هدایت شده از تک رنگ
یه ســــوال!!🧐🧐🧐
❓| مگه هر کتابی ممکن نیست مفید باشه؟
❓| بالاخـره هر کس یه تجـربهای داره آخه!
دوتا جواب!!😉😉😉
اولا
هـر تجربه ای کـه ارزش خـوندن نـداره!!💔
خصوصا 🌪 وقتی
کـه کلمـات و تـوصیفـات و نکـات کتـاب👒
پرِ ضـرر 🔥 باشه...
آدم
وقتی میخواد راه خوشبـختی رو بفهمه🦋
که سراغ راه و روش یه بدبخت نمیـره!!🏚
از اون طـرف
اگـه از زاویه ادب از بیادبان آموختن و🤓
خوشبختی:)
از بدبختـان یاد گرفـتن هـم نگاه 👀 کنیـم؛
👣 بازم خوبه بدونیـم طـرف چکاره بوده؟
⇦ تا نوشته اش رو
🔎به دید عبرت بخـونیم نه به دیـد مثبت!
#من_و_کتاب
#کتابخوانی
🌸@yaran_samimii
samimane.blog.ir🌸
┃حاج قاسم┃
📌 کتاب حاج قاسم در سال ۹۸ به قلم نرجس شکوریان فرد، توسط انتشارات عهد مانا در ۱۰۷ صفحه به چاپ رسید. این کتاب در ۴۰ بخش که “راه” خوانده می شود، تدوین شده، که هر راه شامل یک داستان کوچک از زندگی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و برداشت نویسنده از آن داستان است.
بریـــ✂️ـــده ڪـتاب:
فرودگاه کرمان، حاج قاسم از هواپیما پیاده شد!
مسیر اول: خانه ی پدری و مادری!
دیدار با پدری که نان حلالش داده و مادری که تربیتش کرده و دست هایی که قاسم سلیمانی مقابلشان خم می شد و می بوسید.
سردار هر وقت که وارد کرمان می شد، اولین مکانی که می رفت خانه پدر و مادرش بود.
راه رشد را می خواهی!
خدا در قرآن کریم فرموده، کنار ایمان و توحید هم فرموده:… والدین؛ پدرت، مادرت، احترام، محبت وگذشت،
دست بوسی، اُف نگو، عمل به خواسته هایشان، کمک در کارها…
راه رسیده به خدا دور نیست. همین نزدیکی است. خانه و والدین!
حاج قاسم قدردان بود، که ایران در شهادتش به قدردانی قیام کرد!
#حاج_قاسم
#جوان #شهدا
📚 @ketab_Et
┃زنان عنکبوتی┃
📌 زنان عنکبوتی فرا داستانی است که از میان جامعه ایران، سر بلند می کند…
بریـــ✂️ـــده ڪـتاب:
اشک آرام آرام از گوشه ی چشمش راه گرفت… مثل همان اوایلی که جشن طلاق گرفته بود. در جشن کلی خندیده بود و با بچه های دانشگاه خوش گذرانده بود و بعد هم کیک سیاه را خودش بریده بود. اما همان شب تا صبح دو بار بالشش را عوض کرد، بس که اشک ریخته بود. پذیرش شکست سخت است، برای یک زن سخت تر! چرا این طور شد:
_البته اون می گفت من عوض شدم. دعوامون زیاد شده بود. خیلی به رابطه ی من با بعضیا حساس شده بود. دلش می خواست من حواسم بیشتر باشه…
#زنان_عنکبوتی
#رمان #جوان #امنیتی
📚 @ketab_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
____🎬🧐__📖__🎬🧐____
📕کتاب زنان عنکبوتی
✍️نویسنده: نرجس شکوریان فرد
🤳🔹چه میشود که زنها برای رسیدن به لذت و شاید شخصیت و احترام، دقیقا احترام خودشان را زیر پا میگذارند؟
🧐🔹مستند داستانیِ زنان عنکبوتی، پروندهی این راز مجهول را، که پشت پردههای فراوانی دارد، رمزگشایی میکند.
