eitaa logo
تجوید حفظ تفسیر تدبر ( ختم نور )
1.8هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
3.1هزار ویدیو
1.2هزار فایل
⚘﷽⚘ تقدیم محضر مولی صاحب الزمان علیه السلام #قرائت_تجوید_حفظ_تفسیر_تدبر #قرآن_ونهج_البلاغه با همکاری اساتید محترم تدبر، قرائت، تجوید و حفاظ کل قرآن کریم آیدی مدیر کانال⏬ @V012345 کانال های دیگر ما :کانال گیف استیکر⏬ https://eitaa.com/stikerrrr
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنام خدا شهدای امروز ،شهدای خانواده کاشی ...
همسایه دیواربه‌دیوار امام خمینی در نجف که بود؟/ در دیدار امام و مادر هفت شهید چه گذشت؟ «امام (ره) بعد ازاحوال‌پرسی سراغ پدرم را گرفتند و گفتند: من 200 هزار تومان به حاج عبد بدهکارم. ما فهمیدیم آقا نمی‌دانند علاوه بر عباس و کاظم و رسول، پدر و پنج برادر دیگر هم توسط حزب بعث به شهادت رسیده‌اند. بعد از شنیدن خبر شهادت، زمزمه امام بود که سکوت فضای خانه‌شان در جماران را شکست؛ «انا لله و انا الیه راجعون... بغض مادرم ترکید. امام با حال دگرگون‌شده به مادرم گفت: شما بر گردن ما حق‌ دارید». گروه جامعه خبرگزاری فارس؛ عطیه اکبری: آن روز خاطره‌انگیز، در آن دیدار شیرین در اندرونی بیت امام در جماران بغض مادر هفت شهید شکست. امام گفته بود نشانی خانواده حاج عبد کاشی را پیدا کنند و دیداری را ترتیب دهند. «عصمت خامه چین» به همراه پسرش جواد و حیدر کاشی به دیدار امام رفتند. چشمان مادرغمی داشت به وسعت دریا. می‌دانست این دیدار شاید مرهمی باشد بر همه زخم‌های دلش و خاطرات شیرین هم‌نشینی با امام خمینی (ره) در نجف را دوباره زنده کند. الحق صبر عصمت خامه چین زینب وار بود، که اگر نبود خبر شهادت پسرانش؛ عباس و کاظم و رسول برای تمام شدنش کافی بود. علی، حسین، باقر و محمدرضا هم یکی‌یکی رفتند و خبر شهادتشان را برای مادر آوردند. این‌ها کم بود! معاون استخبارات حزب بعث، همسرش حاج عبد را جلوی چشمانش شهید کرد. اما مادر مثل کوه ایستاد. در چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و تلاقی آن با روزهایی که مزین به نام نامی مادر است، سراغ بازماندگان خانواده کاشی رفتیم تا یاد شهدای گمنام این خانواده و مادر شهید را زنده کنیم و از خاطرات هم نشینی آن‌ها با امام بشنویم. این خانواده روایت‌های شنیدنی از امام (ره) خمینی در نجف دارند. حاج عبد و پسرانش معتمد امام در نجف بودند و از پیروان امام در مبارزات و فعالیت‌های انقلابی. «عصمت خامه چین»: همسر شهید کاشی و مادر هفت شهید   خاطره یک دیدار/ امام خمینی (ره) به مادرم گفت شما به گردن ما حق‌دارید وعده دیدار ما با حاج جواد کاشی بر سر قبر مادر دریکی از رواق‌های زیبای حرم حضرت عبدالعظیم حسنی است. روی سنگ قبرمادرنوشته اند؛ همسر شهید عبدالزهرا کاشی و مادر هفت شهید. کافی است مادر باشی و این دو کلمه را بخوانی؛ همه‌چیز دستت می‌آید. حاج جواد دفتر خاطرات را ورق می‌زند و روایت همراهی‌اش با امام و مبارزات انقلابی برادرانش را از آخر روایت می‌کند. از روایت دیدار با امام خمینی (ره) در جماران پس از پیروزی انقلاب اسلامی؛ «من، مادرم و برادرم حیدر برای ملاقات با امام به جماران رفتیم. نمی‌دانیم بیت امام (ره) نشانی ما در تهران و محله دولت‌آباد را چطور پیداکرده بودند. آن روز انگار همه دنیا به کام من و مادرم بود. آن‌قدر از دیدن دوباره امام (ره) به وجد آمده بودیم که غم از دست دادن پدر و برادرها را از یاد برده بودیم.  