ی حسی دارم مث حس همون دختربچه‌ای که موقع خاله‌بازی بهش می‌گن تو نخودی باش یا شبیه حس اون دانش‌آموزی که نیمکت آخر می‌شینه و پاکت شیر بهش نرسیده یا مثل احساس اون آدمی که توی جمع جوک تعریف میکنه و کسی نمی‌خنده شبیه حس کسی که یه چیزی رو با ذوق و شوق واسه رفیقاش تایپ میکنه ولی هیچکس پیامشو ریپلای نمیکنه آره دقیقا منظورم همینه.. اضافی بودن .

دیگه واقعا نمیدونم کدوم لحظه رو براتون بگم فعلا همینجوری برید بخوابید=] شبتون آروم .

- اولش که منو ببینی شاید خوشت نیاد از کم حرف بودن و خجالتی بودنم ولی اگه من باهات احساس راحتی کنم، دفعه‌ی بعدی باید با زور و اجبار ساکتم کنی😂🤝.

「😐😂」

- ولی واقعا جالبه ها ، هرموقع از دست کسی ناراحتم تمام رفتارای بدش رو یادم میاد همون رفتارایی که قبلا برا خودم توجیه‌شون میکردم😂.

دامن کشان، ساقی میخواران از کنار یاران مستُ گیسو افشان می‌گریزد :)!

- داداش کوچیکتر اینطوریه که همونقدر که ازش متنفرم، همونقدرم جونم براش در میره .

یه روز بد یه روز خوبی یه دیوونه‌ی مودی!

من واقعا سلیقه‌ی موسیقی ری‌حان و می‌پرستم .

اینکه همه‌ی اطرافیانم حالشون بَده و من هیچ غلطی نمیتونم براشون بکنم، از درد و غصه‌های خودمم غیرقابل تحمل تره حتا .

تو همونی هستی که وقتی وسط بازی نوتیف پیامتو میبینم بیخیال بُرد و باخت میشم و پیامتو باز میکنم :)