.
چند روز پیش یکی از عزیزانی
که تشریف آوردن برای ماساژ
ریلکسی رایگان
وقتی زیر دست مون گرفتگی های
پا ها و کتف و شانه شون
زیر دست لمس کردم
سوال کردم اذیت نیستید ؟
.
.
با کمال تعجب گفتن 😳 نه ⁉️
مگه عیبی داره ؟
مگه مشکلی پیش میاد ؟
ایشون از سر ناآگاهی به اصل
موضوع گرفتگی و اسپاسم
این رو گفتن
.
.
این دوست عزیزمون متوجه این
علف های هرزی که روی
عضلات بدنش در حال رشد
پیشرفت بود غافل بودن .
.
.
این جریان باعث شد تا من
تصمیم بگیرم یک قصه
واقعی رو بگم براتون
قصه ای که توش کلی
درس و آگاهی هست
برای همه مون
.
.
حالا چرا قصه ؟
چون عین واقعیت انفاق افتاده
و بهتر به دل میشنه چون دقت
مون بیشتره و اصولا خدا لذت
شنیدن قصه رو در وجودمون
قرار داده اگه دقت کنید
همه جا در قرآن برامون قصه
اولیا و انبیاء رو برای عبرت
مون نقل میکنه ....
.
.
القصه ؛
یکی از اساتید تعریف میکردن :
در دوره ای تمام صورت شون
به طرز وحشتناکی متورم شده
بیرون ریخته و قرمز شده بود
.
.
نام شون سید احمد ....
سید احمد قصه ما به پزشک ها
و جراحان و پروفسور های زیادی
مراجعه کرده بودن . بر اثر مصرف
انواع کرم و پماد و ...
کمی از التهاب صورت شون
کم میشده ولی خوب نمیشد 😱
.
.
طوری بوده که کلی خجالت
میکشیده در جمع خانوادگی
و اجتماع حاضر بشن
تصور کنید این اتفاق برای
یک خانم بیفته ؟ 😱🤦♀
.
.
ایشون که آقا بوده میگه
من در جمع خانوادگی هم
خجالت میکشیدم 🙄
اگر من بودم 🤬
.
.
تصورش هم نمیشه کرد صورتم😩
خلاصه که استاد بعد از یک
دوره کوتاه مدت افسردگی
به خود میان و آستین تحقیق
بالا میزنن و از حال بد به حال
خوب فکر میکنند،
.
.
دنبال راه درمان بودن که ،
یک روز در یک کتابخانه
که همه کتب انگلیسی
بوده دستبندی و شماره
گذاری میکردن ، که یک
کتاب انگلیسی جلب توجه
.