السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا
💠برگزاری مراسم استقبال از خدام آقا امام رضا علیه السلام😍
واقامه نماز وحدت در مسجد امام محمدباقر علیه السلام
⏰زمان: سه شنبه ۹۸/۰۴/۱۸
ساعت ۱۳ الی۱۴
قرارگاه فرهنگی باقرالعلوم
✨http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e
#ریحانه
💢چرا خانم ها حق انتخاب #حجاب ندارن ونمیتوانند هرگونه که دوست دارن در #جامعه حاضر شوند⁉️
⛑پیشگیری بهتر از درمان هست. حذف زمینه های فساد برای اداره جامعه لازم است.
🚦مدل هدایت دینی این است که جو جامعه طوری نباشد که احساس شود ابتلای به فساد راحت انجام می شود.
😱فساد علنی را باید کم کرد تاکسی که میخواهد به سراغ فساد برود، احساس ترس😥 کند.
#پرسش_پاسخ
#زن
#حق_انتخاب
📓منبع:حریم ریحانه ص92
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعــــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
#تلنگر
✍ انتقاد خداوند به یاران امام زمان(عج)
🔸خوب به آيه ۱۱ سوره جمعه، دقت کنید
📣📣 خدا از تنها گذاشتن پیامبر، #انتقاد کرد...
و با این انتقاد داره به ما هم هشدار میده که #شكستن_حرمت_رهبر_آسمانى چقدر مهمه‼️
🌐💠⚜⚜💠🌐
🕋 وَ إِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَیْهَا وَ تَرَکُوکَ قَائِمًا
🌹 ای پیامبر! هنگامی که آنها تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند پراکنده میشوند، و به سوی آن میروند، و تو را ایستاده به حال خود رها میکنند.
‼️حالا اگر خوب دقت کنید متوجه میشید که ما هم مشمول این آیه میشیم.👌
🤔 میدونید چرا⁉️
🔔آخه ما هم مثل یارانِ پیامبر، بلکه بدتر از اونها، از امام زمانمون دور شدیم و تنهاش گذاشتیم.
👇👇👇
✔️ تو دعای ندبه شرکت میکنیم
✔️دعای عهد و دعای فرج هم میخونیم
✔️ کلی صلوات و دعا هم برای فرج امام زمان میخونیم
👈ولی به محض اینکه، سرگرمی و لهو و لعبی پیش بیاد، دیگه یادمون میره که امام زمان داریم.
📡 مشغول تماشای ماهواره میشیم
🔞سایت ها و کانال های غیر اخلاقی رو زیرو رو میکنیم
📛هیچ عروسی و مجلس گناهی رو هم جا نمیزاریم
❌حوصله تلاش و زحمتِ کسب و کار حلالم نداریم. دوست داریم یه شبِ پولدار بشیم.
☝️با این وضع،
❌به هیچ وجه، خدا ما رو، یارِ امام زمان حساب نمیکنه❌
😱و به ما هم انتقاد میکنه که #امام_زمان رو #تنها گذاشتیم.
🕋 وَ تَرَكُوكَ ....
👈تو را ترک میکنند....
✅ یا صاحب الزمان....
❌ما منتظرت نیستیم😭
‼️ما تو را ترک کردیم😭
🙏الهی ما را جزء منتظرانِ واقعی امام زمان قرار بده.
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪــــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
﴾﷽﴿ #رمان ❤️ #قسمت_صد_چهل_شش ❂○° #پلاک_پنهان °○❂ بعد از امدن دکتر و امضای برگه ی ترخیص ،سمیه خان
﴾﷽﴿
#رمان ❤️
#قسمت_صد_چهل_هفت
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
صغری بالشت را مرتب کرد و به سمانه کمک کرد تا به آن تکیه بدهد.
ــ اینجوری راحتی؟
ــ آره خوبه
صغری پتو را روی پاهای سمانه مرتب کرد و با نگرانی به او لبخند زد و آرام پرسید:
ــ بهتری؟چیزی لازم داری؟
ــ نه عزیزم چیزی لازم ندارم،ببخشید اذیتت کردم
صغری اخمی به او می کند!
