eitaa logo
کوچه شهدا 🇵🇸 ! ڪوچہ شہــ♥️ـدا ! 🇵🇸
21.6هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
48 فایل
˹﷽˼ 『بسم‌اللھ‌ِ:)!』 . _ماهمیشھ‌فکرمیکنیم‌شھدا یه +کارخاصی‌کردن‌کہ‌شھیدشدن❗ ، _نه‌رفیق . .🖐🏽 . . +اونا خیلی‌کارهارونکردن‌که شھید شدن :))💔 . +رسانه‍ ما: @hayati_r جهت رزرو تبلیغات : https://eitaa.com/tabliigh_120
مشاهده در ایتا
دانلود
اون شب رو من خونه ی پدربزرگم خوابیده بودم. اصلا نمیتونم فراموشش کنم صبح ساعت ۸ یا ۹ بود که پدربزرگم با صدای بلند منو بیدار کرد میگفت پاشو پاشو که سردار شهید شده زدنش ...هنگ کردم پا شدم گفتم نه بابا شایعه ست با صدای بغض الودش گفت اخبار داره نشون میده راسته. رفتم و عکس سردار رو با اون نوارمشکی کنار عکسشون توی شبکه خبر دیدم .اشک توی چشمام جمع شده بود اون روز برای اولین بار اشک پدربزرگم رو دیدم آروم و بی صدا به تلویزیون خیره شده بود و اشک میریخت 🌹رقص اندر خون خود مردان کنند🌹 نام: فاطمه آیدی ایتا: Fatima 138333 " "
باسلام من ساعت ۷صبح بود فکر کنم از خواب بلند شدم و دید م که تلویزیون داره دعای ندبه پخش میکنه با نوای حاج میثم مطیعی،بعدش چشمم خورد به نوار مشکی گوشه تلویزیون و زیرنویس رو که خوندم محکم زدم تو سرم و رفتم تو شوک😳و سریع به رفیقام پیام دادم گفتم ببینم راسته یا نه؟!که اوا ها دیر تر از من متوجه شدن و بهم تبریک و تسلیت گفتیم و فرداش هم امتحان داشتیم،وقتی هم دیگه رو دیدیم هر ۵تامون زدیم زیر گریه و تا ساعت ۱ اصلا حالمون خوب نبودش اصلا جون نداشتیم بریم تو ماشین بشینیم،با بچه ها میز گزاشتیم و تزئین کردیم و مداحی گزاشتیم تو مدرسه و نشستیم پای میز و گریه و شیون می کردیم،همه مدرسه مارو میدیدن میومدن دلداری می دادن ولی فایده نداشت،تا اینکه مادر رفیقم گفت بیاید شما رو ببرم امامزاده تا بلکه آروم بشین.🚶‍♀💔 دشمنا این رو بدونید که انتقام خیلی خیلی خیلی سختی ازتون خواهیم گرفت و نمی گزاریم که خون ابومهدی و سردار و همرهان پایمال بشه.👊🏻 . .👊🏻 . . التماس دعا💔 نام:مجنون313 آیدی: Shahadt83 " "
خوب یادمه :) همون شبـــے که با رامش خوابیده بودم! ساعات اولیه خوابم بی پدر شدم:) صبح پاشدم دیدم پدرم جلوی تلوزیون با چشمای خیس... تلوزیون دم به دقیقه خبر فوری میزد.اخه اخبار؟اون ساعت؟ از پدرم پرسیدم چی شده؟گفت زیر نویس بخون💔 خوندم!چشمام تار شد :) سرم یهو درد گرفت! پاشدیم رفتیم خونه مامانبزرگم دلم میخواست داد بزنم،مشتمو بکوبم تو دیوار:/ میخواستم بمیرم بی پدر شده بودم نام :نبض:) آیدی: Nabzzz " "
وقتتون بخیر… سلام اون روزمن خوابگاه حوزه بودم فرداش قراربودامتحان مهارت زندگی بدیم بچه هارفته بودن دعای ندبه منودوستم سهیلامونده بودیم وقتی رفتم آشپزخونه سهیلابهم گف سردارشهیدشده دیگه خشک شدم قطره قطره اشک ازچشام میومدبعدش راهی بسوی مسجدشدیم همه جاروغوغاگرفته بود,,هنوزباورندارم ,,سردارچگونه رفتنت راباورکنم چه کسی مردنت راخواهددیدخبرمرگ توراچه کسی به من خواهدداد نام:فاطمه آیدی: yazahra772020 " "
