هوای یکدیگر را داشته باشیم
مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه آمریکا در دولت بیل کلینتون، زمانی اعتراف کرد که تحریمها علیه عراق منجر به کشته شدن پانصد هزار کودک عراقی شد (گزارش مؤسسه ران پل). این اعتراف در کنار سایر بررسی تحریمهای اقتصاد علیه کشورها نشان میدهد تحریم در درجه اول و بیش از هر گروه دیگری، مردم و ضعیفترین مردم را تحت فشار قرار میدهد و به نابودی میکشاند.
تقریبا تمام دولتها باید به گونهای تدبیر میکنند که مردمشان تحریم نشوند، اما تحریمها صرفنظر از هر واقعیت دیگری، مردم ضعیف را هدف قرار میدهند.
من علاقهای به توصیههای اخلاقی ندارم و همواره ترجیح دادهام روی اخلاق مردم تأکید نکنم، اما تحریمهای آمریکا از سیزده آبان تشدید میشوند و اگرچه بخش عمده آنها اعمال شده، اما تجربه نشان میدهد مردم تحت فشار بیشتری قرار میگیرند.
اگر توان اقتصادی داریم (به قدر توانمان) در زمینههای زیر هوای یکدیگر را داشته باشیم.
_ خانوادههایی هستند که معلول دارند و هزینه دارو، درمان و خرید تجهیزات پزشکی آنها سنگین است. اگر میتوانیم بخشی یا همه هزینههای یک معلول را قبول کنیم.
_ خانوادههایی هستند که نوزاد و کودک خردسال دارند، و هزینه تغذیه، پوشاک، بهداشت و درمان این کودکان را به سختی تأمین میکنند. اگر میتوانیم هزینه زندگی یک کودک را تأمین کنیم. مبادا کودکی در ایران بر اثر تحریمها جان دهد.
_ زنان و مردانی هستند که بر اثر تعطیلی بنگاهها ناشی از شرایط اقتصادی و تشدید تحریمها بیکار میشوند. اگر میتوانیم کار حتی پارهوقت برایشان جور کنیم یا به اندازه حداقلها کمکشان باشیم.
_ زنان سرپرست خانواری هستند که شغلشان را از دست میدهند. آنها بسیار در معرض آسیب و خطر هستند. آنها را فراموش نکنیم.
_اگر میتوانیم برای تمیز کردن خانهمان، بیشتر از گذشته کارگر به خانه بیاوریم.
_ اگر قصابی، سوپری یا میوهفروش محله هستیم، چند خانوار کمتوان را در ذهن داشته باشیم و به قدر وسع، نگذاریم احساس بیپناهی کنند.
_اگر مدیر هستیم، بنهای کالایی را که بین مدیران اداره توزیع میکنند، به کمتوانترها واگذار کنیم.
_ اگر واقعاً دو سه یا پنج هزار تومان برای شما مبلغ قابل توجهی نیست، میتوانید باقیمانده پولی را که به راننده اسنپ میدهید پس نگیرید.
_ یکی دو ساعت وقت بگذاریم، حتماً یک خیریه معتبر پیدا میکنیم که قادرند ما را به یک خانواده، معلول، کودک، یا بیکار و از کارافتاده نیازمند وصل کنند.
_ ما حتماً دولت را برای مبارزه با فساد، چاره کردن تحریمها، تقویت نظام حمایت اجتماعی و بقیه اصلاحات ساختاری تحت فشار قرار میدهیم، ایده میدهیم و مطالبه میکنیم؛ و کارآمدی و تدبیر برای رفع تحریمها را از قدرت سیاسی خواهیم خواست، اما در برابر واقعیت تحریمها باید هوای یکدیگر را هم داشته باشیم.
