قسمت پنجاه و دوم:
شعله های جنگ
آستین لباس کوتاه بود ... یقه هفت ... ورودی اتاق عمل هم برای شستن دست ها و پوشیدن لباس اصلی یکی ...
چند لحظه توی ورودی ایستادم ... و به سالن و راهروهای داخلی که در اتاق های عمل بهش باز می شد نگاه کردم ...
حتی پرستار اتاق عمل و شخصی که لباس رو تن پزشک می کرد ... مرد بود ...
برگشتم داخل و نشستم روی صندلی رختکن ... حضور شیطان و نزدیک شدنش رو بهم حس می کردم ...
- اونها که مسلمان نیستن ... تو یه پزشکی ... این حرف ها و فکرها چیه؟ ... برای چی تردید کردی؟ ... حالا مگه چه اتفاقی می افته ... اگر بد بود که پدرت، تو رو به اینجا نمی فرستاد ... خواست خدا این بوده که بیای اینجا ... اگر خدا نمی خواست شرایط رو طور دیگه ای ترتیب می داد ... خدا که می دونست تو یه پزشکی ... ولی اگر الان نری توی اتاق عمل ... می دونی چی میشه؟ ... چه عواقبی در برداره؟ ... این موقعیتی رو که پدر شهیدت برات مهیا کرده، سر یه چیز بی ارزش از دست نده ...
شیطان با همه قوا بهم حمله کرده بود ... حس می کردم دارم زیر فشارش له میشم ... سرم رو پایین انداختم و دستم رو گرفتم توی صورتم ...
- بابا ... من رو کجا فرستادی؟ ... تو ... یه مسلمان شهید... دختر مسلمان محجبه ات رو ...
آتش جنگ عظیمی که در وجودم شکل گرفته بود ... وحشتناک شعله می کشید ... چشم هام رو بستم ... - خدایا! توکل به خودت ... یازهرا ... دستم رو بگیر ...
از جا بلند شدم و رفتم بیرون ... از تلفن بیرون اتاق عمل تماس گرفتم ...
پرستار از داخل گوشی رو برداشت ... از جراح اصلی عذرخواهی کردم و گفتم ... شرایط برای ورود یه خانم مسلمان به اتاق عمل، مناسب نیست ... و ...
از دید همه، این یه حرکت مسخره و احمقانه بود ... اما من آدمی نبودم که حتی برای یه هدف درست ... از راه غلط جلو برم ... حتی اگر تمام دنیا در برابرم صف بکشن ... مهم نبود به چه قیمتی ... چیزهای باارزش تری در قلب من وجود داشت ...
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🕯
بدهکار هیچکس نیستم
جز همین ماه
که از پشت میلهها میگذرد
که میتوانست
از اینجا نگذرد و
جایی دیگر
مثلاً در وسط دریایی خیالانگیز
بچسبد به شیشه کابین یک تاجر پولدار
بدهکار هیچ کس نیستم
جز همین ماه
که تو را به یادم میآورد....
🕯
یوسف مصر شد از بند به خوابی آزاد
یوسف ماست که از یاد عزیزان رفته است
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💠
به خودمان رحم کنیم ،
کمی صبر و حوصله داشته باشیم ،
همدیگر را دوست داشته باشیم ،
مملکت ما الان بیشتراز همیشه به دوست داشتن نیاز دارد ،
خیلی ها ،
حال دلشان خراب است ،
خیلی ها وضع اقتصاد شان خراب است ،
خیلی ها احتیاج به همدم دارند،
خیلی ها همدم دارند ،
از نداشتنش بهتر ،
توی مملکت ما ناآگاهی ،
یعنی کتاب نخواندن زیاد است ،
رفت و آمد با آدم های دانا کم است ،
واز ناآگاهی سر خودشان بلاها می آورند ، .
کجا؟
به کجا میرویم؟
جایی که سراپای ما را بگیرد؟
یا جایی که ما را یه حضرت عشــق نزدیک کند؟
نمیدانم!
فقط برویم تا از این معرکه خـنـده بازر خلاص شویم و در دسترس نباشیم
برای گناه!
چرا که غرق شونده دیگر نجات پیدا نخواهد کرد مگر عنایت حضرت عشق
و چشم ما همه به امیـد اوست!
و اما دیگر...
درد دل های ناگفتنی و مبهم برای خودم که شاید در خودم دفن شوند!
