سلام
یه سوال داشتم، میشه از ویدیو های کانال کپی کرد؟
#مخاطب
سلامسنجاقمطالعهکنید
وای امروز امتحان علوم داشتیم همه اینقدر خونده بودیم که بیست بگیریم زمانی که سه تا برگه پشت و رو با ۳۴تا سوال بهمون دادن سوالا را می خوندیم و دستمون رو میگرفتیم بالا خانم از کجا سوال در آورده یکی از اینا تو کتاب یا نمونه سوال هایی که ما کار کردیم نبود فقط من یه چیزی سرهم میکردم می نوشتم زمانی خواستم برگم رو تحویل بدم بلند گفتم جوش نزنید اسم طراح سوال رو پیدا میکنم همه باهم ازش تشکر کنیم هنوز که هنوزه همه داریم فوشش میدیم بعد یکی از بچه ها گفت انشاالله که زنش طلاقش بده بلد خانم های مراقبت ما فوش میدادیم اونا می خندیدن خلاصه طراح سوال ادم بدی بود فکنم زنش زده بودش که سر ما خالی کرده
#مخاطب
🗿💔
https://eitaa.com/sarnevesht33/28666
الکپی🤦🏻♀️😁😑
#مخاطب
عهگذاشتیدچنلتون😂🦦
اکثرمتنهاتجربهامهس🤣🦦
تنها خاطره خوش در مدرسه میتونه مسخره کردن معلما باشه 👌😌
#مخاطب
نچمخالفم🌚😂
امروز دوستم میخواست به من تقلب برسونه سریع ام برگه شو داد رفت ولی من میدونستم اشتباه نوشته بعد من فقط بره اینکه خالی نزارم اون سوالو یه چرت و پرتی نوشتم . بعد تازه هی سر امتحان جر و بحث ام میکرد که درست نوشته خلاصه به حرف من گوش نداد بعد رفتیم از کتاب دیدیم چرت و پرت های من تقریبا درست بود ولی برا اون کاملا غلط جوری که ۲۵ صدمم بارم نمیگرفت😂🤣 بیچاره خیلی حرص خورد میگفت من به تو تقلب رسوندم اونوقت خودم باید سر همون سوال نمره کم بیارم؟!!!😂😐
#مخاطب
عاقبتتقلبرسونها🦦🗿
https://eitaa.com/Khateratsami/9001
گفتید گفتید داغ دل من رو تازه کردین😂😭
کلاس نهم بودیم یک دوست داشتیم خیلی استرسی بود بعدش امتحان آمادگی دفاعی داشتیم و او گفت به من برسون. آخری فقط من و او موندیم هی میگفت هی میگفت سوال فلان چی میشه آخرم به یه بدبختی بهش رسوندم .
هفته بعد خانم برگه هارو داد من شدم ۹ و نیم از ۱۰ او شد ۹/۷۵ از ۱۰🫤
حالا درسته ۲۵ صدمه ها ولی زور داره زوووور
#مخاطب
😂🦦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی میگن چرا درس نمیخونی😐💔
به دوستم گفتم بهم 'بزنگ'برگشته با اعتماد به نفس میگه:
سعدی بسی رنج برد در این سال سی
که تو بیای به زنگ بزن بگی بزنگ؟
منم لبخند زدم گفتم:
فردوسی بسی رنج برد در این سال سی
که تو بیای بهش بگی سعدی؟🤣
#خانم_جیم_ر
#مخاطب
😂🗿
سلام
دو هفته قبل از شروع امتحانات معلم مطالعات مون گفت میخواد از ۲ درس تاریخ بپرسه
اما انقدر سخت بود که تو مغزمون نمی رفت
بالاخره معلم اومد خیلی سعی کردیم امتحان نگیره
ولی تا اومد سوال اول رو بگه بنویسیم معاون اومد مارو برد پایین برای اردو درون مدرسه ای😂همه هم خوشحال
با اینکه اردوی خیلی خفنی نبود
اما به امتحان ندادن می ارزید😝
