eitaa logo
تجوید حفظ تفسیر تدبر ( ختم نور )
1.8هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
3هزار ویدیو
1.2هزار فایل
⚘﷽⚘ تقدیم محضر مولی صاحب الزمان علیه السلام #قرائت_تجوید_حفظ_تفسیر_تدبر #قرآن_ونهج_البلاغه با همکاری اساتید محترم تدبر، قرائت، تجوید و حفاظ کل قرآن کریم آیدی مدیر کانال⏬ @V012345 کانال های دیگر ما :کانال گیف استیکر⏬ https://eitaa.com/stikerrrr
مشاهده در ایتا
دانلود
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۹۲ بند ۱۲ تا ۱۵ ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄ 📜 ، خطبه قاصعه {قسمت_ششم} 2️⃣1️⃣ تعصّب ورزيدن زشت و زيبا 🔻من در اعمال و رفتار جهانيان نظر دوختم، هيچ كس را نيافتم كه بدون علّت درباره چيزی تعصّب ورزد، جز با دليلی كه با آن ناآگاهان را بفريبد و يا برهانی آورد كه در عقل سفيهان نفوذ كند جز شما، زيرا در باره چيزی تعصّب می ورزيد كه نه علّتی دارد و نه سببی، ولی شيطان به خاطر اصل خلقت خود بر آدم (عليه السّلام) تعصّب ورزيد و آفرينش او را مورد سرزنش قرار داد و گفت «مرا از آتش و تو را از گل ساخته اند» و سرمايه داران فساد زده امّتها، برای داشتن نعمتهای فراوان تعصّب ورزيدند و گفتند: «ما صاحبان فرزندان و اموال فراوانيم و هرگز عذاب نخواهيم شد». پس اگر در تعصّب ورزيدن ناچاريد، برای اخلاق پسنديده، افعال نيكو و كارهای خوب تعصّب داشته باشيد. همان افعال و كرداری كه انسانهای با شخصيّت و شجاعان خاندان عرب و سران قبائل در آنها از يكديگر پيشی می گرفتند، يعنی اخلاق پسنديده، بردباری به هنگام خشم فراوان و كردار و رفتار زيبا و درست و خصلتهای نيكو پس تعصّب ورزيد در حمايت كردن از پناهندگان و همسايگان، وفاداری به عهد و پيمان، اطاعت كردن از نيكيها، سرپيچی از تكبّر و خود پسنديها، تلاش در جود و بخشش، خودداری از ستمكاری، بزرگ شمردن خون ريزی، انصاف داشتن با مردم، فروخوردن خشم، پرهيز از فساد در زمين، تا رستگار شويد. ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۹۲ بند ۱۲ تا ۱۵ ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄ 📜 ، خطبه قاصعه {قسمت_هفتم} 3️⃣1️⃣ علل پيروزی و شكست ملّتها 🔻از كيفرهایی كه بر اثر كردار بد و كارهای ناپسند بر امّتهای پيشين فرود آمد خود را حفظ كنيد و حالات گذشتگان را در خوبيها و سختيها به ياد آوريد و بترسيد كه همانند آنها باشيد پس آنگاه كه در زندگی گذشتگان مطالعه و انديشه می كنيد، عهده دار چيزی باشيد كه عامل عزّت آنان بود و دشمنان را از سر راهشان برداشت و سلامت و عافيت زندگی آنان را فراهم كرد و نعمتهای فراوان را در اختيارشان گذاشت و كرامت و شخصيّت به آنان بخشيد، كه از تفرقه و جدایی اجتناب كردند و بر وحدت و همدلی همّت گماشتند و يكديگر را به وحدت واداشته به آن سفارش كردند و از كارهایی كه پشت آنها را شكست و قدرت آنها را در هم كوبيد، چون كينه توزی با يكديگر، پركردن دلها از بخل و حسد به يكديگر پشت كردن و از هم بريدن و دست از ياری هم كشيدن، بپرهيزيد و در احوالات مؤمنان پيشين انديشه كنيد، كه چگونه در حال آزمايش و امتحان به سر بردند. آيا بيش از همه مشكلات بر دوش آنها نبود و آيا بيش از همه مردم در سختی و زحمت نبودند و آيا از همه مردم جهان بيشتر در تنگنا قرار نداشتند؟ فرعونهای زمان آنها را به بردگی كشاندند و همواره بدترين شكنجه ها را بر آنان وارد كردند و انواع تلخی ها را به كامشان ريختند، كه اين دوران ذلّت و هلاكت و مغلوب بودن، تداوم يافت نه راهی وجود داشت كه سرپيچی كنند و نه چاره ای كه از خود دفاع نمايند، تا آن كه خداوند تلاش و استقامت و بردباری در برابر ناملايمات آنها را در راه دوستی خود و قدرت تحمّل ناراحتيها را برای ترس از خويش مشاهده فرمود؛ آنان را از تنگناهای بلا و سختيها نجات داد و ذلّت آنان را به عزّت و بزرگواری و ترس آنها را به امنيّت تبديل فرمود و آنها را حاكم و زمامدار و پيشوای انسانها قرار داد و آن قدر كرامت و بزرگی از طرف خدا به آنها رسيد كه خيال آن را نيز در سر نمی پروراندند. پس انديشه كنيد كه چگونه بودند آنگاه كه وحدت اجتماعی داشتند. خواسته های آنان يكی، قلبهای آنان يكسان و دستهای آنان مدد كار يكديگر، شمشيرها ياری كننده، نگاهها به يك سو دوخته و اراده ها واحد و همسو بود آيا در آن حال مالك و سرپرست سراسر زمين نبودند و رهبر و پيشوای همه دنيا نشدند پس به پايان كار آنها نيز بنگريد، در آن هنگام كه به تفرقه و پراكندگی روی آوردند و مهربانی و دوستی آنان از بين رفت و سخن ها و دلهايشان گوناگون شد، از هم جدا شدند، به حزبها و گروه ها پيوستند، خداوند لباس كرامت خود را از تنشان بيرون آورد و نعمتهای فراوان شيرين را از آنها گرفت و داستان آنها در ميان شما عبرت انگيز باقی ماند. از حالات زندگی فرزندان اسماعيل پيامبر و فرزندان اسحاق پيامبر، فرزندان اسراييل «يعقوب» (كه درود بر آنان باد) عبرت گيريد. راستی چقدر حالات ملّتها با هم يكسان و در صفات و رفتارشان با يكديگر همانند است در احوالات آنها روزگاری كه از هم جدا و پراكنده بودند انديشه كنيد، زمانی كه پادشاهان كسری و قيصر بر آنان حكومت می كردند و آنها را از سرزمينهاي آباد، از كناره های دجله و فرات و از محيطهای سر سبز و خرّم دور كردند و به صحراهای كم گياه و بی آب و علف، محل وزش بادها و سرزمينهایی كه زندگی در آنجاها مشكل بود تبعيد كردند، آنان را در مكانهای نامناسب، مسكين و فقير، همنشين شتران ساختند، خانه هاشان پست ترين خانه ملّتها و سرزمين زندگيشان خشك ترين بيابانها بود، نه دعوت حقّی وجود داشت كه به آن روی آورند و پناهنده شوند و نه سايه محبّتی وجود داشت كه در عزّت آن زندگی كنند. حالات آنان دگرگون و قدرت آنان پراكنده و جمعيّت انبوهشان متفرّق بود. در بلایی سخت و در جهالتی فراگير فرو رفته بودند، دختران را زنده به گور و بتها را پرستش می كردند و قطع رابطه با خويشاوندان و غارتگريهای پياپی در ميانشان رواج يافته بود. ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۹۲ بند ۱۲ تا ۱۵ ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄ 📜 ، خطبه قاصعه {قسمت_هشتم} 4️⃣1️⃣ ره آورد بعثت پيامبر اسلام (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) 🔻حال به نعمتهای بزرگ الهی كه به هنگامه بعثت پيامبر اسلام (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) بر آنان فروريخت بنگريد، كه چگونه اطاعت آنان را با دين خود پيوند داد و با دعوتش آنها را به وحدت رساند. چگونه نعمتهای الهی بالهای كرامت خود را بر آنان گستراند و جويبارهای آسايش و رفاه بر ايشان روان ساخت و تمام بركات آيين حق آنها را در بر گرفت. در ميان نعمتها غرق گشتند و در خرّمی زندگانی شادمان شدند، امور اجتماعی آنان در سايه قدرت حكومت اسلام استوار شد و در پرتو عزّتی پايدار آرام گرفتند و به حكومتی پايدار رسيدند. آنگاه آنان حاكم و زمامدار جهان شدند و سلاطين روی زمين گرديدند و فرمانروای كسانی شدند كه در گذشته حاكم بودند و قوانين الهی را بر كسانی اجرا می كردند كه مجريان احكام بودند و در گذشته كسی قدرت در هم شكستن نيروی آنان را نداشت و هيچ كس خيال مبارزه با آنان را در سر نمی پروراند. 5️⃣1️⃣ علل نكوهش و سقوط كوفيان 🔻آگاه باشيد كه شما هم اكنون دست از رشته اطاعت كشيديد و با زنده كردن ارزشهای جاهليّت، دژ محكم الهی را در هم شكستيد، در حالیكه خداوند بر اين امّت اسلامی بر «وحدت و برادری» منّت گذارده بود، كه در سايه آن زندگی كنند، نعمتی بود كه هيچ ارزشی نمی توان همانند آن تصوّر كرد، زيرا از هر ارزشی گران قدرتر و از هر كرامتی والاتر بود. بدانيد كه پس از هجرت، دوباره چونان اعراب باديه نشين شده ايد و پس از وحدت و برادری به احزاب گوناگون تبديل گشته ايد، از اسلام تنها نام آن و از ايمان جز نشانی را نمی شناسيد شعار می دهيد: آتش آری ، ننگ هرگز! گويا می خواهيد اسلام را واژگون و پرده حرمتش را پاره كنيد و پيمانی را كه خدا برای حفظ حرمت مسلمين در زمين و عامل امنيّت و آرامش مردم قرار داد بشكنيد. همانا اگر شما به غير اسلام پناه بريد، كافران با شما نبرد خواهند كرد. آنگاه نه جبرئيل و نه ميكائيل، نه مهاجر و نه انصار، وجود ندارند كه شما را ياری دهند و چاره ای جز نبرد با شمشير نداريد تا خدا در ميان شما حكم نمايد. مردم از مثلهای قرآن در باره كسانی كه عذاب و كيفر شدند و روزهای سخت آنان و اسيبهای شديدی كه ديدند آگاهيد، پس وعده عذاب خدا را دور مپنداريد و به عذر اينكه آگاهی نداريد خود را گرفتار نسازيد و انتقام خدا را سبك و خود را از كيفر الهی ايمن مپنداريد، زيرا كه خدای سبحان مردم روزگاران گذشته را از رحمت خود دور نساخت مگر برای ترك امر به معروف و نهی از منكر. پس خدا بيخردان را برای نافرمانی و خردمندان را برای ترك باز داشتن ديگران از گناه لعنت كرد. آگاه باشيد شما رشته پيوند با اسلام را قطع و اجرای حدود الهی را تعطيل و احكام اسلام را به فراموشی سپرده ايد. ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۹۲ بند ۱۶ تا ۱۹ •┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈• 📜 ، خطبه قاصعه {قسمت_نهم} 6⃣1⃣ قاطعيّت امام در نبرد با منحرفان ♦️آگاه باشيد، خداوند مرا به جنگ با سركشان تجاوز كار، پيمان شكنان و فساد كنندگان در زمين فرمان داد. با ناكثان پيمان شكن جنگيدم و با قاسطين تجاوز كار جهاد كردم و مارقين خارج شده از دين را خوار و زبون ساختم و رهبر خوارج (شيطان ردهه) بانگ صاعقه ای قلبش را به تپش آورد و سينه اش را لرزاند و كارش را ساخت. حال تنها اندكی از سركشان و ستمگران باقی ماندند كه اگر خداوند مرا باقی گذارد با حمله ديگری نابودشان خواهم كرد و حكومت حق را در سراسر كشور اسلامی پايدار خواهم كرد، جز مناطق پراكنده و دور دست. 7⃣1⃣ سوابق درخشان شجاعت و فضائل امام (عليه السّلام) 🔻من در خردسالی بزرگان عرب را به خاك افكندم و شجاعان دو قبيله معروف «ربيعه» و «مضر» را در هم شكستم. شما موقعيّت مرا نسبت به رسول خدا(صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) در خويشاوندی نزديك، در مقام و منزلت ويژه می دانيد. پيامبر مرا در اتاق خويش می نشاند، در حالی كه كودك بودم، مرا در آغوش خود می گرفت و در بستر مخصوص خود می خوابانيد، بدنش را به بدن من می چسباند و بوی پاكيزه خود را به من می بوياند و گاهی غذایی را لقمه لقمه در دهانم می گذارد، هرگز دروغی در گفتار من و اشتباهی در كردارم نيافت. از همان لحظه‌ای كه پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) را از شير گرفتند، خداوند بزرگترين فرشته خود (جبرئيل) را مأمور