eitaa logo
تجوید حفظ تفسیر تدبر ( ختم نور )
1.9هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
3.2هزار ویدیو
1.2هزار فایل
⚘﷽⚘ تقدیم محضر مولی صاحب الزمان علیه السلام #قرائت_تجوید_حفظ_تفسیر_تدبر #قرآن_ونهج_البلاغه با همکاری اساتید محترم تدبر، قرائت، تجوید و حفاظ کل قرآن کریم آیدی مدیر کانال⏬ @V012345 کانال های دیگر ما :کانال گیف استیکر⏬ https://eitaa.com/stikerrrr
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید عبدالحسین نوروزی ، شهیدی که از او فقط یک کلاه سوخته به جا ماند ...
شهید عبدالحسین نوروزی نژاد بيستم شهريور 1343 ،درشهرستان دزفول به دنيا آمد. پدرش علي، راننده بود و مادرش فاطمه خانه دار . دانش آموز سوم متوسطه در رشته تجربي بود که به عنوان بسيجي درجبهه حضور يافت و در شانزدهم ارديبهشت 1361 ،در شلمچه بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد . از او فقط یک کلاه نیم سوخته به یادگار ماند اما این کلاه نیم سوخته سرنوشت غریبی دارد ... «مصطفی آهوئی زاده » دوست و همرزم عبدالحسین چنین تعریف می کند : «وقتی بچه ها برای عملیات بیت المقدس به پادگان کرخه اعزام شدند؛ من بخاطر یک سری کارهای ستاد ذخیره سپاه دزفول، مجبور شدم چند روز دیرتر به آنها ملحق شوم. روزی که به پادگان رفتم سراغ بچه های گردان بلال را گرفتم؛ گفتند در انتهای غربی پادگان چادر زده اند. نزدیکی های ظهر بود که پیش بچه های گردان رسیدم؛ اولین کسی که به استقبالم آمد «عبدالحسین» بود. با همان چهره همیشه خندان، مرا بغل کرد و گفت : منتظرت بودم! بعد به چادرشان رفتیم؛ یک اسلحه کلاش و تجهیزات و حمایل آورد و گفت: اینها وسایل شماست همه را برایت آماده کرده ام ! حتی اسلحه را هم تمیز کرده بود...» با هم حرکت کردیم تا برای عملیات آماده شویم . «مرحله دوم عملیات بیت المقدس است ، نیروهای گردان بلال موفق شده اند با پشت سر گذاشتن دژ مرزی، وارد خاک عراق شوند؛ در گیری بر روی دژ عراق است؛ دشمن تلاش می کند تا با پاتک سنگین خود رزمندگان اسلام را عقب براند. تانک های عراقی به شدت منطقه را زیر آتش گرفته اند، کار به حدی سخت شده که دشمن برای هر نفر یک گلوله تانک شلیک می کند؛ بطوری که بعضی از بچه ها بوسیله گلوله تانک به شهادت می رسند. تا عصر خبری از «عبدالحسین» نیست، شب با حمله مجدد رزمندگان و باز پس گیری مواضع قبلی از دشمن، تعدادی از بچه ها برای آوردن جنازه شهدا به آن منطقه می روند و هر چه جستجو می کنند «عبدالحسین» را نمی یابند . از او تنها یک کلاه نیمه سوخته به جا مانده بود که در عملیات آن را بسر می گذاشت و دیگر هیچ....» اما کلاه نیم سوخته، 32 سال محرم راز «مصطفی» می شود! گاه تردید به جان او حمله می برد که این کلاه حق مادر شهید است! اما در جنگ عقل و احساس «دل» پیروز است ... ۳۲ سال این کلاه انیس و مونس مصطفی است تا آنکه دل به دریا می زند و تصمیم می گیرد محمدحسین، برادر «عبدالحسین» را به «میزبانی» کلاه نیم سوخته «مهمان» کند... «مصطفی» در نامه ای خطاب به خانواده شهید جاوید الاثر «عبدالحسین نوروزی» اینگونه می نویسد: سی و دو سال از فراق و دوری برادرم عبدالحسین می گذرد و در این مدت ، این کلاه انیس و مونس من در لحظه های دلتنگی برای او بوده است . هر گاه دلم برایش تنگ می شد نگاهی به این کلاه می انداختم و آن را می بوئیدم، چون تنها یادگار برادرم بود! خیلی بی انصاف بودم من ! زیرا که سی و دو سال این آخرین یادگار را پیش خود نگهداشته و خانواده ای چشم انتظار را در حسرت دیدنش گذاشتم ! خانواده محترم برادر عزیزم عبدالحسین ! من هم چون شما در انتظار بودم ، گاهی دلم می گفت او بر می گردد ! من هم هنوز چشم انتظار اویم ! هر بار که دلتنگ عبدالحسین می شوم به او می گویم: تو نیستی و دلت اینجاست، کنار آینه و قرآن برادران همه برگشتند ، چرا به خانه نمی آیی؟ اما اینک ، این تنها یادگار و امانتی او را به شما خانواده محترم برادرم عبدالحسین تقدیم می کنم ، امیدوارم مرا عفو کنید از اینکه سی و دو سال شما را در انتظار دیدنش گذاشتم ... برادر بر مزار عبدالحسین نشسته است و کلاه نیمه سوخته را در دست دارد ... به یکباره بغضش می شکند ... خوش آمدی کلاه نیمه سوخته ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 🌹 👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان( عجل الله )، هدیه به روح امام و شهدا و جمیع رفتگان و آمرزش گناهان و شفاے مریضان ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تفسیر قرآنی ┏━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━┛