eitaa logo
تولی و تبری
68 دنبال‌کننده
59.5هزار عکس
15هزار ویدیو
284 فایل
فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی
مشاهده در ایتا
دانلود
آیات 260-258 بقره قسمت دوم بخش هفتم2⃣ ● حق ، مرگ و تزلزلى ندارد و باطل نيز ثبات و بقائى ندارد هر چند صباحى امر بر افرادى مشتبه شود آيات قرآنى در اين معانى بسيار زياد است ، و مضامين گوناگون دارند، ولى آيه اى كه از همه جامع تر و بيانش كامل تر است ، آيه زير مى باشد كه مى فرمايد: أَنزَلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً فَسالَت أَوْدِيَةُ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السيْلُ زَبَداً رَّابِياً وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فى النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ كَذَلِك يَضرِب اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْبَطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَب جُفَاءً وَ أَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاس فیمْكُث فى الاَرْضِ كَذَلِك يَضرِب اللَّهُ الاَمْثَالَ ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 548 در سابق هم اشاره كرديم كه عقل هم مؤ يد اين حقيقت است ، براى اينكه اين حقيقت لازمه قانون كلى عليت و معلوليت است كه در بين اجزاى عالم جريان دارد، و تجربه قطعى هم كه از تكرار امور حسى حاصل شده ، شاهد بر آن است ، و احدى در دنيا نخواهى يافت كه در اين باره يعنى عاقبت بد امر ستمكاران (و دروغگويان و خائنان و امثال ايشان ) خاطره اى به خاطر نداشته باشد. أَوْ كالَّذِى مَرَّ عَلى قَرْيَةٍ وَ هِىَ خَاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِهَا كلمه ((خاوية )) به معناى خالى و تهى شده است ، وقتى گفته مى شود: ((خوت الدار)) معنايش اين است كه خانه خالى شد، و كلمه ((عروش )) جمع ((عرش )) است ، كه به معناى داربست و آلاچيق است ، يعنى سقفى كه بر روى پايه هائى زده مى شود، تا بوته هاى مو را روى آن بخوابانند. باز در قرآن آمده : ((جنات معروشات و غير معروشات )) سقف خانه را هم كه عرش مى نامند از اين باب است چيزى كه هست بين سقف و عرش اين فرق هست كه سقف تنها به طاق خانه اطلاق مى شود، ولى عرش به معناى مجموع طاق و پايه هاى آن است ، چون گفتيم كه عرش به معناى داربست مو است ، و به همين جهت است كه به ديارى كه از سكنه خالى شده است گفته مى شود. ((خاليه على عروشها))، ولى گفته نمى شود: ((خاليه على سقفها)). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●یادداشت های فلسفی و عرفانی آسیب عادت های زبانی در تحلیل فلسفی●■ ■●در ادامه بخوانید:  فکر فلسفی فعال است ●■ ■●دوری جستن از روزمرگی و ترک عادت های عامیانه و بالاخره آن چه در اصطلاح برخی از ارباب ادب آشنایی زدایی خوانده می شود برای درک حقایق مربوط به زبان لازم و ضروری شناخته می شود. شاعر عارف حافظ شیرین سخن به همین مساله اشاره دارد آن جا که می گوید: ●از خلاف آمد عادت بطلب کام   ●که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم ■●ترک عادت های عامیانه و آشنایی زدایی های ساده اندیشانه در بالا بردن میزان دقت و افزایش سطح آگاهی انسان موثر واقع می شود و بسیاری از آنچه در زیر پرده آشنایی مستور مانده ظاهر و آشکار می شود. سقراط با روش ویژه خویش طرح پرسش می کرد و به گونه ای با اشخاص سخن می گفت که پرده آشنایی های روز مره و عادت های عامیانه به کنار می رفت و آنچه در زیر این پرده پنهان گشته بود آشکار می گشت؛ در خطابه دفاعی سقراط گفته می شود: «معنی همیشه آنجاست که معلوم باشد آن چه هست چرا هست» بنابراین می توان گفت حقیقت آن جاست که بشر هر چیزی را از چشم خود و برای خود نبیند بلکه به آن چیز از جهت این که خود آن چیز است توجه داشته باشد. ■●برخی از اندیشمندان از روزگار باستان تا به امروز به این مساله اشاره کرده و روی نقش آشنایی زدایی تاکید گذاشته اند. کسانی که در ساحل دریا مسکن می گزینند، آن چنان با صدای امواج آن آشنایی پیدا می کنند که تو گویی این صدا در گوش آنان طنین افکن نمی گردد. ■●وقتی انسان براساس خواهش های نفسانی و آرزوهای شهوانی به اشیا می نگرد، زندگی او همانند یک حیوان است که نمی داند چرا زنده است و معنی زندگی اش چیست اما به مجرد اینکه توجه انسان به خود اشیا از جهت خود آنها معطوف می گردد، زندگی او معنی پیدا می کند و می داند چرا و برای چه چیزی به زندگی ادامه می دهد. جوهر زندگی جز ادراک آن چیز دیگری نیست. کسانی که برای زندگی جز تامین معاش و خوردن و خوابیدن منظور و هدف دیگری نمی شناسند، در حدود طبیعی باقی می مانند و از راه یافتن به عالم معانی بی نصیب خواهند بود. ■●رسیدن به عالم معانی با طریق تفکر صحیح ارتباط وثیق و محکم دارد و همه راههای تفکر به گونه ای نمی توان آن را مورد انکار قرار داد از زبان میگذرد.