هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
#نیایش صبحگاهی🌸🍃
✨ پروردگارا!
🌸اي قدرت و توان من هنگام
🍃شدائد و مشکلات،
🌸و اي فرياد رسم هنگام سختي،
🍃مرا به چشمت که
🌸 خواب در آن راه ندارد حفظ فرما،
🍃و به پناهت که مورد تجاوز
🌸قرار نميگيرد پناهم ده،
🍃به قدرتت بر من،
🌸مرا مشمول رحمتت قرار ده؛
🍃هلاک نميگردم در حالي که
🌸اميد من تو هستي.
✨خداوندا!
🌸تو برتر و ارزشمندتر و نيرومندتر از
🍃تمام چيزها هستي که از آنها ميترسيدم.
✨خداوندا!
🌸به وسيله ي تو آنان را نابود کرده
🍃 و از شر آنها به تو پناه ميبرم
🌸که تو بر هر کاري قادري.
#از_نیایشهای_امام_حسین_علیه_السلام
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋
💠امام رضا "علیه السلام" فرمود:
"من زار المعصومةَ بقُم کمَن زارَنی"
کسی که معصومه را در قم زیارت کند مانند کسی است که مرا زیارت کرده است.
📚( بحارالأنوار ج ۱۰۲ ص ۲۶۵ )
‼️دو مطلب بسیار مهم در این روایت است :
۱ - با اینکه نام آن حضرت "فاطمه " است لقب "معصومه" از طرف امام رضا "ع" دلالت بر عصمت صغرای آن حضرت می کند (عصمت کبری مخصوص چهارده معصوم "ع"است)
۲ - عظمت روحی و ملکوتی آن حضرت چنان است که ثواب زیارتش( به شرط معرفت) مانند ثواب زیارت امام رضا "ع" موجب آمرزش گناهان و طهارت از آلودگی ها و نشان ازآثار وضعی خاص در دنیا و آخرت (ورود به بهشت برین) است
🔅معرفت یعنی شناخت شخصیت معنوی و ملکوتی حضرات معصومین "ع" و حضرت معصومه" س" و تطبیق عقیده و فکر و عمل بر طبق عقاید و گفتار و اعمال آن بزرگواران!
💠چنانچه امام رضا "علیهالسلام" در روایت دیگر فرمود:
(مَنْزارَها عارفاًبِحَقّها فَلَهُالْجَنَّهُ)
کسی که با معرفت و شناخت، او ( فاطمه معصومه) را زیارت کند، پاداشش بهشت است.
📚(بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۳۱۷)
✅بعد از حضرت فاطمه زهرا " سلام الله علیها " حضرت معصومه "س" تنها خانمی است که زیارت منقول از امام معصوم ( امام رضا "ع" ) دارد که حاوی مطالب فوق العاده عمیقی ؛ مانند مقام "عنداللهی" است که اوج مقام یک بنده کامل می باشد.
" یَا فَاطِمَهُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّهِ
فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ "
🌹این شأن و مقام عنداللهی برای غیر معصوم قابل درک نیست.
اللهم ارزقنا زیارتها و شفاعتها و عجل لولیک الفرج بحقها
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
#جلال و جبروت فاطمه معصومه عليها السلام
آقاي شيخ عبدالله موسياني، از استادش، حضرت آية الله مرعشي نجفي قدّس سرّه نقل كردند كه به طلاب مي فرمود: «علت آمدن من به قم اين بود كه پدرم آسيد محمود مرعشي نجفي (كه از زهّاد و عبّاد معروف بود) چهل شب در حرم حضرت امير عليه السلام بيتوته كرد تا آن حضرت را ببيند، شبي (در حال مكاشفه) حضرت را ديده بود كه به ايشان مي فرمايد: «سيد محمود چه مي خواهي؟» عرض مي كند: «مي خواهم بدانم قبر فاطمه زهراء عليها السلام كجاست تا آن رازيارت كنم.»
حضرت فرموده بود: «من كه نمي توانم بر خلاف وصيت آن حضرت، قبر او را معلوم كنم.»
عرض كرد: «پس من هنگام زيارت چه كنم؟» حضرت فرمود: «خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه عليه السلام را به فاطمه معصومه عليها السلام عنايت فرموده است، هركس بخواهد ثواب زيارت حضرت زهرا عليها السلام را درك كند به زيارت فاطمه معصومه عليها السلام برود.»
آية الله مرعشي مي فرمود: «پدرم مرا سفارش مي كرد كه من قادر به زيارت ايشان نيستم اما تو به زيارت آن حضرت برو، لذا من به خاطر همين سفارش، براي زيارت فاطمه معصومه عليها السلام و ثامن الائمّه عليهم السلام آمدم و به اصرار مؤسس حوزه علميه قم، حضرت آية الله حايري در قم ماندگار شدم.»
آية الله مرعشي در آن زمان مي فرمود: «شصت سال است كه هر روز من اوّل زاير حضرتم.»
