هدایت شده از کشکول مطالب ناب🌱
#تسلیت ‼😊
۲۲بهمن و سالروز سقوط شاه ملعون بر شاه دوستان تسلیت باد😅😂
🇮🇷@kashkoolmaarefat🇮🇷
هدایت شده از گام به گام تا ظهور
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
نكوهش دنيا
1⃣دنياشناسی
♦️دنيا خانه ای است پوشيده از بلاها در حيله و نيرنگ شناخته شده نه حالات آن پايدار و نه مردم آن از سلامت برخوردارند دارای تحولات گوناگون و دورانهای رنگارنگ زندگی در آن نكوهيده و امنيت در آن نابود است اهل دنيا همواره هدف تيرهای بلا هستند كه با تيرهايش آنها را می كوبد و با مرگ آنها را نابود می كند.
2⃣ عبرت گرفتن از دنيا
♦️ای بندگان خدا بدانيد شما و آنانكه در اين دنيا زندگی می كنيد بر همان راهی می رويد كه گذشتگان پيمودند آنان زندگيشان از شما درازتر خانه هايشان آبادتر و آثارشان از شما بيشتر بود كه ناگهان صدايشان خاموش و وزش بادها در سرزمینشان ساكت و اجسادشان پوسيده و سرزمينشان خالی و آثارشان ناپديد شد. قصرهای بلند و محكم و بساط عيش و بالشهای نرم را به سنگ ها و آجرها و قبرهای به هم چسبيده تبديل كردند، گورهایی كه بنای آن بر خرابی و با خاك ساخته شده است، گورها به هم نزديك اما ساكنان آنها از هم دور و غريبند در وادی وحشتناك به ظاهر آرام اما گرفتار قرار دارند نه در جایی كه وطن گرفتند انس می گيرند و نه با همسايگان ارتباطی دارند، در صورتيكه با يكديگر نزديك و در كنار هم جای دارند. چگونه يكديگر را ديدار كنند در حالیكه فرسودگی آنها را درهم كوبيده و سنگ و خاك آنان را در كام خود فرو برده است. شما هم راهی را خواهيد رفت كه آنان رفته اند و در گرو خانه هایی قرار خواهيد گرفت كه آنها قرار دارند و گورها شما را به امانت خواهند پذيرفت پس چگونه خواهيد بود كه عمر شما بسر آيد و مردگان از قبرها برخيزند؟
(در آن هنگام كه هر كس به اعمال از پيش فرستاده آزمايش می شود و به سوی خدا كه مولا و سرپرست آنهاست باز می گردد و هر دروغی را كه می بافتند برای آنان سودی نخواهد داشت.)
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه226
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
🔹یاری خواستن از خدا در مشکلات اقتصادی
♦️خدايا آبرويم را با بی نيازی نگهدار و با تنگدستی شخصيت مرا لكه دار مفرما كه از روزی خواران تو روزی خواهم و از بدکاران مهر و محبت طلب کنم! مرا در ستودن آنكس كه به من عطایی فرمود موفق فرما و در نكوهش آن كس كه از من دريغ داشت آزمايش فرما در صورتيكه در پشت پرده اختيار هر بخشش و دريغی در دست تو است و تو بر همه چيز توانایی.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه225
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
این سخنرانی در شهر کوفه در دوران زمامداری آن حضرت ایراد شد
1⃣پرهيز از ستمكاری
♦️سوگند به خدا اگر تمام شب را بر روی خارهای سعدان به سر ببرم و يا با غل و زنجير به اين سو يا آن سو كشيده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پيامبرش را در روز قيامت در حالی ملاقات كنم كه به بعضی از بندگان ستم و چيزی از اموال را غصب كرده باشم، چگونه بر كسی ستم كنم برای نفس خويش، كه به سوی كهنگی و پوسيده شدن پيش می رود و در خاك زمان طولانی اقامت می كند.