#محمد_فاضلی
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
پ.ن: از مسیج هایی که بهمون میزنید معلومه کلا ناامید هستید و خشم و عصبانیتتون از این اوضاع توی کلماتتون مشخصه. حق هم دارید .به نظر من هم امید واهی دادن بیهوده ست. و این ژستهای سیاستمداران که حلش میکنیم و فلان و بیسار هم ،واقعا رنگ باخته.واقعا اگه میتونستید حلش کنید نمیذاشتید کار به اینجا بکشه.
این وضعیت هم واقعا حق کشوریه که فسادش بالاست و اقتصادش فقط روی نفت می چرخه.و 40 سال نتونست تو حوزه ی آی تی و توریست پیشرفت کنه.ترکیه امسال با اینکه گردشگرای ایرانیش نصف شدن 18 درصد رشد توریست داشته جشن گرفتن. هند همزمان با ما سرمایه گذاری رو آی تی رو شروع کرد. الان برنامه نویساش دنیارو گرفتن. ایران نتونست هیچ کاری کنه که 100 تا کشور بهش وابسته باشن. که هر ننه قمری نتونه فرت و فرت تحریمش کنه.
اما حرف من با شما اینه که نذارید عصبانیتتون باعث شه دل رحمی تون نسبت به همنوعانتون از بین بره و یه تیکه سنگ بشید.بنا رو بر این بذارید که هیچ فریاد رسی جز خودمون نداریم❤️
#یک_فنجان_تفکر
💡مجله کتاب زندگی
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
شام تاریک ما را سحر کن
اول: یک دوست روانکاو دارم به اسم اندریا.
اندریا تمام روز با آدمهای ناامید و افسرده سر و کله میزند. یکبار پرسیدم تو چطور خودت از این شرایط کاری افسرده نمیشوی؟ جواب داد بالاخره یک روز وضع بیماران عوض میشود. امید بالاخره برمیگردد.
دوم: زنده یاد پدربزرگم یک مصاحبه دارد با یک روزنامه آلمانی، کمی پیش از درگذشتش.
مصاحبه بعد از درگذشتش چاپ شد.
خبرنگار از او میپرسد آینده را چطور میبینید؟ جواب میدهد شواهد مثبتی وجود ندارد ولی به عنوان یک مسلمان به رحمت خدا امیدوارم.
سوم: یکبار سر تجریش تاکسی گرفتم برای سعدآباد. تا سوارشدم راننده از آیینه نگاهی کرد و پرسید مهندس این مملکت کی درست میشود؟ مهندس را الکی گفت و گرنه از کار من خبر نداشت. گفتم به عمر من و شما قد نمی دهد. پرسید واقعا؟ گفتم سوال بهتر این است که کی میافتد در مسیر درست شدن؟ به این عمرمان قد میدهد.
این مال ٨ سال پیش بود.
چهارم: این سرزمین روزهای سیاهتر ازاینی که الان هستیم، زیاد دیده. از حمله ی مغول و اعراب تا قحطی وحشتناک و سیلاب و زلزله . از سلاطین جائر و سفاک تا حاکمان بی لیاقت و متوهم. این سرزمین اما به مدد مردم هشیار و زیرکش همه را از سر گذرانده.
هم اجنبی را در خودش هضم کرده، هم به وقتش حاکمان را فرستاه رفتند پی کارشان.
همه این روزهای سخت هم میگذرد شک نکن.
آخر: روزهای سخت، آدم های زیرک وسر سخت میطلبد.
هر چقدر زورمان میرسد از رنج هموطن ها مان کم کنیم.
تا میتوانیم امید و انگیزه بدهیم. تا میتوانیم به دنبال راه حل باشیم.
هر کس هر جا هست بجنگد برای برگرداندن لبخند.
اگر مسلمانیم به رحمت خدا امیدوار باشیم.
اگر مسلمان نیستیم به تاریخ مان نگاه کنیم: به دوره های رهایی، به روزهای آفتابی، به همه شبهایی که بعدش به پایان رسید.
راست میگفت اندریا، امید بالاخره بر میگردد.