سلام شهادت سردار برای من خیلی سخت بود چون من از اول راهنمایی با کارای ایشون آشنا بودم و همیشه سر نماز برای ایشون دعا میکردم وبه ایشون خیلی زیاد ارادت داشتم اون شب من صبح خوابم نمی برد تا اینکه اذان صبح داد ونمازمو خوندم کمی که آروم شدم دوباره خوابیدم هنوز خبر نداشتم که سردار شهید شده تا اینکه خواهرم منو بیدار کردو فهمیدم چه اتفاقی افتاده ودلیل ناآرومی شب رو فهمیدم شاید به جرعت میتونم بگم از اون روز تا الان شبا به عکسش نگاه میکنم و گریه میکنم ان شاءالله این گریه ها مارو به ظهور برسونه نام:محمدی آیدی: Mahsamohamade " "
سلام وقت بخیر من داشتم نماز صبح میخوندم نمازم که تموم شد خواستم دعای عهد بخونم گفتم یه سر به گوشیم بزنم تا نتم رو روشن کردم دیدم توی وات پیام شهادت سردار اومده گفتم حتما شایعه‌هست اعتنا نکردم و دعای‌عهد رو خوندم دیدم دوستم پیام داد که سردار سلیمانی رو ترورکردن😔 دچار شوک شدم بدون هیچ جوابی بدون اختیار اشکام جاری شد... انگار هنوزم باور نکرده بودم رفتم تلوزیون روشن کردم زدم شبکه یک دعای ندبه بخونم دیدم زیرنویس زد...😔 اون دعای ندبه اولین دعای ندبه‌ای بود که از اول تا اخرش من فقط اشک ریختم...😭 ایدی‌ایتا : _ نام: مجنون‌الحسین(‌‌؏) " "
سـلا؎ خیلی کم پیش میاد که خودم صبح زود بدون صدای زنگ بیدار بشم ولی اون صبح با بقیه خیلی فرق داشت... برای اولین بار خواب حاج قاسم رو دیدم و تو خواب خیلی خوشحال بودم... وقتی بیدار شدم ساعت دقیق ۶:۱۳ بود دیدم لامپ های پذیرایی روشنه! صبح چرا باید همه بیدار باشن؟؟ رفتن تو پذیرایی دیدم پدر و مادرم سرشون تو گوشیه و تلویزیون هم روشن... هر دوشون داشتن گریه میکردن و منم فهمیدم قضیه چیه...💔😭 برای هیچ کس تعریف نکردم قبل اش چی خواب دیدم فقط تونستم برگردم دوباره تو اتاقم و رو تخت گریه کنم...همین!💔😭😭 نام:-{سـرباز‌سـیدعلے}- آیدی:Yahosain_14 " "
سلام علیکم میخوام از تلخ ترین خاطره روز عمرم براتون بگم😭 بنده یه چند شبی بود که بخاطر برنامه های ۹ دی🇮🇷 نخوابیده بودم🤕 و پنچ شنبه که میخواستم به رخت خواب برم به خانواده سفارش کردم که با من کاری نداشته باشن که راحت بخوابم😴 صبح ساعت ۸ با صدای مداحی بلند، بلند شدم🗣 خیلی ناراحت شدم که چرا خانواده مراعات حالمو نکردن😫 پاشدم اومدم تو حال دیدم مادرم نشستن و دارن گریه میکنن وقتی نگاهم👀 به تلویزیون خورد قفل کردم و تا یک ربع بیست دقیقه به عکس حاحی خیره شده بودم😳 وقتی هم که به خودم اومدم دیدم دارم به پهنای صورت اشک میریزم😭😭 من اون روز رو کلا توی شوک بودم ببخشید زیاد شد یاعلی نام:z.alavi آیدی ایتا:shahidayand " "
سلام،خب متن من طولانیه،ولی هزارکلمه بیشتر هم نمیتونه توصیفش کنه... شب بود،مثل همیشه زود به تختخواب رفتم تا فردا بیدار شوم و برای امتحانات دی ماه بخوانم؛خسته بودم و زود خوابم برد... من صبح‌های جمعه زیاد میخوابیدم و از آنهایی بودم که توپ هم درمیکردند بیدار نمیشدم؛حدود ساعت هشت و نه بود،انگار که با پتک به قلبم کوبیدند و از خواب پریدم..صدای برادرم مبهم به گوشم میرسید،سریع لحاف را کنار زدم و از تخت با شتاب پایین آمدم.