امام خمینی (ره) بعد از احوال‌پرسی از مادر، سراغ حاج عبد، پدرمان را گرفتند و گفتند: من 200 هزار تومان به حاج عبد بدهکارم. همان وقت بود که ما فهمیدیم آقا نمی‌دانستند علاوه بر عباس و کاظم و رسول، پنج برادر دیگر و پدرم هم توسط حزب بعث به شهادت رسیدند. بعد از شنیدن خبر شهادت، سکوت در فضای دل‌نشین خانه امام خمینی (ره) در جماران برقرار شد و این صدای زمزمه امام بود که سکوت را شکست؛ «انالله و اناالیه راجعون.... انالله و انا الیه راجعون....» بغض مادرم ترکید و اشک، بی‌امان از چشم‌هایش جاری شد. امام به مادرم گفت: «خدا رحمتشان کنند. شما بر گردن ما حق‌دارید.»
خاطره‌ای از مادر هفت شهید/ خبر شهادت پسرها را که می‌شنید به حرم می‌رفت روز ولادت حضرت فاطمه (س) در جوار مزار مادر هفت شهید نشسته‌ایم و راوی خاطرات هم‌نشینی خانواده کاشی با امام خمینی (ره) در نجف نفسی تازه می‌کند و خاطره‌ای از مادرش می‌گوید: «مادرم هر بار که خبر شهادت یکی از برادرها را می‌شنید چادر سر می‌کرد و دور از چشم ما خودش را می‌رساند به حرم حضرت علی، آنجا دلی سبک می‌کرد و برمی‌گشت. عصمت خامه چین مادری را در حق بچه‌ها تمام کرده بود که هیچ‌کدام از فرزندانشان سکوت در برابر ظلم را طاقت نمی‌آوردند، حتی اگر قرار بود این دادخواهی به قیمت جانشان تمام شود. اصلاً مگر می‌شد فرزندان این خانواده همسایه دیواربه‌دیوار امام در نجف باشند و به جرگه عاشقان و شیفتگان مکتب امام خمینی (ره) نپیوندند، حتی در برهه‌ای که ممکن بود مبارزاتشان آن‌ها را از لب تیغ تیز حزب بعث بگذراند که گذراند.»  امام می‌گفتند ازهر جنسی ارزان‌ترینش را تهیه کنید فاتحه‌خوان مادر می‌شویم و حاج جواد روایت خاطرات را از سر می‌گیرد: «من درس‌های بسیاری از امام گرفتم. یکی از بزرگ‌ترین شانس‌های زندگی‌ام آشنایی با امام خمینی (ره) بود. در سال‌هایی که امام در نجف زندگی می‌کردند مواد غذایی موردنیاز زندگی ساده و بی‌آلایش ایشان از مغازه پدرم؛ حاج عبد تهیه می‌شد. آن سال‌ها پیرمرد اهل افغانستان مسئول خرید خانه امام (ره) بود. یادم می‌آید که پیرمرد وقتی به مغازه پدرم می‌آمد می‌گفت: آقا تأکید کردند فقط از شما خرید کنم. آن پیرمرد نمی‌توانست عربی صحبت کند. به همین دلیل من وسایل موردنیاز خانه آقا را از مغازه پدرم و مغازه‌های اطراف می‌خریدم و داخل سبد حصیری می‌گذاشتم. وقتی پیرمرد به مغازه می‌آمد و قرار بود وسایل موردنیاز را جمع‌وجور کنیم، پدرم دست روی هر چیزی که می‌گذاشت پیرمرد افغانستانی حرف آقا را دوباره تکرار می‌کرد و می‌گفت: آقا گفته‌اند: از هر جنسی ارزان‌ترینش را تهیه کن. میوه‌های لکه‌دار را جدا کن. مبادا برنج درجه‌یک برای خانه بخری. امام خمینی (ره) در خوردوخوراک اهل قناعت بودند و اقتصادی زندگی می‌کرد. درحالی‌که همه جور امکانات برای ایشان در نجف فراهم بود. لباس‌های امام از یکی دودست تجاوز نمی‌کرد بااینکه پارچه‌ها و لباس‌های دوخته و ندوخته زیادی برای ایشان هدیه می‌آوردند ولی هرچه برایشان سوغات یا هدیه می‌آوردند همه را به دیگران می‌بخشیدند.»   