#دل_نوشته
به نام خدای حسیــــــــــــــــــــن (ع)
روزشمار ماهش شروع شده و چیزی به آغاز حکایت زینب (س) نمانده است؛ به بانگِ نوایِ محرّمِ حسین (ع)...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دل تو دلمون نیست؛
داریم دلامونو آماده می کنیم فقط برای #حسین
اصلا دلشوره داریم؛ نکنه یه وقت به #محرم نرسیم.
بوی محرمش میاد...
داریم لباس مشکیارو آماده میکنیم،#هیئت هارو براه میکنیم کتیبه ها و پرچم ها رو میزنیم ،بساط چایی و اسپند واسه سینه زنای اربابمون آماده میکنیم .
آخ که دلمون لک زده واسه #چای_روضه
آخ که دلمون پر میزنه واسه نوحه #زینب_حاج_سلیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تاحالا شده یه چیزی رو به دست بیارید ،باهاش خو بگیرید، عاشقش بشید، اما ناغافل گمش کنید؟ ،از دستش بدید؟ و همه ی حالتون هم ازدست بره ؟،همه ی هر چی دارید رو هم گم بکنید ؟
مثل همون شعر معروف که میگه :
در ابریشم عادت آسوده بودم
تو با حال پروانه ی من چه کردی..؟
داشت زندگیشومیکرد، غرق دنیا بود ، دنیایی که همه داریم سرخوشانه توش غرق میشیم. غافل از فریب و نیرنگ دنیابود،
غافل از دل بود،غافل از دل..
نفهمید کی رنگ #حسین گرفت، کجا حالش محول شد،
#حسین به دلش نظر کرد ...خادمش هیئتش کرد ...زندگی اش پر ازنور بود... حال دلش خوب بود.
عاشق #حسین شد....
هر چی غیر #حسین بود از چشمش افتاد ، روضه #حسین آرام دل بی قرارش شد، دلی که ارباب احیایش کرد و عاشقش کرد...
هوایی شد هوایی #حسین
عالمی داشت با #حسین
به گمانش داشت رستگار می شد...
اما..
ناگهان ...! از خواب پرید ... از خواب خوشی که حقیقت داشت و حقیقتی که دیگر تمام شده بود ...
تبعید شده بود به همان دنیای بی رحم، به یک تبعید ابدی ...
و دیگر آن دخترک سابق نشد ...
عشق #کربلا در دلش بیداد می کند..
دل مرده است... باز هم همان دنیای پر تزویر ..
هنوزهم نمی داند چرا عاشق شد اما بی عشق ماند..
هنوز هم نمی داند به کدامین جرم از دایره عشق رانده شد..
راست است که می گویند: الهِجرانُ عُقوبَةُ العِشق ؟
یعنی هرگز این هجر به پایان نمی رسد؟
آخر این درد فراق جانش را هم می گیرد.
کاش، هرگز عشق ترکش نمی گفت و همه ی زندگیش را فدای #حسین میکرد..
#محرم دارد می رسد اما دستش کوتاه است دلش پر می زند اما انگار دست و بالش را بسته اند، حبسش کرده اند محبوس دنیا ...
دریغا....دریغا....
بگذارید سربسته بماند این شرح غمم ...
بگذارید سربسته بماند این قصه ی هجران...
#ڪاش_عاشــــــــق_نمیـشدم
#ڪاش_حیــــــــران_نمیـشدم
#محرم از راه می رسد... نوش باشد برای دل هایتان؛ سینه زنی هایتان، روضه هاو اشک هایتان ... زیارت #اربعین تان ... این همه عشق را خوش به حال دل هایتان ...
که لایقش شدید...
پی نوشت۱: در میان روضه اش یادتان اگرافتاد برای یک دل شکسته ی وامانده ی جامانده از عشق دعا بخوانید ...
پی نوشت۲:
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم
تو میروی به سلامت ، سلام من برسانی...
