سلام
من صبح خواب بودم داداشم اومد گفت: بیدار شو حاجقاسم رو ترور کردن. گفتم: برو بابا کی جرات همچین غلطی رو داره ؟؟اشتباه شنیدی.
بعد که رفتم اخبار رو نگاه کردم انگار یه سطل آب یخ رو سرم خالی شد.دیگه اشکم بند نمیاومد ، خیلی حالم بد بود حس یتیمی و آوارگی داشتم و دارم😭😭
اسم مستعار:مرصاد
آیدی:...
" #چالشخاطرهتلخ "
سلام ....
خاطره ی تلخی بود ...!!
درسته چند وقته که گذشته اما وقتی در تلوزییون اسم حاجی یا عکسش را که پراز ابهت است را میبینم انگار تمام غم های دنیا در دلم فوران میکنند...
به نظر شما ما چه کسی رو از دست دادیم؟
شما به حاجی به چه چشمی نگاه میکنید...
من که ایشون رو اندازه تمام پدارن این مرزو بوم دوست دارم...
واحساس میکنم یه حس پدر دخترانه ای بین ما بوده وهست ...
درست و دقیق یادم می اید شهادت حاج قاسم رو...
اونروز من هم عزیزی رو تازه از دست داده بودم ...
وانگار دوغم جانسوز در دلم بود ...
ای وای من ماشین حامل حاج قاسم و یارانش تکه تکه شده بود ...
بزارید بیشتر از این یادم نیایید و تا همینجا بس است ...
ولی میخوام بگم حاج قاسم عزیز ما از دشمنانت نمی هراسیم چون تازه اول بسم الله است...
بسم الله القاسم الجبارین...
این علم بر زمین نمی ماند سردارم🥀🕊
بچه های آسید علی
نام :نازنین غلام زاده سقایی
آیدی : NazaninGholamzade
" #چالشخاطرهتلخ "
آن شب خانه ی خاله ام بودیم.شب را همان جا ماندیم من و مادرم و خاله ام تصمیم گرفتیم،از لذت حرف زدن در سکوت شب بگذریم و بجایش بعد از نماز صبح درد و دل کنیم :)
بیدار که شدیم نماز خواندیم و نشستیم در آشپزخانه و مشغول صحبت کردن و خوردن دسر شدیم ، که یک دفعه شوهر خاله ام یااللهی گفت و بعد از اجازه ما امد و خبر شهادت سردار را داد :-\ باورم نشد گفتم شایعس. به اخبار فضای مجازی اعتقاد چندانی نداشته و ندارم.اما گفت ن انگار حقیقت دارد می خواستم این حرف شوخی ای بیش نباشد ،برای اثباتش تلویزیون را با اینکه دوبچه کوچک خواب بودند؛ روشن کردم تیتر قرمز رنگِ *خبر فوری* چشمانم را به سوی خودش کشید با سرعت خواندمش ناگهان دسری را که خودم انقدر بهش شکر اضافه کردم در دهانم تلخ شد😔💔
آن وقت ها زیاد ژنرال را نمی شناختم فقط میدانستم فرمانده سپاه قدس است همین!!اینکه چه عارفی بوده و چه کرده را نمی دانستم حتی نمی دانستم ایشان یک ژنرال جهانی است نام شهید ابومهدی المهندس که یکبار به گوشم نخورده بود اخ که چه جاهل بودم :-|
(اما همیشه دوست داشتم یک بار ببینمشان از ان افردای بودند که حس می کردم خیلی بزرگ اند و آشناترین غریب هستند حاج قاسم پدرم را می گویم💔)فرض کنید با خواندن خبر چگونه ارزویم محال شد و از جلوی چشمانم پر کشید :-(
حالا که قدری بیشتر میدانم و چیزهایی از ایشان خواندم و شنیدم حسرتم بیشتر شده که ای کاش یکبار از نزدیک می دیدمشان....