جا ساز کردن اعلامیه‌های امام در فروشگاه مواد غذایی نجف آشنایی با امام خمینی (ره) نقطه عطف فعالیت‌های سیاسی و انقلابی حاج عبد و پسرانش بود. این را جواد کاشی می‌گوید و روزهایی را روایت می‌کند که بیت امام در نجف اعلامیه‌ها و نوارهای سخنرانی امام خمینی (ره) به حاج عبد می‌سپردند؛ «پدرم حاج عبد بانفوذی که در نجف داشت در زمان حکومت البکر بر عراق، مسئولان و مأموران امنیتی و حزب بعث را با رابطه‌های دوستانه و گاهی دادن رشوه از اذیت و آزار علما و اطرافیانشان منصرف می‌کرد. نوارهای سخنرانی آقا در نجف بعد از تکثیر و پلمپ شدن در جعبه‌ها در مغازه پدرم به امانت گذاشته می‌شد و ازآنجاکه در آن مغازه محصولات غذایی بسیاری نگهداری می‌شد توجه کسی به کارتن نوارهای سخنرانی جلب نمی‌شد. هرچند هرسال که از زندگی امام در نجف می‌گذشت رژیم بعث متوجه نفوذ بیش‌ازپیش امام خمینی (ره) در عراق می‌شد و به پدرم که علیه بعثی‌ها فعالیت می‌کرد حساسیت بیشتری پیدا می‌کرد. اما او کارش را خیلی خوب بلد بود و من و برادرانم هم که آن سال‌ها وردست پدرم بود با اندیشه‌ها و افکار انقلابی امام (ره) آشنا شدیم. سفیران انقلاب اسلامی قبل از سفر پیش پدر می‌آمدند، نوارهای سخنرانی آقا را از مغازه ما می‌گرفتند و با خود به ایران یا کویت و عمان و لبنان می‌بردند.»
ماجرای آشنایی ما با خانواده کاشی از یک سنگ‌قبر دریکی از رواق‌های حرم حضرت عبدالعظیم حسنی شروع شد و حالا پسر خانواده کاشی در روز ولادت حضرت فاطمه کتاب خاطرات را باز می‌کند؛ «ما 10 پسر بودیم و 5 خواهر. مادرم اهل سبزوار و پدرم اصالتاً تبریزی بود اما به‌واسطه شغل پدربزرگم در سال‌های جوانی و بعد از ازدواج با مادرم به نجف می‌رود و آنجا ماندگار می‌شود. ما هم در نجف به دنیا آمدیم. یک‌زمانی پدرم تصمیم گرفت کسب‌وکارش را از پدربزرگم جدا کند. سرمایه‌ای نداشت. پولش آن‌قدر کم بود که مجبور شد دست روی مغازه‌ای بگذارد که هیچ‌کسی خریدارش نبود. کسبه می‌گفتند این مغازه نحس است اما پدرم با توکل به خدا کارش را شروع کرد. ما هم از مدرسه یک‌راست به مغازه می‌رفتیم و کمک‌حال پدرم می‌شدیم. کار پدرم رونق گرفت. آن‌قدر که از مغازه حبوبات فروشی به صادرات حبوبات به بحرین رسید و کم‌کم کارخانه نیمه تعطیلی را به مدت ۵ سال اجاره کرد. از دو دستگاه شالی‌کوبی شروع کرد. دو دستگاه شد سیزده دستگاه و بعد از مدتی کار و تلاش شبانه‌روزی، پدرم از یک مغازه‌دار کوچک به یک کارخانه‌دار بزرگ در نجف تبدیل شد. پدربزرگم رابطه خوبی با علمای نجف داشت و مسئول دفتر سید ابوالحسن اصفهانی بود. ازآنجاکه آدم دست‌به‌خیری بود حواسش به کم و کسر زندگی طلبه‌های نجف بود. این حس خیرخواهی به پدرم، حاج عبد هم منتقل‌شده بود. پدرم حاج عبد سرش برای کار خیر درد می‌کرد و نامش هنوز هم بر تارک شهر نجف می‌درخشد.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ترکیب سوره مبارکه فلق.mp3
3M
✅ترکیب سوره مبارکه فلق یک جلسه⚠️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
ترکیب سوره مبارکه ناس.mp3
2.63M
