💠 فلسفه ی تحلیلی (۱)
▪️مقدمه
🔸فلسفه ی تحلیلی، شاخه و سنتی از فلسفه است که از تحلیل {فلسفی} استفاده می کند و در جهان غرب به ویژه در آنگلوسفر/جهان انگلیسی (Anglosphere) محبوبیت دارد و در دوران معاصر در ابتدای قرن بیستم در بریتانیا، ایالات متحده، کانادا، استرالیا، نیوزیلند و اسکاندیناوی آغاز شد و کماکان ادامه دارد.
«فلسفه ی تحلیلی» معمولاً در مقابل «فلسفه ی قاره ای» قرار می گیرد که به عنوان یک اصطلاح فراگیر برای سایر روش هایی که در اروپا برجسته هستند قرارداد شده است.
🔻چهره های محوری در این تحول فلسفی تحلیلی عبارتند از «گوتلوب فرگه»، «برتراند راسل»، «جورج ادوارد مور» و «لودویگ ویتگنشتاین»؛
دیگر شخصیت های مهم در تاریخ فلسفه ی تحلیلی عبارتند از: پوزیتیویست های منطقی (به ویژه رودولف کارنپ)، ویلارد کواین و کارل پوپر
پس از افول پوزیتیویسم منطقی، «ساول کریپکی»، «دیوید لوئیس» و دیگران احیای متافیزیک را رهبری کردند.
«الیزابت انسکوم»، «پیتر گیچ»، «آنتونی کنی» و دیگران «رویکرد تحلیلی به توماس گرایی» (analytical Thomism) را بسط دادند.
🔹فلسفه ی تحلیلی به (الف) اهتمام به زبان که به «چرخش زبانی» معروف است، (ب) وضوح و دقت در استدلال ها و (ج) استفاده از منطق صوری، ریاضیات و تاحد کمتری علوم طبیعی متمایز است. {فلسفه ی تحلیلی} همچنین چیزها را تکه تکه می کند تا با تلاش در حل مسائل فلسفی کوچک تر به حل مسائل بزرگتر برسد.
🔻فلسفه ی تحلیلی معمولاً در مقابل سنت های فلسفی دیگر، به شکل برجسته فلسفه های قاره ای همانند «اگزیستانسیالیسم»، «پدیدارشناسی» و «هگل گرایی» فهمیده می شود.
از فلسفه ی تحلیلی بخاطر «فقدان بحث تاریخی» (ahistoricism) انتقاد شده است.
@safsat
#فلسفه
#تحلیلی
#معرفی_کتاب
راهنمای فلسفه بلک ول ۱
فلسفه تحلیلی
کتاب «فلسفه تحلیلی» از مجموعه راهنمای فلسفه بلکول، برگرفته از دو مقاله جان سرل و برنارد ویلیامز است. شما در این کتاب به فلسفه تحلیلی و شاخههای آن و همچنین چند موضوع اصلی فلسفه تحلیلی، شناخت اجمالی پیدا میکنید.
فلسفه تحلیلی با رویکردهای مختلفی معرفی میشود. بهترین رویکرد شاید این باشد که فلسفه تحلیلی را در قالب یک جریان فلسفی پویا براساس ویژگیهای خاص تاریخیاش (زمان شکل گیری و شخصیتهای فلسفی آغازگر، حلقات میانی و تحولات محتوایی و روش شناختی و…) تعریف کنیم.
جریانی که با فیلسوفانی همچون فرگه، راسل، مور و ویتگنشتاین در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم آغاز شده، مراحلی را پشت سر نهاده و امروزه روح حاکم بر بسیاری از شاخههای تازه استقلال یافته، همچون متافیزیک، معرفت شناسی، فلسفه ذهن، فلسفه منطق، فلسفه دین و… است.
کتاب حاضر حاوی ترجمه دو مقاله است که هر یک از منظری خاص به معرفت کلی فلسفه تحلیلی (با تأکید بر برخی شاخههای آن) پرداختهاند. مقاله نخست از جان سرل و مقاله دوم از ویلیامز است که به نوعی مکمل مقاله سرل است.
#فلسفه
#تحلیلی
#معرفی_کتاب ذهن و جهان
روایتی از رئالیسم درونی
اثر حامد قدیری
مسئلهٔ ذهن و جهان یکی از مسائل اساسی متافیزیک است که شاید بتوان تاریخ فلسفه را بر اساس آن روایت کرد: جهان خارج چگونه در برابر ذهن انسان ایستاده است؟ آیا مستقل از ذهن ماست یا وابسته به آن؟ هیلاری پاتنم، فیلسوف تحلیلی معاصر، به این مسئله پرداخته و نظریهای تحت عنوان رئالیسم درونی ارائه کرده است که نه ذهن را آینهای منفعل در برابر جهان میبیند و نه جهان را برساختهٔ ذهن؛ بل این دو را درهمتنیده میداند و میگوید: «ذهن و جهان در کنار یکدیگر ذهن و جهان را سر و شکل میدهند». کتابِ حاضر روایت رئالیسم درونی است.
#فلسفه
#تحلیلی
4_5780546223979103875.mp3
22.72M