مشکلات10.mp3
15.28M
🔹#مشکلات_با_فرزندان
🎙استاد روح الله شریفینژاد
قسمت 🔟
📌واکنش های عجولانه
#تربیت_فرزند
#رشد_فردی
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
🌺 پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند :
اَدِّبُوا اَوْلادَكُمْ فى بُطونِ اُمَّهاتِهِمْ. قيلَ: وَكَيْفَ ذلِكَ يا رَسُولَ اللّه ِ؟ فَقالَ:بِاِطْعامِهِمُ الْحَلالَ؛
فرزندانتان را در رحم مادرانشان تربيت كنيد. سئوال شد: اين چطور ممكن است،اى رسول خدا؟ فرمودند:
با خوراندن غذاى حلال (به مادرانشان)
#حدیث
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
❗️❗️والدین دلسوز و مهربان
❓❓آیا میدانید...🧐
#آیا_میدانید
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
🌀حسادت وجه ديگر خشم است...
✅حسادت بر اثر كمبود عشق از طرف والدين بوجود آمده است.
وقتي به كودك اجازه داده نمي شود خشمش را نسبت به والدين ابراز كند
او خشمش را متوجه خواهر و برادرش مي كند.
💠حسادت اشاره به اين موضوع دارد كه كودك احساس مي كند سهمش را دريافت نكرده است و در خانواده هايي بوجود مي آيد
كه پدر و مادر عشق بدون قيد و شرط به فرزندشان نمي دهد و دادن محبت مشروط است و لذا كودك براي بدست آوردن محبت بايد بجنگد.
#تربیت_فرزند
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یچه ها یه بازی عالی، پر انرژی و مشارکتی برای بچه ها و بزرگترهای گاهی خسته😊😅
البته در نظر بگیرید که با سرعتی که برای کودکتون مناسبه این کارو انجام بدید😍
#بازی
#تقویت_هوش_فضایی
#تقویت_هوش_جنبشی
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝
🌸 به نام خدای قصه های قشنگ 🌸
روزی روزگاری مرغی در یک مزرعه زنگی میکرد که بخاطر پرهای قرمزش همه او را پر قرمزی صدا میکردند.
روزی پر قرمزی در مزرعه در حال گشت و گذار و دانه خوردن بود که روباهی او را دید و آب از دهانش به راه افتاد.🦊
سریع به خانه رفت و به همسرش گفت قابلمه را پر از آب کند و روی گاز بگذارد تا او ناهار را بیاورد. بعد دوباره به مزرعه برگشت.
وقتی پرقرمزی اصلا حواسش نبود. پیش از آنکه بتواند کمک بخواهد، او را گرفت و در یک گونی انداخت. و بعد خوشحال راه افتاد به سمت خانه.
دوست پرقرمزی که یک کبوتر بود، همه ی داستان را تماشا میکرد و برای نجات دوستش سریع یک نقشه کشید.🐦
کبوتر رفت و سر راه روباه نشست و وانمود کرد که پایش شکسته است. روباه تا او را دید خیلی خوشحال شد و با خودش فکر کرد امروز ناهار مفصلی میخورد.🐦🦊
گونی را روی زمین گذاشت و به سمت کبوتر رفت تا او را بگیرد. کبوتر هم آرام آرام عقب میرفت.
پرقرمزی تا دید که روباه حواسش به کبوتر است از توی گونی بیرون آمد، یک سنگ داخل گونی گذاشت و فرار کرد.😊
کبوتر وقتی دید دوستش به اندازه کافی دور شده، شروع به پرواز کرد و بالای درختی نشست.
روباه هم که ناامید شده بود به سمت گونی رفت و آن را برداشت و به خانه رفت.
وقتی به خانه رسید، قابلمه روی گاز بود. گونی را توی قابلمه خالی کرد و سنگ تالاپی توی آب افتاد و آب جوش ها روی صورت روباه ریخت و روباه حسابی سوخت.😂
#قصه_شب
╔═°•.🍭 .•╗
@kidiyo
╚═ °•.🍭 .•╝