#مخاطب
😂😂😂
آقا ما ی معلم داشتیم مال فارسیمون بود
بعد هر بار ک میومد سر کلاس دادو بی داد میکرد
یبارم بود با شوهرش دعواش شده بود اومد تو کلاس سر همه داد زد
یکی از بچه هامون گفت خانم فاصله منو شما زیاد نیس ک داد میزنی
معلمم گفت من ک داد نمیزنم
درحالی ک چند دیقه بعد مدیر اومد تو کلاس گفت چتونه خانم انقدر داد میزنید🤣😐
#مخاطب
دلم خنک شد🤣🤣👍
السلام علیک یا سیدی 🙏
تنجح فی امتحان ان شاءالله
امروز امتحان عربی دادم 😂
#مخاطب
همچینن🤣🤣
العیشروبهموت🤣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی میگن امتحانا چطور بود😂
یه خاطره ای دارم خیلی جالبه
ما پارسال یه معاونی داشتیم من عاشقش بودم عجیب
بعد همین امسال اوایل مهر اومد مدرسمون رفیقام هی می گفتن خانم محدثه اومده با اینکه خودمم رفتم بهش سلام داده بودم دوباره رفیقام منو بردن که محدثه اومده بغلش کنین🤣
#مخاطب
🗿😂
میدونم شاید عجیب به نظر بیاد ولی از جایی که آدم به شدت استرسی هستم
امروز صبح داشتم گریه میکردم برای امتحان
بعد یهو یاد معاونمون افتادم که میگفت اگه نمره ها زیر 1۸ باشه سال دیگه ثبت نامتون نمیکنم. 😫
دیگه گریه را وِل کرم شروع کردم بخندم از اون طرف یهو میزدم رو پاهام😐
کلا امتحانای دی دیونه مون کرده🫤🤌🏻
هیییییی روزززززگار 😂
#مخاطب
😂😂😂😂😂
من برا امتحان تاریخ هیچی نخونده بودم همون روزم میخواستن شهید بیارن مدرسمون منم مجری بودم بعد خانم معاونمون صدام زد گفت متن داری منم الکی گفتم ندارم بعد بم گفت برو تو کامپیوتر پیدا کن منم رفتم الکی کلی وقت گذروندم و کلاسو پیچوندم بعد خانم که از کلاس اومد بیرون من داشتم میرفتم سر کلاس بعد به خانم گفتم خانم من خیییلی خونده بودما ولی چه کنم از دست این مراسمات
خانمم گفت آفرین بت که خونده بودی پس من حالا که خونده بودی جلسه بعد به بچه ها گفتم امتحان میگیرم خوب بدیا
همه تلاشم برای پیوندن به فنا رفت 😑😂
#مخاطب
🤣🤣😂
سلام ما هشتمیم بعد یه روز امتحان عربی(کلاسی) داشتیم یکی از سوال های امتحان این بود که باید معنیش رو مینوشتیم👈🏻《حَضَرتُ لِاَوَّلِ مَرَّه》
بعد چون اینجا حَضَرتُ داره یکی از بچه های کلاسمون فک کرده به معنی حضرت میشه بعد نوشته بود حضرت زن اول است😂😂😂😂
درصورتی که معنی درستش میشه (برای اولین بار حاضر شدم)
یعنی اون لحظه که معلم داشت برگه این بنده خدا رو تصحیح میکرد ما چون کنار دبیرمون ایستاده بودیم از خنده منفجر شده بودیم😂🤣🤣
#مخاطب
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