امیرعلی بنی اسدی
#یک_فنجان_تفکر
💡مجله کتاب زندگی
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
مجله کتاب زندگی
یه آقایی وارد یه کلیسا میشه، بعد روی دیوار عکس آدمهایی رو میبینه. میپرسه اینها کی هستند؟ کشیش جواب میده که اینها، افرادی هستند که در دریا، درحال غرق شدن بودهند که نام مسیح رو صدا زدهند و نجات پیدا کردن!! اون آقاهه میگه چه جالب. عکس اونهایی که نام مسیح رو صدا زدند و نجات پیدا نکردن رو هم دارید؟
این حقیقتا داستان آموزندهایه. رویکرد علمی یعنی همه ی زوایا و شواهد رو ببینی، نه فقط اونهایی رو که تأییدکننده دیدگاه موردنظرتو هستند.
#یک_لحظه_تامل
💡مجله کتاب زندگی
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
همسایه ها زنگ میزنن پلیس میگن از خونه ی یه زوج سالخورده داره صدای دادو بیداد میاد. مامورا که میرسن میبینن این زوج به خاطر تنهایی کنترل اعصابشونو از دست دادن. افسرای پلیس میمونن پیش این زوج و باهاشون شوخی میکنن. پاستا درست میکنن و چند ساعتی رو باهاشون حرف میزنن بعدم ظرفارو میشورن میرن
#تصویر_زندگی
💡مجله کتاب زندگی
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
شاهزاده ای تصمیم گرفت ازدواج کند
و موضوع را به وزیر دربار که از هوش بالایی برخوردار بود در میان گذاشت
وزیر دستور داد تا تمام دختران شهر هرکدام غذایی بپزند و برای شاهزاده بیاورند
روز موعود فرا رسید و دختران شهر هرکدام با غذای لذیذ خود آمده بودند تا بخت خود را امتحان کنند
در میان آنها دختر ی بود که چهره زیبایی نداشت و همه وی را مسخره میکردند و با زخم زبانشان او را آزار میدادند
از قضا شاهزاده به سراغ دختر میرود و
به او میگوید تو چگونه به خودت اجازه جسارت داده ای مگر نمیدانی من شاهزاده ام و زن من باید زیبا باشد.
در این لحظه اشک از چشمان دختر با التماس میگوید سرورم شما کمی از غذای من میل کنید.
بالاخره شاه آن غذا را میل میکند و از دست پخت دختر خوشش می آید و به دختر میگوید : راز این غذای دلچسب چیست ؟
دختر اشک از چشمان خود پاک میکندو میگوید: روغن فرد اعلا
این روزا یعنی اُویلا
گفتم فضا یه ذره تلطیف شه. من میرم دیگه
چای ایرانی نیم ساعت زمان میبره تا دم بکشه. و این هم مربوط به نوع فن آوری و ارگانیک بودن چای ایرانیه.
چای ایران،محبوب ترین و مرغوب ترین چای جهانه از لحاظ سلامت برگ و درخت و عدم استفاده از کود و سموم.
ولی متاسفانه مردم خود ما عاشق چای خارجی عطری هستند!
#یک_لحظه_تامل
💡مجله کتاب زندگی
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
بازارتبریز با بیش از ۶۵۰۰ حجره،۲۰ راسته، ۳۵ سَرا، بزرگترین بازار سرپوشیده جهانست
اولین انجمن زنان در تبریز توسط ،صاحب سلطان خانم، تشکیل شده
اولین مدرسه ناشنوایان توسط جبارباغچه بان افتتاحشده و...
این تصویر گوشهای از غذاهای تبریز ست
شهری که گوشهای از قلبم آنجاست.
#تصویر_زندگی
💡مجله کتاب زندگی
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
سالهای بچگی و نوجوانی و جوانی من با جوکهای قومیتی گذشت.
