روز جمعه نفسم نام تو را می خواند
ناخدای دلِ من سوی تو ره می راند
کاش امروز شود روزِ ظهورت آقا
العجل روی لبانم همه دم می ماند..
#یا_صاحب_الزمان
#صلوات
🌼
✨🌼 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
روایٺــ_عِـشق ✒️
درست یک ماه قبل از #شهادتش او را دیده بودم. یک روز میهمانش بودیم ، از صبح ☀️مناطق مختلف را نشانمان داد و از یارانش می گفت ، از دلاوری ها و #مظلومیت ها، از حاج احمد متوسلیان می گفت و... نیمه های شب🌓 بود که از او پرسیدم : «کاکو جلال حالا چه #آرزویی داری؟» آهی کشید، لحظه ای سکوت کرد و نگاهش را به مهتاب دوخت و با آن لهجه شیرین کردی آرام گفت: «دو چیز از #خدا می خواهم ، اول که قبل از مرگ حاج احمد متوسلیان را ببینم،❗️ دومی هم اینکه خدا مرگم را #شهادت کند!»و وقتی خبر شهادتش را شنیدم دلم گرفت 💔که چرا آرزوی اولش اجابت نشد و او همرزم قدیم و دوست عزیز و فرمانده #مهربان خود، حاج احمد متوسلیان را ندید و به شهادت رسید.😔
#شهید_جلال_بارنامه
🕊|🌹 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#گفتگو #حاضر_جواب 👇🏻🌸👇🏻🌸👇🏻
#ریحانه
➕گفتم: خانم، لطفا تو مکان عمومی موهاتون رو بپوشونید ...
➖با تمسخر گفت: یعنی شما با چهارتا تار مو #تحریک میشی؟؟😏
➕گفتم: آره، تحریک میشم⚡️
➖گفت: خاک بر سرت 😒
➕گفتم: آره، خاک بر سر من😐
اصلا من یه آدم حشریم که با چهارتا لاخ موی خانوما تحریک میشم!
👈شما که انسانید و صاحب عقلید بفرمائید؛ وقتی مردا با چهار لاخ مو میتونن تحریک بشن💥 عاقلانهتر اینه که موهاتونو بذارید بیرون یا بپوشونید؟؟
اصن مو نه... پول! یه تراول پنجاهی ...
➖حرفم رو قطع کرد و گفت: حتما شما تحریک میشید که تراول رو ازم بدزدید!😏
➕گفتم: بله، ممکنه خودساخته نباشم و با دیدن همون یه دونه تراول تحریک بشم بدزدمش!
☝️حالا شما بازم تراولتون رو میگیرید جلوی چشم همه و همینجوری میرید بیرون یا قایمش میکنید؟؟
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعــــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
#تلنگر
🔴⭕️ دوستان دوتا آیه فوق العاده براتون می ذارم..
عیدی من به شما 😊
🌐💠⚜⚜💠🌐
😇 #بخشش گناهان :
🌴 سوره زمر آیه ۵۳ 🌴
🕋 قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
🎯 ﺑﮕﻮ: ﺍﻯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻭ ﺳﺘﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﺪ! ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﻮﻣﻴﺪ ﻧﺸﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺁﻣﺮﺯﺩ، ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ.
🌴 سوره زمر آيه ۵۴ 🌴
🕋 وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ
🎯 ﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻭ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺷﻮﻳﺪ، ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺷﻤﺎ ﺁﻳﺪ، ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﺳﻮﻯ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﻳﺎﺭﻯ ﻧﺸﻮﻳﺪ!
➖➖🚥➖➖🚥➖➖
🌺🌺 دقت کنید لطفا، خدا قید نذاشته که مثلا دروغ و تهمت رو میبخشم، غيبت رو نميبخشم،
⛔️ میگه من همه گناهانتون رو میبخشم، همه رو
⚜⚜ و تو آیه بعد اشاره میکنه که من در عوض بخشش همه گناهانتون یه چیز میخوام :
⚠️ برگردين سمت من
😇 چقدر مهربونه خدا 😇
قرارگـــاهفرهـــنــگۍبــاقــراݪــــعــــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
یه روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند.
یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری رو آب کن بیار ، منم راه افتادم راه زیاد بود ، کم کم صدای آب به گوش رسید ، از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.
تا چشمم به رودخانه افتاد ، یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم! ، بدنم شروع کرد به لرزیدن ؛ نمیدانستم چه کار کنم !! ، همان جا پشت درخت مخفی شدم !
می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم ، پشت آن درخت و کنار رودخانه ، چندین دختر جوان مشغول شنا بودند.
همان جا خدا را صدا زدم و گفتم ، خدایا کمک کن ، خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه میکند ، که من نگاه کنم ؛ هیچ کس هم متوجه نمی شود! ، اما خدایا من به خاطر تو ، از این گناه می گذرم!
از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم ، خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود ، یادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته بود هرکس برای خدا گریه کند ، خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.
گفتم از این به بعد برای خدا گریه میکنم! ، حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم و اشک میریختم و مناجات می کردم ، خیلی با توجه گفتم یا الله یا الله … به محض تکرار این عبارات ، صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد.
به اطرافم نگاه کردم ؛ صدا از همه سنگریزه های بیابان و درخت ها و کوه می آمد!!!
همه می گفتند ، سبوح القدوس و رب الملائکه و الروح !!
از آن موقع ، کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد !!
👈 در سال ۱۳۹۱ ، دفترچه ای که ۲۷ سال پس از شهادت احمد آقا داخل کیفی قدیمی که متعلق به ایشان بود ، بدست آمد .
در آخرین صفحه نوشته شده بود: در دوکوهه مشغول وضو گرفتن بودم که مولای خوبان عالم حضرت مهدی (عج) را زیارت کردم ...
#شهید_احمد_نیری
🕊|🌹 @masjed_gram