در همبن ڪوچه ...
در همین باران....
وقتی ڪه عشقم روبرویش زانو زد
و شعرهایِ ناسروده ام واژه واژه
پای غرورم چڪید....
او نگاهی ڪرد و
گفت ڪبوتر با ڪبوتر باز با باز...
گاه پریشان تر از این ها شدم
از همه جا رانده ی دنیا شدم..
"ماهی برگشته ز دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانی ام"...
#علیرضا_آذر
چـہ کـرده اے تـو بـا دلـم 🍷
کـہ نـبـض مـن صـداے تـوست 💕🍷💕
اگہ قراره یہ چیزے❣
از این دنیا مال من باشہ❣
دوست دارم فقط❣
قلب تو باشہ...😍😘💕❣💕