بعد قانونی مسئلهی حجاب باید توسط تمام قوا و مسئولین "مجلس-قوهقضائیه و دولت" طراحی و اجرائی بشه
ولی
اجرای بعد قانونی
نیازمند اجرای بعد فقهی هستش
یعنی در وهلهی اول
حجاب باید تبیین و تبلیغ بشه
بعدشم قانون با قاطعیت اجرا بشه
مراجع تقلید
علما و طلاب باید به این سناریوی خطرناک ورود کنند
باید اصل و فلسفهی حجاب رو برای مردم تبیین و تبلیغ کنند
❌متاسفانه اکثریت از فلسفهی حجاب اطلاع دقیقی نداریم و به مسائل ابتدایی و ظاهری فلسفهی مهم حجاب بسنده شده
باید مطالبه کنیم
هم از مسئولین فقهی "مراجع و علما"
و هم از مسئولین حاکمیتی"مجلس-قوهقضائیه و دولت"
سناریوی امنیتی حجاب
با تهاجم فرهنگی تک بعدی طراحی و اجرائی نشده که بخوایم با برخورد تک بعدی"قانونی" اون رو خنثی کنیم
باید تمامی ابعاد قانونی-فقهی و کار فرهنگی در کنار هم اجرا بشه تا موثر واقع بشه
دولت برای اکثر بخشهای دولتی
ابلاغیه صادر کرده و گفته رعایت حجاب الزامی است
از اینجا به بعد
به عهدهی ماست که اگه در فلان اداره
موردی دیدیم
به مسئول مربوطه اعتراض کنیم و خواستار اجرای قانون بشیم
البته نه با تندی...
در برخی ادارات
مسئولین مربوطه همت جدی برای اجرای قانون ندارند که من و شما باید اعتراض و مطالبهی درست انجام بدیم و قطعا اگه یک حرکت کلی صورت بگیره
جواب میده...
همانطور که از مسئولین حاکمیتی مطالبه میکنیم
باید از مسئولین فقهی هم مطالبه کنیم
مثلا
در فلان نقطهی شهر که مرکز فساد و فحشا و بدحجابیهاست
از امام جماعت شهر مطالبه کنیم که در اون نقطه برنامههای دینی از جمله برگزاری نماز
اجرا بشه
در مناسبات مختلف
مراسمات جشن و شادی اجرا بشه که طرف مقابل فرصت پیدا نکنه فساد و فحشا رو ترویج بده
خب مشخصه که وقتی ما
فلان نقطهی مستعد شهر رو بیخیال بشیم
ترویح فساد و فحشا راحتتر شکل میگیره
پس
باید وارد عمل بشیم و برای مکانهای مستعد شهرمون برنامهریزی بکنیم
مثلا یه بار جشن تکلیف
در فلان نقطهی مستعد شهر برگزار بشه
قطعا تاثیرات مثبتی به همراه خواهد داشت...
آقاجانمان در ایام کرونا به چهارپایه خوانی اشاره کردند
ولی متاسفانه چندان مورد توجه قرار نگرفت
کانال خبری-تحلیلی نَحنُ عمار
مثلا خبر برسه بگن چون در این ماه بندگی کردی خدا یه جایزه مشتی مثل برات کربلا بهت میده... اللهم رزقنا
استاد جان یهو هوس کردم برم سراغ کوله پشتیم .
پارسال دو جفت جوراب ضخیم و حوله ای رو تو موکب ها جا گذاشتم و هنوز نتونستم جایگزین پیدا کنم.
کم کم باید بار سفر بست .
گاه سفر آمد؛ نه هنگام درنگ است
چاووش میگوید که ما را وقت تنگ است
گاه سفر شد، باره بر دامن برانیم
تا بوسهگاهِ وادیِ ایمن برانیم
از هر کران بانگ رحیل آید به گوشم بانگ از جرس برخاست وای من خموشم
دریادلان راه سفر در پیش دارند
پا در رکاب راهوار خویش دارند
گاه سفر آمد برادر! گام بردار!
چشم از هوس از خُرد از آرام بردار!