به امید #انتقام_سخت هستیم✌️
نام و نام خانوادگی یا اسم مستعار:او :-)
آیدی ایتا :....
" #چالشخاطرهتلخ "
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام وقتتون بخیر
در روز ۱۳ دی سال ۹۸ من تا نیمه شب داشتم درس میخوندم چون فردای آن روز امتحان ریاضی۱ داشتم .
ساعت ۳ نصف شب مطالعه من تمام شد و رفتم سراغ گوشی و فضای مجازی که دیدم داخل چند سایت خبر از شهادت حاج قاسم سلیمانی نوشته بودند ولی به طور قطعی نبود و من هم اصلا باورم نمیشد که سردار سلیمانی به شهادت رسیدند و یک مقداری نگران بودم
ولی گفتم ان شاءالله که شایعه باشد و خوابیدم.
صبح که از خواب بیدار شدم دیدم در شبکه خبر ،اطلاع از شهادت حاج قاسم دادند و به شدت ناراحت شدم و گریه کردم و حتی تصاویری دلخراش از انفجار ماشین حاج قاسم دیدم که بیشتر ناراحت شدم.اون روز به شدت دلم گرفته بود و اصلا حوصله درس و امتحان هم دیگه نداشتم.
من قبل از اینکه سردار سلیمانی به شهادت برسند با ایشان آشنایی داشتم چون پدرم از کارهای بزرگ ایشان برای کشورمان و عملیات هایی که انجام داده بودند،برای من گفته بودند. واقعا حاج قاسم سردار دل ها هستند و بسیار خوش اخلاق بودند.حاج قاسم تنها برای ما یک فرمانده نبودند بلکه یک پدر دلسوز برای ما مسلمانان بودند.
درسته که ما پایگاه عین الاسد موشک باران کردیم ولی این انتقام اصلی نیست به گفته رهبر کشورمان این فقط یک سیلی بوده هست و دشمنان منتظر انتقام اصلی باشند.
نام:مهدی شیرازی
آیدی در ایتا:Mahdii_Bs
#چالشخاطرهتلخ
سلام. من اون روز با صدای مادر و پدرم که داشتند با تعجب بلند حرف می زدند و اخبار رو می دیدن بیدار شدم. نه مادرم نه پدرم نتونسته بودن باور کنن این خبر رو. منم تا شنیدم تلخندی زدم که نه بابا مجروح شدن شاید اشتباه شده اصلا مگه میشه سردار ما... ما نیاز داریم سردارو مگه میشه خدا ازمون بگیره ایشونو... الانم که دارم می نویسم دارم گریه می کنم اون روز یکی از بدترین روزای عمرم بود باور نکردم نمی خواستم باور کنم. زنگ زدم دختردایی م مثل همیشه باهم بریم مصلی نماز جمعه. هر هفته سعی می کردیم بریم تو راه کلی باهم شوخی و بگو بخند می کردیم اون روز وقتی دخترداییم رو دیدم اونم باور نکرده بود. تمام راه تا مصلی ساکت بودیم هر چند وقت یه بار یکی مون اون یکی رو دلداری می داد که نگران نباش بابا شایعه است الان میریم مصلی کلی می خندیم
همینجوری پیاده رفتیم تا مصلی. به خاطر اون خبر اون قدر هول شده بودیم که زودتر از همیشه رفته بودیم نیم ساعت مونده بود به اذان ولی مصلی قلقله شده بود در حدی که جا برا نشستن نبود حتی تو محوطه
من و دختر دایی م همینکه نزدیک مصلی شدیم و شدای بلندگو ها که داشتن خبر شهادت حاج قاسم رو می دادن شنیدیم دیگه نفهمیدم با چه حالی خودمو رسوندم به مصلی فقط فهمیدم رو اولین سکویی که جای خالی پیدا کردم افتادم فقط زار زار گریه می کردم اون روز حالی که تو نماز جمعه داشتم با همه جمعه ها فرق داشت
نام: طباطبایی
ایتا:Adyan_mazaheb
" #چالشخاطرهتلخ "
سلام.