2⃣عدالت علوی (پرهيز از امتيازخواهی)
♦️ بخدا سوگند برادرم عقيل را ديدم كه به شدت تهيدست شده و از من درخواست داشت تا يك من از گندمهای بيت المال را به او به ببخشم، كودكانش را ديدم كه از گرسنگی دارای موهای ژوليده، و رنگشان تيره شده بود گويا با نيل رنگ شده بودند. پی در پی مرا ديدار و درخواست خود را تكرار می كرد، چون گفته های او را گوش فرادادم پنداشت كه دين خود را به او واگذار می كنم، به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست برمی دارم روزی آهنی را در آتش گداخته به جسمش نزديك كردم تا او را بيازمايم، پس چونان بيمار از درد فرياد زد ونزديك بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم: ای عقيل گريه كنندگان بر تو بگريند از حرارت آهنی می نالی كه انسانی به بازيچه آن را گرم ساخته است؟ اما مرا به آتش دوزخی می خوانی كه خدای جبارش با خشم خود آن را گداخته است، تو از حرارت ناچيز می نالی و من از حرارت آتش الهی ننالم؟ و از اين حادثه شگفت آورتر اينكه شب هنگام كسی به ديدار ما آمد و ظرفی سرپوشيده پر از حلوا داشت، معجونی در آن ظرف بود كه از آن تنفر داشتم گويا آن را با آب دهان مار سمی، يا قی كرده آن مخلوط کرده اند! به او گفتم: هديه است يا زكات يا صدقه؟ كه اين دو بر ما اهل بيت پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم ) حرام است. گفت: نه زكات است نه صدقه، بلكه هديه است. گفتم: زنان بچه مرده بر تو بگريند آيا از راه دين وارد شدی كه مرا بفريبی؟ يا عقلت آشفته شده يا جن زده شدی؟ يا هذيان می گویی؟ بخدا سوگند اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمانهاست به من دهند تا خدا را نافرمانی كنم كه پوست جوی را از مورچه ای به ناروا بگيرم چنين نخواهم كرد و همانا اين دنيای آلوده شما نزد من از برگ جويده شده دهان ملخ پست تر است علی را با نعمتهای فناپذير و لذتهای ناپايدار چه كار؟ بخدا پناه می بريم از خفتن عقل و زشتی لغزشها و از او ياری می جوييم.
📜 #نهج_البلاغه #خطبه224
📣📣📣🌿🌹📜🌹🌿
@gambegamtazohor
هدایت شده از ...
15.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شبهای دلتنگی
🌌🌙
آه از دوری
هرشب هستم حرم تو ولی میبینم که دوباره خوابم انگار
😭
حسین جانم دلم تنگ توست
دوستت دارم اباعبدالله
❤️
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین شهید
🥀
هدایت شده از ...
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدم
دست سردار زمین افتاد
رو به کربلا زدم فریاد
🌺🍃.....
هدایت شده از آسمان مُفرَّح امید
به نام خدا
#کارگاه_صلواتی_بین_الطلوعین
🔹 کارگاه بردم|کسالت وبیحوصلگی
🔹استاد صادقی|ارشد روانشناسی بالینی کودک ونوجوان
🔹جمعهها|بین الطلوعین|پانزده دقیقه بعداز اذان صبح به افق قم
🔹هزینهی معنوی ۲۰۰ صلوات
🔹مسجد سردارشهید حاج قاسم سلیمانی
https://online.lmskaran.com/ch/android-club
🔹گروه بین الطلوعین
https://eitaa.com/joinchat/1834549266C7106a1d010
🔹کانال آسمان مفرح
https://eitaa.com/joinchat/4014800930C77bea1fca3
هدایت شده از حدیث ناب
📛پيامبرصلى الله عليه و آله :
با هوسهايتان بجنگيد تا اختياردار نفْسهاى خود شويد.
📕تنبيه الخواطر : 2/122 .
هدایت شده از معیار
🇮🇷🍁
🍁
✅ جزئیاتی از ارسال نامه راهبردی رهبر معظم انقلاب به پوتین
🔻امیرعبداللهیان: #رهبر_معظم_انقلاب تأکید دارند که در سیاست خارجی باید متوازن عمل کرد؛ یعنی هم به سیاست نه شرقی، نه غربی برای حفظ استقلال عمل کنیم و هم روابط خارجی را با همه جهان حفظ کنیم.
🔸بدون تردید قرن ۲۱ قرن آسیاست.
🔹انتخاب زمان این سفر در مقطعی که مستأجران جدیدی وارد کاخ سفید شدهاند این پیام را به متحدین ایران میدهد که ما بیش از این معطل بازی کاخ سفید در برجام نخواهیم شد.
