#ذکرۍ‌طلائی⇓⇓
◉برای پاک کردن ذهن از افکار شیطانی
◉برای زدودن غم و اندوه برای رسیدن به حاجت
◉برای بالا بردن فهم برای برطرف کردن غم و بیماری
☝یه ذکری رو اهل بیت علیهم السلام به ما هدیه دادن که خیلی درجه یکه‌این هدیه ناب و طلائیه🎗🎗
✖این ذکر رو #صدمرتبه‌بعدازنمازصبح‌ونمازعشا بخونید
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحيمِ لا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ➲
به نام خداوند بخشنده مهربان نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلند مرتبه و بزرگ نیست➲
♨منتها داستانی که داره اینه که فرمود حداقل اقلش یک سال باید ادامه بدین تا بلاخره یه اثری کوچکترین اثرشو تو زندگی ببینیم
🔔#یک‌سال‌ادامه‌بده
♼اما این هدیه رو از سمت خدا قدر بدونیم انجام بدیم و ان شالله اثراتش رو در زندگی ببینیم
راوۍ: حجت‌الاسلام‌دریائی
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_6025948169802615434.mp3
10.78M
#پرواز_در_آسمان_رجب۳
فایل دوم
[ رجب، ماه اختصاصی " تو " و " خداوند " است.]
☆ در این ماه، خداوند با تمام شکوه و قدرت و عظمتش، تو را صدا می‌زند!
اگر صدایش را نمی‌شنوی، اگر نشانه‌هایش را نمی‌بینی..
جایی پایِ دلت سست شده...!
آن را پیدا کن!
#استاد_شجاعی
#استاد_مجتبی_تهرانی
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
#اعمال_لیله_الرغائب🌹🌸🍃
🌹پیامبر اکرم (ص) هنگامی که فضیلت ماه رجب را برای اصحاب خود بیان می‌کردند، در باره ی « لیلة الرغائب» فرمودند:
« از اولین شب جمعه ماه رجب غافل نشوید که فرشتگان آن را« لیلة الرغائب نامیده اند.»
☘مهم ترین عمل «لیلة الرغائب» به جای آوردن 12 رکعت نماز است.
رسول خدا (ص) درروایت فضیلت ماه رجب ،خطاب به یاران خود درباره اعمال «لیلة الرغائب» می فرمایند:
چون شب جمعه داخل شود، ما بين نماز مغرب و عشاء، دوازده ركعت نماز بجاى مى‌آورى، هر دو ركعت با يک سلام، و در هر رکعت می‌خوانی:
▪️سوره «حمد» یک مرتبه
▪️سوره «قدر» سه مرتبه
▪️سوره «توحيد» دوازده مرتبه
🍃پس از پایان نماز هفتاد مرتبه مى‌گويى:«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ عَلَى آلِهِ» ....
🌸سپس به سجده می‌روى و هفتاد مرتبه می‌گويى:«سبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوح»....
🍃آنگاه سر از سجده برداشته و هفتاد مرتبه می‌گويى:«ربِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْأَعْظَم»ُ
🌸دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه می‌گويى:«سبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوح»
❤️سپس حاجت خود را می‌طلبى كه به خواست خدا برآورده خواهد شد.
📚 بحارالانوار، ج ۹۵ ص ۳۹۵
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
امشب ،دلم چه تنگ است...
و براستی که دنیا چه بی رنگ است..
و ساز آن بد آهنگ است..
گویی پای رسیدن به خوبی ها، لنگ است
خدایا در این شب آرزوها غفران ده..
زندگی هایمان سامان ده...
پای رفتن ، بیکران ده...
مرهمی بر دردِ عاشقان ده...
خداوندا به یمن مقدم مولا
بده بر این بندگان بی نوا..
جرعه ای از آن جام راهگشا...
در این شب آرزوها...
برایمان مقدر فرما...
که بیاید مهدی زهرا...
قدم نهد برفرشی از چشمها...
و بهشتی دگر شود این دنیا...
......ط_حسینی
@bartaren
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🗯ابوریاض یکی از افسران عراقی :
در جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من را خواست. فرمانده مان با دیدن من خبر کشته شدن پسرم را داد.خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه ، کارت و پلاکش را تحویل گرفتم. چک کردم ، درست بود. رفتم جسدش را ببینم. کفن را کنار زده ، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده ، اشتباه شده ، این فرزند من نیست
افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت آنها بررسی شده. هر چه گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برایم درست شود.
من را مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدهم و دفنش کنم.به ناچار جسد را برداشته و به سمت بغداد حرکت کردم تا درقبرستان شهرمان به خاک بسپارم.
اما وقتی به کربلا رسیدم ، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه را به خودم ندهم و آن جوان را در کربلا دفن کنم.
چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید ، دلم را آتش زد. خونین و پر از زخم ، اما آرام و با شکوه آرمیده بود.
او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم
سال ها از آن قضیه گذشت.بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است . اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش ، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟
وقتی داستان مربوط به کارت و پلاکش را برایم تعریف کرد ، مو به تنم سیخ شد.
پسرم گفت: من به دست یک جوان بسیجی ایرانی و خوش سیما اسیر شدم با اصرار از من خواست که کارت و پلاکم رو به او بدهم. حتی حاضر شد در قبالش پول هم بدهد. وقتی بهش دادم ، اصرار کرد که راضی باشم. بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگویی برای چه می خواهی؟ گفت: من دو یا سه ساعت بعد شهید خواهم شد، قراره در کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن شوم، با این کار مطمئن می شوم که تا روز قیامت در حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید...
📚حکایت فرزندان فاطمه 1، صفحه 54
#به_یاد_شهدا
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