eitaa logo
کوچه شهدا 🇵🇸 ! ڪوچہ شہــ♥️ـدا ! 🇵🇸
21.7هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
48 فایل
˹﷽˼ 『بسم‌اللھ‌ِ:)!』 . _ماهمیشھ‌فکرمیکنیم‌شھدا یه +کارخاصی‌کردن‌کہ‌شھیدشدن❗ ، _نه‌رفیق . .🖐🏽 . . +اونا خیلی‌کارهارونکردن‌که شھید شدن :))💔 . +رسانه‍ ما: @hayati_r جهت رزرو تبلیغات : https://eitaa.com/tabliigh_120
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب،،، آن روز جمعہ بود. اما جمعہ‌یی مٺفاٺ... ساعٺ ۶ و نیم بود بہ گمانم چشمانم را باز کردم،خوابم می‌آمد امـا،صداۍ گریہ می‌آمد.. ٺرسیدم ڪه ݘہ اٺفاقے افٺاده اسٺ..؟! وقٺے رفٺم داخل حال‌ݒذیرایے دیدم ݐدر و مـادرم بہ پہناۍ صورٺ اشڪ مے‌ریزند ... ټلوزیوݩ شبڪہ خبر بود! ٺیٺر خبـر مرا دگرگون ڪرد: "سردار حاج‌قاسـم سݪیمانے بامداد امرۅز بہ شہادټ رسید" آن رۅز خیلے آن بزرگ مرد را نمیشناختم امـا حاݪم جورۍ شد و قݪبم بہ درد آمد.. آن رۅز را فرامۅش نمۍ‌ڪنم روز اشڪ... رۅزۍ ڪہ باید خبر آمدن مہدۍ فاطمہ<عج> ٺیٺر میشد،،، امـاخبر رفٺن سردار دݪـہا ٺیٺر شد... نام :گمنــآم آیدی:.... " "
سلام خیلی ممنون که به یادمون بودین 💔🌱 | ----------------------------- j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
من هرشب شما را به اسم دعا میکنم - امام‌خامنه‌ای♥️🌱 . . | ----------------------------- j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
خوشتر از نقش تو در عالم تصویر نبود• :)♥️🔗 • ـ | ----------------------------- j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
لحظاتی پیش روح بلند و ملکوتی فقیه انقلابی فیلسوف مجاهد عمار رهبر حضرت آیت الله علامه محمدتقی مصباح یزدی به ملکوت اعلی پیوست. . . رحلت این عالم ربانی را به حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب بر حق ایشان مقام معظم رهبری و عموم ارادتمندان به ایشان تسلیت عرض میکنیم💔🌱... | ----------------------------- j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
•| بِسْمِ‌اللهِ‌الرَّحْمٰنِ‌الرَّحیمْ🌹🍃 |•
ذِکرِ إِمروز: 🍃 {إی‌پروردگارِ‌جهانیان} ۱۰۰مَرتَبِہ...