ــ خجالت بکش دختر،من برم پیش مامان داره برات سوپ درست میکنه
از جایش بلند شد و دست امیر را گرفت و به طرف در رفت،امیر گریه کنان از صغری می خواست تا او را کنار سمانه نگه دارد اما صغری این موقعیت را بهترین موقعیت برای کمیل می دید که با سمانه صحبت کند.
دست امیر را کشید و با اخم گفت:
ــ بدو بریم مامان، عصبیم کنی امشب نمیمونیم خونه مامان جون
امیر از ترس اینکه امشب نماند،با چشمان اشکی به دنبال مادرش رفت.
صغری قبل از اینکه از اتاق خارج شود،به کمیل که به چارچوب در تکیه داده بود نزدیک شد و گفت:
ــ با سمانه حرف بزن ،اما اگه ناراحتش کردی اینبار با من طرفی
کمیل سری تکان داد و از جلوی در کنار رفت تا صغری از در خارج شود.
کمیل در را بست و به طرف سمانه رفت،نگاهی به سمانه
که سر به زیر مشغول ور رفتن با پتو بود،کنارش روی تخت نشست و نگاهی یه چهره ی بی حالش انداخت.
ــ میتونی صحبتای منو گوش بدی؟
سمانه که در این مدت منتظر صحبت های کمیل بود،سری تکان داد.
کمیل نفس عمیقی کشید و لبان خشکش را تر کرد و گفت:
ــ نمیخواستم توضیح بدم اما بعد تصمیم های تو لازم دیدم که یه توضیح کوچیکی بدم،امیدوارم مثل همیشه که کنارم بودی و تک تک صحبت های منو باور کردی و درک کردی و کنارم موندی،اینبارم اینطور باشه.
نگاهی به چشمان منتظر سمانه دوخت ،نفس عمیقی کشید و ادامه داد:
ــ تیمور،سرکرده ی یک گروه خلافکاری و ضد انقلابیه،خیلی باهوش و معروف،کار خودشو خیلی خوب بلده.
تو یکی از عملیات من به یکی از آدماش تیراندازی کردم که بعدا فهمیدیم که برادرشه اون هم همیشه منتظر تلافی بود.
لبخند تلخی زد!!
ــ موفق هم شد،اون روز که سراغش رفتم ،بی هماهنگی نبود،باسردار احمدی هماهنگ کردم،اون شب...
ــ اون شب چی کمیل؟
ــ اون شب درگیری بالا گرفت،آرشو از دست چنگشون بیرون کشیدم اما موقعی که میخواستم از ساختمون بیرون بیام،تیر خوردم
سمانه هینی کشید و دستانش را بر دهانش گذاشت!!
ــ دایی محمد اولین نفری بود که به من رسید
✍🏻 نویسنده :فاطمه امیری
---------------------------------------------------
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیست 😉
هر شب از ڪانال☺️👇🏻
📚❤️| @masjed_gram
#انتخاب_همسر
#سن_مناسب_ازدواج
❣آیا ازدواج در سنین بالا و تأخیر در ازدواج ممکن است پیامدهای منفی داشته باشد؟
✍همانگونه که طبیعت چهار فصل دارد، طبیعت زندگی انسان هم بهار، تابستان، پاییز و زمستان دارد و بهترین فصل برای ازدواج، بهار زندگی یعنی ابتدای جوانی است.
تأخیر در ازدواج و کشیده شدن به فصلهای بعدی زندگی، مشکلاتی را پدید میآورد:
۱. از بین رفتن شادابی دختر و پسر؛
۲. از دست رفتن فرصتهای ازدواج بهویژه برای دختران؛
۳. فاصله سنی زیاد با فرزندان و ایجاد ضعف یا عدم درک متقابل در آینده؛
۴. مشکلات مربوط به فرزنددار شدن.
📕منبع: کتاب #گلبرگ_زندگی
پرسش و پاسخهای #آقای_دهنوی
🌷🍃💐🍃🌷🍃💐🍃🌷
💍 @masjed_gram