اون روز ساعت۷ صبح بود که پدرم منو بیدار کرد و گفت:بیا یه خبر خیلی مهمی دارن پخش میکنن،به نظرت حقیقت داره؟!
رفتم و دیدم که عکس حاجی رو زدن و زیرش نوشتن شهید حاج قاسم سلیمانی! . اولش باور نکردم و شروع کردم به عوض کردن کانال ها.
وقتی واکنش بقیه شبکه ها به شهادت حاج قاسم رو دیدم ، انگار تموم دنیا به روی سرم خراب شد.
خجالت میکشیدم در کنار پدر و مادرم گریه کنم تا اینکه به اتاقم رفتم و یک دل سیر گریه کردم😭
حتی نتوانستم صبحانه ام را بخورم.
نام: Reza
آیدی ایتا:Yazdanshnas
" #چالشخاطرهتلخ "
سلام
میخوام از بدترین روز عمرم بگم روزی پدرمون رفت و یتیم شدیم
جمعه بود دوست پدرم خونه ی ما بود حدوداً ساعت ۸ صبح و این ها بود بیدار شدم دیدم پدرم دارن به دوستشون میگن خیلی آقا بودن ایشون دست راست رهبر بودن پیش خودم گفتم مگه الان نیستن 🖤 بعد یکم که هوشیار تر شدم متوجه این غم بزرگ شدم و همون لحظه بغضم ترکید و وقتی شنبه رفتم مدرسه، مدرسه ی ما همیشه صف داشتن بچه ها تو حیاط پر از هیاهو بود ولی اون روز هیچکس حال سر کلاس نشستن هم نداشتیم همه بهم تسلیت میگفتن 💔💔💔
نام مستعار: لبیک یا زینب
آیدی: labayik_ya_zayinab_313
" #چالشخاطرهتلخ "
دردلم هوای توست
"ومیدانم که میدانی..."
#حاجی♥️🌱
#چیریکیونانقلابـے | #بچههاےآسدعلے
-----------------------------
j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
22.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 نماهنگ #تقاص🔸
" گروه سرود حافظان علم شهرستان ابرکوه "
#بترسیدازنسلاینانقلاب✊🏻🌪🌱!
.
.
#چیریکیونانقلابـے | #بچههاےآسدعلے
-----------------------------
j๑ïท➺°.•|https://eitaa.com/joinchat/1883439139Cce3db45a22
سلام علیکم بنده بی نشان هستم
من خواب بودم با صدای گریه مامانم بیدار شدم داداشم میزد رو سرش مامانم میزد رو صورتش گفتم چی شده گفت سردار رو زدن گفتم نه بابا شایعه هست فاطمیه پارسال هم میخواستن بزننش نشد تا زیرنویس شبکه خبر رو دیدم دنیا رو سرم خراب شد 1ساعت بعدش حرکت کردم سمت شهدای هویزه تو تاکسی که بودم داشتم گریه میکردم رادیو هم خبر شهادت سردار رو اعلام کرد راننده هم تا اون موقع نشنیده بوده زنگ زد به یکی بهش گفت حقیقت داره اونم گفت آره هم من گریه میکردم هم راننده.
نام:بی نشان
آیدی:....
" #چالشخاطرهتلخ "
بسمربِحاجقاسمــ🍃'
شایدباورتوننشہ..
بندھتاساعٺیکِبعدازظھرروزِجمعہ،
خبرنداشتمحاجےروبہشھادٺرسوندن🌿!
ازصبحکہبیدارشدم..درگیردرسخوندنبراے
امتحانابودم..خانوادھامهمینطور..
مشغولکارهاشونبودن !
کسےتلویزیونیارسانہاےروچکنکرد..
