هشتگ‌های "نه به اعدامتون" داره بهم ثابت می‌کنه که تاریخ با قدرت در حالِ تکرار شدنه .

چارشنبه باشه، روز آخر هفته باشه، پاییز باشه، هوا سرد باشه، موقع غروب آفتاب باشه، دم اذان هم باشه، غم نباشه؟!

این "اتوبوس رو از دور دیدن و با تمام توان به سمتش دویدن و بعد نرسیدن و حرکت اتوبوس" اینقدر ناامیدی و ناکامی بهم میده که دلم میخواد همونجا پشت سر اتوبوس رو آسفالت بشینم و گریه کنم :]

- آهای همراهِ اشکُ بغضُ آهِ من ! [خواننده‌ی زن.]

_

وقتی یه نفر وسط بحث یا حتا سر یه اتفاق کوچیک میزنه زیر گریه ، هیچوقت سرزنش و تمسخرش نکنید شاید اینقدر فشار از قبل روش بوده که مغزش میخواسته با گریه کردن اون فشارها رو از رو دوشش کم کنه.

کاش هرچی می‌خوردم تا بیام ازش لذت ببرم معده‌درد تو ذوقم نمی‌زد.

ناموصن این مدته یه گرایش‌های عجیب و غریبی ساختید که خود خدا هم با تعجب میگه اینو من گردن نمی‌گیرم.

اصن قبوله ؛ اونی که بوده باعث و بانیِ همه اشکِ تو چشمات منم ..

- اصلا خوشم نمیاد که به کسی اصرار کنم توی زندگیم بمونه و نره، ولی برای تو بارها این حرفو تکرار کردم ..

بچه هم بچه‌های قدیم :))😂

ولی خیلی غمگینه رابطه‌ی لانگ دیستنس ؛ فکرشو بکن هی ذوق میکنی از اینکه داریش ، بعد یهو به خودت میای می‌بینی هیچ خاطره‌ای از بیرون رفتنتون ، بغل کردنتون یا حتا نگاه کردن به چشماش نداری انگار یکدفعه غم هجوم میاره به سراسر وجودت.