تا پایم رااز اتاق بیرون گذاشتم مستقیم نگاهم به بابا افتاد،چهره‌اش حالت عادی نداشت،یاد روزی افتادم که شوهرعمه‌ام فوت شده بود،حالت غم‌زده با چاشنی بهت و حیرت... رد نگاه بابا را دنبال کردم و به تلویزیون رسیدم،به نوار سیاهِ سمت چپ،گوشه‌ی بالا... شبکه خبر بود،زیرنویس اخبار فوری:حاج قاسم سلیمانی...فرودگاه بغداد...یک و نیم بامداد... شهادت... «چه نوشته؟عکسهای حاج قاسم چه میگویند؟حاج قاسم...» دفترم،محرم رازهایم است،به سویش میروم،مینویسم برایش،از یک بامداد نحس میگویم که بال فرشته‌ای را سوزاند و دستش را از تنش جدا کرد،از یک عقیق،که شد همه‌ی دنیای یک ملت تا همه‌چیز را به آن ربط دهند و شیون و شین کنند،تا انگشتری را که ساربان دزدید تداعی کند...هرآنچه از او میدانستم نوشتم،نوشتم تا آنگاه که راوی روایات میشود و سیدعلی‌مان(دامة‌برکاته) علم را به دست مهدی(روحی له الفدا)میدهد،بالابلندی بایستم و دکلمه‌خوان بشوم؛علمدارِ علی مرا بنگرد،من هم از دست علم شده‌ی علمدارِ حسین بگویم،از انگشتری که ساربان دزدید... ‍ نام:ڔيحاݩہ آیدی: _ " "
شنیدن‌خبر‌شهادت‌سردار ‌یکی‌از‌شوکه‌ترین‌خبر‌های‌عمرم‌بود! فکر‌کنین..خواب‌باشین با‌صدای‌گریه‌از‌خواب‌بیدار‌بشین(:💔 بعد‌یهو‌تلویزیونو‌ببینین،بشنوین‌همچین‌خبر‌ناگواریو😭 اون‌لحظه،احساس‌کردم‌قلبم‌وایساد دنیا‌دور‌سرم‌چرخید حالم‌به‌قدری‌خراب‌شد‌که‌اصلا‌قابل‌وصف ‌نیس روز‌جمعه‌خودش‌دلگیر‌هست اما‌اون‌جمعه،با‌بقیه‌جمعه‌ها‌فرق‌داشت.. خیلی‌فرق‌داشت😭 نام:... آیدے:.... گمنام‌بهتر‌است(: " "
من وقتی خبر شهادت حاج قاسم رو شنیدم با رفیقم رفته بودیم مسجد محل دعای ندبه، همین جور مشغول دعا بودیم که یک دفعه یکی از مسئولین امد و یک تکه کاغذ به مداح داد یکدفعه مداح زد زیر گریه و بعد گفت: بله الان تایید شده که سردار اسلام سلیمانی به شهادت رسیده و خبرش تایید شده 😭😭😭😭😭😭😭 یکدفعه تمام مردم شروع کردن به گریه کردن و من و رفیقم در کمال ناباوری بودیم و این شکلی به هم نکاه میکردیم 😲😲 بعد رفیقم بهم گفت: چیشد؟!!!!!! منم گفتم حتما یه سردار سلیمانی دیگه رو میگه • الکی نیست که سردار سلیمانی شهید شه حتما یک سردار سلیمانی دیگس برای این که مطمئن شیم پاشدیم رفتیم پیش همان مسئولی که کاغذ را به مداح داد بهش گفتیم که حاج قاسم شهید شده؟ یا نه؟ که ناگهان با شنیدن جواب تمام عالم بر سرم خراب شد 😭😭😭 و چند دقیقه بعد عکس حاج قاسم رو رو پروژکتور نمایش دادند.... نام مستعار: ه‍ـــــــ🌿ـــاديــ ذوالفقاريــ آیدی : --- " "
هر زمان (عج) رازمزمه‌کند... همزمان‌ (عج)‌ دست‌های مبارکشان رابه سوی‌آسمان‌بلندمیکنندو‌برای‌آن ‌جوان‌ میفرمایند؛ چه‌خوش‌سعادتندکسانی‌که‌حداقل‌روزی یک‌بار را زمزمه می‌کنند...:) | ----------------------------- j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
•| بِسْمِ‌اللهِ‌الرَّحْمٰنِ‌الرَّحیمْ🌹🍃 |•
💌 | فقط در این صورت به قدرت می‌رسیم | ----------------------------- j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
ذِکرِ إِمروز: َرَجَهُمْ🍃 {خدایا‌درود‌فرست‌بر‌محمد‌و‌خاندانِ‌محمد} ۱۰۰مَرتَبِہ...