🔸رئیس دومای روسیه نه از طرف پارلمان، بلکه بعنوان نماینده ویژه پوتین پیام رهبرانقلاب را دریافت کرد. ساعتی بعد مطلع شدیم که پوتین پیام را خوانده و موردتوجه جدی قرار داده است.
🔹روسیه از قبل در یادداشتی رسمی اعلام کرد برای اینکه دریافت پیام رهبری بهخاطر پروتکلها به تأخیر نیفتد، نماینده ویژهای در مسکو این پیام را دریافت کند.
🔺پیام رهبر انقلاب به پوتین، نکات مهم و دقیقی داشت که برای روسها با توجه بهمناسبات جدید بینالمللی برای استحکام روابط راهبردی و پایدار دو کشور مهم بود.
🔹🌺🔸
#نشستهای_بصیرتی
#روشنگری
#معیار
#ثامن
🆔 https://sapp.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔https://rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🍁
🍁
هدایت شده از معیار
🇮🇷🍁
🍁
💠 نقشِ رهبری در #انقلاب_اسلامی، براساس قرآن و حدیث
قسمت اول
✍️علی اکبر صیدی
🔹🌺🔸
🌐 نیاز اول در انقلاب، وجودِ #رهبری تواناست
💢 در آیه 75 سوره نساء، نخستین تقاضای مستضعفانِ گرفتار در چنگال دشمن، برای نجات خویش، اول، تقاضای ولی (رهبر شایسته) سپس در خواست یار و یاور از جانب خداوند است.
✅و اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصيراً؛ -خدایا-از طرف خود، براى ما سرپرستى (#رهبری) قرار ده! و از جانب خود، يار و ياورى براى ما تعيين فرما! (نساء/75).
#نشستهای_بصیرتی
#روشنگری
#معیار #ثامن
#ایران_مقتدر
#دهه_فجر
🆔 https://sapp.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔https://rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🍁
🍁
هدایت شده از معیار
🇮🇷🍁
🍁
💠 نقشِ رهبری در #انقلاب_اسلامی، بر اساس قرآن و حدیث
قسمت دوم
✍️علی اکبر صیدی
🔹🌺🔸
🔻فقط _رهبری؛ خط شکنِ میدان و کشتی نجات‼️
🔹امام علی علیه السلام تاکید دارند که فقط و فقط من بودم كه چشم #فتنه را کور کردم (فتنه جمل ،صفین و ...)، و جز من هيچ كس جرأت چنين كارى را نداشت ... فإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ يَكُنْ لِيَجْتَرِئَ عَلَيْهَا أَحَدٌ غَيْرِي (#نهجالبلاغة –خطبه93)
🔺حضرت علی علیه السلام همچنین در خطبه 5 نهجالبلاغه، #اهل_بیت ( #ولایت و #رهبری) را کشتی نجات از فتنه معرفی میکنند. أَيُّهَا اَلنَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ اَلْفِتَنِ بِسُفُنِ اَلنَّجَاةِ
#نشستهای_بصیرتی
#روشنگری
#معیار #ثامن
#ایران_مقتدر
#دهه_فجر
🆔 https://sapp.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔https://rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🍁
🍁
هدایت شده از معیار
🇮🇷🍁
🍁
💠 نقشِ رهبری در #انقلاب_اسلامی، بر اساس قرآن و حدیث
❌قسمت آخر
✍️علی اکبر صیدی
🔹🌺🔸
🌐 #رهبری پایۀبلند و اساس حکومت اسلامی
💢امام رضا(ع) در اهمیت رهبری و ولایت می فرمایند: « امامت، زمام دین و مایه تشکیلات مسلمانان و صلاح دنیا و عزت مؤمنان است. رهبری، پایه بالنده اسلام و شاخه بلند آن است.... »
❇️ إنَ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّينِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ صَلَاحُ الدُّنْيَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِينَ إِنَ الْإِمَامَةَ# أُسُ الْإِسْلَامِ النَّامِي وَ فَرْعُهُ السَّامِي... (اصول کافی،ج1ص200).