گفتنی هایی که نگفتنی است و ماندن در ابهامات عجیب و نفهمیدنی که نمیدانی چیست...
سلام
دستهایت را بگشاید
دلت را به امید
خودت را به صبح پیوند بزن☀️
امروز روز دیگریست
روز تو
و آغاز چشمهایی
که خدا در آن نقش بسته
#صبحتون_پر_امید 🌸🍃
دعای روز دوشنبه 🥀
🔸 بسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
🔹 به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگى است
🔸 الْحَمْدُ للهِ الَّذِی لَمْ یُشْهِدْ أَحَدا حِینَ فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا اتَّخَذَ مُعِینا حِینَ بَرَأَ النَّسَمَاتِ لَمْ یُشَارَکْ فِی الْإِلَهِیَّةِ وَ لَمْ یُظَاهَرْ فِی الْوَحْدَانِیَّةِ کَلَّتِ الْأَلْسُنُ عَنْ غَایَةِ صِفَتِهِ وَ الْعُقُولُ عَنْ کُنْهِ مَعْرِفَتِهِ وَ تَوَاضَعَتِ الْجَبَابِرَةُ لِهَیْبَتِهِ وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِخَشْیَتِهِ وَ انْقَادَ کُلُّ عَظِیمٍ لِعَظَمَتِهِ فَلَکَ الْحَمْدُ مُتَوَاتِرا مُتَّسِقا وَ مُتَوَالِیا مُسْتَوْسِقا [مُسْتَوْثِقا] وَ صَلَوَاتُهُ عَلَى رَسُولِهِ أَبَدا وَ سَلامُهُ دَائِما سَرْمَدا اللهُمَّ اجْعَلْ أَوَّلَ یَوْمِی هَذَا صَلاحا وَ أَوْسَطَهُ فَلاحا وَ آخِرَهُ نَجَاحا،
🔹 ستایش خداى را که هنگام آفرینش آسمانها و زمین احدى را گواه نساخت و بهگاه ایجاد جانداران یاورى نگرفت، در پرستش انبازى ندارد، و در یکتاییاش پشتیبانى نخواهد، زبانها از بیان حقیقت وصفش درمانده و خردها از ژرفاى معرفتش وامانده و گردنکشان در برابر عظمتش فروتن و چهرهها از بیم او متواضع گشته و هر بزرگى در برابر بزرگیش تسلیم گشته است. ستایش پیاپى و پیوسته و دنباله دار و پایدار تنها توراست، و رحمت همیشگى و درود جاودان و بیپایان او بر رسولش باد. بار خدایا! ابتدای امروزم را خیر و صلاح، و میانه امروز را رستگارى و پایانش را کامیابى قرار ده
🔸 وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ یَوْمٍ أَوَّلُهُ فَزَعٌ وَ أَوْسَطُهُ جَزَعٌ وَ آخِرُهُ وَجَعٌ اللهُمَّ إِنِّی أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ نَذْرٍ نَذَرْتُهُ وَ کُلِّ وَعْدٍ وَعَدْتُهُ وَ کُلِّ عَهْدٍ عَاهَدْتُهُ ثُمَّ لَمْ أَفِ بِهِ وَ أَسْأَلُکَ فِی مَظَالِمِ عِبَادِکَ عِنْدِی فَأَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ أَوْ أَمَةٍ مِنْ إِمَائِکَ کَانَتْ لَهُ قِبَلِی مَظْلِمَةٌ ظَلَمْتُهَا إِیَّاهُ فِی نَفْسِهِ أَوْ فِی عِرْضِهِ أَوْ فِی مَالِهِ أَوْ فِی أَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ أَوْ غِیبَةٌ اغْتَبْتُهُ بِهَا أَوْ تَحَامُلٌ عَلَیْهِ بِمَیْلٍ أَوْ هَوًى أَوْ أَنَفَةٍ أَوْ حَمِیَّةٍ أَوْ رِیَاءٍ أَوْ عَصَبِیَّةٍ غَائِبا کَانَ أَوْ شَاهِدا وَ حَیّا کَانَ أَوْ مَیِّتا فَقَصُرَتْ یَدِی وَ ضَاقَ وُسْعِی عَنْ رَدِّهَا إِلَیْهِ وَ التَّحَلُّلِ مِنْهُ،
