دوسم داری یا نه!؟
یه سوال چرته که فقط شمارو کوچیک میکنه،اگه حسش نمیکنین زودتر جمع کنین برین.
دلم میخواد برم زیر پتو یه موزیک پلی کنم و فقط اشک بریزم، اینروزارو تو دفتر خاطراتم بدترین روزای زندگیم ثبت میکنم، اینروزا بدتر از هر روزین، غم انگیز تر از هرروز و مزخرف تر از روز قبل، همه چیز بهم ریخته و منم توان جمع کردنشو ندارم، یه بغض شدم کنج این خونه و توان هیچ کاریو ندارم، امیدوارم هرچه زودتر این روزای سمی تموم شه.
نوشتم: «انگار گاهی یادت میره که گفتوگو مجازیه اما من واقعیام! یه ادم اینور خطه»
نوشتم و پاک کردم.
همه ب ادمای اطرافشون میگن کاش زودتر پیدات کرده بودم
من باید ب ادمای اطرافم بگم کاش اصن نمیشناختمت.
همونجا که دارم واسه یه لحظه حرف زدن باهات پر پر میزنم، همونجا که دارم واسه تو تمام ادمای زندگیمو از دست میدم، همونجا که وجودت داره تیکه تیکم میکنه، همونجا که باعث شدی از خودِ احمقم متنفر شم، همونجا که با وجود همه اینا، حتی نگامم نمیکنی؛
دقیقا همونجا حالم ازت بهم میخوره.
نمیدونم چرا ولی هرچقدم بخای بیخیال همه چیز بشی و به راهت ادامه بدی،
بازم یچیز هست که از پا درت بیاره.