پس از یک شهر غربت، دوستی آمد به بالینم
به او گفتم: ببین این است دنیا گفت: میبینم
زمین خوردی، قبول اما زمان درمان هر دردیست
من از اینکه پس از تو دشمنان شادند غمگینم
اگر بغضت امانت داد یا پایت توان، برخیز
که پای بید مجنونی به خاک افتاده ننشینم
خداحافظ که گفتم باز داغت تازه شد، دیدی
"به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم؟"
چه شبهایی که دستت غصههایم را ورق میزد
و جاری بود مویت در بلندای مضامینم
من آن قدری که تو معشوقهای شاعر نخواهم شد
که در آئینه خود را "حافظی" دیگر نمیبینم
عقابی کوه را در خواب دید و در قفس دق کرد
به جای شانه هایت، مرگ خواهد داد تسکینم
#عبدالمهدی_نوری
@Loveyouh
#تیامی
ای کاش
تنها یک شب
ترسِ از دست دادنت
اجازه میداد که بگویــم
چقــدر دوستت دارم....
#شیوا_میثاقی
@Loveyouh
گفت: «مرا یادت هست؟»
دویدم و در راه فکر کردم،
که من چه یادی دارم،
چرا یادم به وسعتِ همهیِ تاریخ است؟
و چرا آدم ها
در یادِ من زندگی می کنند،
و من در یادِ هیچکس نیستم؟!
عباس معروفی
@Loveyouh
تو گفتی:
«من به غیر از دیگرانَم
چُنینم در وفاداری، چنانَم.»
تو غیر از دیگران بودی
که امروز
نه میدانی، نه میپُرسی نشانَم!
فریدون مشیری
@Loveyouh
او رفت و صبر رفت
و تحمل تمام شد
از هم گسست
سلسله ی اختیار ما
گفت از تو یاد میکنم
اما وفا نکرد
یادش به خیر
یار فراموشکار ما...
#مهدی_اخوان_ثالث
@Loveyouh