نمیدونمچراولےقطعاحکمٺدارھ..
براےناهارمھمونداشتیم..
قشنگیادمہ..
داییماولیننفرواردخونمونشد..
چشاشسرخبود..
بعدپشتسرشبقیہهمدسٺکمےازشنداشتن..
پدرمپرسیدچہخبرشدھ؟!
داییمگفٺمگہخبرندارید..
دیشبحاجقاسموترورکردن..
بہلحظہنکشیدجوخونہگرفتھشد..
ازکسےصدایےدرنمیومد..
گوشیموبرداشتم..اولینعکسےکہدیدم..
عکسِدسٺسرداربود . . .
عکسِانگشترشون . . .
ناخوداگاھیادِروضہاباعبدللهافتادم..
[انگشترتوےدستاےخونے💔']
ناهارکہازگلومونپاییننرفٺهیچ..
نفھمیدیممھموناکےرفتن🚶♂
مھمونامونکہرفتن..
نشستمیہدلسیرهقهقڪردمــ..
فرداشتومدرسہ..
هیچکسنمیخندید..
بادوستامانقدرگریہکردیم..
هممونحسِیتیمشدنداشتیم..
یادمہسرامتحانفقطعکسِحاجےتوذهنمبود..
خلاصہکنمخاطرھخیلےتلخےبود..
بدجورتاتہقلبمواتیشزد..
التماسِدعا...یاعلےمدد
نام:سیدحسیݩ
آیدے: ...
" #چالشخاطرهتلخ "
#بعدِماجرا
.
.
.
صداے تیک تیک عقربه های ساعت ثانیه به ثانیه ی ماجرابرسَرم میڪوبد.
تازهِ به خودم آمده امـ
چه شد؟
بازهم به همان دقیقه هایی ڪه صداے هق هق مردم را میشنیدم درگوشم تڪرارمیشود.
انگارڪه بخواهدجانم رابگیرد! اِکراهَش رابیشترمیکند...
هنوزهَم صدای قدم هایم که دراثرکوبیده شدن محڪم کفش هایم روی زمین بوددرسرم صدامیڪند.
چندین شب است ڪه درخواب درست مثل آن روزفقط میدوم وبه خانه امان نمیرسم.
ازآن روزهروقت واردخانه میشوم انگارڪه منتظرم مادرم چیزی بگوید.
صداے تلوزیون آزاردهنده شده است،ازهرچه خبراَست بیزارم....
الان چندهفته است ڪه وقتی پایم به شلوغی های درب ورودی حسینیه بازمیشودهمان صحنه ایی که صدای حاج میثم نوحه ی این گل رابه رسم هدیه
تقدیم نگاهت ڪردم رامیخواندومردمی که سرگردان ازشدت گریه به یک دیگرپناه می آوردند و زار میزنند تکرارمیشود.
مگرمیشودفراموش کنم کمرهایی ڪه ازرفتنت خم شد
مگرشدنیست فاطمیه های بعدی بیایید ومن درسرم نوحه ی حاج محمودکه برای رفتنت خواند(عجب فاطمیه ای شد امسال...) تکرارنشود.
آنقدرکه مادرانه شهیدشدی محال است،روضه های مدینه رابخوانندویادت نکنم...
میدانی تازه داردجای خالیت توذوق میزند.
حالامانده خان طومان هاآزادشوندوازنبودنت فقط حالمان ابری شود.
جایت خالی آقافرمودن درقدس نمازخواهیدخواند.
ڪاش میبودے
بااینکه ندیدمت ولی آنقدردلم تنگ است ڪه چشمانم به راحتی آرامـ نمیگیرند
دلخوشی این روزهایم این جمله است
الحمدالله ڪه سرداربه آرزوش رسید(:
.
به بهانہ حوالے ۳۶۵روز از رفتنت
نام : #فاطمه_نوری
آیدی:....
" #چالشخاطرهتلخ "