✅ترکیب سوره مبارکه ناس یک جلسه⚠️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚪️ موضوع جلسه پانزدهم ✍مبحث صفات ؛ صفت استفال آموزش قرآن کریم به صورت کلیپ تصویری در ✅ 39 جلسه تدریس سطح 1 توسط ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
4_5888657525846314578.mp3
899.2K
👆 💢 پویش استغاثه جهانی 🔴 راس ساعت 21 🤲 دعا و توسل و التجا به نیت سلامتی و تعجیل فرج منجی عالم بشریت ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘دعا براے ظهور؛ دعوت امام زمان(عجل الله ) است، و گناه؛ در بستن به روے امام! اول باید در را باز ڪرد، سپس مهمان دعوت ڪرد! ترڪ گناه اخلاص در دعوت است، وگرنه دعا لقلقه زبان و تعارف است...⚘ ‌‌‌‌‌‌ ‌ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنام خدا شهیدامروز شهیدحاج حسین همدانی حبیب ابن مظاهرانقلاب ...
سردار سرلشگر شهید حسین همدانی (ابو وهب) در سال ۱۳۲۹ در شهرستان آبادان دیده به جهاد گشود و در سن ۶۱ سالگی پس از چهل سال مجاهدت و نبرد در راه اسلام در تاریخ ۱۶ مهرماه ۹۴ در نبرد با تروریست های تکفیری در سوریه به فیض شهادت نایل آمد. سردار حاج حسین همدانی در همان ابتدای جوانی در صف مبارزان انقلابی درآمد و با حضور در محضر آیت الله شهید مدنی در همدان به مبارزه به رژیم شاهنشاهی پرداخت. وی در همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال فرمان حضرت امام خمینی (ره) در جبهه مبارزه با اشرار و گروهک داخلی جان بر کف تن به مجاهدت داد و در سال ۵۹ به همراه خانم مرضیه دباغ از پایه گزاران سپاه استان همدان و بعدها کردستان بود. سردار حسین همدانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی پایه گذاری و تأسیس سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی استان همدان را آغاز و خود نیز به عنوان یکی از ارکان اصلی شورای عالی فرماندهی سپاه استان همدان، فعالیتش را آغاز کرد و با کمک همرزمان و پاسداران آن خطه، به پاکسازی عناصر طاغوت و عوامل فساد و نفاق برآمده و از آنجایی که چندین بار به دست ساواک دستگیر شده و مورد تعقیب بود، عوامل طاغوت را به خوبی می شناخت. با آغاز جنگ تحمیلی، لحظه ای درنگ نکرده و راه کردستان را در پیش گرفت و از آنجا که پیش از جنگ نیز به کمک مردم محروم کردستان شتافته و با دیگر دوستان و همرزمان در آنجا نیز گروهک های ضدانقلاب را می شناخت، دیری نپایید که به صف دشمن ستیزان پیوست و فرماندهی عملیات های مطلع الفجر را با پیروزی کامل تجربه کرد. حسین همدانی فرماندهی جبهه میانی سرپل ذهاب هم از دیگر گام هایی بود که در راستای مبارزه با دشمن بعثی برداشته و پس از مدتی کوتاه به همراه حاج احمد متوسلیان و شهید همت و شهید شهبازی در تشکیل و سازماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) نقش بسزایی داشت. عملیات فتح المبین و بیت المقدس آن هم با مسئولیت فرماندهی محورهای عملیاتی، تجربه ای نو در قالب هدایت تیپ و لشکر بوده که از فاتحان خرمشهر، سهمی را از آن خود کرد و سپس از تشکیل یگان های رزم سپاه به عنوان بانی و نخستین فرمانده لکشر ۳۲ انصارالحسین (ع) استان همدان، وارد میدان نبرد علیه دشمن بعثی شد. موفقیت های