eitaa logo
کیدیو | بازی، قصه و مهارت کودک
22.8هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
18 فایل
✍🏻اینجا قراره تکنیک های مؤثر فرزندپروری رو مرور کنیم و آنچه والدین برای روزمره ای شاد لازم دارن رو بهشون پیشنهاد بدیم😊 #نکات_تربیتی #تجربه_های_والدین #قصه ⛔استفاده از محتوا فقط با ذکر لینک مجاز است 🆔ادمین @Kidiyo_admin تبلیغات: @ResponseTeam
مشاهده در ایتا
دانلود
آنقدر دردِ گَلو اذیتم کرده بود که حواسم نبود داروهای ضد حساسیت به شدت خواب‌آور هستند و در بدن منی که با یک استامینوفن ساده می‌توانم چند ساعت بخوابم، در حد رفتن به کما واکنش نشان می‌دهند. غرق خواب بودم که متوجه رد شدن دوچرخه از روی پاهایم شدم. علیرضا و محمدحسین، پاهای مرا به عنوان دست انداز خیابان در نظر گرفته بودند و من خواب‌آلودتر از آن بودم که حتی اعتراض کنم. همچنان خواب بود که اینبار احساس کردم نمی‌توانم نفس بکشم، کمی بین چشمانم را باز کردم و جز تاریکی ندیدم. خوب که دقت کردم، متوجه شدم مرا بین تشک‌های مبل دفن کرده و مثلا سرسره بازی می‌کردند. فقط صدای ضربه‌هایی شدید به درب توانست از روی زمین بلندم کند. همسرم که بعد از جواب ندادن تماس‌های پی‌درپی نگران شده بود، قبل از رسیدن به محل کار به خانه برگشته بود. تازه آن موقع توانستم نگاهی به خانه بیندازم. تمام اسباب بازی‌ها وسط هال و زیر کوسن‌ها و تشک‌های مبل‌ها بود، حتی به لباس‌ها هم رحم نکرده بودند و همه آن‌ها را از کشو بیرون کشیده بودند. اما... اما صحنه ترسناک ماجرا آنجا بود که محمدحسین با لباس‌های خیس از آب، روی کابینت ایستاده و بسته ماکارونی در دست‌ هایش بود و علیرضا هم با لباس‌های خیس و لبخند قابلمه آب را نشان می‌داد که به کمک برادرش پر کرده و روی گاز گذاشته بودند تا برای ناهار ماکارونی بپزند. احساس داغ شدن صورت و گوش‌هایم به همراه بی حالی و خواب‌آلودگی توانست از من هیولا بسازد و قبل از خارج شدن آتش از دهان این هیولا، همسرم مرا به سمت اتاق خواب هدایت کرد. وقتی روی تخت دراز کشیدم، هنوز هم قلبم تندتند می‌زد و همزمان از تصور اینکه چند ساعت باید بدوم تا بتوانم آن همه وسیله را جمع کنم، کلی حرص خوردم. کمی که آرام شدم از فکر کردن به بزرگ شدن پسرهایم و نگرانی‌شان برای ناهار، لبخندی زدم و فکر کردم با گذاشتن آهنگ شاد کودکانه باید از خودشان برای جمع کردن وسایل استفاده کنم و باز به خواب عمیقی فرو رفتم. ✍مامانِ اسفند ماهی😉 ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
InShot_20240905_173329776_1.mp3
9.99M
📔«صدا برای داد زدن نیست.» ✍🏻نویسندگان: الیزابت وردیک 📝مترجم: مریم عربی 📚نشر: نردبان 🎙️راوی: سمیرا غفوری‌منش 🪧موضوع: هیجان‌ها در کودکان 🖇️مناسب: گروه سنی «الف» و «ب» 🍬تهیه شده در واحد صوتی: ❀مجموعه‌ی مادر و کودکِ کیدیو❀ ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝
🖇️ 🔹«صدا برای داد زدن نیست...» مامان گل؛ صدا و لحن فرزند شما مخصوصاً وقتی درخواستی داره، چطوریه؟ نکنه خودت داد بزنی، اما توقع داشته باشی فرزندت آروم و محترمانه صحبت کنه! کتاب امشب به فرزندمون یاد می‌ده که هر جایی، چطوری و با چه لحنی و صدایی صحبت کنه، و برای رسیدن به خواسته‌هاش از داد زدن استفاده نکنه... 📎 اینجا 👈🏻 @kidiyo_admin راجع به کتاب‌ها و قصه‌ها، هر چه می‌خواهد دل تنگت بگو.😊 ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن امروز به نیابت از شهید مجید قربانخانی به امام حسین علیه‌السلام سلام می‌کنیم و ثواب مادرانه‌های امروزمان را به این شهید عزیز هدیه می‌کنیم. ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝
مامان خانمی سلام از آخرین یکشنبه تابستون😊 به سرعت برق و باد تابستون هم تموم شد و به همین سرعت بچه هامون بزرگ میشن..‌. نکنه بعداً بگیم کاش... حتما از این مطالب استفاده کن و در مورد دلبندت به کار ببر...😉 و بازم حتما بهمون باز خورد بده که بازخورد شما به ما انرژی و انگیزه برای ادامه میده☺️ من عجیب منتظر نظرات شما هستم😉 کجا؟ اینجا 😊👇 @kidiyo_admin
🌀مگه می‌تونه پول نگه داره؟ گم می‌کنه و ضرر می‌زنه🤦‍♀ مورد هفتم: برای بچه‌ها ریتم ایجاد کنیم. اگه زندگی کودک یه نظم و ریتم مشخص داشته باشه، به مسئولیت‌پذیر شدن بچه‌ها کمک می‌کنه. مثلاً ساعت بیداری و خواب، ساعت صبحانه و ناهار و شام، ساعت تماشای تلویزیون و ...، اگه مشخص باشه؛ بچه روال کار دستش می‌یاد. قطعا که اتفاقات پیش‌بینی نشده اغلب اوقات هستن، منظور روال کلی زندگیه. میشه برای ساعت بیداری بچه‌ها یه ترنزیشن مشخص آماده کرد(مثل آهنگ‌های کودکانه چرا یا عمو پورنگ) یا اینکه هر شب قبل از خواب قصه یا کتاب یا لالایی باشه. انجام منظم و اکثر اوقات همه اینا باعث ایجاد ریتم در بچه‌ها میشه
مورد هشتم: اجازه بدین بچه‌ها مسئولیت اشتباهات خودشون رو بپذیرن. مثلاً رفتین خرید. پول بستنی گل دختر یا کل پسرتون رو بدین به خودش تا نگه داره. اگه گم نکرد و تا لحظه خرید بستنی، پول همراهش بود که خیلی هم عالی اما اگه پول رو گم کرد، تحت هیچ شرایطی ❌سرکوفت نزنین و سرزنش نکنین ❌شما جبران نکنین و نخواین با پول خودتون براش بستنی بخرین فقط...👇
هم قدش بشین با لبخند و لحن محکم و مهربون، بهش بگین: می‌دونم ناراحتی که پولت گم شده و نمی‌تونی بستنی بخری. منم از ناراحتی شما، ناراحتم و درکت می‌کنم، اما مسئولیت پولت با خودت بود. ان شاءالله دفعه بعد بستنی بخر. نهههه...می‌دونم اصلا راحت نیست و احتمال بالای ۹۹ درصد، کودک کوچولوی شما با توجه به سنش و میزان بلندی صداش، چنان قشقرقی به پا می‌کنه که بیا و جمعش کن🥸 اشکالی نداره، طبیعیه. فقط نباید کوتاه بیایند. دفعه اول خیلی سخت‌تره و دفعات بعد از میزان سختی رفته رفته کم می‌شه😅 ادامه داره، همراه ما باش...☺️ هفتم ✍مامانِ اسفند ماهی😉 ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نظرتون چیه یه تابلوی زیبا در کنار بچه‌ها درست کنین و روز اول مدرسه به معلم مهربون کوچولوتون هدیه بدین😊 ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝