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□●شرح احوال مفسر کبیر قران، صاحب کتاب شریف المیزان●□ □●مسلک عرفانی استاد، مسلک استاد بی عدیلشان مرحوم ایه الحق سید العارفین حاج میرزا علی اقا قاضی؛ و ایشان در روش تربیت، مسلک استادشان اقای اقا سید احمد کربلائی طهرانی؛ و ایشان نیز مسلک استاد خود مرحوم ایه الحق اخوند ملاحسینقلی درجزینی همدانی رضوان الله علیهم اجمعین را داشته اند که همان معرفت نفس بوده است، که ملازم با معرفت رب بوده، و بر این اصل روایات بسیاری دلالت دارد و ان بعد از عبور از عالم مثال و صورت، و بعد از عبور از عالم نفس خواهد بود که(عند الفناء عن النفس بمرلتبها یحصل البقاء بالترب)و تجلی سلطان معرفت وقتی خواهد بود که از اثار نفسانیه در سلک هیچ باقی نمانده باشد. □●و از شرایط مهم حصول این معنی مراقبه است که در هر مرحله از مراحل، و در هر منزله باید بتمام معنی الکلمه حفظ اداب و شرائط ان مرحله و منزل را نمود، و الا بجای اوردن عبادات و اعمال لازم بدون مراقبه، حکم دوا خوردن مریض با عدم پرهیز و استعمال غذاها مضر است که مفید فائده نخواهد شد. □●و کلیات مراقبه که بر حسب منازل مختلف، جزئیات ان متفاوت است، در پنج چیز خلاصه می شود: □صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکری بدوام □نا تمامان جهان را کند این پنج تمام □●مهر تابان ص۸۴ علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●یاد داشت های فلسفی و عرفانی آسیب عادت های زبانی در تحلیل فلسفی●■ ■●در ادامه بخوانید:  ادراک اسمای حق تعالی ■●برخی از اندیشمندان روزگار ما روی این مساله اصرار ورزیده اند و می گویند ما فقط می توانیم از چیزی سخن بگوییم که در مورد آن می اندیشیم، این اشخاص مساله دیگری را نیز بنیادی دانسته و میگویند معنای زبان همان چیزی است که محکی آن به شمار می آید و در اینجا قید دیگری به عنوان محکی افزوده گشته و گفته شده است. معنای محکی زبان نیز باید معین بوده باشد . ■●کسانی که روی معین و مشخص بودن معنای هر یک از واژه ها اصرار می ورزند برای اثبات ادعای خود استدلال کرده و میگویند اگر معنای یک واژه معین نباشد تفاوت قائل شدن میان سخن معنی دار و سخن بی معنی از جهت منطقی محال و ممتنع خواهد بود . ■●کسانی که با موازین منطقی آشنایی دارند به خوبی می دانند که این استدلال براساس نوعی نوعی مصادره به مطلوب شکل گرفته و به همین جهت یک استدلال معتبر به شمار نمی اید . زیرا اگر بپذیریم که معنای یک واژه جز محکی آن چیز دیگری نیست و محکی نیز همواره معین و مشخص است ناچار باید بپذیریم که معین نبودن همان معنی نداشتن است . ولی این مساله که آیا معنی داشتن با معین و مشخص بودن یکسان است . می تواند مورد بحث و گفت و گو قرار گیرد. ■●معنی همیشه آنجاست که معلوم باشد آن چه هست چرا هست ■●در هر صورت قول به اتحاد و یگانگی معنی و محکی و معین بودن معنی در زبان، مستلزم این است که جهان واقع و نفس الامر در وسین تحلیل از اشیای بسیط و تقسیم ناپذیر تشکیل شده باشد و این اشیای بسیط نیز فقط از طریق نامیده شدن قابل بیان بوده باشند. البته معلوم است که نامیده شدن یک شیء با آنچه وصف کردن آن خوانده می شود، تفاوت بنیادی دارد.(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○..