آنچه رایج بود جمع بستن یک قوم دیگر بود و نسبت دادن یک صفت بیربط. نه من، نه هیچکدام دوستان هم از این مساله مبرا نبودیم. بعد هر ازچندگاهی یک نفر قصهای داشت که منبع جوکهای قومیتی انگلیسیها هستند.
جوک میسازند تا جدایمان کنند. یکی دیگر داستان را میبست به دولت. دولت این جوکها رو درست میکند تا قومیتها با هم متحد نشوند.
و بعد که انگلستان و دولت را مسوول جوکسازی معرفی میکردند، یک جوک دیگر میگفتند بدتر از قبلی. یعنی زبان در اختیار خود شخص گوینده و سازنده نبود.
میگفت و تقصیر را گردن دولت میانداخت و خودش را تطهیر میکرد و خلاص.
حالا سالیان سالی گذشته و نگاهی میکنم به تلگرام و جوکهای قومیتی را کمتر میبینم و جوکهای جنسیت زده را به شدت بیشتر.
مهندس چهل ساله مملکت همان زمان که میگوید "پرفسور مریم میرزاخانی، افتخار هر ایرانی" ، یک جوک بینمکی هم همزمان میفرستد که "دخترها فکر میکنند بنزین پراید به ۲۰۶ نمیخوره. خخخخخ".
مثل جوکهای قومیتی باز میشود اینها را انداخت گردن دولت و سیستم آموزشی که به ما یاد نداده به قیمت تمسخرِ بیدلیل و منطقِ نیمی از جمعیت به هر خزعبلی نخندیم
واقعا حاصل بیست و سی و چهل سال عمر، اصلا تحصیلش به کنار، این نیست که ما بفهمیم برای جنسیت نباید جوک ساخت؟
یعنی یک زن از صبح تا شب کار کرده و با خانواده سر و کله زده و با پیشداوریهای جامعه از زنان، مبارزه کرده و در یک راه از خانه تا دانشگاه، یا سر کار، یا بقالی و سوپری، ده بارجلویش ترمز زدهاند و شر و ور گفتهاند و اگر رانندگی میکرده و یک راهنما یادش رفته بزند راننده ماشین پشتی رانندگی-بلد-نبودن و هزار صفت نامربوط دیگر را به کل زنان دنیا نسبت داده و بعد شب هم که دو دقیقه مینشیند تلگرام را چک کند باید ببیند :
"دخترها فکر میکنند بنزین پراید به ۲۰۶ نمیخوره. خخخخخ"؟
یکی از اهداف اصلی این نوشتهها از روز اول این بود که نه به دیگران، که به خودِ شخص نویسنده ثابت کنند که ما، فارغ از گرایش سیاسی و مذهبی و هر چیز دیگری که جدایمان میکند، یک سری دغدغه مشترک داریم.
مشترکاتمان از آنچه فکر میکنیم بیشتر است و همه ما، هر یک به نحوی، سعی در بهتر شدن داریم.
رفقا، برای یک جامعه بهتر، وظیفه ماست که دست همدیگر را بگیریم و همدیگر را بالا ببریم.
جوکهای جنسیتی (یا قومیتی) با این منظور گفته میشوند که توی سر میلیونها نفر بزنند.
هر چقدر هم که علتیابی کنیم، هر چقدر هم که از عقدهها و مشکلات بگوییم، هر چقدر هم که تقصیر را گردن دولت و حکومت بیندازیم، آخرش آن "خخخخخ" را ماییم که میگوییم و فوروارد میکنیم.
گفتن و فوروارد کردن این چیزها نه در شان فوروارد کننده است، نه در شان خواننده. ممنون که به این نوشته فکر میکنید
با نوشتنش یک سنگی از روی سینه نویسنده برداشته شد. به امید فرداهای بهتر.
#یک_فنجان_تفکر
💡مجله کتاب زندگی
http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
فرق واقعیت با خبرسازی دروغ
#یک_لحظه_تامل
💡مجله کتاب زندگی👇
@Ketab_Zendegi