💠ما #هیچ کداممان یک #آدم حسابی نیستیم! ماه مبارک رمضان است و درهاى رحمت خداى تبارک و تعالى به روى همه گناهکاران باز است و شما تا دیر نشده است در این ماه #رمضان خودتان را اصلاح کنید. ما همه باید خودمان را اصلاح کنیم؛ ما هیچ کداممان یک آدم حسابى نیستیم. پناه به خدا باید ببریم و خودمان را اصلاح کنیم. #امام_خمینی 📚صحیفه نور ،جلد ١۵،صفحه ۶٩ @MEHR_golpaygan

🌷 #تلاوت_قرآن 💠 تحدیر جزء دهم 🔘 حجم 3.4 MB ⏱ مدت_دقیقه 30:23 🎙 استاد معتز آقایی @MEHR_golpaygan

🗓 #تقویم| جمعه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ @MEHR_golpaygan

#نکته_های_قرآنی 📌 چند پیام کوتاه از جزء دهم 🔸هر چه در توان داريد سلاح جنگي تدارک ببينيد تا دشمنان را بترسانيد. (انفال، 60) 🔹هر چقدر در راه خدا خرج کنيد پاداش آن به شما بازگردانده می‌شود. (انفال، 60) 🔸با سوگند دروغ خود را به هلاکت نکشانيد. (توبه،42) 🔹انسان‌های منافق و دو چهره مورد لعنت خدا قرار گرفته‌اند. (توبه،68) 🔸از زيادي اموال و فرزندان کافران شگفت‌زده نشويد که براي امتحان آنان است. (توبه،85) @MEHR_golpaygan

🚨🚨#فوری | یحیی سریع : پایگاه نظامی ملک خالد در خمیس مشیط و #آرامکو در جیزان با دقت و موفقیت مورد هدف واقع شدند. چه ماه مبارک رمضانی شده😂 @MEHR_golpaygan

مشکل نهاده‌ها و گرانی مرغ ربطی به تحریم ندارد دبیر کانون سراسری مرغداران گوشتی ایران: 🔹رد پای تحریم‌ها در مشکل نهاده‌های دامی و افزایش قیمت مرغ خیلی پررنگ نبوده و بیشتر از همه، سوء مدیریت تاثیرگذار بوده است 🔹دو متولی (وزارت صمت و جهاد کشاورزی) خودشان هم با هم مشکل دارند و تولیدکننده بین این دو گرفتار شده و نمی داند که مشکلاتش را باید به کدام نهاد منعکس کند 🔹متولیان امر، قیمت تمام شده مرغ را در نظر نمی‌گیرند و خیلی دیر تصمیم می‌گیرند،؛ مشکلاتی که اخیراً در حوزه مرغ و نهاده ها رخ داد به دلیل تأخیر در تصمیم گیری متولیان این حوزه بود. @MEHR_golpaygan

🕹انتشار برای نخستین‌بار 🔰 روایت سردار حجازی از شکنجه‌های ساواک 🔹سردار سید محمد حسین‌زاده حجازی در دوران حیات، خاطرات خود از مبارزات انقلابی علیه رژیم پهلوی، پیروزی انقلاب، جریان‌های سیاسی مذهبی اصفهان و همچنین بخشی از یادمانده‌های خود از دوران دفاع مقدس را در گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی به ثبت و ضبط رساند. ایشان خاطره یکی از شکنجه‌های خود توسط ساواک را اینطور نقل می‌کند: «ما را بردند در اتاق بازجویی و گفتند بگو. گفتیم چی بگوییم؟ چیزی نمی‌دانیم. کمی کتک زدند. دستبند قپانی می‌زدند. با شلاق می‌زدند. بازجویی به نام ادیب بود که می‌گفتند روان‌شناس است. او کتک نمی‌زد. می‌گفت: نزن! اجازه بده حرف می‌زند. بعد می‌گفت بچه جان چرا خودت را اذیت می‌کنی؟ تو که آخرش باید حرف بزنی. زودتر بگویی بهتر است. خودت را اذیت نکن. تلقین می‌کرد. تضعیف روحیه می‌کرد. 🔹وقتی ما چیزی نگفتیم گفت خب حالا بهت می‌گویم. اشاره‌ای کرد که او را بیاورید. بعد دیدیم که صدایی از راهرو می‌آید. یکهو دیدیم اخوی آمد. این‌قدر او را زده بودند که پایش به اندازه یک بالش ورم کرده و خون‌آلود شده بود. او را می‌زد و می‌گفت به برادرت بگو حرف بزند. من را می‌زد و می‌گفت حرف بزن. هردویمان را از دو طرف شلاق می‌زد. شلاق‌ها هم کابل‌های برقی بود که وسطش سیم مسی داشت و دورش لاستیک قطوری بود. سر مسی‌اش به هر جایی از بدن اصابت می‌کرد زخمی می‌کرد. گاهی این کابل را توی سر می‌زد. خیلی دردناک بود. یکی ـ دو بار بر سر من زد. ولی توی سر اخوی خیلی زدند. سرآخر اخوی - خدا رحمتش کند - گفت او هیچ کاره است، او را نزنید، همه‌اش برای من است.» منبع مرکز انقلاب اسلامی @MEHR_golpaygan