اۍ‌بغض‌فروخفتہ‌ھ‌مرا مردنگہ‌دار … تادست‌خداحافظێ‌اش‌رابفشارم(:💔! [یادت‌میاداون‌روزا همہ‌چہ‌بغضی‌گلوشونو‌گرفتہ‌بود(:💔؟!‌] | ----------------------------- j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
سلام علیکم ✋🏻 خاطره تلخ من 😓 صبح جمعه بود و منم خیلی خسته بودم زیاد خوابیدم 😩 بیدار شدم اصلا صبح خوبی نبود بابام سر کار بود و همچی کسل کننده بود 😢 من رفتم دست و صورتمو شستم و برگشتم دیدیم آبجی کوچولوم بیدار شده و میخواد شبکه پویا ببینه مثل هر روز .... مامانم گفت تلویزیونو روشن کن منم تولویزیونو روشن کردم و غم وحشتناکی تمام خونمونو فرا گرفت اولش دیدم زیر نویس شبکه خبر درباره سردارِ شکه شدم ...‌ نمیدونستم چه اتفاقی افتاده سریع زدم شبکه خبر .... باورم نمیشد یهو مامانم اومد نشست رو زمین و شروع کرد به زار زار گریه کردن :)💔 خواهر کوچولوم هم تو بغل مامانم گریه میکرد 🖤 منو داداشم هنوز تو شک بودیم که یهو داداشم هم نشست و شروع کرد به گریه 😭 من هنوزم گیج بودم هی میگفتم نه شایعست نه دروغه نههههههه😭 خب باورم نمیشد 😓😭 تا اینکه دیگه کاملا از صحت خبر مطمئن شدم 😩 یهو غم تمام وجودمو فرا گرفت ... و به گلوم فشار اورد😖😣 رفتم تو اتاق یا صدایِ بی صدایی و با کلی اشک و غم زدم زیر گریه (:💔 و به خودم گفتم من باید راه سردارو ادامه بدم 🖤💔 و شروع کردم به درس خوندن 🌱🖤 و این بود خاطره ی من یک روز قبل از تولدم 🖤 کاش سردار دلها و مهندس لاقلوب شفاعت مارو بکننن😭🙏🏻 کاش سرباز امام زمان بشیم🖤 اسم مستعار:ݩــعـ🍃ـݩــ🌿ـآ‌ッ آیدی ایتا : SMZ_rns " "
تو حالت خواب و بیدارے بودم؛ ے حس عجیبے بود؟! تلوزیون روشن بود... +اوف چیشده😪 دلم میخواست خبرے ڪ شنیدم دروغ باشه... باور نمیکردم 🥺 فقط ے صداهایے میشنیدم نمیفهمیدم چیشده اخه شب دلشوره داشتیم خوب نخوابیدیم...😭 بابا اومد بالا سرم... +چیشده؟؟ _بلند شو ببین حاج قاسمو شهید کردن😭 +یعنیی... واقعے بود رفتم نشستم جلو تلوزیون همینطورے عکساے حاج قاسم خبرا... نمیخواستم جلو خانواده گریه کنم 😓😓 دیگ نشد زدیم زیر گریه 😭😭😭 یکے میگف دیشب حالشو پرسیدم دیشب حالم یجورے بود دلشوره داشتم اخه چراااا.....جمعه بود فقط تو گروه چت میکردیم بچه ها دیگه هیچکدوم حال نداشتن؛ فرداش امتحان علوم داشتیم جمعه غریبے بود🥀 هر جمعه ڪ دلگیر این جمعه بد تر بود داغمون تازه شد کل دنیا یتیم شد😭 فرداش ڪ رفتیم مدرسه عکساے سردار رو در و دیوار مدرسه بود هرکے ے طرف و نیگا میکرد و میزد زیر گریه اخه مگه میشه ... بعد یڪ سال ما هنوز باورمون نشده ڪ حاجے شهید شده حاجے دیگه بینمون نیس🥺🥀 حاج قاسم هنوز زندست🖤 اسم: آیدی : .... " "
اون صبح هم مثل سحرهای جمعه پس از خوندن دعای ندبه🤲 سجاده ام 📿را جمع کردم و به سمت رختخواب😴 رفتم چشمانم کمی روی هم رفته بود و در اوایل خواب به سر می‌بردم. مادرم طبق عادت دیرین خود بعد از نماز تلویزیون📺 روشن کرده بود و قصد گوش دادن به صحبت‌های حاج آقا رفیعی👳‍♂ را داشت. کم کم صدا هایی را می شنیدم ولی هنوز خواب بودم و چیز زیادی متوجه نمی شدم فقط فهمیدم هی میگن دروغه شایعس است حس کردم خبری از حاج احمد متوسلیان شده باشد (چون روزها شایعه کرده بودند حاج احمد پیدا شده است) گفتم خوب خداروشکر ولی چرا خانواده‌ها نگران هستن؟؟؟