رزمندگان اسلام در سایه فرماندهی این سردار رشید، سبب شد تا فرماندهان روز به روز بیشتر به او اعتماد کرده و مسئولیت های سنگین تری را یکی پس از دیگر به او بسپارند. قبل از عملیات های بزرگ کربلای چهار و کربلای پنج، سردار حسین همدانی به فرماندهی لشگر ۱۶ قدس گیلان انتخاب شد تا توفیق خدمت به کشور را به همراه شرمردان گیلکی در کارنامه خود ثبت کند. از دیگر سوابق مبرز این سردار شهید، می توان به معاونت اطلاعات و عملیات قرارگاه قدس که چندین لشکر و تیپ مستقل را تحت امر داشت، اشاره کرد. همچنین حضور پررنگ وی در عملیات غرور آفرین مرصاد و مجاهدت های وی در مبارزه به منافقین کوردل از دیگر خدمات ارزنده این شهید به ایران اسلامی بود. پس از دفاع مقدس به دانشگاه فرماندهی و ستاد رفته و تحصیل تئوریک و آکادمیک هدایت یگان ها را هم به تجربیات ارزنده اش افزود و با انتصاب به عنوان فرمانده قرارگاه نجف اشرف و لشکر ۴ بعثت در غرب کشور، کارنامه ای موفق از خود به جای گذاشت. معاون هماهنگ کننده نیروی زمینی و جانشینی نیروی مقاومت بسیج در دو دوره و فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول الله و به همراه آن، جانشینی قرارگاه ثارالله، از دیگر مسئولیت های ایشان بود و معاون مرکز راهبردی سپاه و مشاور عالی فرمانده کل سپاه و جانشینی سازمان بسیج مستضعفان از او فرمانده ای کهنه کار با کوله باری تجربه و شناخت ساخته که سبب شده است تا حساس ترین و مهمترین سپاه کشور که دارای ویژگی های خاص است، بر عهده ایشان گذاشته شود.
وصیت نامه شهیدهمدانی: بسم‎‌الله الرحمن الرحیم سپاس خدای را که نعمت‌ها فراوان بر ما ارزانی داشت و فراوان شکر که در عصر خمینی (ره) حیاتمان قرار داد، همه پدران و مادران ما در آرزوی این دوران بودند و ندیدند اما ما دیدیم. دوران احیای اسلام عزیز و عزتمندی ملت‌های مسلمان، مقاومت مجاهدان سپاه اسلام، عصر تحول و شکوه و عظمت در جهان اسلام، عصر بیداری ملت‌ها، عصر زوال طاغوت‌ها، عصر فروپاشی قدرت‌های استکباری و عصر برگشتن به خویشتن. خدا را هزاران شکر به خاطر نعمت‌هایش، نعمت زندگی در هشت سال دفاع مقدس، زندگی با مجاهدینی که محبوب خدا بودند و میهمان خدا شده‌اند. زندگی در کنار ملتی که خوش درخشیدند و در مقابل همه توطئه‌ها و فشارهای سنگین دشمنان تسلیم نشدند و مدل شدند، نمونه شدند در بین ملت‌ها که سرآمد همه آنها پدران، مادران، همسران و فرزندان شهیدان گرانقدر ما هستند. چه افتخاری بالاتر از آنکه آزادگان ما و جانبازان ما و خانواده مقاومشان صبر را شرمنده کردند و ۱۰ سال در اردوگاه‌های حزب بعث صفحه زرین بر تاریخ این ملت نگاشتند. جانبازان ما با تحمل دردهای فراوان حجت را بر ما تمام کردند که باید مقاومت را ادامه داد. خدای بزرگ را شکر به خاطر نعمت‌ برخورداری از ولایت، ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع). مگر می‌توان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم. نعمت ولایت فقیه، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی؛ نعمت جانشین خلف آن، علی زمانمان که ادامه‌دهنده همان راه و کاروان انقلاب را چه مدبرانه و زیبا از همه گردنه‌ها و کمین‎ها عبور می‎دهد اما