اقا ما یه معلم ریاضی داریم که خیلی رو مخه بعد چند بار باهامون بد حرف زده چهار پنج بار پنج دیقه از زنگ تفریحمون رپ گرفته که میشه نصفش بعد ما هم با اعتراض به هیچجا نرسیدیم راستی من هشتمم بعد ما کلا 801 و یه روز فهمیدیم به کلاس 802 گفته هرکی ناراحته ا کلاس من بره بیرون( کار همیشه اون بود به همه کلاسا میگف ) اونا هم رفتن یه رو با بچه های ما دعواش شد اینو گف و بچها بدون این که با ما هماهنگ کنن رفتن بیرون ما هم موندیم که با بقیه بچه ها به عنوان گروه دوم بریم بیرون که یهو بچه ها مون اومدن گفتن دیگه داره میره و ماهم خوشحال
گذشت و شنبه هفته ی بعد اومد سر کلاس اخرین جلومون باهاش سه شنبه بود و ما کاملا جا خوردیم
#معلم_ریاضی
#پارت_اول
#مخاطب
اِسکولفان | school fun
اقا ما یه معلم ریاضی داریم که خیلی رو مخه بعد چند بار باهامون بد حرف زده چهار پنج بار پنج دیقه از زن
بچه های ما هم سر لج با اون هی سر و صدا میکردن ( منو دوستم شاگرد اولیم حالا این با ماها و دونفر دیگه خیلی خوب رفتار میکرد وقتی منو دوستم رفتیم پی اوین داستان رو گرفتیم فهمیدیم که بعله میخواد ما خبر چینی کنیم 😒😒) ماهم ردیف اول بودین و بچه ها رو ما خیلی حساب میکردن و هی دونه دونه نامه بازی میکردیم که بریم بیرون یه هو در کلاس رو معلمان باز کرد گف هر کی نمیفهمه درسمو بره بیرون خلاصه ماهم همه به حر 4 نفر رفتیم بیرون یکی از کلاسا معلم نداشت و یکی از معاون ها بالا سرش بود اومد بیرون که بقیه چی شده معلمو مون اومد کله مردو کری پیاز داغ زیاد مرد خلاصه قسمت شد که مارو ببرن پش مدیر خدا وکیلی هم مدیرمون خیلی منطقیه خلاصه بعد اون که انلاین شد و بعدشم شد امتحانات ولی بهمون قول داد دیگه ما اونو نبینیم ✌🏻
#مخاطب
یه بار تو مدرسه دعوا شد حسابی
بچه ها ریخته ببودن رو هم و میزدن
بعد معاونمون رفت وسطشون که جدا کنه یهو دیدیم دست یکیشون رو گرفته داره میره که متوجه یک نکته جالب شدیم....
اون وسط یه مشت هم خورده بود تو صورت معاون و صورت سرخ سرخ شده بود🤣🤣🤣
همونطوری با همون وضع رفتن تو دفتر تمام مدرسه هم داشت میخندید😂
#مخاطب
😂😂😂😂وای
یبار صبی بودم با زور بیدار شدم رفتم مدرسه انقد خسته بود چشمام نمیه باز بود حالا برگشتنی رفتم هی زنگ میزنم کسی درو باز نمیکنه
منم با همون چشمای نیمه باز رفتم خونه مادر بزرگم زنگ زدم مامانم گفت بمون همونجا من بیرونم دیدم مادر بزرگم عصبیه گفتم چیشده دیدم یهو بابا بزرگم با خنده اومد یه پفک چی توزی انداخت جلوش گفت بیا برو اینم مهریت ۱۵ تومن 😂💔
یعنی اونجا منی که خسته بودم داشتم از خنده زمینو گاز میزدم
مامان بزرگم دمپایی ابریشو برداشت شوت کرد سمتم خورد تو فرق سرم و اونم خندید
میگم نشونه گیری مامانم به کی رفته😂
#مخاطب
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
این جریان مال چند دقیقه پیش
یکی از همکلاسیهام که قبلا باهم رفیق بودیم بعد از مدت ها اومده پیام داده می گه که اون یکی خطت رو آنلاین شو بعدش میرم میگم چی کار داری میگه هیچی
#مخاطب
نفهمیدم🗿