از رختخواب بلند شدم و از اتاق بیرون اومدم و گفتم چی شده؟؟پدرم با بغض گفت .... حاج قاسم شهید شده 💔😱من که نمی فهمیدم منظور پدرم چیست و هنوز ویندوزم بالا نیامده بود گفتم کی چی؟؟😳😮 که نگاهم به تلویزیون افتاد و عکس حاج قاسم و ابومهدی را دیدم همون لحظه قرآن را پخش کردند ⚫️ یک لحظه انگار جهان وایساد چشمام خیره به زیرنویس مونده بود نمیتونستم بخونم که چی نوشته انگار دوست نداشتم از محتوای این خبر چیزی متوجه شوم 😭 شوک خیلی بدی بهم وارد شد یک لحظه احساس کردم امنیت نداریم👮‍♂⚔ بعد از چند دقیقه که فهمیدم دروغ نیست نشستم و اشک هام 😭🖤❤️ جاری شد ولی .....تا مدتها چیزی از زندگی و درس متوجه نمی شدم ولی...... ما انتقام میگیریم اسم مستعار : بانوی از تبار شهدا آیدی ایتا : F_Mokhtari_1382 " "
طبق روال، هر جمعه ساعت حدود ۸ و نیم ۹ صبح بیدار شدم و حاضر شدم برم کلاس صبح جمعه مسجد مونده بودم چه روسری سر کنم دست انداختم و روسری مشکیمو برداشتم حاضر شدم و راه افتادم. تو کلاس اصلا دقت نکردم که بیشتر جمعیت مشکی پوشیدن آخر کلاس مرّبی قران گفت که بامداد جمعه سردار رشید اسلام سردار سلیمانی رو ترور کردن منم اصلا متوجه نشدم قضیه چیه یعنی فکر کردم درباره شخص دیگه ای صحبت می کنن... بعد یکی از بچه ها گفت:اره من داشتم میومدم خانوادم گفتن برو مشکی بپوش شهادته... بازم نفهمیدم... تا اینکه بلند شدم از سر کلاس دیدم دوستم با چشمای قرمز و اشک الود وارد مسجد شد تازه کم کم فهمیدم که نه جدی جدی سردار سلیمانی ... حاج قاسم شهید شده اصلا طوری تو شک بودم که نمی دونستم باید چه حسی داشته باشم... دوستام تک تک میومدن و با گریه هاشون فضا رو عوض میکردن حتی سر کلاس تنها کاری که تونستم بکنم این بود که نتو روشن کنم و خبر رو ببینم و اولین عکس که دیدم عکس دست سردار بود💔کلی دوست هامو سوال پیچ کردم تا درک کنم قضیه رو .خونه هم که اومدم مادرم گریه می کرد و من تا یک هفته با دیدن عکس سردار بهم شک وارد میشد و یادم میوفتاد که سردار شهید شدن. هنوزم نمی خوام بپذیرم سردار شهید شدن ولی این که شهدا زنده اند میتونه آرامشی باشه بر این درد یک ساله نام :بنت الحسین آیدی : .... " "
Reza Narimani - Boland Shod Alamdar (128).mp3
7.34M
بلندشو‌علمدار … علم‌روبلندڪن! - واسم‌تڪیہ‌گاهي‌بھت‌تڪیہ‌ڪردم توازخیمہ‌رفتی‌چقدگریہ‌ڪردم(:💔! - | ----------------------------- j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
بسم رب الشهدا و الصدیقین صبح بود و خورشید نوید روز جدید رو به من ارزانی میداد دردی از ناحیه شکم و پهلو آزارم میداد من در نزدیکی سومین بار از مادر شدن بودم و این نهایت آرزوی من بود اما چه بگویم که زبانم قاصر است زبانم قاصر است از بیان حادثه ای که رخ داد و تمام امید هایم به یکباره همچون قلعه ای از شن فرو ریخت . الهی بشکند آن دستی که ما را یتیم کرد . من کودکم را که خدای متعال بعد از این هجران به من هدیه داده بود با بغضی در گلو در آغوش گرفتم و با خواندن اذان در گوش هایش نجوا کردم که تو را پرورش خواهم داد تا روزی که دور هم نیست سربازی شوی در راه اسلام و بگیری انتقام سختی از دشمنان ترسو به مدد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ان شاء الله ❤️ نام : میرزایی آیدی : Enteghamesakht " "