#کلیپ_معرفی_کتاب
#زنان_عنکبوتی
📲خرید اپلیکیشن کتاب😎👇👇😎
https://b2n.ir/732271
📚 @ketab_Et
هدایت شده از تک رنگ
🍃🌹📙|~
🔹 بهش میگی:
کتاب📘 بخون!
🔸 بهت میگه:
کتابخون نیستم!
من که نفهمیدم
کتابخونا نوع خاصی👽 از آدما هستن
یا همون آدمای عادین که(📚) میخونن
و خاص💫 میشن؟!
#من_و_کتاب
#کتابخوانی
🌼 @yaran_samimii
samimane.blog.ir 🌼
♨️| نقد کتاب
📚| حیدر
✍️| آرزو اسکندری
♨️🖌 متن کتاب روان است و وقایع تاریخی را از حالت خشک درآورده و به قلم داستانی روایت کرده خوب و جذاب است.
♨️✅ قدرت و صلابت و ایستادگی و تشکیلات حکومت اسلامی پیامبر(ص) را به خوبی نشان داده شده است و این هم نقطه قوت کتاب است.
با وجود این نقاط قوت که حاصل تلاش نویسنده در منابع و تحریر به قلم داستانی است.
♨️❌ولی چند ایراد واضح در متن دیده می شود.
♨️❗️–کلمات نا آشنا- افراد و مکان هایی که تا کنون شنیده نشده و بدون توضیح و فضاسازی اولیه بیان شده اند که مخاطب را دچار سردرگمی در فضای تاریخ می کند. ص۱۷۸
♨️👀 بعضی فضاسازی ها به اطلاعات حاصل از منابع روایی کمک می کند به شرط اینکه اصل محتوای روایت لطمهای وارد نشود. و از لحاظ سند تاریخی هم این کتاب باید توسط یک استاد و تاریخشناس و سندشناس حرفه ای هم در بحث روایت هم در بحث راوی قرار بگیرد و بررسی شود.
♨️‼️ – داستان از جایی شروع می شود که جذاب باشد و بحث ازدواج مطرح شود پس قسمت مهمی از تاریخ زندگی امیرالمؤمنین ندید گرفته می شود وقایعی مثل صدراسلام تاریخ مکه – لیله المبیت، دعوت خویشاوندان و حتی جنگ بدر اشارهای نشده.
📎ادامه در سایت نمکتاب😊👇
✨namaktab.ir✨
📚 #نقد_کتاب
📔 #حیدر
📚 @ketab_Et
┃قصه های پندآموز کهن┃
📌 مجموعه حاضر متشکل از داستان های آموزنده برگرفته از متون کهن پارسی است که به همراه تصاویر جذاب و زیبا، پند ها و آموزه های اخلاقی را در قالب قصه های زیبا به کودکان انتقال می دهد
بریـــ✂️ـــده ڪـتاب:
مرد وقتی اسم پول
را شنید قبول کرد.
او از اسب پایین آمد و
به پسر کمک کرد که
صندوق را روی گاری بگذارد،
پسر خودش کنار صندوق نشست
مرد سوار اسب شد و حرکت کرد، پسر از خوشحالی دل توی دلش نبود
مرد با خودش فکر کرد:
یعنی توی این صندوق چه چیزی است که اینقدر سنگین است؟ چرا رویش را پوشانده اند؟
موش حواسش به پرنده نبود، او داشت بازی می کرد
پرنده با پنجه هایش موش را گرفت و چون یک سر طناب به پای قورباغه بود از توی آب بیرون کشیده شد و او هم به همراه موش به هوا بلند شد……
حاکم از روی تخت بلند شد و به سمت مرد آمد، بعد با مهربانی دستی به سر او کشید و گفت: من تعریف تو را زیاد شنیده ام
به همین دلیل وقتی پادشاه به به من دستور داد تا معلم خوبی برای پسرش پیدا کنم، یاد تو افتادم، حالا از تو می خواهم بروی و خودت را آماده کنی و برای تربیت شاهزاده به قصر پادشاه بروی.
مرد با شنیدن این حرف خوشحال شد، چون بالاخره زحمت هایش نتیجه داده.
میتواند از علم و دانش خود بهره ببرد..
#قصه_های_پندآموز_کهن
#کودک
📚 @ketab_Et