🌀مامانای گل میتونین برای انجام کاربرگ‌ها از قلم گوشی استفاده کنین☺️ ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📙کتاب دهان نگو؛ کوه آتش فشان! 🛎 مامانهای مهربون یه کتاب عالی دیگه براتون آوردم، با این کتاب می‌تونی آداب اجتماعی رو به فرزندت یاد بدی.😍 💠آدابی مثل⬇️ ✅احترام گذاشتن به دیگران در زمان صحبت کردن آن‌ها ✅نپریدن وسط حرف دیگران ✅ در نوبت خود صحبت کردن ✅ کنترل افکار و سخنان افسار گسیخته خوندن این کتابو به باباها و مامان‌ها، معلمان و مشاوران کودک پیشنهاد می‌دم👌🏻؛ چون با روشی لذت‌بخش و سرگرم‌کننده، شنیدن و احترام گذاشتن به دیگران هنگام صحبت‌کردن رو به کودکان یاد می‌ده😊 رده سنی: ۵ تا ۱۲ سال ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝
خدا قوت به شما مامان خانمی‌های گل که بعد از خوندن مطالب برای ما بازخورد می‌فرستین😊 ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 اینجوری بچه ها تنبل می‌شن! "خانم دکتر فاضل" ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
InShot_20240914_224725688_1.mp3
15.13M
🍜🍶«آشِ آبغوره و شربتِ بهار نارنج» 🪧با محوریت موضوع مسئولیت‌پذیری 🎵با صدای فاطمه‌سادات حجت ✍🏻نوشته‌ی خانم الف 🖇️مناسب: گروه سنی «ب» ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝
🖇️ 🔹اینم از قصه‌ی ندا و نیلوفر، دو تا خواهر کوچولوی بلاچه و وروجک؛😁 ⁉️مامان خوشگلا، بچه‌های شما هم از این مدل دسته گلا به آب دادن؟😉 📎نظر خودتون و دلبندانتون در مورد قصه، خاطره‌های مشابهی که دارین، نقاشی بچه‌ها از قصه و هر چیزی که دلتون می‌خواد رو در رابطه با قصه‌ها و کتابها اینجا👈🏻 @kidiyo_admin برامون بفرستین.😊 بی‌صبرانه منتظر دریافت پیام‌های قشنگ‌تونم.😍 ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن امروز به نیابت از شهید عباس بابایی به امام حسین علیه‌السلام سلام می‌کنیم و ثواب مادرانه‌های امروزمان را به این شهید عزیز هدیه می‌کنیم. ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝
سلام سلام من اومدم با یک مبحث مهم در سواد رسانه 👇 تاریخچه صنعت سرگرمی(سینما و هالیوود) کسی می‌دونه پای مردم چطور به سینماها و مراکز سرگرمی باز شد؟ و این درگیری مردم با فیلم و انیمیشن چه سودی به حال سازنده ی اونها داره؟ اینجا برام بگید 👈 @Msfd1371
تاریخچه صنعت سرگرمی... در اواخر قرن 19 میلادی، جمعی از معدن دارهای طلا جلسه ای برگزار کردند و در اون جلسه در مورد راه های افزایش درامد صحبت کردند (در واقع یک جور طمع داشتند برای کسب پول بیشتر). هر کسی یک پیشنهادی داد: 👈 ظرفیت استخراج رو افزایش بدیم... 👈 معدن جدید بزنیم... 👈 نیروی بیشتری جذب کنیم. اما همه اینکارها هزینه‌بر بود.
در این میان فردی یهودی به اسم راک فلر طرحی به معدن داران ارائه داد. او مدعی شد بدون هزینه هنگفت برای افزایش ظرفیت معدن و استخدام نیرو، میتونه درامدها رو به دوبرابر برسونه. 👇