#نشستهای_بصیرتی
#روشنگری
#معیار
#ثامن
🆔 https://sapp.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔https://rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🍁
🍁
هدایت شده از شهیدان سربلند
🥀 ۱
بااینکه زن داشتم هنوز اهل دختربازی بودم.
ابایی نداشتم جلوی همسرم به زن مردم متلک بیندازم.
دوست دخترهایم فکر میکردند مجردم. برای اینکه دستم رو نشود ، گفته بودم شاید یک وقت خواهرم گوشی را بردارد تا خودم نگفتم الو حرف نزن.
اگر زنم میپرسید کی زنگ زده بود به بهانه مزاحم تلفنی میپیچاندم.
هر وقت هم پیامک بازی میکردم میگفتم دارم بازی میکنم.
در فامیل زن و شوهر گاو پیشانی سفید بودیم ، من زیر ابرو برداشته با شلوار لی تنگ و تیشرت چسبان بازو نما و موی فشن میتابیدم.
زنم هم با مانتوی تنگ و کوتاه و موی بیرون از روسری و آرایش غلیظ همراهیام میکرد.
یک روز به سرم زد به خواهرم سر بزنم جلوی خانهاش دیدم یک جوان ریشوی علیه السلام میپلکد.
موتور را گذاشتم روی جک و رفتم جلو.
خواهرم رسید و من را به او معرفی کرد.
با هم سلام علیکی کردیم پشت سرش پدر و مادرش بیرون آمدند و رفتند.
فضولی ام گل کرد : کی بودن ؟
-آمده بودند خواستگاری زهرا.
این پسره !
خواستگاری زهرا !
توی کتم نرفت.
نه هیکل داشت نه سر و رو نه تیپ.
باورم نمیشد از خواهرزادهام بله بگیرد.
به نظر من زهرا خیلی سرتر بود.
این وصلت را حماقت محض میدانستم.
گذشت تا شب عقد شد.
دیدم اصلاً توی فاز رقص نیست.
نچسبه ، کناره میگیره.
توی دلم گفتم که این هم نان کره خور است ، بلد نیست بیاید در جمع جوانها و خودش را با ما وفق دهد.
توی رفت و آمدها دیدم نه آن قدرها هم بچه بدی نیست.
اهل بگو بخند و شوخی هست اما تا من و زنم وارد خانه خواهرم میشدیم سرش را زیر میانداخت و با یک احوالپرسی خشک و خالی می زد به چاک.
خیلی به من برمیخورد یعنی چه ؟
ناسلامتی مهمانی گفتند ، بزرگتری گفتند ، کوچکتری گفتند.
این دیگر چه ادا و اطواری است ؟
تااینکه یک روز خواهرم زنگ زد و گفت داداش قدمت روی چشم ولی از این به بعد اگر خواستی بیای خونه ی ما به خانمت بگو چادر سر کنه اینطوری آقا محسن معذبه.
گفتم چشم و گوشی را قطع کردم.
قصد کردم دیگر پایم را در آن خانه نگذارم.
مدتی گذشت دلم طاقت نیاورد خانه خواهرم نروم.
به زنم گفتم یک لچک بنداز توی کیفت که اونجا بندازی سرت به قبای دامادشون بر نخوره.
دوباره باز سرش را بالا نیاورد و خیلی سرسنگین با ما تا کرد ولی این دفعه صحنه را خالی نکرد نشست و کمی با هم خوش و بش کردیم ولی با هم اخت نشدیم.
همیشه یک تسبیح گلی دستش بود.
بهش گفتم آقا محسن هی با این تسبیح چی میگی لب می جنبونی ؟
به خودم می گفتم اگر به من بود این سی و سه تا دانه را ظرف دو دقیقه قِرِش میدادم میرفت.
صدتایی نیست که اینهمه مشغولش شده !
گفت: دارم برای زمین ذکر میگم.
تا دید نزدیکه چشمانم از حدقه بزنه بیرون ، گفت : روی این زمین میخوابیم راه می رویم. نباید مدیونش باشیم.
در دلم به ریشش خندیدم.
خدا وکیلی ذکر گفتن برای زمین دیگر چه صیغهای هست که از خودتون در آوردید؟
اصلاً نمیفهمیدمش.
🌹🌹🌹
@ShahidaneSarboland
🥀🥀🥀🥀🥀