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
📚 داستان روح الامین و مرد بت پرست
روح الامین روزی از پیشگاه خدا بانگ لبیک شنید. نمیدانست کدام بندهٔ مخلص، او را خوانده است. در زمین و آسمان گشت تا او را بیابد، اما پیدایش نکرد.
رو به سوی خدا آورد و گفت: راهی نما تا او را بیابم.
حضرت حق : به روم به فلان دير برو و بنگر۔
جبرئیل به آن دیر رفت و دید مردی به پای بتی افتاده و با حالی زار و با اخلاص تمام بت را صدا میزند.
برگشت و به خدا گفت: چگونه است که این مرد در دیر از بت یاری میجوید و تو پاسخش میدهی ؟
حضرت حق: او از راه راست دورافتاده است به غلط بت را صدا میکند؛ ولی میدانم که در قلب او چیست و در باطن چه میخواهد؟ او جز من کسی را ندارد. اکنون زبانش را هم به راه می آورم.
جبرئیل شنید که آن بت پرست زبانش هم به خدا خدا، گشوده شد.
پس ای مرغ ناتوان و نومید،بدان که درگاه او بارگاه نیازمندی است.
نه همه زهد مسلم میخرند
"هیچ" بر درگاه او، هم، میخرند
داستانها و پیامهای عطار در منطق الطیر و الهی نامه
دکتر حشمت الله ریاضی
به کوشش : حبیب الله پاک گوهر
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
✨﷽✨
#داستانک_زیبا
✍روزی حضرت داود (علیه السلام) از يك آبادی می گذشت. پير زنی را ديد بر سر قبری ضجه زنان، نالان و گريان بود .
پرسيد: مادر ؛ چرا گريه می كنی؟
پير زن گفت: فرزندم در اين سن كم از دنيا رفت.
حضرت داود گفت: مگر چند سال عمر كرد؟ پيرزن جواب داد: 350 سال!!
داود گفت: مادر ناراحت نباش.
پيرزن گفت: چرا؟
پيامبر فرمود: بعد از ما گروهی به دنيا می آيند كه بيش از صد سال عمر نمی كنند. پير زن حالش دگرگون شد و از حضرت داود پرسيد: آنها برای خودشان خانه هم می سازند، آيا وقت خانه درست كردن دارند؟
حضرت داود فرمود: بله ؛ آنها در اين فرصت كم با هم در خانه سازی رقابت می كنند.
پير زن تعجب كرد و گفت: اگر جای آنها بودم تمام صد سال را به خوشی و خوشحال کردن دیگران می پرداختم.
بر چرخ فلک مناز که کمر شکن است
بر رنگ لباس مناز که آخر کفن است
مغرور مشو که زندگی چند روز است
در زیر زمین شاه و گدا یک رقم است
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_5823646877924461080.mp3
15.1M
🔊 سخنرانی استاد رائفیپور
📑 «پاسخ به حواشی اخیر پیرامون سلبریتیها»
از انتقاد به فيلم موهن عنکبوت مقدس تا بحث افشاگری بازیگران زن بابت تجاوز برخی از مردان این صنف
🗓 ۱۲ خرداد ماه ۱۴۰۱ - مشهد مقدس
🎧 کیفیت 48kbps
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🌟امام زمان ارواحنافداه میفرمایند:
إِنِ اسْتَرْشَدْتَ أُرْشِدْتَ وَ إِنْ طَلَبْتَ وَجَدْت...
اگر (واقعا) طالب هدایت باشی هدایت خواهی شد
و اگر (واقعا) چیزی را بخواهی آن را خواهی یافت!
📚کمال الدین، ج2، ص509
#العجل_ایها_العزیز🤲
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
#حکایت
✍شخصی را قرض بسیار آمده بود. تاجری کریم را در بازار به او نشان دادند که احسان می کند. آن شخص، تاجر سخاوتمند را در بازار یافت و دید که به معامله مشغول است و بر سر ریالی چانه می زند، آن صحنه را دید پشیمان شد و بازگشت. تو را که این همه گفت وگو ست بر دَرمی، چگونه از تو توقع کند کسی کَرمی؟ تاجر چشمش به او افتاد و فهمید که برای حاجت کاری آمده است پس به دنبال او رفت و گفت با من کاری داشتی؟
شخص گفت: برای هر چه آمده بودم بیفایده بود. تاجر فهمید که برای پول آمده است. تاجر به غلامش اشاره کرد و کیسه ای سکه زر به او داد. آن شخص تعجب کرد و گفت: آن چانه زدن با آن تاجر چه بود و این بذل و بخششت چه؟ تاجر گفت: آن معامله با یک تاجر بود ولی این معامله با خدا...! در کار خیر طرف حسابم با خداست او خیلی خوش حساب است.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
📚#تشرفات
اسمش عبدالله بود . .
تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه
همه میشناختنش!
مشکل ذهنی داشت
خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت
زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود
هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود
نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . .
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت
نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی
هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !'
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما. .
خونه ما
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه . .
اومد خونه
به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری
خونه هم که اجاره ست ... !!
چجوری حسین حسین خونه ما باشه
کتکش زد . .
گفت عبدالله من نمیدونم
تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . .
واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه
عبدالله قبول کرد
معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که
هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه .
روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . .
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما
رفت ؛ از شهر خارج شد
بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟!
عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . .
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا
بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده
عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا
به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما
رسید به مغازه حاج اکبر
گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده !
حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت
گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!!
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . .
با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما
رسید به خونه شب شده بود . .
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب
آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد
آخه یابن الحسن رو دیده بود
میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود
حواست بود خرج هیئتت رو نداره
اینجوری هواشو داشتی
آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه
میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!
میشه درد منم دوا کنی بیام حرم
#پست_ویژه
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
#دعای ابودرداء
شیخ عباس قمی ره در کتاب مفاتیح الجنان دعایی را آورده است عجیب و غریب و بسیار کاربردی که خود حقیر هم تجربیات عجیب و غریبی از خواندن و نخواندن این دعا در خاطر دارم که بس شنیدنی و محیرالعقول است...
دوستان چنانچه تمایل و علاقه دارند آن را بر روی کاغذی نوشته و در یک محل مناسب نصب نموده و در صورت امکان هر روز آن را بخوانند...
و آن دعا و شرح قصه آن چنین است:
👇👇👇👇👇
شيخ ابن فهد روايت كرده:
روزى به #ابودرداء خبر دادند:
خانه ات سوخته است، گفت نسوخته، ديگرى خبر داد، باز همان جواب را داد تا سه مرتبه معلوم شد تمام خانه هاى اطراف جز خانه او سوخته اند! به او گفتند: تو از كجا مى دانستى كه خانه تو در آتش نسوخته است؟
او گفت: زيرا خود با همین گوشهایم از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه ایشان فرمودند:
⬇
هركه این دعا را در صبحگاهان یکبار بخواند، در آن روز هیچ بدی و مکروهی به او نمى رسد، و اگر این دعا در هنگام شب خوانده شود، هیچ بدى و ناراحتی به او نرسد، و من امروز البته اين دعا را خوانده بودم: بدین سبب خیالم راحت بود که هیچ اتفاق بدی به من امروز نخواهد رسید.
⚫
حال اصل دعا:
👇
اَللّهُمَّ اَنْتَ رَبّى لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ وَ اَنْتَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ وَ لا حَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاّبِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ ما شاءَاللَّهُ كانَ وَ مالَمْ يَشَاءْلَمْ يَكُنْ
اَعْلَمُ اَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْئٍ قَديرٌ وَ اَنَّ اللَّهَ قَدْ اَحاطَ بِكُلِّ شَيْئٍ عِلْماً
اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُبِكَ مِنْ شَرِّ نَفْسى وَ مِنْ شَرِّ قَضاءِ السُّوءِ وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ ذى شَرٍّ وَ مِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَ الاِْنْسِ وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ اَنْتَ آخِذٌ بِناصِيَتَها اِنَّ رَبّى عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ
ترجمه دعا:
خدايا تويى پروردگار من، معبودى جز تو نيست، بر تو توكّل كردم و تو پروردگار عرش بزرگى، و هيچ جنبش و نيرويى نيست مگر به خداى برتر بزرگ، آنچه خدا خواست شد، و آنچه نخواست نشد، مى دانم كه خدا بر هرچيز تواناست، و به همه چيز از جهت علم احاطه يافته است.
خدايا به تو پناه مى آورم، از شرّ خود، و از شرّ قضاى بد، و از شرّ هر صاحب شرّى، و از شرّ جنّ و انس، و از شرّ هر جنبنده اى كه گيرنده مهار اختيارش هستى، به درستى كه پروردگار من بر راهى راست است.
▪
توصیه میشود این دعا را عزیزان حتما حفظ فرمایند و یا بر روی کاغذی نوشته و در محل دید در منزل یا محل کار قرار داده و هر روز یا هرشب بجهت دفع بلیات و اذیتها و ناراحتیها صبح و شام یکبار بخوانند.
#ارسال کنید تا همه بخوانن بسیار مجرب است
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتاب «امینه» داستان زندگی دخترکی پاک و زیبا که دست تقدیر بازی های سخت و نفس گیری پیش روی او قرار میدهد و او را از سراپرده پدر به کاخ های بزرگ شاهزاده های سعودی می کشد و شاهزاده ای پیر و هوسران او را می رباید و...
این داستان برگرفته از واقعیت های موجود در جامعهٔ عربستان است و روای قصهٔ غصهٔ شیعیان مظلوم این دیار است و در کنارش جو حاکم بر جامعهٔ عربستان را به تصویر می کشد و پرده از چهرهٔ واقعی آل سعود بر میدارد...
با ما در این رمان جذاب همراه شوید و در این روشنگری یاریگر ما باشید.