eitaa logo
کمیته خادمین شهدا شهرستان اردستان
153 دنبال‌کننده
252 عکس
38 ویدیو
0 فایل
بسم رب الشهدا والصدقین پایگاه اطلاع رسانی کمیته خادمین شهدا اردستان واحد برادران: برادر قادرزاده 09138897812 واحد خواهران:خواهر حدیدی 09133620803 اینیستاگرام:https://instagram.com/khademin_ardestan?utm_medium=copy_link
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷یادواره شهداء منطقه کچومثقال اردستان پنج‌شنبه ۱۴۰۲/۰۱/۱۰ - مسجد سلمان روستای کچومثقال - (همراه با سفره اطعام اهلبیت) کمیته خادمین شهدا شهرستان اردستان
سعیدم_زنده_است ۱۵ ساله بود که عملیات رمضان شروع شد، اواخر ماه رمضان بود که سعید به جبهه رفت، وقتی مادر بدرقه‌اش کرد، رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا فرزندم، مال تو، در راه تو می‌دهم، اما پسرم مفقود و اسیر نشود.» همیشه به اطرافیانش توصیه می‌کرد اگر دنیا و آخرت می‌خواهید، فقط و فقط برای خدا کار کنید و برای کسب رضای او قدم بردارید. از اتلاف بیت‌المال هراس زیادی داشت و تا جایی که می‌توانست از وسایل شخصی خود استفاده می‌کرد و کمتر به سراغ وسایلی که در جبهه به آنها داده بودند، می‌رفت. در ۱۷ سالگی، سه هزار تومان خمس پرداخت کرد، کاری که باعث تعجب خیلی‌ها شد که یک پسر بچه با این سن و سال چرا باید به فکر خمس دادن باشد. البته خودش در جواب دیگران گفته بود: «دارم به وظیفه‌ام عمل می‌کنم.» یکی از هم‌رزمانش می‌گفت: «یک بار که با هم در کردستان بودیم، هوا بی‌نهایت سرد بود، قرار بود من به همه سنگرها سر بزنم تا کسی خوابش نبرد. خدا خدا می‌کردم که زمان زود بگذرد و من از سرمای هوا به جایی گرم پناه ببرم. حین سر زدن به سنگرها بود که متوجه شدم یک نفر دولا شده است، اول ترسیدم، گفتم شاید دشمن است، اما وقتی جلوتر رفتم، متوجه شدم سعید پشت یکی از همین سنگرها و در آن هوای سرد مشغول نماز خواندن است، با خودم گفتم؛ من دنبال یک جای گرم و نرم هستم، آن وقت این پسر ایستاده است و دارد اینجا نماز شب می‌خواند.» خیلی کم و خیلی کوتاه به خانه می‌آمد. همیشه عجله داشت که زود برگردد و برای رسیدن به منطقه دل توی دلش نبود. یک بار توی همین پرزدن‌های دلش برای برگشتن به جبهه و پیش رفقایش، پدر به او می‌گوید: «سعید، بابا، مگه اونجا چه‌کار می‌کنی که آن‌قدر عجله داری برگردی؟ گفته بود: هیچی بابا! می‌خوریم و می‌خوابیم و توپ بازی می‌کنیم. حالا نگو منظورش از توپ بازی این بوده که روی تانک کار می‌کرده است.» سعید در جبهه فرمانده بوده، اما نه پدر از این قصه خبر داشته است، نه مادر؛ تا موقعی که به شهادت می‌رسد و پلاکاردهای شهید در محله و روی در و دیوار نصب می‌شود. کتاب مازنده ایم اثر سعید اسلامی صفحه ۲۰۷ کمیته خادمین شهدا شهرستان اردستان @Khademin_ardestan_esf
17.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 بازنشر | پیامی دارم از پیام شهید حاج قاسم سلیمانی تا شهید مهدی باکری 🔺️ تمامی صداهای داخل کلیپ واقعی و مستند است کمیته خادمین شهدا شهرستان اردستان @Khademin_ardestan_esf
مراسم عزاداری شهادت امام علی علیه‌السلام به همراه تشییع شهید گمنام ▪️چهارشنبه ۲۳ فروردین ساعت ۱۷ از کتابخانه عمومی زواره به طرف آستان مقدس امامزاده یحیی علیه السلام کمیته خادمین شهدا شهرستان اردستان @Khademin_ardestan_esf