شما (مسلمانان حقیقی) نیکو ترین امتی هستید که پدیدار گشته‌اید💛🌱 | " 110 آل عمران " . . | ----------------------------- j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
فڪرڪہ‌میڪنم؛ میبینم‌ماچطور‌توانستیم‌بعد‌از شما‌دراین‌دنیا‌تاب‌بیاوریم(:💔؟! _اصلااین‌دنیا‌بعد‌ازشما‌ارزش‌زندگی‌ندارد(:_ | ----------------------------- j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
هیچوقت‌یادم‌نمیره... پارسال جمعه... صبح‌پاشدم‌ازخواب(: دیدم‌‌صدای‌گریه کل فضای‌خونه روگرفته... نگران‌شدم؛ازاتاق‌اومدم‌بیرون... چشای‌باباقرمز مامان‌یه گوشه کزکرده.. چی‌شده؟!!! (:💔 واین‌دردناک‌ترین‌خبری‌بود‌که‌میتونستم بشنوم...!به معنای واقعی دردازدست‌دادن یه‌تیکه‌ازوجوده ایران و فهمیدیم‌هممون... :)) روزِبعدش‌امتحانای‌ترم...😄 مگه دست‌ودلمون‌به درس‌خوندن‌میرفت؟!🙃 صبح شنبه رفتم‌مدرسه؛ دم دریه‌پوستر بزر‌گ‌بود... عکسِ‌سردار...😭 ازدرودیواره مدرسه غم‌وغصه میبارید(:💔🙂 وبغضی که‌گلوی‌همه مونوداشت‌خفه‌میکرد! رفتم تو مدرسه؛ یادمه... رفقارو زمین کناره میله والیبال نشسته بودن هیچکی حال و حوصله نداشت همه گرفته بودیم ماهایی‌که‌هیشکی‌نمیتونست خنده‌هامونو تومدرسه ازمون‌بگیره‌ حتی‌توبدترین‌شرایط ...🙂 رفتم پیش شون سکوتِ مطلق بود یهو بین همه یکی بادستای گرمش دستمو گرفت و گفت بیا بریم🙂🙂.. یخ کرده بودم!! انگار اونم فهمیده بود نباید صدای هق هق گریه هام توی جمع شنیده بشه (: رفتیم پیش باغچه ی کوچیک ته حیاط🍃 بی اختیار افتادم رو زمین بغض بزرگی گلوموفشارمیداد فقط یه همراه میخواست برای زارزدن ... دقایقی روبروی هم نشسته بودیم سرش و انداخته بود پایین انگار اونم مثل من نمیخواست چیزی و نشون بده (: بی اختیار شروع به حرف زدن کردم _آخه چرا اینطوری شد😭💔 چراااا😭😔😔 کاره اون ایام شده بود اشک‌واشک‌واشک ... پابه‌پای‌کلیپای‌سردارتوی‌تلویزیون‌و مدرسه وخیابون‌و...گریه میکردیم(: بچه ها امتحان الان شروع میشه برید سرکلاس هاتون🔊 بلند شد و دستش و به سمتم دراز کرد پاشوبریم امتحان..🙃🌹 و حالا یکسال از اون روز ها گذشت :) ...♥️💔 زبون‌قاصره‌که‌بخوام‌حال اون‌روزارو توصیف‌کنم.. بعدشم‌که‌هیئت محشر انصارالمهدی عج💔! باروضه ی مادر😔😭 ! نام: " "
باسلام من شب قبلش اصلا خوابم نمیبرد دلشوره عجیبی داشتم تا اینکه بالاخره خوابم برد صبح که بیدارشدم رفتم خونه خواهرم یک دفعه بابام امد گفت سردار رو ترور کردن سریع رفتم طرف تلویزیون روشنش کردم دیدم بله حاج قاسم شهید شده هیچوقت یادم نمیره نماز مغرب رو خوندم یک دفعه گریم گرفت رفتم روبه آسمون گریه کردم و با سردار حرف میزدم خیلی حس خوبی بود نام :اکبری آیدی ایتا:_ " "
