ما زیر هفت پرده مِی ناب میکشیم
خون میخوریم و دست و دهن آب میکشیم
برخلق روشن است همه راز ما چو روز
جامی چو آفتاب به مهتاب میکشیم
در مسجدیم و طاعت میخانه شغل ماست
جامی به طاق ابروی محراب میکشیم
هرکس که بود، شد به خسی شکرگوی بحر
ما انتظار گوهر نایاب میکشیم
بر یاد او، به نیت او، بر خیال اوست
گر زهر و گر شراب، و گر آب میکشیم
طالب_آملی
@Loveyoub
بدونِ تو دلِ من اهلِ شادمانی نیست
هزار بار... اگر آید... وُ رَوَد... نوروز
علیرضا_شیدا
@Loveyoub
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
دلم زبانهٔ آتش، دلم خرابهٔ شام
مرا به خاطر این خانهٔ خراب ببخش..
تمام عمر حواست به حال و روزم بود
تمام عمر خودم را زدم به خواب، ببخش
اگر شکستهپر و روسیاه آمدهام
مرا به نور حسین بن آفتاب ببخش
حسین گفتم و گفتی حسین عشق من است
مرا به عشق عزیز ابوتراب ببخش
همیشه جانب او گفتم «السلام علیک...»
مرا به لطف فراوان آن جناب ببخش
شنیدهام که تو با کودکان رفیقتری
مرا به گریهٔ ششماههٔ رباب ببخش
ناصر_حامدی
@Loveyoub
«فَإِنِّي قَرِيبٌ» یعنی "من پشتتم!"🕊
همین یه جمله برای تموم
آرزوها و خواستههات کافیه✨
@Loveyoub
باز آمدهام سوی تو هرچند که دیر
شرمنده کن و تنگ در آغوشم گیر
روئیده جوانــههای الغـــوث به لــب
این توبه نصوح است به قرآن، بپذیر
آمنهآلاسحاق_مهرآفرین
@Loveyoub
668_38245257478382.mp3
9M
آدم دوستت دارمای کسی رو باور میکنه که
" دوست داشتن " تو تک تک رفتاراش دیده بشه
@Loveyoub
هنگام "دوستت دارم🖇❤" گفتن هایت
مرا ماهی تصور کن :
همانقدر تشنه ؛ همانقدر کم حافظه
@Loveyoub
✍🏻 دل چیز عجیبی است . . .
هم بُردنش سخت است، هم کندنش عذاب آور!
دل اگر بخواهد همه چیز خواستنی است
دل فقط به دل راه ندارد . . .
به چشم، به دست، به هوش، به حواس . . .
میدانی چیست !؟ دل به روح راه دارد !
دل چیز عجیبی است
در سینهی خودت میتپد اما برای خودت نه . . .
@Loveyoub
قدیمیا یه حرف خوبی میزدن؛
میگفتن : سقف رو تیر نگه میداره،
زن رو توجه و محبت ❤
@Loveyoub
بغض شعرم بے امان فریاد میزد واژہ را
تا بسازد قصہ اے از غصہ اے پر ماجرا
حس ِ دلتنگے و غم تا عمق جانم مے دود
مرگ هم پاشیدہ اینجا وحشتے بے انتها
گم شدم در این حوالے در هواے عاشقی
سایہ ام در گوشہ اے فریاد میزد بے صدا
آمد و عاشق شدم دیگر نمیدانم ڪے ام
میبرد سرگشتگی، آشفتگے من را ڪجا؟!
ریشہ ریشہ گردن ِ دل را برید آن ڪس ڪہ گفت
عاشقم بے ادعا ، بے شرط و بے چون و چرا
وعدہ هایش طبل تو خالے شد و بر پیڪرم
پُتڪ ِ سنگین شد تماما قول ِ آن پرمدعا
تشت ِ رسوایے ِ من از بام ِ دل افتاد و شد
رازهاے سر بہ مهرم پیش ِ عالم بر ملا
ماہ ِ آبان رفت،، بعد از مهر و آذر هم رسید
با خزان و مرگ هستم هم صدا و هم نوا
وزن ِ شعرم روے احساسات من سنگین شده
اے قلم بس ڪن ڪمے هم باش ڪنج ِ انزوا ...
@Loveyoub
نازنیـــــم سفرِ "عشـــق" هنر میخواهد
که نترسی و کمی عُرضه "خطر" میخواهد
بنهی سر، بدهی جان، که سپر باشی تا
تو ازآن دست نباشی که "سپر" میخاهد
دل و جرات ،و کمی همَّـتِ ان دختر لر
بزند کوه و کمر اسب کَهَر میخواهد!
چشم و پاک و دلِ یک شیر ژیان تا بِدَرد
پرده از ظلم و ستم را، یک "نر" میخاهد
گر کسیهست دراین راه رَود، "بسم الله"
"یادم امد سفرِ عشق جگر میخواهد"
@Loveyoub