🔹 و به تو پناه میآورم از روزی که آغازش شیون و میانش بیتابى، و پایانش دردمندى است، خدایا! از تو آمرزش میطلبم براى هر نذرى که کردم و هر وعدهاى که دادم و هر پیمانى که بستم سپس به آن وفا نکردم و اداى حقوق بندگانت را که بر عهده دارم از تو درخواست میکنم، پس هر بندهاى از بندگانت و هر کنیزى از کنیزانت که او را نزد من حقىّ پایمال شده باشد که در آن به جان یا آبرو یا مال، یا خانوادهاش یا فرزندش ستم روا داشتهام یا غیبتى از او کردهام یا بر اثر میل خود یا خواهش دل یا تکبّر یا غضب یا خودنمایى یا تعصّب بر او یارى نهادهام، این بنده یا کنیزت غایب باشد یا حاضر، زنده باشد یا مرده، و دستم کوتاه شده و وسعم نمیرسد از پرداخت آن حق یا طلب حلالیت از او
🔸 فَأَسْأَلُکَ یَا مَنْ یَمْلِکُ الْحَاجَاتِ وَ هِیَ مُسْتَجِیبَةٌ لِمَشِیَّتِهِ وَ مُسْرِعَةٌ إِلَى إِرَادَتِهِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُرْضِیَهُ عَنِّی بِمَا [بِمَ] شِئْتَ وَ تَهَبَ لِی مِنْ عِنْدِکَ رَحْمَةً إِنَّهُ لا تَنْقُصُکَ الْمَغْفِرَةُ وَ لا تَضُرُّکَ الْمَوْهِبَةُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللهُمَّ أَوْلِنِی فِی کُلِّ یَوْمِ إِثْنَیْنِ نِعْمَتَیْنِ مِنْکَ ثِنْتَیْنِ سَعَادَةً فِی أَوَّلِهِ بِطَاعَتِکَ وَ نِعْمَةً فِی آخِرِهِ بِمَغْفِرَتِکَ یَا مَنْ هُوَ الْإِلَهُ وَ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ سِوَاهُ
🔹 از تو میخواهم اى کسى که رفع نیازها در اختیار اوست، و آن حاجات در مقابل مشیّت او اجابت پذیر و به جانب ارادهاش شتابانند که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و آن بنده را که بر او ستمى کردم هرگونه که خواهى از من راضى گردانى و از جانب خود مرا رحمت عطا نمایى، چه آمرزیدن از تو نکاهد و بخشیدن به تو زیان نرساند، اى مهربانترین مهربانان خدایا! در هر دوشنبه از سوى خویش دو نعمت بر من عطا کن، خوشبختى بندگیات را در آغازش، و نعمت آمرزشت را در پایانش، اى آنکه تنها او شایسته پرستش است و جز او کسى گناهان را نیامرزد
ذکر_روز دوشنبه: 🌺
یا قاضِیَ الْحاجات؛
ای برآورنده حاجتها
👈ذکر روز دوشنبه به اسم امام حسن و امام حسین علیهما السلام است.
🌸🍃🌸🍃
آمدن هر صبح ☀️
پیام خداوند برای آغاز یک
فرصت تازه است برخیز
و در این سرمای زمستان
زندگی را زندگی کن
تغییر مثبتی ایجاد کن
و از یک روز دوست
داشتنی خـــداوند لذت ببر
سلام صبح اولین ☕️ ❄️
دوشنبہ دی ماهتون بی نظیر🍁
«امام جعفرصادق (علیهالسلام)»:
مَن ماتَ مِنكُم وَ هُوَ مُنتظِرٌ لِهذا الأََمرِ كان كَمَن هوُ مَعَ القائِمِ فی فُسطاطِه.
هر کس از شما که در حال انتظار ظهور حضرت مهدی(علیهالسلام) از دنیا برود همچون کسی است که در خیمه و معیت آن حضرت در حال جهاد به سر میبرد. (بحار، ج ٥٢، ص ١٢٦)
❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤
حـسیـن ❤️ جـان
ايكاش شـبـي سـر بگذارم كف پايت
ناقـابلـم امـا بشوم كـاش فـدايـت
زوار تو پا بر روي جـسمـم بگذارند
مدفون بشوم گـوشه ى ايوان طلايت
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين ❤️
دوشنبه های امام حسنی 💚 و امام حسینی ❤️
دوشنبه ها :
دو برابر عاشقت میشوم حسین❤️ جان