🍃سلام عرض شد خداقوت🍃 ﷽ من سردار و هیچی نمیشناختم هیچه هیچ فقط ی بار ی کلیپی دیدم از ایشون در 20.30 پخش کردن ک درباره ی فیلم بیس تو سه نفر بود فکر کنم و اما روز شهادتشون من ساعت نه صب پا شدم دیدم بابام خونس رو مبل نشسته پا رو پا گذاشته و چشاش قرمز ،حسابی جا خوردم هیچکی هم هیچی نمیگفت منم اصلا حواسم به تلوزیون نبود ی دفعه ای تلوزیون شروع به خوندن کرد قاسم هنوز زندس...و ی ربان مشکی رنگی گوشه ی تلوزیونه حسابی جا خوردم به مولا دست خودم نبود اما گریم گرفت حسابی داغون شدم و هرچی بدو بیرا بود باره اون بیغیرتا کردم ک از پشت خنجر زدن و همه ی این ها صددرصد زیر سره روحانیه هم ترور شهید سلیمانی و هم شهید فخری زاده تمام و در اخر جای همگی خالی وقتی حاج قاسم رو اوردن شهرمون رفتیم استقبالش🥀 ایدی ایتا: mm_biya اسم: shamim " "
سلام من وقتی خبر شهادت حاج قاسم رو شنیدم اونقدر ناراحت شدم حتی نمی تونستم حرف بزنم تا سه چهار ساعت فقط اشک می ریختم روز تشیع پیکر ایشون هم واقعا حس یتیم شدن داشتم حس میکردم دیگه هیچ جا امن نیست با اینکه تا اون موقع فقط عکس های ایشون رو دیده بودم اما انگار عزیز ترین کسم رو از دست داده بودم نام:خادم الرضا آیدی ایتا:Armin0905 " "
سلام. جمعه‌تلخی بود! ساعت ۸:۳۰ بیدار شده بودم ولی از اخبار خبری نداشتم.. تقریبا ساعت ۹ بود که پدرم را دیدم . لباس سیاه پوشیده بود ولی من سوالی نکردم. بعد از گذشت چند دقیقه گفت( میخواست غیرمستقیم خواست خبر دهد) خواب دیدم حاج قاسم شهید شده! من لبخندی زدم و گفتم آره رهبر انقلاب در زمان اعطای نشان ذولفقار گفتند انشالله عاقبت کار حاج قاسم ختم به شهادت شود! اما نه حالا حالا ها.. گریه مادر باعث شد پدر هم گرفته شود ...و رؤیای پدر به واقعیت پیوست....وما ماندیم و شهادت سردار دلها.. ((( دیشب‌ارواح‌طیبه‌شهیدان‌روح‌مطهرقاسم‌سلیمانی‌را‌درآغوش‌گرفتند))) نام : علی آیدی: ❌ " "
ب نام خدا سلام صبح جمعه حول و حوش ساعت 6بود ک صدای برادرم ک مدافع حرم هستن اومد ک آروم آروم داشت ب پدرم میگف ک سردار سلیمانی و شهید کردن اما همه ما طوری از خواب پریدیم و با وحشت ادامه حرف برادرو پدر و می‌خواستیم بشنویم ک باور نکرده بودیم و فقط خدا خدا میکردیم و می‌گفتیم نه واقعیت نداره و من طوری از سر جام پریدم و داد زدم و همش با تکرار این کلمه میگفتم چیشده 😭چیشده😭 وبعد پدر شبکه خبر رو زدن و متاسفانه خبرزیرنویس شد و همه ما هق هق گریه کنان و ماتم زده جلو تلویزیون وتا چنددقیقه همه فقط سکوت و گریه بود😭 نام :صدیقه بختیاری آیدی: _ " "