نه، باید بیش از این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان لبیک بگوییم. بنده حقیر، حسین همدانی، شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف می‎کنم که وظایف خودم را به خوبی انجام ندادم و بعضی موقع‎ها این نفس سرکش سراغ من می‎آمد و مرا گول می‎زد، وسوسه می‎شدم، نق می‎زدم، در درونم اعتراض ایجاد می‌شد اما خدا مرا کمک می‌کرد، متوجه می‌شدم، پشیمان می‌شدم، توبه می‌کردم و از خدا طلب عفو و بخشش می‌کردم و مرا می‌پذیرفت و این اواخر هم خیلی دلم هوای رفتن کرده بود. خدا کند که در موقع جان دادن راضی باشد خدای مهربان و خودم به رحمت او امیدوار هستم نه به عملکرد خودم. از همه دوستان و آشنایان حلالیت می‎طلبم، از امام و مولایم حضرت آیت‌الله‎العظمی سیدعلی خامنه‌ای (مدظله‌العالی) که نتوانستم سرباز خوبی باشم عذرخواهی و کوتاهی مرا ان‌شاالله به لطف و بزرگواری خودشان ببخشند. از خانواده شهیدان، جانبازان و آزادگان همیشه شرمنده بودم که نمی‌توانستم خدمتگزار خوبی باشم؛ مرا حلال کنند. تشکر دارم از همسر عزیزم که همسنگر و همراه خوبی بودند، خداوند ان‌شاالله این عمل شما را ذخیره آخرت قرار دهد و اما سفارش می‌کنم مثل گذشته بدهکار به انقلاب و نظام باشی نه طلبکار. قانع باش در مقابل کمبودها یا کم‎مهری‌ها صبر داشته باش و مراقب باش فضاسازان تو را ناسپاس نکنند، عشق به ولایت فقیه و اطاعت کامل از ایشان سعادتمندی دنیا و آخرت را دارد. فرزندانم را سفارش می‌کنم و تأکید بر حفظ ارزش‌های اسلام عزیز و نظام مقدس جمهوری اسلامی که با حفظ ارزش‌هایش می‌توانند تأثیرگذار و مدل و الگو باشند، حجاب برتر بر شما واجب است رضایت پدر پیر شما با حفظ ارزش‌هاست. سعادتمندی و عاقبت به خیری شما را از خدای مهربان خواستارم. برای خواهرانم و برادرم و فرزندان عزیزشان آرزوی سعادتمندی دارم، بسیار دوستان خوبی داشتم که یکایک آنها و زندگی با آنها همیشه در ذهن و خاطراتم ماندگار است و به این دوستی مفتخر هستم. از همه آشنایان و دوستان می‌خواهم در صورت امکان یک روز برایم نماز و روزه به جای آورند؛ اگر ان‌شاالله در آن عالم دیگر باز هم در کنار شما عزیزان باشم، جبران کنم! هیچگونه بدهی ندارم و به کسی هم بدهکار نیستم، اما اگر کسی طلبکار بود بدهی را بدهید شاید یادم رفته باشد، به امید رحمت خدایم، خداحافظی با شما و طلب مغفرت بنده گنهکار  حسین همدانی. ۲۸ شهریور ماه ۱۳۹۴
🌹 *بخشی از وصیت نامه شهید حسین همدانی: از آقا حلالیت می طلبم که نتوانستم سرباز خوبی باشم، عشق به ولایت و تبعیت از ایشان، سعادتمندی را به همراه دارد، مثل گذشته بدهکارانقلابیم نه طلبکار* *با سلام و ارادت* *۱۶ مهر ماه ششمین سالروز شهادت حبیب بن مظاهر انقلاب ، بصیر دوران فتنه ، ابووهب مدافعان حرم ، سردار وفادار شهید حاج حسین همدانی گرامی باد.*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 🌹 👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان( عجل الله )، هدیه به روح امام و شهدا و جمیع رفتگان و آمرزش گناهان و شفاے مریضان ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
سوره مبارکه ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