🌷اردستان میزبان پیکر مطهر شهید گمنام🌷 🏴 مراسم شام شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام باحضور پیکرمطهرشهیدگمنام🌹 زمان :چهارشنبه ۲۳ فروردین ساعت ۲۱:۰۰ مکان: مسجدموسی بن جعفر(ع)شهرک کاوه کمیته خادمین شهدا شهرستان اردستان @Khademin_ardestan_esf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «غوغا کنید امشب» 👤 استاد ☀️ ما اگه بخوایم می‌تونیم یک شبه ظهور رو رقم بزنیم... 🌃 صیحه آسمانی در ۲۳ ماه رمضان که شب جمعه است شنیده میشه... کمیته خادمین شهدا شهرستان اردستان @Khademin_ardestan_esf
هدایت شده از KHAMENEI.IR
✊🏻 جوانان فلسطینی؛ پیروز جنگ اراده‌ها ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «جوانان فلسطینی با عملیّات فداکارانه‌ی خود، سپر دفاع فلسطین شده‌اند... امروز «اراده‌ی شکست‌ناپذیر» در فلسطین و همه‌ی منطقه غرب آسیا، جایگزین «ارتش شکست‌ناپذیر» صهیونیست شده است.» ۱۴۰۱/۰۲/۰۹ 📢 رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب لوح «جوانان فلسطینی؛ پیروز جنگ اراده‌ها» را منتشر میکند. 📥 نسخه قابل چاپ👇 https://khl.ink/f/50126
زائر حقیقی طلبه شهید غلامرضا زمانیان پدر شهیدِ پانزده ساله، غلام رضا زمانیان نقل می کند که قبل از عملیات بدر غلامرضا جلوی من و مادرش بدنش را برهنه کرد و گفت: نگاه کنید! دیگر این جسم را نخواهید دید. همان طور شد و در عملیات بدر مفقود گردید. پدر شهید گفت: دوازده سال در انتظار بودم و با هر زنگ درب منزل می دویدم تا اگر او برگشته باشد اولین کسی باشم که او را می بینم. تا اینکه یک روزخبر بازگشت او را دادند. فقط یک جمجمه از شهید برگشته بود که مادرش از طریق دندان فرزند را شناخت. در نزد ما رسم است بعد از دفن، سه روز قبر به صورت خاکی باشد. مردم در تشییع جنازه او باشکوه شرکت کردند. شبی در خواب دیدم که چند اسب سوار آمدند و شروع به حفر قبر کردند. گفتم: چه کار می کنید؟ گفتند:مامور هستیم او را به کربلا ببریم. گفتم: من دوازده سال منتظر بودم چرا او را آوردید؟ گفتند:ماموریت داریم و یک فرد نورانی را نشان من دادند. عرض کردم: آقا! این فرزند من است. فرمود: باید به کربلا برود. او را آوردیم تا تو آرام بگیری و بعد او را ببریم. پدر شهید از خواب بیدار می شود. با هماهنگی و اجازه، نبش قبر صورت می گیرد و می بینند خبری از جمجمه شهید نیست و شهید به کربلا منتقل شده است... اين سرباز عاشورايي امام زمان – عجل‌الله‌تعالي‌فرجه- در آخرين بار كه به جبهه رفته بود، به نقل از يكي از همرزمانش در شب عمليات بدر حنابندان كرده و در 22 اسفند 63 در منطقه جزيرة مجنون شرق دجله شربت شيرين شهادت نوشيد و ميهمان مولايش اباعبدالله‌الحسين – عليه‌السلام- شد. پيكر پاكش پس از 13 سال توسط گروه تفحص پيدا و پس از تشييع با شكوه در زادگاهش به خاك سپرده شد منبع: کتاب ما زنده ایم. به قلم سعید اسلامی ص ۳۰۰ کمیته خادمین شهدا شهرستان اردستان @Khademin_ardestan_esf
🔻شهید ابراهیم هادی ✍ حتماً این داستان از زندگی ‎شهید_ابراهیم_هادی را شنیدید که وقتی از دوستش شنید دوتا دختر پشت سر او از تیپ و هیکل ورزشکاری او تعریف کردن، از فردای اون روز با شلوار گشاد و پیراهن روی شلوار میگشت و وقتی دوست هاش ازش پرسیده بودن چرا اینطور لباس پوشیدی اینطور جواب داده بود که: 🔸ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیّت دیگه ای باشه ، فقط ضرره کمیته خادمین شهدا شهرستان اردستان @Khademin_ardestan_esf