تربيت پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) كرد تا شب و روز او را به راههای بزرگواری و راستی و اخلاق نيكو راهنمایی كند و من همواره با پيامبر بودم چونان فرزند كه همواره با مادر است. پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) هر روز نشانه تازه ای از اخلاق نيكو را برايم آشكار می فرمود و به من فرمان می داد كه به او اقتدا نمايم. پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) چند ماه از سال را در غار حراء می گذراند، تنها من او را مشاهده می كردم و كسی جز من او را نميديد. در آن روزها در هيچ خانه ای اسلام راه نيافت جز خانه رسول خدا (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) كه خديجه هم در آن بود و من سوّمين آنان بودم. من نور وحی و رسالت را می ديدم و بوی نبوّت را می بوييدم، من هنگامی كه وحی بر پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرود می آمد، ناله شيطان را شنيدم، گفتم: ای رسول خدا! اين ناله كيست؟ گفت: شيطان است كه از پرستش خويش مأيوس گرديد و فرمود: «علی تو آنچه را من می شنوم، می شنوی و آنچه را كه من می بينم، ميبينی، جز اينكه تو پيامبر نيستی، بلكه وزير من بوده و به راه خير می روی» •┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۹۲ بند ۱۶ تا ۱۹ •┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈• 📜 ، خطبه قاصعه {قسمت_دهم} 8⃣1⃣ خيره سری و دشمنی سران قريش 🔻من با پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) بودم آنگاه كه سران قريش نزد او آمدند و گفتند: «ای محمد! تو ادّعای بزرگی كردی كه هيچ يك از پدران و خاندانت نكردند، ما از تو معجزه ای می خواهيم، اگر پاسخ مثبت داده انجام دهی، می دانيم كه تو پيامبر و فرستاده خدایی و اگر از انجام آن سرباز زنی، خواهيم دانست كه ساحر و دروغگویی». پس پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود «شما چه می خواهيد؟» گفتند: «اين درخت را بخوان تا از ريشه كنده شود و در پيش تو بايستد». پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: خداوند بر همه چيز تواناست. حال اگر خداوند اين كار را بكند آيا ايمان می آوريد و به حق شهادت می دهيد؟ گفتند: آری ، پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: من بزودی نشانتان می دهم آنچه را كه درخواست كرديد و همانا بهتر از هر كس می دانم كه شما به خير و نيكی باز نخواهيد گشت، زيرا در ميان شما كسی است كه كشته شده و در چاه «بدر» دفن خواهد شد و كسی است كه جنگ احزاب را تدارك خواهد كرد. سپس به درخت اشاره كرد و فرمود: «ای درخت اگر به خدا و روز قيامت ايمان داری و ميدانی من پيامبر خدايم، از زمين با ريشه هايت در آی و به فرمان خدا در پيش روی من قرار گير». سوگند به خدایی که پیامبر را به حق مبعوث كرد، درخت با ريشه هايش از زمين كنده شده و پيش آمد كه با صدای شديد چونان به هم خوردن بال پرندگان، يا به هم خوردن شاخه های درختان، جلو آمد و در پيش روی پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) ايستاد كه برخی از شاخه های بلند خود را بر روی پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) و بعضی ديگر را روی من انداخت و من در طرف راست پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) ايستاده بودم، وقتی سران قريش اين منظره را مشاهده كردند، با كبر و غرور گفتند: «به درخت فرمان ده نصفش جلوتر آيد و نصف ديگر در جای خود بماند» پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمان داد. نيمی از درخت با وضعی شگفت آور و صدایی سخت به پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) نزديك شد گويا می خواست دور آن حضرت بپيچد، امّا سران قريش از روی كفر و سركشی گفتند: «فرمان ده اين نصف باز گردد و به نيم ديگر ملحق شود و به صورت اول در آيد» پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) دستور داد و چنان شد. من گفتم: لا اله الّا اللّه، ای رسول خدا من نخستين كسی هستم كه به تو ايمان آوردم و نخستين فردی هستم اقرار می كنم كه درخت با فرمان خدا برای تصديق نبوّت و بزرگداشت دعوت رسالت، آنچه را خواستی انجام داد. امّا سران قريش همگی گفتند: «او ساحری است دروغگو كه سحری شگفت آور دارد و سخت با مهارت است». و خطاب به پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) گفتند: «آيا نبوّت تو را كسی جز امثال علی (عليه السّلام) باور می كند؟» 9⃣1⃣ الگوهای كامل ايمان 🔻و همانا من از كسانی هستم كه در راه خدا از هيچ سرزنشی نمی ترسند، كسانی كه سيمای آنها سيمای صدّيقان و سخنانشان سخنان نيكان است، شب زنده داران و روشنی بخشان روزند، به دامن قرآن پناه برده سنّتهای خدا و رسولش را زنده می كنند، نه تكبّر و خود پسندی دارند و نه بر كسی برتری می جويند. نه خيانتكارند و نه در زمين فساد می كنند، قلبهايشان در بهشت و پيكرهايشان سرگرم اعمال پسنديده است. •┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۹۱ •┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈• 📜 : در حمد خدا و لزوم تقوا 1⃣ شناخت پروردگار ♦️سپاس خداوندی را سزاست كه سپاس او در خلق آشكار و سپاهش پيروز و بزرگی او والا و بيكرانه است. خدا را برای نعمتهای پی در پی