#أنا_مجنون_الحسین
#دل_نوشت_یه_بنده_خدا
#ارسالی_مخاطبان
#شهدای_گمنام_گاوازنگ
#قطعه_ای_از_بهشت
@gharib_zn
هدایت شده از تولی و تبری
#دل_نوشته
به نام خدای حسیــــــــــــــــــــن (ع)
روزشمار ماهش شروع شده و چیزی به آغاز حکایت زینب (س) نمانده است؛ به بانگِ نوایِ محرّمِ حسین (ع)...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دل تو دلمون نیست؛
داریم دلامونو آماده می کنیم فقط برای #حسین
اصلا دلشوره داریم؛ نکنه یه وقت به #محرم نرسیم.
بوی محرمش میاد...
داریم لباس مشکیارو آماده میکنیم،#هیئت هارو براه میکنیم کتیبه ها و پرچم ها رو میزنیم ،بساط چایی و اسپند واسه سینه زنای اربابمون آماده میکنیم .
آخ که دلمون لک زده واسه #چای_روضه
آخ که دلمون پر میزنه واسه نوحه #زینب_حاج_سلیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تاحالا شده یه چیزی رو به دست بیارید ،باهاش خو بگیرید، عاشقش بشید، اما ناغافل گمش کنید؟ ،از دستش بدید؟ و همه ی حالتون هم ازدست بره ؟،همه ی هر چی دارید رو هم گم بکنید ؟
مثل همون شعر معروف که میگه :
در ابریشم عادت آسوده بودم
تو با حال پروانه ی من چه کردی..؟
داشت زندگیشومیکرد، غرق دنیا بود ، دنیایی که همه داریم سرخوشانه توش غرق میشیم. غافل از فریب و نیرنگ دنیابود،
غافل از دل بود،غافل از دل..
نفهمید کی رنگ #حسین گرفت، کجا حالش محول شد،
#حسین به دلش نظر کرد ...خادمش هیئتش کرد ...زندگی اش پر ازنور بود... حال دلش خوب بود.
عاشق #حسین شد....
هر چی غیر #حسین بود از چشمش افتاد ، روضه #حسین آرام دل بی قرارش شد، دلی که ارباب احیایش کرد و عاشقش کرد...
هوایی شد هوایی #حسین
عالمی داشت با #حسین
به گمانش داشت رستگار می شد...
اما..
ناگهان ...! از خواب پرید ... از خواب خوشی که حقیقت داشت و حقیقتی که دیگر تمام شده بود ...
تبعید شده بود به همان دنیای بی رحم، به یک تبعید ابدی ...
و دیگر آن دخترک سابق نشد ...
عشق #کربلا در دلش بیداد می کند..
دل مرده است... باز هم همان دنیای پر تزویر ..
هنوزهم نمی داند چرا عاشق شد اما بی عشق ماند..
هنوز هم نمی داند به کدامین جرم از دایره عشق رانده شد..
راست است که می گویند: الهِجرانُ عُقوبَةُ العِشق ؟
یعنی هرگز این هجر به پایان نمی رسد؟
آخر این درد فراق جانش را هم می گیرد.
کاش، هرگز عشق ترکش نمی گفت و همه ی زندگیش را فدای #حسین میکرد..
#محرم دارد می رسد اما دستش کوتاه است دلش پر می زند اما انگار دست و بالش را بسته اند، حبسش کرده اند محبوس دنیا ...
دریغا....دریغا....
بگذارید سربسته بماند این شرح غمم ...
بگذارید سربسته بماند این قصه ی هجران...
#ڪاش_عاشــــــــق_نمیـشدم
#ڪاش_حیــــــــران_نمیـشدم
#محرم از راه می رسد... نوش باشد برای دل هایتان؛ سینه زنی هایتان، روضه هاو اشک هایتان ... زیارت #اربعین تان ... این همه عشق را خوش به حال دل هایتان ...
که لایقش شدید...
پی نوشت۱: در میان روضه اش یادتان اگرافتاد برای یک دل شکسته ی وامانده ی جامانده از عشق دعا بخوانید ...
پی نوشت۲:
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم
تو میروی به سلامت ، سلام من برسانی...
#أنا_مجنون_الحسین
#دل_نوشت_یه_بنده_خدا
#ارسالی_مخاطبان
#شهدای_گمنام_گاوازنگ
#قطعه_ای_از_بهشت
@gharib_zn