eitaa logo
کوچه شهدا 🇵🇸 ! ڪوچہ شہــ♥️ـدا ! 🇵🇸
21.4هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3هزار ویدیو
50 فایل
˹﷽˼ 『بسم‌اللھ‌ِ:)!』 . _ماهمیشھ‌فکرمیکنیم‌شھدا یه +کارخاصی‌کردن‌کہ‌شھیدشدن❗ ، _نه‌رفیق . .🖐🏽 . . +اونا خیلی‌کارهارونکردن‌که شھید شدن :))💔 . جهت رزرو تبلیغات : https://eitaa.com/tabliigh_120
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام همیشه فکر میکردم غم بابام از بقیه غم ها سخت تره، اما اشتباه میکردم، اون روز (روزی که حاج قاسم رو شهید کردن) تا نزدیکای ظهر خواب بودم. همون طور توی خواب و بیداری شنیدم که مامانم داشت با یکی صحبت می‌کرد.... تا اسم حاج قاسم رو شنیدم، رفتم نشستم کنارش اشک توی چشماش بود و منم ازش تاثیر گرفتم،وقتی گفت حاجی رو شهیدش کردن اصلا حال خودم نفهمیدم. به پهنای صورت اشک می‌ریختم اما بازم باورم نمیشد، تلویزیون رو روشن کردم و دیدم که آره..... جلوی تلویزیون زانو زدم، و از همونجا خوشحالی هایی که برامون آورده بودن مرور کردم.... نام : Amir آیدی : .... " "
سلام علیکم خسٺہ نباشید من خواب بودم نماز صبح بیدار شدم و دیدم مادر و پدرم ناراحٺن صورٺ مادرم قرمز شده بود نگران شدم پرسیدم چی شده مادرم گفت : حاج قاسم سلیمانے شہید شد😞💔 من باورم نمیشد نماز صبحمو خۅندم و دوباره خوابیدم. وقٺے بیدار شدم ساعٺ حدود نہ و خوردۍ بود ڪہ دوباره بیدار شدم . دیدم تݪوزیون روشنه و زیر نویس اخبار هم همش زده بود "خبر فوری حاج قاسم سلیمانے و ابۅ مہدے المہندس به شهادٺ رسید" من خیره شده بودم به ٺلوزیون و باورم نمیشد بعد از چند دقیقہ رفٺم تو اتاقم نشستم بہ گریہ و زارے. (و چیزۍ ڪہ منو خیلے ناراحت میکنه اینه که همون روز خونه ی یک شهید بزرگوار قرار بود بریم) و نمیدونم حال اونا چه جورے بود ڪہ اون فرزند شهید باز هم بی پدر شده بود😔💔 از مادرم شنیدم ڪہ وقتے خواب بودم یکی از دوستان پدرم به پدرم زنگ زد و خبر داده بود و پدرم هم به هیچ عنوان باورش نمیشد.🥀 خلاصہ اینڪہ بہ نظر من بدترین روز دنیا همون روز هست ڪہ مردم هنوز هم برای اون روز گریہ میکنن حتے (خودم)😔😞💔 نام مستعار: یا ضامن آهو آیدی:shahadateee " "
سلام🌱 نام مستعار :یاس کبود آیدی :Sarbazhosinam 🍃یادم میاد روز قبل شهادت حاجی ما حرکت کردیم سمت شهرستان آخه مامان بزرگم تازه از بیمارستان مرخص شده بود .حدود ساعت های ۱۲ بامداد رسیدیم خونه ی خاله ام اینا ،واز خستگی سریع گرفتیم خوابیدیم منم چون میدونستم امروز همه ی خاله هام ودائی هام خانوادگی خونه ی پدر بزرگ ومادربزرگم جمع میشیم ویه دورهمی داریم برنامه ریزی کردم بعد نماز صبح بشینم درس بخونم وبلند شدم نمازم ر خوندم و تقریبا ۱:۳۰ درس خوندم ولی چون خسته بودم دوباره خوابیدم .تقریبا ساعت ۹ یا ۱۰ بود که با صدای داد وبیداد خواهرم ودخترخاله ام بیدار شدیم که بلند بلند میگفتن واای بلند شین بلند شین سردار سلیمانی شهید کردن ،منم همین صداها توی گوشم میپیچید ،اصلا باور نمیکردم ،فکر میکردم دارم کابوس میبینم . ولی بعد اینکه ویندوزم بالا اومد دیدم نه صدای بچه هاس دارن یه چیزی میگن منم یهو با عجله بلند شدم روسری وچادر پوشیدم رفتن توی پذیرایی چون پسر خاله ام وشوهر خاله ام بیدار شده بودن باید حجاب میگرفتم مامانم هم باصدای بچه ها بهش شوک وارد شده بود همین جور داشت ناله میزد 💔 خلاصه دلم هممون هوری ریخت😞 حتی پسر خاله داشت برای اینکه مامانم رو آروم کنه میگفت حتما بدل حاج قاسم شهید شده،مگه میشه !!؟ ما همین جور توی شوک بودیم بدون اینکه بریم یه آبی به سر وصورتمون بزنیم با چشمای پفی ،هر کدوممون یه گوشه نشسته بودیم به تلوزیون خیره شدیم تا اینکه خود رهبر خبر شهادت سردارو دادن اونجا بود که وقتی حال وصدای رهبرمو شنیدم فهمیدم چه خاکی بر سرمون شده نمیتونستم جلوی همه راحت گریه کنم فقط زانو هامو بغل زده بودم به دیوار تکیه داده بودم به یه گوشه خیره شده بودم اون روز وقتی هممون توی خونه پدر بزرگم جمع شدیم هممون عین این مادر مرده ها بودیم همدیگه رو بغل میزدیم وگریه میکردیم😭💔 یادمه وقتی رسیدیم همه بلند شدن یکی یکی با دائی هام وشوهر خاله هام وبچه هاشون سلام علیک کردیم وهممون یه بغض عجیبی توی دلمون بود وهر کسی یجور ناراحتی خودشو بروز میداد یکی روضہ میخوند یکی اشک میریخت یکی زانو هاشو بغل زده بود وسرشو انداخته بود پايین💔 من اون روز به خاطر حاجی به خاطر اینکه انتقام بگیرم انگیزه ای جدید برای درس خوندن توی دلم داشتم .یادمه قبلن از فیزیک خوشم نمیومد ولی بعد شهادت حاجی در خودم انگیزه انتقام رو تقویت کردم و به درس فیزیک علاقه مند شدم ان شاءالله که بتونیم هر کدوم از ما توی گرفتن انتقام سردار سهیم باشیم وتلاش وروحیه ی جهادی رو در خودمون تقویت کنیم 🍃 توی اون روزا فقط این جمله آرومم میکرد : "رفته سردار نفس تازه کند برگردد چون ظهـــــور گل نـــــرگس بھ خدا نزدیڪ است" " "
سلام وقتتون بخیر 🥀 یک روز قبل از شهادت حاج قاسم ما داشتیم لباسهای رنگیمونو برای مولودی تولد حضرت زینب(روز پرستار)حاضرمیکردیم و واقعا خوشحال بودیم 🙂 اما فردای آنروز حدود ساعت ۹یا ۱۰بود که برادر کوچکترم اومد بالای سرم و با اینکه خبر را خوب متوجه نشده بود گفت:«سردار شهید شده!!!!»من بین خواب و بیداری بودم و گفتم کدوم سردار؟ گغت«سردار سلیمانی!!»یک لحظه کل خانه دور سرم چرخید با عجله از اتاق خارج شدم و وقتی اخبار رو دیدم تمــام دنیا روی سرم آوار شد😭😭 آنروز ما بجای مولودی مراسم عزا برگزار کردیم و این جمله را همه بدانند﴿ما راه حاج قاسم را ادامه میدهیم﴾✊🏼🇮🇷 نام: دختر انقلاب آیدی : Armiita_rahimi " "
من چون کرمانی بودم از همون سال های ۹۰ حاج قاسم رو میشناختم بابام همش از حاج قاسم تو خونه می گفت اون موقع من دوسالم بود همش حرف حاج قاسم بود تا وقتی عکسشو دیدم گفتم عجب شیریه ها همیشه از حاج قاسم تعریف می کردم نابودی داعش منو سر افراز کرد و دوستام فهمیدن از کی می گفتم خلاصه سرتون رو درد نیارم چون خیلی اتفاقات افتاد که باید براش روزها وقت گذاشت روز جمعه شب بود از تصویر زمینه تبلتم خسته شدم یکی از ۳۰۰۰ تا عکس حاج قاسم رو گذاشتم رو تبلتم صبح پاشدم ساعت ۵ یود که یهو دیدم عکس حاج قاسم رو تو اخبار نشون می دن و من زیر نویس رو خوندم نوشته بود بر اثر حمله نیروهای تروریستی ارتش آمریکا فرمانده نیروی قدس... ادامشو نخوندم فهمیدم حاج قاسمه گریه هام شروع شد تا روز بعدش تو مدرسه همین که رسیدم تو بعل دوست صمیمی انقلابیم بغضم شکست تا امروز اشکام کمتر نشدن بیشتر شدن در ضمن داغ شهید فخری زاده پدر هسته ای ایران هم اضافه شده درود بر روح مجاهد حاج قاسم و حاج محسن فخری زاده و حاج ابو مهدی و شهید حاج حسین پور جعفری و شهید هادی طارمی و شهید شهروز مظفری نیا و شهید وحید زمانی نیا نام:علی عابدی آیدی:ganam_fadayerahbar " "
رمز ما در نیست بلکه در برای مقابله با است ⸤ سید نصرالله💛🌱 ⸣ | ----------------------------- j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
شهیدنا حاج ابو مهدی ایران و العراق لایمکن الفراق ـ 🇮🇷⃟ٜٖ. ♥️⃟ٜ🇮🇶 | ----------------------------- j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا