در پی گلوله شلیک می شود. فیلمبردار وحشت زده به عقب فرار می کند، جونز هم همچنین. در پشت سر آنها یکی دو گلوله دیگر شلیک می شود. ناگاه جونز بر زمین می خورد. فیلمبردار خمیده و وحشت زده به سمت جونز می دود. دست او را گرفته و در تلاش برای دور کردن جونز از معرکه، او را بر زمین می کشد و در همه این حالت ها هم فیلم می گیرد.
#شومن
#رمان
#جوان
📚 @ketab_Et
بریـــ✂️ـــده ڪـتاب:
در کنار فرانچسکو و همسر ریکارد، با فاصله دو سه متر، عده ای ایستاده اند. در بغل یکی از آن ها ساک ورزشی می باشد. همسر ریکارد، فرانچسکو را با خود می کشد. ناگاه از داخل ساک ورزشی دو گلوله بی صدا شلیک می شود. فرانچسکو محکم تکان خورده و خشکش می زند. جوانک ساک در بغل خونسرد حرکت کرده و می رود. فرانچسکو بر زمین می افتد.
📚 @ketab_Et