و بخشش های بزرگش ستايش می كنم، خدایی كه حلمش بزرگ و عفوكننده است، در فرمانش عادل و از گذشته و آينده باخبر است، با علم خود جهان هستی را پديد آورده و با فرمان خود موجودات را آفريده است، بی آنكه از كسی پيروی كند و يا بياموزد و يا از طرح حكيم ديگری استفاده نمايد در آفرينش پديده ها، دچار اشتباهی نشده و نه با حضور و مشورت گروهی آفريده است. گواهی می دهم كه محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) بنده و فرستاده اوست، به هنگامی او را مبعوث فرمود كه مردم در گرداب جهالت فرو رفته و در حيرت و سرگردانی به سر می بردند هلاكت آنان را مهار كرده به سوی خود می كشيد و گمراهی بر جان و دلشان قفل زده بود. 2⃣ ره آورد پرهيزكاری ♦️ای بندگان خدا! شما را به پرهيزكاری سفارش می كنم كه حق خداوند بر شماست و نيز موجب حق شما بر پروردگار است، از خدا برای پرهيزكاری ياری بطلبيد و برای انجام دستورات خدا از تقوا ياری جوييد، زيرا تقوا امروز سپر بلا و فردا راه رسيدن به بهشت است. راه تقوا روشن و رونده آن بهره مند و امانتدارش خدا كه حافظ آن خواهد بود. تقوا همواره خود را بر امّت های گذشته و آينده عرضه می كند، زيرا فردای قيامت همه به آن نيازمندند. آنگاه كه در قيامت آفريده ها را گرد می آورد و درباره همه نعمت ها می پرسد، پس چه اندكند آنان كه تقوا را برگزيدند و بار آن را بدرستی بر دوش كشيدند، آری پرهيزكاران تعدادشان اندك است و شايسته ستايش خداوند سبحان كه فرمود: « بندگان سپاسگزار من اندكند.» پس گوش جان را به ندای تقوا بسپاريد و برای به دست آوردن آن تلاش كنيد، تقوا را به جای آن چه از دست رفته به دست آورديد و عوض هر كار مخالفی كه مرتكب شده ايد انتخاب كنيد، با تقوا خواب خود را به بيداری و روزتان را با آن سپری كنيد، دلهای خود را با تقوا زنده كنيد و گناهان خود را با آن شستشو دهيد، بيماريهای روان و جان خود را با تقوا درمان و خود را آماده سفر آخرت گردانيد، از تباه كنندگان تقوا عبرت گيريد و خود عبرت پرهيزكاران نشويد. آگاه باشيد، تقوا را حفظ كنيد و خويشتن را با تقوا حفظ نماييد. 3⃣ پرهيز از دنيای حرام ♦️ برابر دنيا خويشتن دار و برابر آخرت دلباخته باشيد. آن كس را كه تقوا بلندمرتبت نمود، خوار نشماريد و آن را كه دنيا عزيزش كرد گرامی نداريد. برق درخشنده دنيا شما را خيره نكند و سخن ستاينده دنيا را نشنويد، به دعوت كننده دنيا پاسخ ندهيد و از تابش دنيا روشنایی نخواهيد و فريفته كالاهای گرانقدر دنيا نگرديد. همانا برق دنيای حرام بی فروغ است و سخنش دروغ و اموالش به غارت رفته و كالاهای آن در شرف تاراج است. آگاه باشيد، دنيای حرام چونان عشوه گر هرزه ای است كه تسليم نشود و مركب سركشی است كه فرمان نبرد، دروغگویی خيانتكار، ناسپاس حق نشناس، دشمنی حيله گر، پشت كننده ای سرگردان، حالاتش متزلزل، عزتش خواری، جدش بازی و شوخی و بلندی آن سقوط است. خانه جنگ و غارتگری ، تبهكاری و هلاكت و سرمنزل ناآرامی است. جايگاه ديدار كردنها و جدایی هاست. راه های آن حيرت زا، گريزگاه هايش ناپيدا و خواسته هايش نوميدكننده و زيانبار است. پناهگاههای دنيا انسان را تسليم مرگ می كند و از خانه های خود بيرون می راند و چاره انديشی ها ناتوان كننده است. 4⃣ اقسام دنياپرستان نجات يافته ای مجروح يا مجروحی پاره پاره تن، دسته ای سر از تن جدا و دسته ای ديگر در خون خود تپيده، گروهی انگشت به دندان و جمعی از حسرت و اندوه دست بر دست می مالند، برخی سر بر روی دستها نهاده به فكر فرو رفته اند، عدّه ای بر اشتباهات گذشته افسوس می خورند و خويشتن را محكوم می كنند و عدّه ای ديگر از عزم و تصميم ها دست برداشته كه راه فرار و هر نوع حيله گری بسته شده و دنيا آنها را غافلگير كرده است، زيرا كار از كار گذشته و عمر گرانبها هدر رفته است. هيهات! هيهات! آنچه از دست رفت گذشت و آنچه سپری شد رفت و جهان چنانكه می خواست به پايان رسيد. (نه آسمان بر آنها گريست و نه زمين و هرگز ديگر به آنها مهلتی داده نشد.) •┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۹۰ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : سفارش به ترس از خدا (این سخنرانی در شهر کوفه پیرامون خوارج ایراد شده است.) 1⃣ ضرورت شكرگزاری ♦️خدا را برابر نعمتهايش شكرگزارم و بر انجام حقوق الهی از او ياوری می طلبم، پروردگاری كه سپاهش نيرومند و مرتبت او بزرگ است و گواهی می دهم كه محمّد(صلی الله علیه و آله) ، بنده و پيامبر اوست. انسانها را به اطاعت خدا دعوت كرد و با دشمنان خدا در راه دين او پيكار كرد و مغلوبشان نمود. هرگز همداستانی دشمنان كه او را دروغگو خواندند، او را از دعوت حق باز نداشت و تلاش آنان برای خاموش كردن نور رسالت به نتيجه ای نرسيد. 2⃣ سفارش به پرهيزكاری و ياد مرگ ♦️پس به تقوا و ترس از خدا روی آوريد كه رشته آن استوار ، دستگيره آن محكم و قلّه بلند آن پناهگاهی مطمئن می باشد. قبل از فرا رسيدن مرگ خود را برای پيش آمدهای آن آماده سازيد، پيش از آنكه مرگ شما را دريابد، آنچه لازمه ملاقات است فراهم آوريد، زيرا مرگ پايان زندگی است و هدف نهایی قيامت است. مرگ برای خردمندان پند و اندرز و برای جاهلان وسيله عبرت آموزی است. پيش از فرا رسيدن مرگ از تنگی قبرها و شدت غم و اندوه و ترس از قيامت و درهم ريختن استخوانها و كر شدن گوشها و تاريكی لحد و وحشت از آينده و غم و اندوه فراوان در تنگنای گور و پوشانده شدن آن با سنگ و خاك، چه می دانيد؟ پس ای بندگان! خدا را! خدا را! پروا كنيد كه دنيا با قانونمندی خاصی می گذرد، شما با قيامت به رشته ای اتصال داريد، گويا نشانه های قيامت آشكار می شود و شما را در راه خود متوقف نموده، با زلزله هايش سررسيده است. سنگينی بار آن را بر دوش شما نهاده و رشته پيوند مردم با دنيا را قطع كرده، همه را از آغوش گرم دنيا خارج ساخته است. گویی دنيا يك روز بود و گذشت، يا ماهی بود و سپری شد. تازه های دنيا كهنه شده و فربه هايش لاغر گرديدند. در جايگاهی تنگ، در ميان مشكلاتی بزرگ و آتشی پرشراره كه صدای زبانه هايش وحشت زا شعله هايش بلند، غرشش پرهيجان، پرنور و گدازنده، خاموشی شعله هايش غيرممكن، شعله هايش در فوران، تهديدهايش هراس انگيز، ژرفايش ناپيدا، پيرامونش تاريك و سياه، ديگهايش در جوشش و اوضاعش سخت وحشتناك است. 3⃣ آينده پرهيزكاران ♦️و در آن ميان (پرهيزكاران را گروه گروه، به سوی بهشت رهنمون می شوند) آنان از كيفر و عذاب در امانند و از سرزنش ها آسوده و از آتش دورند. در خانه های امن الهی، از جايگاه خود خشنودند. آنان در دنيا رفتارشان پاك، ديدگانشان گريان، شبهايشان با خشوع و استغفار چونان روز و روزشان از ترس گناه چونان شب می ماند. پس خداوند بهشت را منزلگه نهایی آنان قرار داد و پاداش ايشان را نيكو پرداخت، كه سزاوار آن نعمتها بودند و لايق ملكی جاودانه و نعمتهایی پايدار شدند. ای بندگان خدا! مراقب چيزی باشيد كه رستگاران با پاس داشتن آن سعادتمند شدند و تبهكاران با ضايع كردن آن به خسران و زيان رسيدند. پيش از آنكه مرگ شما فرا رسد با اعمال نيكو آماده باشيد، زيرا در گرو كارهایی هستيد كه انجام داده ايد و پاداش داده می شويد به كارهایی كه از پيش مرتكب شديد. ناگهان مرگ وحشتناك سر می رسد، كه ديگر بازگشتی نيست و از لغزشها نمی توان پوزش خواست. خداوند ما و شما را در راه خود و پيامبرش استوار سازد و از گناهان ما و شما به فضل رحمتش درگذرد. 4⃣ آموزش نظامی ♦️سربازان برجای خود محكم بايستيد، در برابر بلاها و مشكلات استقامت كنيد، شمشيرها و دستها را در هوای زبانهای خويش به كار مگيريد و آنچه كه خداوند شتاب در آن را لازم ندانسته شتاب نكنيد، زيرا هر كس از شما كه در بستر خويش با شناخت خدا و پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و اهل بيت پيامبر (علیه السلام ) بميرد، شهيد از دنيا رفته و پاداش او بر خداست و ثواب اعمال نيكویی كه قصد انجام آن را داشته خواهد برد و نيت او ثواب شمشير كشيدن را دارد. همانا هر چيزی را وقت مشخص و سرآمدی معين است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
🔔ساعت هشــــت_عاشقی... سلام وصلوات به نیابت از جمیع شهدا و رفتگان به محضر آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِىِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الاِْمامِ التَّقِىِّ النَّقِىِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَْرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلوةً کَثیرَةً تآمَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیآئِکَ 🕊یا جواد الائمه ادرکنی🕊
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۹۰ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : سفارش به ترس از خدا (این سخنرانی در شهر کوفه پیرامون خوارج ایراد شده است.) 1⃣ ضرورت شكرگزاری ♦️خدا را برابر نعمتهايش شكرگزارم و بر انجام حقوق الهی از او ياوری می طلبم، پروردگاری كه سپاهش نيرومند و مرتبت او بزرگ است و گواهی می دهم كه محمّد(صلی الله علیه و آله) ، بنده و پيامبر اوست. انسانها را به اطاعت خدا دعوت كرد و با دشمنان خدا در راه دين او پيكار كرد و مغلوبشان نمود. هرگز همداستانی دشمنان كه او را دروغگو خواندند، او را از دعوت حق باز نداشت و تلاش آنان برای خاموش كردن نور رسالت به نتيجه ای نرسيد. 2⃣ سفارش به پرهيزكاری و ياد مرگ ♦️پس به تقوا و ترس از خدا روی آوريد كه رشته آن استوار ، دستگيره آن محكم و قلّه بلند آن پناهگاهی مطمئن می باشد. قبل از فرا رسيدن مرگ خود را برای پيش آمدهای آن آماده سازيد، پيش از آنكه مرگ شما را دريابد، آنچه لازمه ملاقات است فراهم آوريد، زيرا مرگ پايان زندگی است و هدف نهایی قيامت است. مرگ برای خردمندان پند و اندرز و برای جاهلان وسيله عبرت آموزی است. پيش از فرا رسيدن مرگ از تنگی قبرها و شدت غم و اندوه و ترس از قيامت و درهم ريختن استخوانها و كر شدن گوشها و تاريكی لحد و وحشت از آينده و غم و اندوه فراوان در تنگنای گور و پوشانده شدن آن با سنگ و خاك، چه می دانيد؟ پس ای بندگان! خدا را! خدا را! پروا كنيد كه دنيا با قانونمندی خاصی می گذرد، شما با قيامت به رشته ای اتصال داريد، گويا نشانه های قيامت آشكار می شود و شما را در راه خود متوقف نموده، با زلزله هايش سررسيده است. سنگينی بار آن را بر دوش شما نهاده و رشته پيوند مردم با دنيا را قطع كرده، همه را از آغوش گرم دنيا خارج ساخته است. گویی دنيا يك روز بود و گذشت، يا ماهی بود و سپری شد. تازه های دنيا كهنه شده و فربه هايش لاغر گرديدند. در جايگاهی تنگ، در ميان مشكلاتی بزرگ و آتشی پرشراره كه صدای زبانه هايش وحشت زا شعله هايش بلند، غرشش پرهيجان، پرنور و گدازنده، خاموشی شعله هايش غيرممكن، شعله هايش در فوران، تهديدهايش هراس انگيز، ژرفايش ناپيدا، پيرامونش تاريك و سياه، ديگهايش در جوشش و اوضاعش سخت وحشتناك است. 3⃣ آينده پرهيزكاران ♦️و در آن ميان (پرهيزكاران را گروه گروه، به سوی بهشت رهنمون می شوند) آنان از كيفر و عذاب در امانند و از سرزنش ها آسوده و از آتش دورند. در خانه های امن الهی، از جايگاه خود خشنودند. آنان در دنيا رفتارشان پاك، ديدگانشان گريان، شبهايشان با خشوع و استغفار چونان روز و روزشان از ترس گناه چونان شب می ماند. پس خداوند بهشت را منزلگه نهایی آنان قرار داد و پاداش ايشان را نيكو پرداخت، كه سزاوار آن نعمتها بودند و لايق ملكی جاودانه و نعمتهایی پايدار شدند. ای بندگان خدا! مراقب چيزی باشيد كه رستگاران با پاس داشتن آن سعادتمند شدند و تبهكاران با ضايع كردن آن به خسران و زيان رسيدند. پيش از آنكه مرگ شما فرا رسد با اعمال نيكو آماده باشيد، زيرا در گرو كارهایی هستيد كه انجام داده ايد و پاداش داده می شويد به كارهایی كه از پيش مرتكب شديد. ناگهان مرگ وحشتناك سر می رسد، كه ديگر بازگشتی نيست و از لغزشها نمی توان پوزش خواست. خداوند ما و شما را در راه خود و پيامبرش استوار سازد و از گناهان ما و شما به فضل رحمتش درگذرد. 4⃣ آموزش نظامی ♦️سربازان برجای خود محكم بايستيد، در برابر بلاها و مشكلات استقامت كنيد، شمشيرها و دستها را در هوای زبانهای خويش به كار مگيريد و آنچه كه خداوند شتاب در آن را لازم ندانسته شتاب نكنيد، زيرا هر كس از شما كه در بستر خويش با شناخت خدا و پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و اهل بيت پيامبر (علیه السلام ) بميرد، شهيد از دنيا رفته و پاداش او بر خداست و ثواب اعمال نيكویی كه قصد انجام آن را داشته خواهد برد و نيت او ثواب شمشير كشيدن را دارد. همانا هر چيزی را وقت مشخص و سرآمدی معين است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۸۹ تا ۱۸۷ •┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈• 📜 : (این سخنرانی که در مسجد کوفه در سال ٣٨ هجری ایراد شد) 1⃣ اقسام ایمان ♦️ ايمان بر دو قسم است: يکی ايمانی که در دل ها ثابت و برقرار و ديگری در ميان دل ها و سينه ها ناپايدار است، «تا سرآمدی که تعيين شده است». پس اگر از کسی بيزاريد، او را به حال خود گذاريد تا مرگ او فرا رسد، پس در آن هنگام وقت بيزاری جستن است. 2⃣ شناخت هجرت و مهاجر واقعی ♦️ و هجرت بر جايگاه ارزشی نخستين خود قرار دارد. خدا را به ايمان اهل زمين نيازی نيست، چه ايمان خود را پنهان دارند يا آشکار کنند و نام مهاجر را بر کسی نمی توان گذاشت، جز آن کس که حجّت خدا بر روی زمين را بشناسد. هرکس حجّت خدا را شناخت و به امامت او اقرار کرد، مهاجر است و نام مستضعف در دين بر کسی که حجّت بر او تمام شد و گوشش آن را شنيد و قلبش آن را دريافت صدق نمی کند (و معذور نيست). 3⃣ مشکل فهم برخی از احادیث ♦️همانا کارِ ما (ولايتِ ما) اهل بيت پيامبر سخت و تحمّل آن دشوار است، که جز مؤمن دين دار که خدا او را آزموده و ايمانش در دل استوار بوده، قدرت پذيرش و تحمّل آن را ندارد و حديث ما را جز سينه های امانت پذير و عقل های بردبار فرا نگيرد. 4⃣ آگاهی ژرف امام (علیه السلام) ♦️ ای مردم! پيش از آن که مرا نيابيد، آنچه می خواهيد از من بپرسيد، که من راههای آسمان را بهتر از راههای زمين می شناسم. بپرسيد قبل از آن که فتنه ها چونان شتری بی صاحب حرکت کند و مهارِ خود را پايمال نمايد و مردم را بکوبد و بيازارد و عقل ها را سرگردان کند. •┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۸۹ تا ۱۸۷ •┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈• 📜 (در سفارش به تقوا) 1⃣ سفارش به پرهیزکاری ♦️ ای مردم! شما را به پرهيزکاری و شکر فراوان در برابر نعمت ها و عطاهای الهی و احسانی که به شما رسيده سفارش می کنم. چه نعمت هايی که به شما اختصاص داده و رحمت هايی که برای شما فراهم فرمود. شما عيب های خود را آشکار کرديد و او پوشاند، خود را در معرض کيفر او قرار داديد و او به شما مهلت داد. 2⃣ ارزش یاد مرگ ♦️ مردم! شما را به يادآوری مرگ سفارش می کنم. از مرگ کمتر غفلت کنيد. چگونه مرگ را فراموش می کنيد در حالی که او شما را فراموش نمی کند؟ و چگونه طمع می ورزيد در حالی که به شما مهلت نمی دهد؟ مرگ گذشتگان برای عبرت شما کافی است. آنها را به گورشان حمل کردند، بی آنکه بر مرکبی سوار باشند، آنان را در قبر فرود آوردند بی آنکه خود فرود آيند. چنان از ياد رفتند گويا از آبادکنندگان دنيا نبودند و آخرت همواره خانه شان بود. آنچه را وطن خود می دانستند از آن رميدند و در آنجا که از آن می رميدند، آرام گرفتند و از چيزهايی که با آنها مشغول بودند جدا شدند و آنجا را که سرانجامشان بود ضايع کردند. اکنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دوری کنند و نه می توانند عمل نيکی بر نيکی های خود بيفزايند. به دنيايی اُنس گرفتند که مغرورشان کرد، چون به آن اطمينان داشتند سرانجام مغلوبشان کرد. 3⃣ ضرورت شتاب در نیکی ها ♦️ خدا شما را رحمت کند، پس بشتابيد به سوی آباد کردن خانه هايی که شما را به آبادانی آن فرمان دادند و تشويقتان کرده، به سوی آن دعوت کرده اند و با صبر و استقامت بر عبادت، نعمت های خدا را بر خود تمام گردانيد و از عصيان و نافرمانی کناره گيريد، که فردا به امروز نزديک است. وه! چگونه ساعت ها در روز و روزها در ماه و ماهها در سال و سال ها در عمر آدمی شتابان می گذرد؟! •┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۸۹ تا ۱۸۷ •┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈• 📜 (در بيان پيشامدها) 1⃣ خبر از حوادث آینده ♦️ آگاه باشيد، آنان که پدر و مادرم فدايشان باد، از کسانی هستند که در آسمان ها معروف و در زمين گمنامند. آگاه باشيد، در آينده پشت کردن روزگارِ خوش و قطع شدن پيوندها و روی کار آمدن خردسالان را انتظار کشيد و اين روزگاری است که ضربات شمشير بر مؤمن، آسان تر از يافتن مال حلال است. روزگاری که پاداش گيرنده از دهنده بيشتر است و آن روزگاری که بی نوشيدن شراب مست می شويد. با فراوانی نعمت ها، بدون اجبار سوگند می خوريد و نه از روی ناچاری دروغ می گوييد و آن روزگاری است که بلاها شما را می گزد، چونان گزيدن و زخم کردن دوش شتران از پالان، آه! آن رنج و اندوه چقدر طولانی و اميد گشايش چقدر دور است. 2⃣ ضرورت اطاعت از رهبری ♦️ای مردم! مهار بار سنگين گناهان را رها کنيد و امام خود را تنها مگذاريد، که در آينده خود را سرزنش می کنيد. خود را در آتش فتنه ای که پيشاپيش افروخته ايد نيفکنيد، راه خود گيريد و از راهی که به سوی فتنه ها کشانده می شود دوری کنيد. به جانم سوگند که مؤمن در شعله آن فتنه ها نابود شود، امّا مدّعيان دروغين اسلام در امان خواهند بود. همانا من در ميان شما چونان چراغ درخشنده در تاريکی هستم که هرکس به آن روی می آورد، از نورش بهره مند می گردد. ای مردم! سخنان مرا بشنويد و به خوبی حفظ کنيد، گوش دل خود را باز کنيد تا گفته های مرا بفهميد. •┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
1_6291060025.pdf
38.57M
کتاب اربعین حسینی👆(نوشته محمد رضا حدادپورجهرمی) مطالعه این کتاب کم حجم رو به همه عزیزان توصیه میکنم🌺
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۸۶ ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄ 📜 : (در اصول کافی ج١، ص١٣١ آمده است، که این سخنرانی در شهر کوفه ایراد شد و پیرامون توحید و خدا شناسی است که اصول آن در هیچ خطبه ای یافت نمی شود.) 1⃣ شناساندن صحيح خداوند سبحان ♦️کسی که کيفيّتی برای خدا قائل شد، يگانگی او را انکار کرده و آن کس که همانندی برای او قرار داد، به حقيقت خدا نرسيده است. کسی که خدا را به چيزی تشبيه کرد، به مقصد نرسيد. آن کس که به او اشاره کند يا در وَهم آورد، خدا را بی نياز ندانسته است. هرچه که ذاتش شناخته شده باشد، آفريده است و آنچه در هستی به ديگری متّکی باشد، دارای آفريننده است. سازنده ای غير محتاج به ابزار، اندازه گيرنده ای بی نياز از فکر و انديشه و بی نياز از ياری ديگران است. با زمان ها همراه نبوده و از ابزار و وسايل کمک نگرفته است. هستی او برتر از زمان و وجود او بر نيستی مقدّم است و ازليّت او را آغازی نيست. با پديد آوردن حواس، روشن می شود که حواسّی ندارد و با آفرينش اشياء متضاد، ثابت می شود که دارای ضدّی نيست و با هماهنگ کردن اشياء دانسته می شود که همانندی ندارد. خدايی که روشنی را با تاريکی، آشکار را با نهان، خشکی را با تری، گرمی را با سردی، ضدّ هم قرار داد و عناصر متضاد را با هم ترکيب و هماهنگ کرد و بين موجودات ضدّهم، وحدت ايجاد کرد، آنها را که با هم دور بودند نزديک کرد و بين آنها که با هم نزديک بودند فاصله انداخت. خدايی که حدّی ندارد و با شماره محاسبه نمی گردد، که همانا ابزار و آلات، دليل محدود بودن خويشند و به همانند خود اشاره می شوند. اينکه می گوييم موجودات از فلان زمان پديد آمده اند، پس قديم نمی توانند باشند و حادثند؛ و اين که می گوييم حتماً پديد آمدند، اَزَلی بودن آنها رد می شود؛ و اينکه می گوييم اگر چنين بودند کامل می شدند، پس در تمام جهات کامل نيستند. خدا با خلق پديده ها در برابر عقل ها جلوه کرد و از مشاهده چشم ها برتر و والاتر است و حرکت و سکون در او راه ندارد، زيرا او خود حرکت و سکون را آفريد، چگونه ممکن است آنچه را که خود آفريده در او اثر بگذارد؟ يا خود از پديده های خويش اثر پذيرد؟ اگر چنين شود، ذاتش چون ديگر پديده ها تغيير می کند و اصل وجودش تجزيه می پذيرد و ديگر اَزَلی نمی تواند باشد و هنگامی که (به فرض محال) آغازی برای او تصوّر شود، پس سرآمدی نيز خواهد داشت و اين آغاز و انجام، دليل روشن نقص و نقصان و ضعف دليل مخلوق بودن و نياز به خالقی ديگر داشتن است. پس نمی تواند آفريدگار همه هستی باشد و از صفات پروردگار که هيچ چيز در او مؤثر نيست و نابودی و تغيير و پنهان شدن در او راه ندارد خارج شود. ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۸۶ ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄ 📜 2⃣ والاتر از صفات پديده ها ♦️خدا فرزندی ندارد تا فرزند ديگری باشد و زاده نشده تا محدود به حدودی گردد و برتر است از آن که پسرانی داشته باشد و منزّه است که با زنانی ازدواج کند. انديشه ها به او نمی رسند تا اندازه ای برای خدا تصوّر کنند و فکرهای تيزبين نمی توانند او را درک کنند، تا صورتی از او تصوّر نمايند. حواس از احساس کردن او عاجز و دست ها از لمس کردن او ناتوان است و تغيير و دگرگونی در او راه ندارد و گذشت زمان تأثيری در او نمی گذارد. گذران روز و شب او را سال خورده نسازد و روشنايی و تاريکی در او اثر ندارد. خدا با هيچ يک از اجزاء و جوارح و اعضاء و اندام و نه با عَرَضی از اَعراض و نه با دگرگونی ها و تجزيه، وصف نمی گردد. برای او اندازه و نهايتی وجود ندارد و نيستی و سرآمدی نخواهد داشت؛ چيزی او را در خود نمی گنجاند که بالا و پايينش ببرد و نه چيزی او را حمل می کند که کج يا راست نگه دارد؛ نه در درون اشياء قرار دارد و نه بيرون آن، حرف می زند نه با زبان و کام و دهان، می شنود نه با سوراخ های گوش و اعضاء شنوايی، سخن می گويد نه با به کار گرفتن الفاظ در بيان، حفظ می کند نه با رنج به خاطر سپردن، می خواهد نه با به کارگيری انديشه، دوست دارد و خشنود می شود نه از راه دلسوزی، دشمن می دارد و به خشم می آيد نه از روی رنج و نگرانی. به هرچه اراده کند، می فرمايد باش، پديد می آيد نه با صوتی که در گوش ها نشيند و نه فريادی که شنيده شود؛ بلکه سخن خدای سبحان همان کاری است که ايجاد می کند. 3⃣ شناخت قدرت پروردگار ♦️ پيش از او چيزی وجود نداشته وگرنه خدای ديگری می بود. نمی شود گفت: خدا نبود و پديد آمد که در آن صورت صفات پديده ها را پيدا می کند و نمی شود گفت: بين خدا و پديده ها جدايی است و خدا بر پديده ها برتری دارد تا سازنده و ساخته شده، همانند تصوّر شوند و خالق و پديد آمده به يکديگر تشبيه گردند. مخلوقات را بدون استفاده از طرح و الگوی ديگران آفريد و در آفرينش پديده ها از هيچ کسی ياری نگرفت. زمين را آفريد و آن را برپا نگهداشت، بدون آن که مشغولش سازد و در حرکت و بی قراری، آن را نظم و اعتدال بخشيد و بدون ستونی آن را به پاداشت و بدون استوانه ها بالايش برد و از کجی و فرو ريختن نگهداشت و از سقوط و در هم شکافتن حفظ کرد. ميخ های زمين را محکم و کوه های آن را استوار و چشمه هايش را جاری و درّه ها را ايجاد کرد. آنچه بنا کرده به سُستی نگراييد و آنچه را توانا کرد ناتوان نشد. خدا با بزرگی و قدرت بر آفريده ها حاکم است و با علم و آگاهی از باطن و درونشان باخبر است و با جلال و عزّت خود از همه برتر و بالاتر است. چيزی از فرمان او سرپيچی نمی کند و چيزی قدرت مخالفت با او را ندارد، تا بر او پيروز گردد و شتابنده ای از او توان گريختن ندارد که بر او پيشی گيرد و به سرمايه داری نياز ندارد تا او را روزی دهد. همه در برابر او فروتنند و در برابر عظمت او ذليل و خوارند. از قدرت و حکومت او به سوی ديگری نمی توان گريخت که از سود و زيانش در امان ماند. همتايی ندارد تا با او برابری کند، و او را همانندی نيست که شبيه او باشد. اوست نابودکننده پديده ها پس از آفرينش، که گويا موجودی نبود. ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۸۶ ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄ 📜 4⃣ معاد و آفرينش دوباره پديده ها ♦️نابودی جهان پس از پديد آمدن، شگفت آورتر از آفرينش آغازين آن نيست. چگونه محال است در صورتی که اگر همه جانداران جهان، از پرندگان و چهارپايان، آنچه در آغل است و آنچه در بيابان سرگرم چراست، از تمام نژادها و جنس ها، درس نخوانده و انسان های زيرک، گرد هم آيند تا پشّه ای را بيافرينند، توان پديد آوردن آن را ندارند، و راه پيدايش آن را نمی شناسند، که عقل هايشان سرگردان و در شناخت آن حيران می مانند و نيروی آنها سُست و به پايان می رسد و رانده و درمانده باز می گردند، آنگاه اعتراف به شکست می کنند و اقرار دارند که نمی توانند پشّه ای بيافرينند و از نابود ساختنش ناتوانند!. همانا پس از نابودی جهان، تنها خدای سبحان باقی می ماند، تنهایِ تنها که چيزی با او نيست، آن گونه که قبل از آفرينش جهان چيزی با او نبود، نه زمانی و نه مکانی، بی وقت و بی زمان. در آن هنگام مهلت ها به سر آيد، سال ها و ساعت ها سپری شود و چيزی جز خدای يگانه قهّار باقی نمی ماند که بازگشت همه چيز به سوی اوست. پديده ها، چنان که در آغاز آفريده شدن قدرتی نداشتند، به هنگام نابودی نيز قدرت مخالفتی ندارند، زيرا اگر می توانستند پايدار می ماندند. آفرينش چيزی برای خدا رنج آور نبوده و در آفرينش موجودات دچار فرسودگی و ناتوانی نشده است. موجودات را برای استحکام حکومتش نيافريده و برای ترس از کمبود و نقصان پديد نياورده است. آفرينش مخلوقات نه برای ياری خواستن در برابر همتايی بود که ممکن است بر او غلبه يابد و نه برای پرهيز از دشمنی بود که به او هجوم آورد و نه برای طولانی شدن دوران حکومت و نه برای پيروز شدن بر شريک و همتايی مخالف و نه برای رفع تنهايی. سپس، همه موجودات را نابود می کند، نه برای خستگی ازاداره آنها و نه برای آسايش و استراحت و نه به خاطر رنج و سنگينی که برای او داشتند و نه برای طولانی شدن ملال آور زندگيشان، بلکه خداوند با لطف خود موجودات را اداره می فرمايد و با فرمان خود همه را برپا می دارد و با قدرت خود همه را استوار می کند. سپس بدون آن که نيازی داشته باشد، بار ديگر همه را باز می گرداند، نه برای اينکه از آنها کمکی بگيرد و نه برای رهاشدن از تنهايی تا با آنها مأنوس شود ونه آن که تجربه ای به دست آورد و نه برای آن که از فقر و نياز به توانگری رسد و يا از ذلّت و خواری به عزّت و قدرت راه يابد. ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