ملاصدرا ، هنگامی که در کهک زندگی می‌کرد، برای عرض ادب و توسل به بارگاه کریمه اهل بیت فاطمه معصومه سلام الله علیها مشرف می‌شد. : □○هرگاه در زمینه مسائل علمی، مشکلی برایم پیش می‌آمد که از حلّ آن عاجز می‌ماندم، با پای پیاده از کهک به قم می‌رفتم و به کنار قبر حضرت فاطمه معصومه - سلام اللّه علیها - رفته، از آن حضرت استمداد می‌نمودم. با این کار، مسأله و مشکل من حل می‌شد و سپس به روستای کهک باز می‌گشتم ؛ در یکی از این سفرها در جوار قبر فاطمه معصومه یک مساله مهم و پیچیده فلسفی یعنی اتحاد عاقل و معقول در یک مکاشفه عرفانی، برایش حل شد. او خود در این زمینه می‌گوید: □○مساله اتحاد عاقل و معقول از مشکلترین مسایل فلسفی است که تاکنون هیچ فیلسوف مسلمانی توفیق حل آن را پیدا نکرده است. من با توجه کامل به سوی خدای سبحان از او خواستم که مشکل برایم حل شود ؛ دری از رحمت حق بر من گشوده شد و در این مورد معرفت جدیدی برایم حاصل شد. □○«کنت حین تسوید هذا المقام بکهک من قری قم، فجئت الی قم زائرا لبنت موسی ابن جعفر مستمدا منها و کان یوم الجمعه فانکشف لی هذا الامر» هنگام نوشتن این بحث من درقریه کهک قم بودم.از آنجا رهسپار قم شدم، به زیارت دختر موسی بن جعفر سلام الله علیها مشرف گردیدم و از آن حضرت در حل این مساله یاری جستم. به برکت او در روز جمعه این مطلب بر من کشف گردید. □○اتحاد عاقل و معقول علامه حسن زاده آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○به تعبیر مرحوم دولابی، این دنیا همان شب یلدا است. □○عالَم طبیعت تاریکیِ محض است. از اینجا دیگر تاریکتر نیست. این عالم، طولانی ترین شب است و نام دیگر آن هم جهنم است. دنیا یعنی پایین ترین مرتبه عوالِم. وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا (مریم/۷۱) همه به این دنیا وارد می‌شوند. □○باید چه کنیم که این شب یلدا که طولانی ترین شب است بگذرد؟ باید چیزی بخوریم. چه چیزی بخوریم؟ باید با علم و معارف این شب را سر کنیم و به صبح برسانیم. ما که در شب عبور می‌کنیم نیاز به نور داریم و علم نیز نور است. در قرآن نیز داریم که يَسْعَىٰ نُورُهُم بَيْنَ أَيْدِيهِم (حدید/۱۲) و این نور نیز همان علم و معارف است وگرنه شب یلدا بسیار سخت می‌گذرد. در ظاهر هم بندگان خدا جمع می‌شوند و چیزی می‌خورند و در کنار آن شعر حافظ هم می‌خوانند که خیلی هم خوب است... @mohamad_hosein_tabatabaei
□●قلب خاشع، حامل ولایت●□ □● قلبی است که حامل و متصل بدان باشد. در برهان و مبنای قرآنی چنین کسی عالِم حقیقی است؛ «إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء» (فاطر/۲۸) لذا عالِم کسی است که برق منزل ولایت الهی، خرمن وجودی او را بسوزاند و او را به نور عزّ ابهج ذات احدی که ولایت علوی است لاحق سازد و از هرچه غیر او منحرف نماید. چون میوه خشیت است لذا در قرآن، حضرت حق ﷻ فرمود که اگر این ولایت را بر جبال اعم از یا که رجال الهی‌اند نازل کنم همه‌ی آنها را خاشع خواهید یافت؛ « لَوْ أَنزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّه» (حشر/۲۱). هر صاحب دلی که خاشع است لاجرم پرتوی از بر قلب او نازل گردیده است. □●خشوع فوق ایمان و نشانه‌ی مؤمن با است. کما قال الله الحکیم فی کتابه: «أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ» (حدید/۱۶). □●ولایت، ذکرالله و ما نزل من الحق است که قلب اسلام بدان تنزل استکانت یافت و خاشع‌ترین قلب هستی شد. ☑️مظهر اتمّ این حقیقت حضرت ابا عبدالله‌ الحسین علیه السلام است که با یاد او قلوب خاشع و روان می‌شود و چون این تنزل ولایت اعنی « ما نزل من الحق »، ساری در جمیع اشیاء هست لذا تمام خلایق از تا شاهد بر ولایت و ذاکر به ذکر نام اویند و جملگی و بر حضرت سیدالشهداء و رزایای آن حضرت می‌باشند. □●کتاب ●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
#زخمیان_عشق #سرو بالایی به صحرا می رود رفتنش بین تا چه زیبا می رود تا کدامین باغ از او خرم تر است که او به رامش کردن آن جا می رود می رود در راه و در اجزای خاک مرده می گوید #مسیحا می رود پ.ن: عراق، پنجوین، آبان ۱۳۶۲ پیکر سه شهید که در عملیات والفجر چهار بر اثر اصابت خمپاره به داخل سنگر به #شهادت رسیدند... عکاس: علی فریدونی
🔰برشی از یک کتاب ما موظف هستیم تا امر الهی را انجام دهیم پس از سختی ها نباید هراس داشته باشیم.آیا پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در مقابل سختی ها عقب نشینی کردند؟ آیا حاضربه تسلیم و سازش شدند؟ ما هم که کار انبیا و پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)را انجام می دهیم. باید بایستیم. باید مقاومت کنیم تااسلام استقرار پیداکند عدالت برقرار شود و دست ظالم ها کوتاه گردد. 📚صحیفه نور ، جلد ۱۹ ، صفحه ۵ ۸ 🍀🌺💐🍀💐🌺🍀